1392/6/30 ۱۱:۴۸
ترجمهی نازنین اردوبازارچی: مفهوم روند مدنیت در عصر جهانی شدن و خاصه در مجاورت ظهور «گفتوگوی تمدنها» چیست؟ رسوبات تاریخی باعث شدهاند مدنیت به ساختاری پیچیده و چندلایه از حوادث عموما هیجانزده مبدل شود. خوانشها و تفسیرهای متعددی در باب هر لایه از این ساختار و ارتباط درونی آنها وجود دارد.
ترجمهی نازنین اردوبازارچی: مفهوم روند مدنیت در عصر جهانی شدن و خاصه در مجاورت ظهور «گفتوگوی تمدنها» چیست؟ رسوبات تاریخی باعث شدهاند مدنیت به ساختاری پیچیده و چندلایه از حوادث عموما هیجانزده مبدل شود. خوانشها و تفسیرهای متعددی در باب هر لایه از این ساختار و ارتباط درونی آنها وجود دارد. علاوه بر این چندبعدیت، باید جایگیری حیات متمدنانه را در بافت آنچه من الحاقات یا پیامدهای آن (طبیعت و امر قدسی) مینامم نیز در نظر داشته باشیم. این خصایص میتوانند از بافت غربیشان به تمامی سایر تمدنهای بزرگ و مهم جهان منتقل شوند. در باب جوامع اسلامی ممکن و لازم است میان میراث پیشااسلامی و لایههای مدرن فرهنگی تمایز قائل شویم. تمدنهای گوناگون پیچیدگی و تعدد خود را با انعکاس خط سیرهای تاریخی مختلف به دست آوردهاند. با نظر به مواجهه تمدنی به این نتیجه میرسیم که گفتوگو باید درون- تمدنی و بیناتمدنی و رابطی باشد میان مرزهای جغرافیایی و تاریخی. هرمنوتیک گادامری میتواند با محوریت بخشیدن به حالتی از گفتوگو که پایانی گشوده دارد و پذیرای افقهای گسترده و گوناگون است، در ضدیت با این بافت گونهگون کارساز باشد. در فلسفه گادامر نقش محوری گفتوگو بهوضوح قابل مشاهده است و برای درک این مساله نیازی به پرداختن به جزییات نیست. او در کتاب «حقیقت و روش» با نظر به مدل افلاطونی، بر این نکته تاکید میکند که گفتوگو «از طریق پرسش و پاسخ» پیش میرود. او پرسشگری را مقدم میداند و عقیده دارد پرسشگری به معنای گشودن (یک مساله) است. پرسشگری عجیب و بیهوده نیست و حساسیت در باب یک موضوع و مساله هدایتگر آن است- جستوجوی بیپایان حقیقت و اعمال این حساسیت از جانب طرفین گفتوگو. برقراری گفتوگو در وهله نخست مستلزم آن است که هیچیک از طرفین با مقاصد متناقض وارد آن نشوند... یعنی موضوع بحث به گفتوگو جهت دهد؛ موضوعی که دغدغه طرفین باشد. طرفین در این شیوه نباید به دنبال شکست یکدیگر باشند بلکه باید آرای یکدیگر را بسنجند. احترام به گوناگونی و فاصله، الحاقات و پیامدهای تمدن را به یاد میآورد. اینها از منظری هستیشناسانه میتوانند به مثابه افق یا مرزهایی باز باشند. گشودگی مرزها و افقها درباره گفتوگوی تمدنها به معنای حساس بودن به سایر تمدنهاست و به الحاقات تمدن-که به گونهای غیرانفورماتیک در گفتوگوی انسانی شرکت میکنند. گشودگی در این معنا، در آخرین نوشتههای هایدگر ذیل نظریاتش در باب «درباره زبان» بیان شده است. در آنجا زبان به گونه واسطهای که گشاینده نوعی فضای آغازین است تلقی شده است؛ فضایی برای به هم تابیدن زمین و آسمان و تناهی بشر و امر قدسی. یکی از ملزومات گفتوگوی تمدنها در عصر ما آن است که باید «تمدن» را به مثابه گونهای از زندگی شهری تلقی کنیم. زندگی شهری در این معنا مستلزم گونهای رفتار مدنی و متمدنانه و بر مبنای قانونها و معیارهای سیاسی-اجتماعی است. آگاهی از نقاط ضعف حیات مدنی مدرن نمیتواند و نباید مانع نیاز به بنای جوامع شهری و یک «حوزه عمومی متعهد» – در سطح جهانی- شود. جامعه جهانی در حال ظهور، با وجود سایر ابعادش، شهری خواهد بود- اما نه مطابق مدل ملت/دولت- تابع قوانین عادلانه مدیریت و حساس به نیازهای یک حکومت پاک (متعهد/ مسئول). سوای اینها، حیات مدنی جهانی باید از مزایای شهروندی فعال سیاسی حمایت کند، یعنی گونهای تعهد به عدالت اجتماعی و قانون و تمایل به پذیرفتن نیازهای دوراندیشیهای مدنی (حکمت عملی). خلاصه اینکه گفتوگوی تمدنها باید گفتوگویی چندزبانه و چندلحنی باشد؛ گفتوگویی متشکل از لحن سیاسی، دینی، فلسفی و بومشناختی (و نتیجتا، اینترنت و لحن اقتصادی). تنها با ایجاد تعهد به عدالت اجتماعی و مسئولیت همگانی است که جهانی شدن ممکن میشود؛ جهانی شدن در مقام پیشگام ابرتجارت و ابردولت و حتی دروازه صلح و عدالت جهانی و بیناتمدنی. در اینجا خوب است شرایط پیچیده صلح و خاصه موقعیت آن را در مقام رهاورد عدالت به یاد داشته باشیم. در راستای صلح ناب مدنی باید با خویشتنمان، با طبیعت و با امر قدسی در صلح باشیم. هر کنشی در راستای حذف یا سلطه بر هر یک از این ابعاد، کنشی خشونتآمیز در جهت تخریب صلح تلقی خواهد شد. آگوستین در کتاب «شهر خدا» از وجوه مختلف صلح که در شهرهای مختلف وجود داشته سخن گفته و از وجود یگانگی میان آنها حمایت کرده است. در زمان ما نیز «ماهاتما گاندی» بر محوریت عدم خشونت تاکید کرده است. در نظریه او این مساله یک حکم منفی صرف نیست بلکه توصیهای است بر «بگذارید باشد» یا بگذارید ابعاد مختلف انسانیت شکوفا شوند. بیخو پارخ، یکی از شاگردان گاندی، مفاهیم موجود در این دیدگاه را به جهت مطابقه تمدنی بررسی کرده و (به درستی) به این نتیجه رسیده است که- بدون قیاسناپذیری- «تمامی فرهنگها یکسویه و جانبدارانه هستند و از بینشهای سایر فرهنگها بهره میبرند» و نتیجتا جهانی شدن ناب «تنها میتواند به وسیله یک گفتوگوی بیناتمدنی غیرتحمیلی و همسان محقق شود».
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید