سید جواد طباطبایی : نه روشنفكرم، نه هگلي، و نه افكارم در مناسبات قدرت جايي دارد

1392/7/20 ۱۳:۱۸

سید جواد طباطبایی : نه روشنفكرم، نه هگلي، و نه افكارم در مناسبات قدرت جايي دارد

اعظم اروميه : «تمام كتاب‌هايم در دست بازنويسي است. برخي نيز براي بار سوم بازنويسي شده‌اند، اين به آن معنا است كه تمام اين كتاب‌ها به آن صورتي كه بوده، برايم مقبول نيستند.» اين قضاوتي است كه دكتر سيد جواد طباطبايي از نوشته‌هاي خود دارد و در جلسه‌اي كه به منظور بررسي سير انديشه‌ورزي او برگزار شده بود، عنوان كرد.

 

 

اعظم اروميه : «تمام كتاب‌هايم در دست بازنويسي است. برخي نيز براي بار سوم بازنويسي شده‌اند، اين به آن معنا است كه تمام اين كتاب‌ها به آن صورتي كه بوده، برايم مقبول نيستند.» اين قضاوتي است كه دكتر سيد جواد طباطبايي از نوشته‌هاي خود دارد و در جلسه‌اي كه به منظور بررسي سير انديشه‌ورزي او برگزار شده بود، عنوان كرد.

سلسله بحث‌هاي «كجا ايستاده‌ايم» كه به همت مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه و انجمن علوم سياسي ايران با مشاركت خانه انديشمندان علوم انساني به قصد بررسي «كارنامه ايرانيان معاصر در انديشه‌ورزي» برگزار مي‌شود نخستين نشست خود را با حضور سيد جواد طباطبايي برگزار كرد كه او در اين جلسه پرسش و پاسخ، پروژه فكري‌اش را تركيبي از كار روشنفكري و غير روشنفكري خواند.

نمي‌توان منكر شد كه طباطبايي يكي از مهمترين نظريه‌پرداز‌هاي تاريخ انديشه معاصر ايران است كه با منشي فيلسوفانه تاريخ انديشه را مورد مداقه قرار مي‌دهد. او كه با در نظر گرفتن تحولات انديشه مغرب زمين، فلسفه سياسي و تاريخ انديشه ايران را مي‌كاود. شايد بتوان جمعيت پر تعداد اردوگاه منتقدانش را دليلي بر قوت نوشته‌هاي او در جغرافياي فكري كشور دانست. البته بايد خود او را نيز ناقدي تند و تيز برشمرد. دليل اين مدعا، همين جلسه پرسش و پاسخ بود كه تقريباً هيچ كدام از روشنفكران از تيغ نقد او در امان نماندند؛ حسين بشيريه، جلال آل احمد، علي شريعتي، همايون كاتوزيان، حميد عنايت و ديگر روشنفكران ايراني كه از سوي او به ايدئولوژيك بودن و دست‌اندازي به قدرت متهم شدند!

اين جلسه با يك سري پرسش از سوي دانشجويان آغاز شد از اين دست كه آيا هگلي هستيد و از متد هگل براي فهم مسائل ايران استفاده مي‌كنيد؟ آيا در سير انديشه خود مسيري را اشتباه رفته‌ايد؛ مثلاً نظريه‌اي از خودتان كه متوجه شده باشيد اشتباه است؟ نواقص پژوهش انديشوران علوم سياسي در ايران را در چه مي‌دانيد؟ براي محققان و علاقه‌مندان حوزه انديشه سياسي چه پيشنهاداتي داريد؟ و...

دكتر طباطبايي در مقام پاسخ به پرسش‌ها و نقدها با كنايه طنزآميزي صحبت‌هاي خود را آغاز كرد: «بايد بگويم از اول اشتباه بوده و بعضي از حرف‌هايي كه امروز هم خواهم زد اشتباه است و ممنون از دوستاني كه اين جلسه را برگزار كردند كه به اشتباهاتم اقرار كنم!»

از نظر دكتر طباطبايي پاسخ به پرسش «چگونه مي‌شود ايراني بود؟» چنان مي‌تواند افق‌گشاي تاريخ انديشه ايران باشد كه بايد به مسأله اصلي‌مان بدل شود و چنين دليل آورد: «ايران به‌عنوان يك معما و مشكل (problem) بايد برايمان مطرح باشد. ايران ابتدا بايد چيستي‌اش توضيح داده شود. هيچ‌گاه به سراغ اين بحث نرفته‌ايم كه معماي ايران چيست. ايران نه يك كشور معمولي بلكه قلب فرهنگي جهان اطراف ماست. اين مسأله را بر اساس عرق ملي بيان نمي‌كنم. از اين‌رو بايد بفهميم ايران به‌عنوان مشكل و معما چيست؟»

او در مورد نسبت دادن افكارش به هگل پاسخي قابل تأمل داد: «به هيچ عنوان هگلي نيستم. شايد در قسمت‌هايي از كارم هگلي بوده اما نه در تمام بحث‌هايم. نويسنده بايد بتواند در شرايطي خاص، به شكلي بنويسد كه هم همه‌چيز را گفته باشد و هم نگفته باشد. لوي اشتراوس اين فن را «هنر نوشتن» (Art of writing) مي‌نامد. درواقع اشتراوس اين فن را چنين بيان مي‌كند كه برخي نويسندگان در زمان خفقان كتاب‌هايي نوشته‌اند كه نمي‌توان در آن برهه خاص زماني درباره موضوع آن حرف زد اما آن نويسندگان آنچه را بايد گفته مي‌شد بيان كرده‌اند بي‌آنكه مميزي متوجه شود. البته به نظرم از دهه 60شمسي، برخي سعي داشتند با تفسير هگل نشان دهند كه فاشيسم بر شانه‌هاي او آمده و در واقع از طريق پوپر اين شكل از هگل را وارد ايران كردند و گمان داشتند كه به سادگي اثبات كرده‌اند چون فاشيسم با هگل همراه است پس مي‌توان با برجسته‌كردن نقطه مقابلش و انتقاد از هگل، به تثبيت نقطه مقابل برسند. بنابراين بنا شد هر آنچه در نظر آن‌ها به‌دردنخور و با آراي آن‌ها در تضاد است هگلي بنامند. همين مسأله را به دكتر داوري و من نيز نسبت داده‌اند. اما تمام اين حرف‌ها به‌اين دليل بود كه آن‌ها هگل نخوانده و آن را نفهميده بودند. از طرفي ديگر مگر بنا بود كه من تمام كارت‌هاي خودم را‌ رو كنم! كسي كه بيشترين تأثير را در تمام آثارم از او كسب كرده‌ام به اين دليل كه گمان مي‌كردم مسائل ايران را از منظر او بهتر مي‌توان فهميد و تحليل كرد، كسي است كه در هيچ‌يك از آثارم نامي از او نبرده‌ام و اين به آن دليل بود كه خواننده غرض‌دار را به جايي بفرستم كه گم شود. يعني به سمت هگل راهنمايي‌شان كرده‌ام. بنابراين هگل كمترين تأثير را در آثارم داشته كه بنا بر مناسبت‌هايي خاص بوده و از اين‌رو نمي‌توان هيچ‌يك از آثارم را هگلي دانست و البته بيشترين تأثير را نيز از كسي كه فعلاً نمي‌توان نامي از او برد گرفته‌ام. تحليل من هگلي و ديالكتيكي نيست، تحليل من استراتژيك است و با اين سؤال شما كه كجا ايستاده‌ايم مرتبط است.»

او با نقد موضع روشنفكري به نسبتش با اين جريان پرداخت و گفت: «بحث روشنفكري اتخاذ موضعي سياسي، ايدئولوژيكي است كه مي‌توان مثل نظريه غرب‌زدگي آل‌احمد، با ايراداتي اساسي، كل نظريه را به هوا فرستاد، چون يك موضعگيري سياسي و ايدئولوژيكي در مناسبات قدرت است. درواقع روشنفكري به يك‌اعتبار به‌اين معناست كه خود را علم معرفي و اعلام مي‌كند من تمام پاسخ‌ها را يافته‌ام و ديگر ايرادي نمي‌توان گرفت. پشتوانه اين ادعا نيز يك قدرت سياسي يا ايجاد توهم قدرت سياسي است.»

«بحث من نه روشنفكري است و نه جايي در مناسبات قدرت دارد.» و چنين طباطبايي مرز خود را با روشنفكران ايران مشخص كرد.

«انديشه سياسي ايرانشهري» موضوع ديگري بود كه او تمام قد به دفاع از آن برخاست. وقتي درباره موجوديت چنين انديشه‌اي از وي سؤال شد، گفت: « نه‌تنها وجود دارد بلكه ابعاد اين مسأله بسيار اساسي‌تر از آن است كه ما تاكنون توضيح داده‌ايم. من تمام آنچه را درباره اين مسأله متوجه شده‌ام نه هنوز توانسته‌ام و نه مي‌توانم توضيح دهم. در نسخه دوم و سوم بعضي از كتاب‌ها به اين مسأله مي‌پردازم كه تداوم ايران، تداوم يك انديشه است. چه اتفاقي افتاده كه در ايران زبان فارسي‌ از بين نرفته است؟ چه چيزي در اين ميان مقاومت مي‌كند؟ چون زبان فارسي صرفاً يك زبان نيست و عنصر مقاومتش تنها به دليل خود عناصر زبان نبود بلكه وابسته به چيزي بود كه درون آن بيان مي‌شد و آن انديشه ايرانشهري بود.»

بي ترديد طباطبايي از جمله پژوهشگرانی است كه به «تاريخ انديشه سياسي در ايران» توجه كردند. حاصل تحقيقات او آثاري است با عنوان «درآمدي فلسفي بر تاريخ انديشه سياسي در ايران» و «زوال انديشه سياسي در ايران» كه مبناي تحقيقي بسياري از مطالعات اين حوزه قرار مي‌گيرد. بازخواني و نقد آثار و آراي انديشمنداني چون او فضاي نقد و مناظره را در جامعه علمي- آكادميك زنده خواهد كرد كه اين نويد خوبي براي پويايي و توليد فكر در كشور خواهد بود.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: