ايران؛ چهارراه تمدن‌ها / احمد مسجدجامعي

1392/7/20 ۱۳:۱۶

ايران؛ چهارراه تمدن‌ها / احمد مسجدجامعي

حوزه فرهنگي، هنري، تمدني ايران در جهان از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. سرزمين ما چهارراهي تمدني، در طول قرن‌هاي متوالي و شاهد حضور و تعامل اقوام مختلف بوده است. شاهد اين مدعا را مي‌توان در آثار باقي‌مانده تاريخي متنوع و واژگاني ديد كه تا امروز حتي در زبان محاوره و روزمره ما ساري و جاري است. وجود واژه‌هاي مهمان در زبان فارسي و نيز تلفظ‌هاي مختلف از يك واژه در گويش‌ها و لهجه‌هاي مناطق گوناگون كشورمان نشان‌دهنده ارتباط ما با اقوام و ملل عالم و داد و ستد فرهنگي با آنهاست و تنوع قومي، زباني و فرهنگي سرزمين‌مان و ريشه‌هاي مشترك زباني و فرهنگي بين اين اقوام را گواهي مي‌دهد.

 

 

حوزه فرهنگي، هنري، تمدني ايران در جهان از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. سرزمين ما چهارراهي تمدني، در طول قرن‌هاي متوالي و شاهد حضور و تعامل اقوام مختلف بوده است. شاهد اين مدعا را مي‌توان در آثار باقي‌مانده تاريخي متنوع و واژگاني ديد كه تا امروز حتي در زبان محاوره و روزمره ما ساري و جاري است. وجود واژه‌هاي مهمان در زبان فارسي و نيز تلفظ‌هاي مختلف از يك واژه در گويش‌ها و لهجه‌هاي مناطق گوناگون كشورمان نشان‌دهنده ارتباط ما با اقوام و ملل عالم و داد و ستد فرهنگي با آنهاست و تنوع قومي، زباني و فرهنگي سرزمين‌مان و ريشه‌هاي مشترك زباني و فرهنگي بين اين اقوام را گواهي مي‌دهد.

به مسأله آب در سال جهاني گردشگري كه هم‌اكنون در آن قرار داريم توجه ويژه‌اي مي‌شود. شهر تهران نيز پيوندي ويژه با آب و آبياري دارد. به عنوان نمونه در تهران منطقه‌اي به نام عودلاجان داريم كه برگرفته از تلفظ‌ محلي آب در ميان اقوام ايراني، يعني «او» است. عودلاجان محله‌اي بوده در تهران قديم كه آب فراوان آنجا از شمال به سمت جنوب همه منطقه‌ها را سيراب مي‌كرده است. شاهد اين برداشت هم زيرمحله سرچشمه است كه در دل عودلاجان قرار دارد. ما در گردشگري طبيعي در تهران نيز با كلمه «او» مواجهيم؛ براي مثال قله توچال شايد در اصل اوچال در سلسله جبال البرز بوده باشد؛ به معني چالي كه در آن آب هست. در ريشه‌شناسي زبان‌هاي هندو- اروپايي نيز به اين واژه برمي‌خوريم. نهرو؛ نخست‌وزير فقيد هند وقتي در زندان در اسارت انگليسي‌ها به سر مي‌برد براي دخترش نامه‌هايي مي‌نوشت كه بعدها به صورت كتاب‌ انتشار يافت. در يكي از آن نامه‌ها به تبارش اشاره مي‌كند و مي‌گويد كه نام ما برگرفته از آب است و نهرو يعني نهر آب (نهر او).

همين امر را در واژگان اروپايي نيز مي‌توان ديد. مطالعات مربوط به نژادهاي آريايي از حوزه آلماني‌زبان البته نه از آلمان، بلكه از اتريش امروز آغاز شد و ما در همين حوزه هم، معاني و ريشه‌هاي مشترك داريم. براي مثال از آب شهر كلن، مايعي معطر و مانند آب توليد مي‌شده كه بعدها آن را ادكلن يعني آب معطر كلن ناميدند. در كنار اين اشتراكات فرهنگي با هند و اروپا، زبان فارسي با زبان‌هايي چون عربي، روسي، انگليسي، مغولي و تركي، اردو و...... نيز تبادلات زباني بسياري داشته‌ كه شاهد مثال‌هاي آن هم فراوان است. اين اشتراكات و تبادلات ناشي از فضاي گفت‌وگوهاي تمدني است كه در طول قرن‌ها در حوزه ايران فرهنگي در جريان بوده است. اين موضوع نه تنها در زبان بلكه در ابنيه تاريخي ما نيز آثار و نشانه‌هاي بسياري دارد. براي مثال در تخت جمشيد نقش لوتوس يا نيلوفر آبي را مي‌بينيم كه نماد تمدن هند است. بنا بر برخي نظريه‌ها، هما را مي‌بينيم كه از نمادهاي تمدن مصر به شمار مي‌رود. در ستون‌ها و سرستون‌ها نمونه‌هايي از تمدن يونان را مي‌توان ديد. بنابراين نشانه گفت‌وگوي تمدن‌ها‌ در ايران را صرفاً نبايد در قالب كلام و واژگان دنبال كرد زيرا در چنين نگرشي جلوه‌هاي فيزيكي و كالبدي، چه بسا از جلوه‌هاي كلامي بيشتر چهره بنمايانند.

آنچه ايران را متمايز مي‌كند، جايگاهي است كه مي‌تواند نقطه وصل تمدن‌ها و قلب عالم باشد. در نگرش ژئوپولتيك «ايرانشهر» در هارت لند قرار گرفته است، به همين دليل از زمان‌هاي دور پيوسته مورد طمع جهان‌داران و قدرت‌هاي بزرگ عالم بوده است. زيرا در دست گرفتن اين منطقه، كليد تسلط بر گيتي را در اختيار مي‌گذارد.

شكل‌گيري حماسه در ايران ناشي از همين تهديدها است كه در داستان‌هاي كهن ايراني به آراسته‌ترين بيان به چشم مي‌آيد. تفاوت اين حماسه‌ها با ساير اسطوره‌ها در نحوه برخورد با بيگانگان است. حماسه‌هاي ايراني در دفاع از سرزمين و آئين اين آب و خاك اهورايي شكل مي‌گيرند در حالي كه در ساير ملل شخصيت‌هاي اسطوره‌اي با يكديگر و در چارچوب يك سرزمين و نه با دشمن خارجي مي‌جنگند. به همين دليل بود كه وقتي ايده گفت‌وگوي تمدن‌ها از سوي ايران مطرح شد، در جايگاه طبيعي خود نشست و در همه محافل فرهنگي، هنري و حتي سياسي جهان با مقبوليت روبه‌رو شد. تأكيدم بر واژه سياسي از اين جهت است كه سازمان ملل از جنس يونسكو نيست كه تنها كاركردهاي فرهنگي دارد بلكه يك نهاد سياسي و تأثيرگذار در اتخاذ تدابير جهاني است. اين قضايا بسيار مهم است، هر چند كه چند سالي به سهو يا عمد از آن‌ها غفلت شد و جايگاه جهاني انديشه و فرهنگ ايران را تضعيف كرد. در اين راستا لازم است تلاش‌هاي گسترده‌اي براي بازگرداندن ايران به جايگاه شايسته جهاني انجام گيرد. از اين رو در كنار تدابير سياسي نياز به ديپلماسي فعال فرهنگي وجود دارد كه جايگاه شايسته ايران زمين را بشناساند. در اين ميان نقش نهادها و سازمان‌هاي كشوري نيز حائز اهميت است.

در اين راستا خوشبختانه كارهايي در شوراي شهر سوم انجام شده است كه اميد است زمينه‌ساز فعاليت مشترك سازمان ميراث فرهنگي، شهرداري و به‌ويژه بخش خصوصي باشد. در اين باب، طراحي «عودلاجان»، نخستين موزه- شهر را در تهران با كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي و با مشاركت شوراياري‌ها و شهرداري به مراحل اجرايي نزديك كرده‌ايم. بايد اين نكته را يادآوري كنم كه اين نخستين سند مشتركي است كه جايگاه فعاليت‌هاي مردمي، NGOها و نهادها در آن به درستي و به‌صورت جزئي تعريف شده و ميزان و نحوه سرمايه‌گذاري و چگونگي مشاركت بخش‌هاي عمومي، دولتي و مردم بيان شده است.

براي تأكيد بر اين‌كه تعداد علاقه‌مندان به گردشگري و ميراث طبيعي چقدر زياد است يادآوري مي‌كنم كه در مسابقه محلي كه جوانان عودلاجان بدون دخالت شهرداري يا ساير دستگاه‌هاي دولتي برگزار كردند، بيش از 3000 عكس از منطقه عودلاجان گرفته و به دبيرخانه مسابقه ارسال شد. كساني كه در مسابقات عكاسي دستي دارند، مي‌دانند كه اين تعداد عكس چه ميزان اشتياق را نشان مي‌دهد. رويكرد و علاقه لازم در جامعه ما به ميراث طبيعي و تاريخي وجود دارد و به همين دليل اميدوارم آنچه در اين حوزه اتفاق مي‌افتد، بيشتر از آن چيزي باشد كه گفته شد. اين مسأله صرفاً به خواست دستگاه‌ها و مديران ارشد وابسته نيست بلكه به يك خواست و اراده عمومي تبديل شده است. همين فضاي عمومي بود كه صحنه سياست را آراست و اعتماد به نفس ملي را دامن زد و به نتايج چشمگيري در جامعه و سياست منجر شده و خواهد شد. همين فضاي عمومي اينك پشتوانه حركت گردشگري به‌ويژه گردشگري فرهنگي در ايران است.

ما در تهران آثار بسيار ديگري هم داريم كه هنوز هيچ‌كجا ثبت و شايد نسبت به اهميت آن‌ها توجهي نشده است؛ به عنوان نمونه خيابان وليعصر. براي نخستين بار در شوراي شهر تهران سندي تصويب شد كه يك خيابان به عنوان ميراث طبيعي، ميراث فرهنگي و ميراث تاريخي ثبت شود و به اين منظور خيابان وليعصر انتخاب شد.

تأكيد مي‌كنم كه ما بايد به خيابان به معناي درست و كامل آن توجه كنيم. خيابان، تنها محلي براي براي رفت و آمد وسايل نقليه نيست بلكه فضايي است براي يادآوري خاطرات جمعي، تعامل عمومي و رسيدن به تفاهم مشترك؛ يعني چيزي كه بنيان و پايه هر نظام مستقر اجتماعي را مي‌سازد. يكي از اسناد مهم فرهنگي شوراي شهر سند حفاظت، بازسازي و بازپيرايي زندان قصر است. زماني كه اين سند تصويب شد، برنامه‌هايي براي ساخت‌وساز در همان محوطه طراحي شده بود و با تصويب آن يك ميراث ارزشمند تاريخي، هويتي، سياسي و اجتماعي كشور حفظ شد كه امروز همه به احياي آن به عنوان يك موزه و ميراث ارزشمند افتخار مي‌كنيم. ما در جاي‌جاي كشورمان چنين ميراث‌هايي داريم كه مي‌توانند زمينه‌ساز گسترش گردشگري باشند.

ايران مي‌تواند مقصد گردشگراني باشد كه به طبيعت علاقه‌ دارند. طبيعت ايران، طبيعتي چهار فصل است. اين وضع كم و بيش درباره تهران مصداق دارد. در همان ايامي كه ايستگاه 7 توچال براي اسكي فعال مي‌شود، مناطق جنوبي تهران با آب و هوا و فضاي ديگري روبه‌رو است. به خاطر همين است كه آموزش و پرورش گاهي اعلام مي‌كند به دليل سرما و بارش بسيار برف مثلاً مناطق 1، 2 و 3 در شمال و غرب تهران تعطيل‌اند ولي مدارس بقيه مناطق داير است. ما در طبيعت تهران مناطق بسياري داريم كه مي‌توانند به جذابيت‌هاي فوق‌العاده گردشگري تبديل شوند. براي مثال جاهايي مثل هفت روددره تهران، يا جاهايي مانند وردآورد را داريم كه محل پرورش گل سرخ بوده، جايي مثل ونك كه محل درخت‌هاي وَن بوده، پونك را داريم كه محل رشد پونه بوده است و...

اگر ما از ظرفيت‌هاي اكوتوريسم طبيعت گونه‌گون ايران كه تهران نمونه‌اي از آن است به درستي استفاده كنيم، توان فوق‌العاده‌اي را در گردشگري به دست خواهيم آورد.. ويژگي‌هاي تاريخي، تفاوت‌هاي فرهنگي و تنوع ميراثي از مشخصه‌هاي سرزمين ماست. نگرش‌هاي آئيني در ايران نيز همين شرايط را دارند. مقصد حدود 30 درصد گردشگران ايران، مشهد است و دست كم پيروان همه اديان توحيدي، قبله و يا دومين نگاه شان به ايران است. ما در تهران جايي مثل خيابان سي تير را داريم كه كليسا، كنيسه، آتشكده و مسجد در كنار هم قرار گرفته‌اند و پيروان اديان مختلف در آنجا حضور پيدا مي‌كنند و در معابد خود به راز و نياز مي‌پردازند. اينها فضاهاي شناخت از خود و ديگري و گفت‌وگوي متقابل را فراهم مي‌سازد كه در سراسر جهان به آن اهميت مي‌دهند. امنيتي كه امروز در كشور ما وجود دارد از جمله ريشه در اين نگرش تفاهم‌آميز دارد.

ما به لحاظ سرمايه‌گذاري در اين بخش چه به لحاظ مادي و چه به لحاظ معنوي كمبودي نداريم و به شرط آن‌كه باور داشته باشيم ايران سرزمين طبيعت، تاريخ، فرهنگ و آئين است و مردماني ارجمند دارد كه در گوشه و كنار جهان هستند، مي‌توانيم حركت نويني را در گردشگري ايران آغاز كنيم. اگر بپذيريم كه هر 5 توريست، مي‌توانند يك شغل ايجاد كنند، در شرايط ناشي از بحران كار در كشورمان، باز اولويت ديگري بر اين روند افزوده مي‌شود و اين همه مي‌تواند زمينه‌ساز حركت گسترده و فراگيري با نگاه جديد و مديريت جديد در دنياي جديد براي كشور ما باشد. چنين نگاهي نه تنها به ارتقاي ديپلماسي فرهنگي منجر خواهد شد بلكه به رشد شاخص‌هاي اقتصادي و اجتماعي و حتي توسعه سياسي خواهد انجاميد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: