1392/7/16 ۰۸:۱۸
اما ميدانم بسياري از نويسندگان پابهسنگذاشتهمان نه از طريق اينترنت و نه از طريق حضور در کافهها و کلاسها و برخورد حضوري و غيره و غيره، تماسي با نويسندگان جوانتر ندارند و سرشان انگار بيشتر توي کار خودشان است (درست يا غلطش را کاري ندارم). سرانجام همينها باعث ميشود که چنين نامهاي را نهفقط تهيه نکنند (و کار به دست شايد نسل بعدتر از خودشان بيفتد)، که آن را امضا هم نکنند، يا اصلا آنقدر دور از دسترس باشند (عيني و مجازي) که نامه به دستشان هم نرسد، يا به هر دليل ديگر، بههرحال خودش نشاندهنده مقداري گسست نسلي است. ميگويم مقداري، چون بههرحال نام تعدادي پاي نامه هست و اگر هم نيست، بههرحال يکي، دونفري درباره نامه يا موضوع سانسور، همينروزها حرف زدهاند در مطبوعات و رسانهها. از اين زاويه است که اين نامه ميتواند يکجور هشدار و کنکاش هم باشد درباره همين گسست نسلي. هشدار به که؟ به نويسندگان جوانتر؟ نه. به دوستاني که خودشان را پيشکسوت ميدانند (اصطلاحي که خودم از آن بدم ميآيد، چون با فرهنگ نسبتي ندارد و آدم را ياد گود زورخانه مياندازد)، به نويسندگان پابهسنگذاشتهاي که دانستههایشان را انگار با دوستان جوانتر شريک نميشوند و از آنها ياد هم نميگيرند و بيخبر ميمانند از اتفاقاتي که در نسل جوانتر دارد ميافتد و تازه در آخر انتظار دارند که بالاي مجلس هم جایشان باشد؛ فارغ از اينکه با اين عدم حضورها و گسستها اصلا مجلسي باقي نمانده که کسي بالا يا پايينش بنشيند و اگر هم باشد، آنها ميتوانند بالایش بنشينند، اما کسي چيزي بهشان جز سلام نخواهد گفت و همه سر به کار خود خواهند داشت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید