گفتگو با هوشنگ ماهرویان در سالمرگ چه‌گوارا : تبلیغ چه‌گوارا پوپولیستی است

1392/7/20 ۱۱:۴۵

گفتگو با هوشنگ ماهرویان در سالمرگ چه‌گوارا :  تبلیغ چه‌گوارا پوپولیستی است

ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا متولد روزاریو در ایالت سانتافه آرژانتین بود. او را در کوبا به نام چه‌گوارا می‌شناختند. مردی که سودای حکومت نداشت و به همین دلیل بود که پس از پیروزی انقلاب کوبا، انقلاب را به فیدل کاسترو سپرد و خود دوباره مشغول جنگ‌های چریکی شد

 

 

سجاد صداقت: ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا متولد روزاریو در ایالت سانتافه آرژانتین بود. او را در کوبا به نام چه‌گوارا می‌شناختند. مردی که سودای حکومت نداشت و به همین دلیل بود که پس از پیروزی انقلاب کوبا، انقلاب را به فیدل کاسترو سپرد و خود دوباره مشغول جنگ‌های چریکی شد. صحبت از چه‌گوارا در سالمرگ او بدون شک ما را به وادی اندیشه‌های چپ، چریکی و انقلابی خواهد کشاند. هوشنگ ماهرویان جامعه‌شناس و مولف کتاب‌هایی چون«مدرنیته و بحران ما» و «تبارشناسی استبداد ایرانی» که خود در برهه‌ای از روزگار جوانی‌اش، مدافع روش‌های رادیکال و ایدئولوژی‌های چپ‌گرایانه بود، اکنون سال‌هاست که منتقد هر گونه تندروی و خیال‌اندیشی ایدئولوژیک است. او در گفت‌وگو در باب اندیشه چه‌گوارا، جریان چپ و مبارزات چریکی، به این آیین به‌شدت انتقاد می‌کند و ضمن بحث از تاثیر این اندیشه‌ها در ایران روایتی دیگرگون به دست می‌دهد. قرار بود گفت‌وگو با ماهرویان بیشتر حول اندیشه‌های چه‌گوارا باشد اما علاقه او به مباحث ایران و تاثیر این اندیشه‌ها در شکل‌گیری اتفاقاتی چون سیاهکل و آمل سمت و سوی مصاحبه را به ایران کشاند، هرچند که پایان عصر اندیشه چپ نیز از سوی ماهرویان اعلام شد.

 

 همواره با فرارسیدن سالروز مرگ چه‌گوارا سوالات درباره شخصیت، آرمان و اندیشه‌های این مبارز آرژانتینی آغاز می‌شود. اجازه دهید به‌عنوان سوال اول از خود «چه» شروع کنیم. ما با شخصیتی مواجه هستیم که در طول تاریخ مبارزات انقلابی فردی ویژه محسوب می‌شود و تا همین امروز، همچنان چهره او بر لباس‌ها، تراکت‌ها و دیوارهاست. در کل این ایده و اندیشه‌ای که از انقلاب کوبا شکل گرفت و باعث شد چه‌گوارا به این جایگاه دست پیدا کند، چگونه بود؟ فکر می‌کنم صحبت از شخصیت او نقطه مناسبی برای آغاز بحث باشد.

وجود عکس چه‌گوارا روی لباس‌ها و جاهای دیگر دلایل خاصی دارد. وقتی شما در دهه ۷۰ میلادی به بوتیک‌ها و مکان‌های خاص شهر لندن می‌رفتید، مشاهده می‌کردید که عکس او در همه‌جا وجود دارد. این نشانه عمق اندیشه سیاسی چه‌گوارا نیست. اتفاقا این نشانه پوپولیست شدن تفکری است که او را تبلیغ می‌کرد. اگر چه‌گوارا خوشتیپ نبود هیچ‌گاه عکس او را روی لباس‌ها نمی‌زدند و انجام این حرکت تنها ناشی از این مساله بود. در مورد انقلاب کوبا هم شما یک نفر را سراغ ندارید که مثلا از آمریکا فرار کند و به کوبا برود؛ در حالی که بر عکس این مساله بسیار اتفاق افتاده است و افراد بسیاری در همین راه توسط کوسه خورده شده‌اند! کوبا به جز یک اقتصاد دولتی چیز دیگری ندارد و آن اندیشه‌ای که امثال چه‌گوارا و رژی دبره حامل آن هستند، اندیشه‌ای است که شرایط سازندگی در یک جامعه را فراهم نمی‌کند.

 رژی دبره زمانی که در فرانسه به‌عنوان مهد چپ دنیا حضور داشت، مشاهده کرد حرف‌هایی که خود او در کتاب «انقلاب در انقلاب» زده است، واقعا الکی است. به همین دلیل بود که کتابی به نام «نقد سلاح» نوشت و تمام حرف‌های خود در کتاب «انقلاب در انقلاب» را رد کرد. متاسفانه در کشور ما «انقلاب در انقلاب» ترجمه شد و به شکل گسترده‌ای فضای فکری جوانان ما را در بر گرفت و عده‌ای برای این تئوری‌های غلط کشته شدند؛ ولی کتاب «نقد سلاح» او را کسی ترجمه و حتی به آن اشاره نیز نکرد. به هر صورت ما آن کتاب را که نقد «انقلاب در انقلاب» بود، ترجمه نکردیم و «انقلاب در انقلاب» وارد ایران شد.

پس از آن بود که مسعود احمدزاده رونوشتی از روی «انقلاب در انقلاب» به نام «مبارزه مسلحانه؛ هم استراتژی هم تاکتیک» و امیر پرویز پویان کتابی با نام «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» نوشتند که تاثیر بسیاری روی جوانان ما گذاشت. اینها کتاب‌هایی بودند که جوانانی ۲۴ یا ۲۵ ساله که اصلا نمی‌دانستند سیاست و اندیشه سیاسی چیست، نوشتند. پس از آن هم فاجعه سیاهکل در سال ۱۳۴۹ را به وجود آوردند که تا سال‌های ۶۲، ۶۳ ما درگیر آن بودیم و هنوز هم ته‌مانده آن اندیشه‌ها وجود دارد و این به دلیل آن است که ما آنها را نقد نکردیم.

 اما قبول دارید که چنین اندیشه‌هایی حداقل در فضای فکری ایران با همه آثار جانبی که داشتند، تاثیرگذار بوده است؟

در ایران مسائلی که به بنیادهای فکری ما نزدیک‌تر بوده را زودتر از تفکراتی که از ما دور بوده، دریافت می‌کنیم. وقتی می‌خواهیم درباره کانت بخوانیم یا درباره او حرف بزنیم، قطعا کار سختی پیش رو داریم؛ حتی الان تعداد اساتیدی که می‌توانند کانت تدریس کنند، زیاد نیست.

یا اگر بخواهیم اسپینوزا را بخوانیم معلوم است که سخت است. اما خواندن جزوه «تضاد» مائو یا «کتاب سرخ» او راحت است. «یادداشت‌های جنگ‌های چریکی» چه‌گوارا را خواندن راحت است.این مساله متاسفانه به‌گونه‌ای ریشه در قهرمان‌پروری و الزام کشته شدن قهرمان در فرهنگ ما دارد. اما این مسائل دیگر تمام شده و آن اندازه که تروریست‌های انتحاری برای کشتن دیگران خود را کشته‌اند، کشته شدن کسی دیگر دلیل بر حقانیت راه و حقانیت روش او نیست. جهان دیگر این‌گونه نیست و به شکل دیگری درآمده است.

آیا می‌پذیرید که تاثیر این نگاه بر جوامع جهان سوم در واقع باعث شده بیش از آن چیزی که می‌فرمایید، این دیدگاه تاثیرگذاری داشته باشد؟ البته این سوال را از جنبه کسی که نمی‌خواهد له یا علیه این اندیشه صحبت کند، مطرح می‌کنم.

من اصلا معتقدم که اندیشه چپ در جهان سوم ضدتوسعه بوده و با انباشت سرمایه مخالفت می‌کرده است.شما اگر بخواهید با استفاده از تکنولوژی صنعت یا کشاورزی مدرن یا دامپروری راه بیندازید، نیاز به انباشت سرمایه دارید. یا باید به شکل دولتی آن باشد که محکوم به ورشکستگی است یا باید به شکل اقتصاد آزاد باشد که نیازمند انباشت سرمایه است.جریان فکری که انباشت سرمایه را رد می‌کند و تا یک کارخانه بزرگ می‌بیند می‌گوید این متعلق به بورژوازی کمپرادور یا بورژوازی وابسته است، ضدتوسعه است. حالا یا راه مسلحانه را برای آن برمی‌گزیند یا راه سیاسی. اما به هر حال ضدتوسعه است. کشورهایی که از اواسط قرن بیستم رشد کردند کشورهایی هستند که عملا وارد تقسیم کار جهانی شدند و راه توسعه را پیش گرفتند و اجازه دادند بخش خصوصی‌شان رشد کند. مثلا در برزیل اگر اندیشه‌های چپ ضعیف‌تر بوده، به این دلیل است که این کشور یکی از بزرگ‌ترین سازنده‌های نرم‌افزار در جهان است. برزیل پیشرفت کرده زیرا این اندیشه‌ها در آنجا مسلط نبوده است.به این دلیل که وقتی این اندیشه‌ها تسلط پیدا می‌کند شدیدا ضدتوسعه و ضدمدرنیته می‌شود؛ بالاخص تفکر مسلحانه آن که وارد این جوامع می‌شود. واقعا این اندیشه می‌خواهد چه کند؟ اگر این چریک‌ها در سیاهکل پیروز می‌شدند می‌خواستند چه کاری انجام دهند؟به‌عنوان مثال افرادی چون حسین تاجمیرریاحی که در جریان «آمل» جنگیدند، زمانی که ما دانشجو بودیم، او هم در انگلستان دانشجو بود.یک مجتمع دانشجویی با نام «کنفدراسیون احیا» داشتند که در مقابل «۱۹ بهمنی‌ها» که معتقد به سیاهکل و عملیات مسلحانه بودند، به وجود آمده بود و می‌گفتند این جریانات ماجراجویی و آوانتوریسم است و... . پس از انقلاب آنها روزنامه حزبی اتحادیه کمونیست‌ها را داشتند. دو ماه قبل از اینکه جریان «آمل» را ایجاد کنند، چندین کشته در جبهه دادند.

اما روشنفکری که ریشه قوی ندارد به یکباره تصمیم می‌گیرد برود در آمل بجنگد و با جان ۲۰۰، ۳۰۰ نفر بازی می‌کند، بعد هم در دادگاه می‌گوید ما اشتباه کردیم!

 اما اندیشه چپ، با همه ضعف‌هایی که داشت و بر هیچ‌کس پوشیده نیست، در بعد جامعه‌شناسی فعالیتی انجام داد که باعث به وجود آوردن مفهوم جامعه در مقابل دولت شد.  هر چند قبول دارم که در وادی عمل به کج‌راهه رفت اما در مفهوم نظری و تئوری راه بزرگی را باز کرد...در ایران چپ‌ها در زمینه تئوری هم کاری نکردند. ما مارکس‌شناسی هم نداشتیم. آثاری که در دانشگاه می‌آمد و می‌خواندیم از یک‌سو عقب‌افتاده‌ترین و عامیانه‌ترین منابع و آموزه‌های مارکسیستی مانند اندیشه‌های مائویستی بود که به دست ما می‌رسید. از سوی دیگر کتاب‌های توده‌ای‌ها بود و از طرف دیگر کتاب‌های چریک‌ها بود.کتاب‌های چریکی هم چهار یا پنج جزوه بود که مثلا یکی از آنها به نام «چگونه می‌توان یک انقلابی خوب بود؟» مربوط به آقای علی‌اکبر صفایی‌فراهانی است که رهبر سیاهکل است. در این جزوه علی‌اکبر صفایی‌فراهانی از فئودالیسم در مقابل سرمایه‌داری دفاع کرده و می‌گوید روابط مردم در فئودالیسم خیلی عالی است و وقتی سرمایه‌داری می‌شود روابط مردم هم خراب می‌شود.بعد گفته است هیچ اندیشه آزادیخواهانه‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد جز اینکه به سوسیالیسم مومن باشد. خب! این چه حرف غلطی است. ولتر معتقد به سوسیالیسم است اما می‌گوید من حاضرم جانم را بدهم که اندیشه مخالف من بتواند خود را در جامعه ابراز کند.ولتر با این تفاسیر سوسیالیست نیست. آنگاه سوسیالیست‌هایی که او می‌گوید چه کسانی هستند؟ کسانی چون پرپت و بریا و استالین و... شما اگر می‌توانید از اینها یک نفر را مثال بزنید - البته سوسیال‌دموکرات‌ها منظور نیست - که به دموکراسی و به آزادی اجتماع و... معتقد باشد. این مسائلی است که ما در قرن ۲۰ تجربیات آن را به دست آورده‌ایم. این اندیشه هم ضدتوسعه و هم ضدانباشت سرمایه است.

 سوال بعدی من این است که هم‌اکنون ما در جهان سوم با رویکردی روبه‌رو هستیم که آن را با عنوان رویکرد مبارزات چریکی می‌شناسیم. تاثیر این نگاه از انقلاب کوبا و مدل مبارزاتی چه‌گوارا شکل می‌گیرد. در ایران هم همان‌گونه که فرمودید نمونه بارز آن جریان سیاهکل است. تاثیر این مقوله را در تاریخ و اندیشه ایرانیان چگونه می‌دانید؟

به نظر من همه باید «چگونه می‌توان یک انقلابی خوب بود؟» علی‌اکبر صفایی‌فراهانی را بخوانند. در این کتاب از فئودالیسم در برابر سرمایه‌داری دفاع شده است. ما ۵۰، ۶۰ سال پیش از این جزوه، محمدعلی فروغی را داشته‌ایم که سیر حکمت در اروپا را نوشته است. او حتی کتاب مانیفست مارکس را هم نخوانده است که ببیند مارکس می‌گوید سرمایه‌داری نظام پویایی است.با همین اوصاف است که ۱۳ نفر در ماجرای سیاهکل به کوه می‌روند و یکی از آنها فرار می‌کند و به سوئد می‌رود.بقیه هم که پس از حادثه به کوه فرار کرده بودند را دهاتی‌ها می‌گیرند و تحویل ژاندارمری می‌دهند. یا کاری که حسین تاجمیرریاحی انجام داد و در آمل جنگ چریکی به راه انداخت. وظیفه روشنفکر روشنگری و گسترش نگاه علمی در جامعه است و اینکه از آزادی بگوید و تفکیک قوا را توضیح دهد.چقدر این توضیحات را روشنفکری به ما داده است؟ هیچی، از این نگاه‌ها سال‌هاست که به ما آسیب می‌رسد و این از آن جهت است که روشنفکری ما حرکتی در توضیح این مسائل نکرده است.

 در کل اندیشه امثال چه‌گوارا و حاصل و نتیجه آن را در دنیا چگونه می‌بینید؟

وقتی شما در دهه ۶۰ به انگلیس سفر می‌کردید، ۷۰ درصد اساتید علوم انسانی و علوم اجتماعی چپ بودند و عمدتا تروتسکیست. در دهه ۷۰ تا قبل از فروپاشی شوروی و تحولات چین، یک بحران ایدئولوژیک، چپ اروپایی را فراگرفت.قبل از آن کسانی چون شارل بتلهایم به‌شدت در مرکز توجه قرار داشتند و کتاب‌های آنها شش ماه نشده به چندین زبان ترجمه می‌شد.بتلهایم کتابی به نام مبارزه طبقاتی در شوروی نوشته که چهار جلد است. بتلهایم در جلد چهارم کل اندیشه چپ و حرف‌هایی که در سه جلد دیگر زده را رد کرده است. ولی در ایران اگر کسی بخواهد این اندیشه را رد کند به او می‌گویند: چپ بریده. هر کسی که می‌آید به این گذشته خونبار و ننگین انتقاد می‌کند به چپ بریده ملقب می‌شود. از دهه ۷۰ بحران اندیشه چپ آغاز شد.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: