1392/7/15 ۰۸:۳۸
در سفری که امیر پیشین قطر در اردیبهشت 85 به دعوت رییسجمهوری پیشین به تهران انجام داده بود، شاید خواسته بود به نشانه ابراز حسننیت لطفی کند و نظربلندی نشان دهد، از خلیجفارس با عنوان مندرآوردی خلیجفارس - عرب نام برده بود. وقتی آقای احمدینژاد از او پرسیده بود که خودتان در کودکی در مدرسه به این خلیج چه میگفتید به جای پاسخ صریح فرموده بود که در آن زمان اشتباه میکردهاند! و من، در یادداشتی که 18 اردیبهشت همان سال زیر عنوان «خلیجفارس فقط خلیجفارس است» در «شرق» منتشر شد، نوشتم که جناب شیخ اکنون اشتباه میفرمایند! و با ذکر سابقهای از شعارهای ناسیونالیستی «عبدالناصر»، دیکتاتور مصر که شعار وحدت عربیاش همیشه «من الخلیج الفارسی الی المحیط الاطلسی» بود، نوشتم که چگونه ناصر از لج شاه، قافیه شعارش را بر هم زد و به دشمنی میان خودش و شاه، با آن نامگذاری احمقانه رنگ خصومت عربی - ایرانی داد! البته درک میکنم که اغلب کشورهای عربی منطقه که همیشه تحت سلطه ممالیک و عثمانی و کشورهای دیگر بودهاند، اکنون که به نوعی مستقل شدهاند میخواهند برای خود و محیطشان هویتی بیافرینند، اما درست نیست که به جعل هویت، به نحوی که در پس آن افکار توسعهطلبانه و تجاوزکارانهای وجود دارد، اقدام کنند که با حمایت جمعی از تجاوز صدام حسین علیه ایران ابراز کردند و حساسیت ایرانیان را با پافشاری در این اقدام نگرانکننده برانگیزند! قطر در سالهای اخیر توانسته است به ضرب ذخایر مالی بیحساب برای خود موقعیتهای جهانی متعددی ابتیاع کند! به عضویت نهادها و کارگزاریهای متعدد بینالمللی درآید، در امور کشورهای منطقه دخالتهای سیاسی و اقتصادی و گاهی نظامی و ماجراجویانه کند و از جمله محل برگزاری مسابقات جامجهانی فوتبال شود. سال پیش در همین ایام که گند قضیه آقای «هاولانژ» سلطان بیتاج و تخت فوتبال درآمد در 29 تیر 91 در روزنامه اعتماد نوشتم: «آقای هاولانژ، رییسکل ابدمدت فیفا را که لابد یادتون هست؟ یعنی از جوانهای 20ساله گرفته تا جوانهای 70ساله، که تمام زندگی خودشان را طی دوران ریاست ایشان سر کردهاند، باید یادشان باشد، باری معلوم شده است ایشان در این مدت از بودجه فیفا مختصر دزدی چندمیلیارددلاری کرده است. دامادش که او نیز زیر سایه غلامی پدرزن مقام دستیاری داشته نیز در این مهم با او همکاری و به او کمک کرده و بخشی از بار دزدی سنگین ایشان را هم به دوش کشیده است. حالا ما را بگو که اینقدر به فرمایشات همین غربیها استناد میکردیم، که بابا مقامات اجرایی، دورانشان باید محدود باشه تا پیش از آنکه محلی را ارث پدری بدانند، بروند و منزل به دیگری بپردازند! هاولانژ! مگر نمیدانستی «هرکسی چند روزه نوبت اوست؟» آخر میخواستی نوبت تو کی به سر برسه، یعنی تا وقتی که کلاغه به خونش نرسه؟ تو که چند باری هم خودت نقش «آی دزد! آی دزد!» را بازی کردی و بگیربگیر راه انداختی و دنبال چند نفری دویدی! یعنی همهاش فیلم بود؟ هی ما گفتیم بیچاره خسته شده، بذارین بره یکی دیگه بیاد. گفتند «آخه اگه اون بره کی جاش بیاد، که مثل اون باشه!» حالا بکش! گفتیم بابا این فامیلبازیها بالاخره گندش درمیاد!... حالا میخواستم بگویم که چه ربطی به خلیجفارس دارد! قطر در دوران و به لطف همان رییس به قول غیرتمداران «معلومالحال» توانست برگزاری جامجهانی فوتبال را نیز ابتیاع کند، تا روی نقشه جهان جای مشخصتری داشته باشد. فروشندگان این امتیاز، از هول فراموش کرده بودند که تابستان جهنمی قطر، مکان مناسبی برای بازی پرانرژی فوتبال نیست! حالا جانشینانشان دارند برای نخستینبار به تغییر تاریخ برگزاری مسابقات میاندیشند. اولش گفتند مردم هزار برنامه دارند، «مگه میشه!» اما بعدا نرم شدند! معلوم میشود قطر مواد نرمکننده فراوان دارد و افزودند که در استادیومهای صدهزارنفری کولر هم نصب میکنند! به عبارت دیگر تاکنون میلیاردهادلار هزینه شده، میلیاردهای دیگر هم رویش! مساله این است که جامجهانی واقعهای ورزشی است یا نمایشی گلادیاتوری؟ اگر ورزشی است اصلا نباید در کشور کوچکی مانند قطر برگزار میشد! که کل جمعیت داخلی و خارجیاش به دومیلیوننفر نمیرسد که یکسوم آنان قطری هستند. چنین کشوری باید برای چنان واقعه مهمی چندین استادیوم بزرگ بسازد. یعنی اگر مکان برگزاری ایران بود این استادیومها میان تهران و اصفهان و سنندج و تبریز و مشهد و... تقسیم میشد و بعدها به توسعه ورزشی و اجتماعی و فرهنگی در کل یک کشور کمک میکرد. اگر عراق یا پاکستان یا حتی عربستان بود باز به همان صورت، اما برای قطر جز اتلاف پول و خیراتی که نصیب «دستاندرکاران محترم» میشود و غیر از باقیگذاشتن آثاری باستانی و به قول بیرونی «الآثار الباقیه فی الدیار الخالیه» چه خاصیتی دارد؟ فیفا اگر بهعنوان بنگاهی بینالمللی احساس مسوولیت حرفهای و اخلاقی و جهانی میکرد اصولا تقاضانامه کشورهایی مانند قطر یا فرضا جزیره مالت یا موریتانی و کوُمُور را، هر قدر هم که ثروتمند باشند، به دلیل اسراف و اتلاف سرمایه و نیرو نباید میپذیرفت! حداکثر اینکه میتوانست بگوید آنها هم با کشورهای همسایه مانند کویت و بحرین و امارات، تیمی تشکیل دهند و دستهجمعی تقاضانامه بدهند که منافع حاصل از سرمایهگذاری به مجموعهای برسد که روی هم شهرها و جمعیتی در شأن چنین کاری تشکیل دهند! اما فیفا نرمش کرد و پذیرفت! ولی میبینیم فیفا نخست در مدارک خود در مکان جغرافیایی قطر نام مجعول بهکار میبرد و وقتی در اثر شکایت ایران و بیم از مسوولیت بینالمللی نخست ناچار میپذیرد نام اصیل را بهکاربرد. بعد از چند روز ملاحظه میشود برای روشنشدن مکان قطر روی نقشه جهان باز هم نرم میشود، خلیجفارس را برمیدارد و نشانی دریای پشتی را میدهد، یعنی بعد از دریای عمان دست راست...، به یاد دانشجویی شهرستانی میافتم که به دانشگاه تهران آمده بود و روزها در چلوکبابی حقیقت در آن طرف خیابان ناهار میخورد. در نتیجه نشانی خودش را در نامه به پدرش چنین اعلام کرد: تهران، خیابان فلان، روبهروی کبابی حقیقت، دانشگاه تهران! باری تغییر موضع و جایگزینی چلوکبابی حقیقت به جای خلیجفارس نشان میدهد که همان مواد نرمکنندهای که مکان بازیها را در اصل به آن فصل تابستان جهنمی کشاند در اینباره هم تاثیر خودش را کرده است! نوستالژیکش را بخواهید میشود: «خواهی که دل دلبر تو نرم شود/ از پرده برون آید و بیشرم شود/ زاری مکن و زور مکن، زر بفرست/ گر بر سر فولاد نهی نرم شود!»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید