1392/7/3 ۱۲:۵۸
در اين مكتوب سعي شده، نخست پيش درآمدي از مفاهيم و مراتب اعتدال ارائه شود و در ادامه ارتباط اين مفهوم را با ساير مشي ها و گفتمان ها مورد مداقه قرار دهيم.
معاني و موارد كاربرد اعتدالگرايي در ادبيات جامعه شناسي و علم سياست متنوع و نوعاً مبهم است. بنابراين در هر بررسي لازم است مراد دقيق خود را از اعتدال گرايي روشن كنيم. در عرصه سياسي عموما به كنشگراني اعتدالي گفته مي شود كه چند التزام و ويژگي دارند. اولين ويژگي كه براي اين مفهوم مترتب است «سازش» و «توافق» بين افراد و نيروهاست. به اين معنا كه كنشگر اعتدالي در عرصه سياست در آرزوي رسيدن به توافق از «درگيري» مي پرهيزد.
دومين معنا ترجيح رويكرد «اصلاح طلبي» بر رويكرد «انقلابي» جهت تغيير ابعاد نامطلوب جامعه است و سوم، آسيب نرساندن سرعت و ميزان تغييرات، به نهادهاي بنيادي جامعه(مثل نهاد خانواده، مذهب، حكومت و بازار) است. همان طور كه ملاحظه مي شود ويژگي هاي دوم و سوم از اقتضائات همان ويژگي اول است.
پايبندي به «وفاق در ميان خردمندان» براي كنشگر اعتدالي دغدغه و موضوعي قابل تامل است تا آن جا كه اين وفاق را به «قانون» عادلانه و «سياست گذاري» مدبرانه و در چارچوب اخلاق تبديل مي كند و اين همان ويژگي چهارمي است كه انديشمندان براي اعتدال قائل شده اند. البته اين وفاق در شرايط متغير تغيير مي كند و به همين دليل اعتدال گرايان خود را نيازمند «سياست» حرفه اي و حكمراني مي دانند.
در يك وضعيت آرماني هدف نهايي «سياست» براي اعتدال گرايان برقراري سازگاري ميان«خواست دولت» و «خواست مردم» است. به تعبير ديگر اعتدالگرايان مي كوشند خوشايند مردم را به خير و مصلحت شان نزديك كنند.
پنجمين و آخرين ويژگي اعتدال اين است كه كنشگر اعتدالي در برابر موضعي «مدارا مدار» دارد. به بيان ديگر در مشي اعتدالگرايي حاملان نظرات مخالف و اقليت نبايد آزار ببينند و مدارا و ادب محترم داشته مي شود.
اعتدالگرايي در تعامل با ديگر گفتمان هاي فكري
مشي اعتدالي بيش از همه در برابر مشي افراطي قرار مي گيرد. برخلاف كنشگر اعتدال گرا، كنشگر افراطي درباره پيامد ناخوشايند و نامطلوب نظرات خود براي زندگي مردم نگراني ندارد؛ و در ايجاد سازگاري بين اهداف و وسايل رسيدن به اهداف هيچ دغدغه اي تحت عنوان رعايت اصول و چارچوب هاي رفتار را بر خود ملزوم نمي داند. (يعني به اين اصل كه رفتارها بايد با قانون و اخلاق و حقوق بشر سازگار باشد، بي اعتنا است)؛ اين در حالي است كه قصد كنترل رقيب و حتي حذف نظر او را دنبال مي كند؛ و در برابر نظرات ديگران«بي مدارا» عمل مي كند.
مشي اعتدال گرايي با اصلاح طلبي و محافظه كاري روشن انديش همپوشاني عميقي دارد. به اين معنا كه فرد اصلاح طلب نسبت به تبعيض ها و ابعاد نامطلوب جامعه جديد، حساس بوده و تغيير آن را طلب مي كند. اما به صورت تغييراتي تدريجي، پيش بيني پذير، مسالمت آميز و قانوني، كه تغييرات ناگهاني، سريع و غيرعادلانه را بر نمي تابد.
آنچه از اين مبحث بر مي آيد همپوشاني مشي اصلاحي با مشي اعتدالي است. به همين دليل تعدادي از صاحبنظران اين دو مشي را از يك نوع در نظر مي گيرند.
آنچه در مفهوم اعتدال بيش از همه نمود مي يابد مفهوم عقلانيت است و فقط عقلانيت علمي و ابزاري را شامل نمي شود، بلكه درباره بايد ها و نبايدها (و مباحث اخلاقي و هنجاري) نيز بحث مي كند. اين در حالي است كه در مشي اصلاح طلبي، عقلانيت بيشتر پيرامون عقلانيت علمي، كاربردي و ابزاري دور مي زند.
با اين همه در آغاز قرن بيست و يكم و با رشد و نفوذ سرمشق عقلانيت انتقادي (و رئاليسم انتقادي) در اغلب حوزه هاي علوم انساني (كه دربرگيرنده مفهوم وسيعي از عقلانيت علمي- تبييني، علمي – تفسيري و ارزيابي عقلاني- اخلاقي است) تمايزگذاري بين مشي اعتدالي و اصلاحي براساس معيار عقلانيت، ديگر اهميت خود را از دست داده است و به يك معنا هم مشي اعتدالي و هم اصلاحي سرمشق هاي موسع عقلاني را جدي مي گيرند.
مشي اعتدالي همچنين با محافظه كاري روشن انديش نيز سازگاري دارد. ازآنجا كه محافظه كاري نسبت به پيامد هاي تغييرات اجتماعي براي نهادهاي بنيادي جامعه بدبين است، بنابراين مهم ترين خصيصه محافظه كاري دفاع از وضعيت نهاد هاي مستقر جامعه و بدبيني نسبت به تغييرات مدرن و امروزي خواهد بود.
اين در حالي است كه محافظه كاران روشن انديش روند تغييرات اجتماعي امروزي و مدرن را ناگزير مي دانند و مقاومت در برابر اين تغييرات را براي ثبات و تداوم جامعه خطرناك مي شمارند زيرا از نظر آن ها انديشه اي كه در برابر تغييرات اجتماعي مقاومت مي كند، مي تواند جامعه را وارد دوره اي از بي ثباتي اساسي و انقلابي و غيرقابل پيش بيني كند.
لذا خصيصه اصلي محافظه كاران روشن انديش پذيرش تغييرات براي حفظ ثبات جامعه است.
(در قرن نوزدهم متفكر برجسته اين مشي فكري «ادموند برك» بود كه از سلطنت طلبان فرانسوي انتقاد مي كرد كه بموقع زمينه را براي تغييرات اصلاحي نپذيرفتند) بنابراين چون مشي اعتدالي همچون «محافظه كاري نوانديش» نسبت به پيامد كنش ها و تغييرات حساس است، با اين نوع از محافظه كاري سازگاري پيدا مي كند.
به همين دليل عده اي از صاحبنظران مشي اعتدالي در دوران جديد را از جنس تجربه محافظه كاران روشن انديش مي دانند. به تعبير ديگر اين چنين مي توان بر مفهوم اعتدال تاكيد نهاد كه تركيبي از اصلاح طلبان و محافظه كاران روشن انديش است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید