1392/7/23 ۰۹:۲۷
عبادت و معرفت، عابد و عارف، واژههاي ديرآشنايي هستند اگر چه ظاهرشان ساده به نظر ميرسد اما باطني عميق وگسترده دارند از اينرو سالها است ذهن عارفان و عابدان و فلاسفه را به خود مشغول كرده است كه تاكنون نيز به نتيجه قطعي نرسيدند و اين خود برعمق و عظمت بحث ميافزايد.
پرسش اين است كه چه رازی در اين كلمات به ظاهر ساده نهفته است؟ بهطوري كه رسول خدا(ص) كه تجلي كامل حضرت حق است عبادت را افتخار خود ميداند و شهادت بر آن بر شهادت بررسالت رسولالله تقدم يافته است؟ و پرسش ديگر اينكه مقدمه ورود به اين وادي (عبادت) چيست؟ به عبارتي باب ورود به بندگي چيست؟اينجاست كه اهميت معرفت نيز خود به خود آشكار ميشود زيرا معرفت، مقدمه عبادت است.
به عبارتي عبادت فرع بر معرفت است و معرفت ذات براي كسي مقدور و ميسور نيست. عدهاي هم او را از وادي اسماء جلال و خائفانه ميپرستند و برخي از وادي اسماء جمال و عاشقانه سر به آستانش مينهند اما انسان كامل همچون سيدالشهداء از وادي اسم مباركالله كه جامع همه اسماء و صفات حق است به عبادت او ميپردازند و اين بندگي انسان ثمره همان معرفت و عرفاني است كه از رب دارند و مگر نه اين است كه فرمود: لم اكن بالذي اعبدنا ربا لم اره....من آن نيستم كه خدايي را نديده عبادتش كنم واين آن معرفت و عرفان به رب است و گويي او را ديده و به عبادتش اشتغال يافته است و اين حقيقت در دعاها و مناجاتشان هويدا شده و پرده از سر بر ميدارد.
امام خميني(ره) در اين باب ميفرمايند: (دعاهايي كه از خزاين وحي و شريعت و از زبان حاملان علم و حكمت رسيده، از جمله بزرگترين نعمتهاي خداوند و رحمت واسعه الهي است زيرا اين ادعيه پيوند معنوي ميان خالق و مخلوق، رابطه ميان عاشق و معشوق و وسيله داخل شدن در قلعه محكم خداوند و عامل تمسك به عروه الوثقي و حبل متين است) از منظر ايشان دعا زيباترين جلوه عشق و بهترين وسيله براي اظهار محبت به حضرت دوست است كه كاملترين نمود آن در مناجات انسان كامل مشهود است و اين عشق بعد از معرفت پديد ميآيد. آنجا كه قرآن كريم ميفرمايد هو الاول والاخر و الظاهر و الباطن....
سيدالشهدا(ع) آن را اينگونه در دعاي عرفه تفسير ميكند: آيا براي غير تو ظهوري هست كه از آن تو و پرتو نور تو نباشد؟
اگر ظهوري باشد كه پرتو او نباشد او را محدود ساختهايم به عبارتي اين عكس و تصوير و پرتو نور را خالي از او را انگاشتهايم و اين خود به معناي محدودساختن حضرت حق است.
در عبارتي ديگر ميفرمايند: (تو هرگز از ديدهاي غايب نيستي تا به كمك دليل تورا بيابيم و هرگز دور نبودهاي از طريق اشاره به تو برسيم.) و دور پنداشتن خدا يعني براي او مكان قائل شدن و اين نيز نوعي حد قائل شدن است. چشمي كه حقايق هستي تو را
مشاهده نميكند ضرر كرده كه از عشق تو نصيبيندارد.
كي رفتهاي ز دل كه تمنا كنم تو را
كي بودهاي نهفته كه پيدا كنم تو را
غايب نبودهاي كه شوم طالب حضور
پنهان نبودهاي كه هويدا كنم تورا
با صد هزار جلوه برون آمدي كه من
با صد هزار ديده تماشا كنم تو را
اين نوعي عرفان و معرفت است كه حضرت در دعاي عرفه به آن ميپردازد.وهو الاول والاخر را اينگونه تفسير ميكند. نوع ديگر اينكه از آنجا كه من عرف نفسه فقد عرف ربه است از اين منظر حضرت تمام كاستيها را در اين دعاي شريف به خود نسبت ميدهد و در مقابل تمام كمالات را به حق. اي خدا كسي كه تمام محاسن و خوبيهايش بد است پس چگونه زشتي هايش بد نخواهد بود كسي كه حقيقتش دعوي باطل است چگونه دعوي بيحقيقت او باطل نخواهد بود؟
معرفت چنان است كه حتي خوبيهايش را بدي و حقايقش را باطل انگاشته. آري بحق دعاي عرفه، دعاي معرفت است و اين نه به معناي آموزش دادن بلكه حقيقتي است كه حضرات به آن معرفت داشتند و اين يعني حذف خود، ايشان را آیينه تمام نماي حق ساخته كه او را هر كس ببيند گويي خدا را ديده است بنابراين ذكرشان نيز ذكر خدا ميشود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید