دیوار تاریخی حائل میان دین و دولت در غرب/ مسعود محمود حسن

1392/6/25 ۱۴:۰۸

دیوار تاریخی حائل میان دین و دولت در غرب/ مسعود محمود حسن

آیا غرب واقعا مقوله جدایی دین از دولت را اجرا کرده است، یا اینکه گفتمان های سیاسی و فرهنگی در تناقض تام و تمام با واقعیت عملی بوده و چنین گفتمانی اساسا جنبه عملی به خود نگرفته است؟ جیمی کارتر از روسای جمهوری سابق ایالات متحده در آخرین کتاب خود تحت عنوان "ارزش های تهدید شده ما" پرده از این معما برداشته و می گوید: «جدایی در قانون تعریف و تحدید شده است، لیکن برای فرد مؤمن هیچ عنصری وجود ندارد که این دو مقوله را جمع آورده باشد، چه نمی توان اعتقادات و باورهای دینی را از خدمات عمومی جدا کرد.


ترجمه‌ی عبدالله آلبوغبیش : آیا غرب واقعا مقوله جدایی دین از دولت را اجرا کرده است، یا اینکه گفتمان های سیاسی و فرهنگی در تناقض تام و تمام با واقعیت عملی بوده و چنین گفتمانی اساسا جنبه عملی به خود نگرفته است؟ جیمی کارتر از روسای جمهوری سابق ایالات متحده در آخرین کتاب خود تحت عنوان "ارزش های تهدید شده ما" پرده از این معما برداشته و می گوید: «جدایی در قانون تعریف و تحدید شده است، لیکن برای فرد مؤمن هیچ عنصری وجود ندارد که این دو مقوله را جمع آورده باشد، چه نمی توان اعتقادات و باورهای دینی را از خدمات عمومی جدا کرد.
این نشان از آن دارد که رفتارها و کنش های افراد در عالم واقع می تواند در تعارض با قانون اساسی باشد، و اینکه سکولاریسم موجود در قانون اساسی در بسیاری اوقات در عالم واقع نقض می شود. در سال 2000 رهبران کنفرانس تعمیدی جنوب از قانون اعتقادی جدیدشان این بند را حذف کردند: دولت حقی در اعمال هرگونه مالیاتی برای حمایت از وجوه و گونه های مختلف دین ندارد، و در پی آن، جمع آوری کمک های مالی برای مدارس خاص و اصلاح قانون اساسی برای تصویب نماز واجب در مدارس دولتی را تأیید کردند و  آشکارا جدایی قاطع میان کلیسا و حاکمیت را به چالش گرفتند.
هر چه مربوط به سزار است را به سزار و آنچه برای خداست را به خدا بده. این آموزه انجیلی یکی از شاخص ترین مؤلفه های فقه سیاسی مسیحیت به شمار می رود؛ آموزه های انجیل بیانگر رویکرد سیاسی آشکار در دعوت به جدایی مملکت خداوند و مملکت دنیاست، آنجا که می گوید: آنچه متعلق به سزار است را به سزار و آنچه مربوط به خداوندست را به خداوند بده. اما پژوهش های سیاسی و فرهنگی نشان از آن دارد که در حال حاضر این امر و دستور انجیلی نادیده گرفته می شود؛ چه، «مسیحیان محافظه کار آمریکا به طور فزاینده و علنی طی دو دهه گذشته توصیه مسیح در این باره را نپذیرفته اند».
آنچه آمد،‌سخنان فردی است (جیمی کارتر) که در قلب سیاست آمریکا زیسته و هم در کنگره سناتور ایالت جورجیا و فرماندار این ایالت در سال 1970 بوده و هم در سال 1976 ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفته بود. کارتر از همان اوان جوانی اعتقاد و باور عمیقی به مسیحیت داشت، و در مدرسه دینی یکشنبه به عنوان مدرس خدمت می کرد. حتی در کاخ سفید هر روز چندین بار دعا و نماز می خواند و اذعان داشته که حضرت مسیح نقش یک نیروی محرک را در زندگی‌اش ایفا می کند و دو کتاب با محوریت دینی هم نوشته است: زندگی ایمان و منابع قدرت. او تمایل شدید به واسازی و جدا کردن دین از دولت از رهگذر این ایده داشت که دولت و کلیسا دو حوزه متفاوت برای خدمت کردن هستند و باید الگوهای ایمان دینی را از مسئولیت عمومی و دولتی متفاوت تلقی کرد، با وجود این،‌اعتراف می کند پشت پرده با جیمی آلن رئیس کنفرانس کلیسای تعمیدی جنوب در زمینه فربه کردن و متحول سازی جنبش بی باک تبلیغ مسیحیت همکاری داشته است.
نهضت اروپایی و سکولاریسم
خانم دکتر فریال مهنا از پژوهشگران مسائل فرهنگی و فلسفی غرب می گوید: «در مورد سکولاریسم غربی شاید ذکر این نکته لازم باشد که پایه گذار آن یعنی اروپا، خود، هرگز دین را از دولت جدا نکرد، نه در عصر نهضت، نه در عصر روشنگری و نه در ادوار پیاپی صنعتی شدن و  نه اکنون در عصر انقلاب های تکنولوژیک». نمودها و آثار نهضت اروپا با ضربه های چکش و قلم موی میکل آنژ ایتالیایی آغاز شد؛ شخصیتی که پیکره های حضرت مریم و عیسی مسیح در دوران کودکی، و داستان آفرینش و زندگی قدیسان را آفرید و زیباترین معانی نهضت و آزادیخواهی را در درون سنگ به ودیعه نهاد.
خانم فریال درباره اندیشه ورزان نهضت و فلاسفه روشنگری هم معتقد است که آنان بیش از اندیشمندان کلیسای رسمی به مسیحیت اعتقاد داشتند و نه تنها قائل به کنار گذاشتن دین و یا منحصر کردن آن در عبادتگاهها نبودند، بلکه حاکمیت بورژوای جدید را که از میان ویرانه های فئودالیسم سر برآورده بود،‌ به بازگشت به آموزه های اصیل مسیحیتی عدالت محور و صلح جو تشویق کردند و برانگیختند.
از دید فریال مهنا،‌نهضت و جنبش روشنگری خرد مدار برپایه کناره جستن دین از دولت و جامعه شکل نگرفت بلکه بر تحکیم ایده ای جدید برای دین نمود یافت که براساس آن،‌دین قدرت و توان درونی برانگیزنده و نه بازدارنده تلقی می شد. او در این باره اخلاقیات پروتستانی را مثال می آورد که توانستند توان مادی برای به حرکت درآوردن انقلاب صنعتی در آلمان یکپارچه شده طی دو  دهه آخر قرن نوزدهم میلادی را رقم زنند.
قاضی ولیام رنکوست رئیس دادگاه عالی ایالات متحده امریکا گفته است: دیوار واسازی کلیسا از دولت متکی به تاریخی زشت است و این مقوله، تشبیهی است که ثابت کرده به عنوان یک راهنما برای قضاوت بی فایده است و باید به صراحت و آشکارا آن را کنار گذاشت». همان گونه که پیداست عبور از دیوار جدایی کلیسا و سیاست صرفا از سوی قوه مجریه یعنی دولت و ریاست جمهوری صورت نگرفت بلکه دستگاه قضایی هم کوشید تا قائل به این جدایی باشد.
در عین حال،‌ نهاد دینی به مثابه نقطه مقابل دولت از طریق نهادها، مرجعیت ها، ‌جماعات و افراد خود در جزییات مسائل دنیوی ملت های غربی دخالت می‌کرد و دین نفوذ خود را در فرایند نهایی کردن و سامان دادن به تمامی مسائل می گسترد از ازدواج و طلاق گرفته تا قانون های خانواده، سقط جنین، جنین آزمایشگاهی وکنترل جمعیت، پیوند اعضای انسان و شبیه سازی و نیز مسائل سیاسی احزاب، انتخابات، قانون‌گذاری ها، قوانین اقتصادی مراکز تولیدی و مالی، سازمان های کارگری و حرفه ای و آموزشی مربوط به مفاهیم تدریس در مدارس و دانشگاهها، و همچنین مشکلات اجتماعی، فرهنگی و ارزشی متداول در جامعه غرب .
در پایان، خانم فریال مهنا این سئوال را از طرفداران نظریه جدایی دین و دولت مطرح می پرسد که اگر مراجع دینی مسیحی مستقیما و آشکارا در ریز و درشت امور و مسائل عمومی دخالت می کند و بر روندها،‌فرایندها، جهت گیری ها، کیفیت تعاطی با این مسائل و نتایج این تعاطی تأثیر می گذارند،‌پس دولت جدای از دین کجاست؟

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: