1392/7/16 ۰۸:۳۸
مرحوم حاجمحمدحسن شمشیری از صادقترین و مردمدارترین چهرههایی است که میشناسم و تلاش ایشان در حمایت از دکتر مصدق و فعالیتهای آزادیخواهانه مردم ایران در طول سالهای قبل از انقلاب بر هیچکس پوشیده نیست. ایشان از نزدیکان مشداسماعیل کریمآبادی بودند که جزو بزرگان و رییس صنف قهوهخانهها محسوب میشدند. در وصف مرحوم کریمآبادی هرچه سخن گفته شود باز هم کم است، چراکه ایشان از پیروان خط آیتالله مدرس بودند و همواره میگفتند: «آقا سیدحسن را برای همه چیزمان قبول داریم.» چنین استاد و راهنمایی باعث شد که مرحوم شمشیری نیز بعد از کودتای شهریور 20 در میان اصناف رشد پیدا کند و درنهایت با حمایت و کمک ایشان، کاسب جزیی شوند در یک دهانه مغازه در بازار که همین مغازه کوچک، سنگ بنای «رستوران شمشیری» شد که اکنون در سبزهمیدان قرار دارد. مرحوم شمشیری آن زمان کارش را با فروش چای میان کسبه سبزه میدان و بازار کفشفروشها شروع کرد و به خاطر صداقتی که داشت، آوازهاش در تمام بازار بزرگ تهران پیچید تا جایی که کمکم و همزمان با گسترش کسبش در این مغازه، اعتقاد و اعتماد مردم به ایشان افزایش پیدا کرد. آن روزها مرحوم شمشیری به خاطر رعایت قیود مذهبی و مرام مشتیگری توانسته بود اعتماد مردم را به سمت خود جلب کند و همزمان با فعالیتهای مرحوم کریمآبادی، ایشان نیز وارد صحنههای سیاسی کشور شدند و آشنایی ایشان با مرحوم مصدق از همینجا آغاز شد. مصدق که از طریق مرحوم کریمآبادی و دکتر متین (داماد آقای مصدق) با حاج محمدحسن شمشیری آشنا شده بود کمکم به ایشان اعتماد کرد و تلاشهای ایشان در مخالفت با انتخابات دوره پانزدهم و حمایت ایشان از انتخابات دوره شانزدهم باعث شد این اعتماد کاملا بین این دو چهره سیاسی و بازاری به وجود آید. حمایت مرحوم شمشیری از مصدق نیز باعث شد که مصدق در میان بازاریان نیز جایگاه خود را پیدا کند چرا که آقای شمشیری در فعالیتهای بازاری خود همواره بر این اصل تفکیک میان «کار کسب و کار سیاست» تاکید داشت و به مرحوم مصدق میگفت «البته این کار من (یعنی کسبشان) به فعالیتهای شما نیز در عرصه سیاست کمک میکند.» مردم چهرهای از آقای شمشیری به خاطر دارند که به دلیل اعتبار فراوان در بازار و تاکیدشان بر مساله خیرات همیشه جزو شاخصان بازار محسوب میشدند و این ارتباط هم سبب شده بود که رستوران ایشان هم رونق داشته باشد و هم حمایت تودههای مردم را از مصدق افزایش میداد. نخستین جلوه این همکاری دوجانبه مصادف بود با موضوع قرضه ملی. در آن زمان مرحوم مصدق برای این کار از مردم کمک خواست و با اینکه از خانواده شاه کسی در حمایت از این طرح کمکی انجام نداد، حاجحسن شمشیری که فردی بیسواد بود پا به میدان گذاشت و از مصدق حمایت کرد. او همواره میگفت که من سواد و علم ندارم اما شاخصینم؛ دکتر صدیقی و مصدق هستند که در اخلاق و سیاست از ایشان تبعیت میکنم. چنین فعالیتهای خیرخواهانهای بود که درنهایت باعث شد مرگ یک چلوکبابی در تهران تیتر یک روزنامههای کل کشور در خفقان آن روزگار باشد. در بسیاری از شهرهای ایران برای مرحوم شمشیری مجلس ختم برگزار شد و دکتر صدیقی که یکی از بزرگترین استادان دانشگاه در آن زمان بود، در مجلس بزرگداشت ایشان یک ساعت تمام سخنرانی کرد و در وصف بزرگیهای این مرد گفت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید