1392/6/23 ۱۱:۴۳
مساله اخلاق، همواره يكي از مباحث مهم و بحثانگيز در حوزه فلسفه و در طول تاريخ آن بوده و از ديدگاههاي متعدد طرح شده است. اين مبحث امروزه با توجه به مباحث ديگري چون سياست، مديريت، صنعت و تكنولوژي و غير از آنها، گسترش و بسط قابل توجهي يافته و از ديدگاههاي متعددي طرح و تبيين ميشود. در همين راستا، بهتازگي كتابي با عنوان اخلاق در عصر مدرن، به همت دكتر رضا داوري اردكاني نوشته شده است
مساله اخلاق، همواره يكي از مباحث مهم و بحثانگيز در حوزه فلسفه و در طول تاريخ آن بوده و از ديدگاههاي متعدد طرح شده است. اين مبحث امروزه با توجه به مباحث ديگري چون سياست، مديريت، صنعت و تكنولوژي و غير از آنها، گسترش و بسط قابل توجهي يافته و از ديدگاههاي متعددي طرح و تبيين ميشود. در همين راستا، بهتازگي كتابي با عنوان اخلاق در عصر مدرن، به همت دكتر رضا داوري اردكاني نوشته شده است. اين كتاب حاوي 15 مقاله است و مساله اخلاق را با توجه به تلاقي آن با مساله سياست، بررسي كرده است. سهشنبه، 12 شهريور ماه، نشستي در مركز فرهنگي شهركتاب، براي نقد و بررسي اثر مذكور برگزار شد. در اين نشست دكتر رضا داوري اردكاني، دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، دكتر محمدرضا بهشتي و دكتر شهين اعواني حضور داشتند.
سعادت، به مدد اخلاق و سياست! مولف كتاب اخلاق در عصر مدرن، ضمن بيان چگونگي نامگذاري اين اثر، به تشريح ديدگاهها و رويكردهاي جامع خود در فلسفهورزي، پرداخت. وي تصريح كرد: عنوان اين اثر را ناشر برگزيده است و معمولا ناشران در اين امر، ذوق و صلاحيت بيشتر دارند. من خود اين كتاب را، حول اخلاق در عصر مدرن نميدانم. اين عنوان را تنها ميتوان بر برخي مطالب آن اطلاق كرد؛ تمامي آنها ذيل اين نام قرار نميگيرند. مساله من در حوزه فلسفه، همواره حول يك سوال عمده شكل ميگيرد: نظر و عمل با يكديگر چه نسبتي دارند؟ من در نخستين اثر مكتوب خود، در باب فارابي، همين مراد را دنبال كردهام و از اينروي، بهويژه، سياست نزد او را، مدنظر داشتهام. صرفنظر از اينكه تاكنون مطالب انتزاعي زيادي در باب عمل طرح شده است، بايد دريافت، عمل، آنچنان كه صورت ميگيرد، و سياست، آنچنان كه واقع ميشود، با فلسفه چه نسبتهايي دارند. داوري اردكاني افزود: فلسفه امروز نميتواند از حكمت عملي جدا باشد و از آن چشم بردارد. در دنياي امروز، رويكردي ديگرگونه پاسخگو نيست؛ و اگر فلسفه پرسشهايي حول اين موضوع مطرح نكند، مشكلي را حل نخواهد كرد. فلسفه بايد مدد كند تا ما دريابيم در چه راهي هستيم. وقتي به اين مباحث ميپردازيم چيستي مفاهيم مختلف، چون اخلاق و سياست و ارتباط آنها با يكديگر مطرح ميشود و اهميت مييابد. با نگاه به فلسفه يوناني ميتوان دريافت كه مفاهيم سياست و اخلاق منفك از يكديگر نيستند. نزد ارسطو اين دو مفهوم در مدينه تعريف ميشد، اگر او در پي جداسازي آنها بود، ميبايد اخلاق را در خانه و سياست را در بيرون از آن تعريف ميكرد. در فلسفه يونان باستان، تفاوت جوهري بين سياست و اخلاق وجود نداشت، سعادت ساكنان مدينه در گرو تواماني اين هر دو تحقق مييافت. وي، در ادامه به تشريح اجمالي نسبت بين سياست و اخلاق در فلسفه متاخر پرداخت و خاطرنشان كرد: در انديشهورزيهاي فلسفي بعد از رنسانس، بهدرستي، سياست و اخلاق نسبتي با يكديگر ندارند؛ به اين معنا كه سياست پاسخگوي اخلاق نيست؛ اين نكته، نه به اين معناست كه سياست در ضرورت ضداخلاق است، بلكه با توجه به آن، نميتوان قواعد اخلاقي را بر سياست تحميل كرد، با به عبارتي ديگر، نميتوان سياست را به پيروي از اخلاق تكليف كرد. اين ايده با آنچه ارسطو در سر داشت، مغاير است. مولف كتاب اخلاق در عصر مدرن، ضرورت و اهميت پرداختن به اين بحث را با اتكا به دليلي ديگر تشريح كرد و گفت: پيشتر، دين، سياست و اخلاق، از يكديگر منفك بودند، از اين روي رويكردهاي من با اميد توام نبودند؛ اما وقتي قرار بر قوام عالمي باشد كه در آن سياست بر مدار اخلاق قرار گيرد، نميتوان نااميد بود؛ از آن پس ميتوان بر اخلاقي بودن همه امور و بر سلامت جامعه اميد داشت. جامعه ديني بايد اينگونه باشد. توقع اين است، گرچه تحقق آن بسيار دشوار. بنابراين پرداختن به مقولهيي كه پيشتر ذكر شد، اهميتي ويژه دارد. داورياردكاني افزود: در عالم كنوني و در جهان توسعهنيافته، برقرار كردن نظم و سياستي اخلاقي كار آساني نيست و من نيز در پي توجيه دشواريهاي آن نيستم، بهدنبال اين نيستم كه شخصي خاص را مسوول بداخلاقيهاي موجود بدانم، ولي بهعنوان يك دانشجوي فلسفه، طرح پرسشي را ضروري ميدانم: ما در پي ساختن دنيايي بر مدار عدل و صدق و راستي بوديم، ولي امروز شاهد غير از آن هستيم. چه شده كه اينچنين شده است؟ فرد فرد مردم بد نيستند، اما از پس ورود به نظام روابط، كيفيت و نتيجه اعمال مشخص ميشود. ما دروغ ميگوييم، حال آنكه مدعي غير از آن هستيم؛ جاهل هستيم، اما بر دانايي مطلق ادعا ميكنيم. چرا خودآگاهي نداريم و به وضع خود توجه نميكنيم؟ من در نوشتههايم به مرز سياست نزديك شدهام، ولي از پرداختن به آن پرهيز كرده و اظهارنظري در اين خصوص نكردهام؛ اما نميتوان بدون نزديك شدن به سياست راجع به اخلاق يك جامعه بحث كرد. سياست بايد بتواند مدعي تربيت صحيح جامعه باشد. وي، اهميت نقش سياست در پاسخ به پرسشهاي پيشين را اينگونه تشريح كرد: توقع بر اين است كه اگر ما يك جامعه تكنولوژيك و پيشرفته نداريم، ميبايد جامعهيي اخلاقمدارتر از جوامع ديگر داشته باشيم. اگر جامعه اسلامي، اخلاقيتر از ديگر جوامع نباشد، چرايي آن را بايد سياست پاسخ بدهد. در انتها سوال من اين است: جامعه ما بايستي اخلاقيترين جامعه روي زمين باشد؛ آيا جامعه ما اخلاقي شده است، از ديگر جوامع اخلاقيتر است، يا به آن سو ميرود؟ هر پاسخي به اين سوال داده ميشود، داعيه نباشد.
كتابي بدون راهحل! دكتر بهشتي، مقدمه مفصل كتاب اخلاق در عصر مدرن را بستري حاوي ديدگاههاي مولف دانست و گفت: بيش از آنچه در مقالات اين كتاب مطرح ميشود، مقدمه نسبتا طولاني آن، چشماندازهاي مولف را آشكار ميكند، كه بيان يا شايد درددلي است در چگونگي مواجهه جامعه فكري ما با مباحث اخلاقي. اين رويكرد مولف گاه با نقدهايي همراه شده است؛ نقدهايي كه بيشتر متوجه فرهنگ غربي هستند و گاه اشاراتي دارند به جانب فرهنگ خودمان. بهنظر ميرسد كه اين مباحث خود بايد دستهبندي شوند و در جلسات متعدد بررسي؛ چراكه گاه در باب برخي مطالب مهم، تنها اشارهيي صورت گرفته است. اشارات نيز حاوي مباحث پيوسته و نظاميافته فلسفي نيستند و تنها چيزي كه ميتواند آنها را به يكديگر مرتبط كند، نوعي تداعي است. ميدانيم كه سبك و شيوه خاص دكتر داوري اردكاني اين رويكرد را باعث شده است. بسياري از اين دست مطالب، سوالبرانگيز، برخي تاملبرانگيز و برخي نقدبرانگيز هستند. از اينروي اتخاذ چنين رويكردي قطعا موثر خواهد بود. وي تاكيد بر مصاديقي دال بر گفتههاي پيشين خود را ضروري دانست و تاكيد كرد: در مقدمه، تمايزات فرهنگي و مراتب تكنولوژيكي كشورها در زمره امور عرضي فرض شده است. بهنظر ميرسد در اين باب گفتوگويي عميقتر ضرور است، چراكه مراد از سخن گفتن در زمينه عرضي و ذاتي، در اين حوزه، شفاف نيست. مولف خود را از ذاتگرايي مبرا ميداند و ميدانيم كه در اينجا مراد وي در لزوم، اصطلاح فني عرض نيست؛ فارغ از اين اصطلاح، چه بسا نقش مهم تمايزات و مراتب مختلف تكنولوژي در شوون مختلف زندگي و مناسبات متعدد، پررنگتر و بيشتر از اين باشد كه حاشيهيي و جنبي تلقي شود. بنا بر تلقي من از اخلاق و مباحث نظري آن، پيوست عميق اخلاق با تجربه زندگي قابل تاكيد است. بهشتي، درباره آنچه درباره نسبت بين سياست و اخلاق در كتاب مورد نقد مطرح شده است، گفت: كتاب اخلاق در عصر مدرن به دنبال راهحل نيست، بلكه بيشتر به دنبال فتح بابي در پرداختن به اين مطلب است. در بخشي از كتاب گفته شده است: «توسل صوري سياست به اخلاق نميتواند ما را به نتيجه دلخواه برساند، همچنان كه جهان ما با وعظ واعظان اصلاح نميشود. آن هم در سياق سخن گفتن از جهان كنوني و بهويژه جهان تكنولوژيك و جهان علمي كه در آن زندگي ميكنيم.» در رويارويي با اين مطلب، پرسشهايي مطرح ميشود از اين دست: آيا اين ويژگي مختص عصر و جهان ما است؟ مختص حوزه فكري و فرهنگي خاصي است؟ آيا اين شبه ملامت، كه در سياق نقد از فرهنگي خاص مطرح شده است، مختص آن فرهنگ است يا در نگاه به تاريخ بشري، در جاها و مقاطع تاريخي بسياري با آن روبهرو هستيم؟ وي، به تاكيد مولف بر مباحث كانت در حوزه اخلاق، اشاره كرد و ادامه داد: مولف به سه سوال، از چهار سوال عمده كانت در اين باره اشاره كرده است. انتظار ميرفت سوال چهارم كه بر چيستي انسان دلالت دارد، نيز مطرح شود. اهميت تاكيد بر اين مساله، با توجه به تعبير كانت، در اين است كه پاسخ به سوالات اول وقتي مقدور ميشود، كه بتوانيم براي سوال واپسين پاسخي درخور بيابيم. بهنظر ميرسد كه عدم توجه به اين رويكرد، خود باعث جهتدهي كتاب ميشود. مراد، وجه انسانشناختي اين مساله است؛ انواع مختلف انسانشناختي وجود دارد، آنچه منظور من است همان انسانشناسي وجودي بنيادين است. بهنظر ميرسد در مقابل سوالاتي كه مولف مطرح كرده است، بايد سوالاتي از اين دست طرح كرد: چرا در حيطه اخلاق، با نوعي آشفتگي روياروييم؟ در عصر و جامعه ما، نسبت اين آشفتگي با تلقي ما از خودمان چيست؟ بهشتي افزود: مثلث انسان، خدا و جهان در هر گوشه خود يك مفهوم دارد؛ هركدام از آن مفاهيم در صورت دگرگوني، بر آن ديگران تاثير ميگذارد. هرآنچه ميگوييم، هر آنچه ميانديشيم و هر آنچه انجام ميدهيم، متوجه خودمان است؛ تصويري كه ما از خود بهعنوان انسان داريم، ممكن است در نوع رويارويي ما با اخلاق و هم سياست نقشي تعيينكننده ايفا كند. اگر در اين تصوير، ابهام وجود داشته باشد، قطعا شاهد آشفتگي در عرصههاي مختلفي چون عمل، رفتار، فكر و سخن در جوامع خواهيم بود. اين آشفتگي متاثر از انسانشناختي است و خود را به دو نوع در عرصه عمل نمايان ميكند. در عرصه اخلاق منجر ميشود به تزلزل ارزشها؛ در عرصه سياست، منجر ميشود به خطكشيهاي مداوم بين خود و ديگران. وي، بازخوردها و موجبات اين وضعيت را تشريح و تاكيد كرد: افراد در چنين عرصههايي، دچار چندگانگي در عمل ميشوند. آنها لزوما قابل ملامت نيستند و نميتوان منافقشان پنداشت، چراكه به واقع مشكلات زيادي وجود دارد؛ در حوزه و عرصهيي، به اقتضاي تصويري عمل ميشود و در حوزهيي ديگر، به اقتضاي تصويري ديگر و گويي هردوي آنها در فرد حضور و ضرورت دارند. اينگونه، انسانها چندگانه و چندپاره ميشوند. آشفتگيهايي از اين دست در فراز و فرود جوامع، تنها به سستي و ضعف در اراده افراد مرتبط نميشود.
سهل و ممتنع! ديناني مباحث خود را حول مساله اخلاق آغاز كرد. وي مساله اخلاق را سهل و ممتنع دانست و افزود: طي 14 قرن در فرهنگ اسلامي، انديشمندان در گستره همه فنون، اعم از بلاغت، شعر، تاريخ، فلسفه، كلام و غير از آن، كتاب نوشتهاند. ولي به دليلي كه گفته شد، در حوزه اخلاق آثار معدودي نوشته شده است. شگفتتر اينكه همان تعداد معدود، بيشتر فضاي اخلاق ارسطويي دارند و گويا ترجمه و تفسير اخلاق نيكوماخوس هستند. تنها قدري روايات و آيات به آنها اضافه شده تا شكل و صورتي اسلامي بيابند. وي در شرح چراييهاي پرداختن به حوزه اخلاق را تشريح كرد و گفت: مساله اخلاق، با ديانت و شريعت، جامعه، سياست و تاريخ، ارتباط تنگاتنگ دارد و با آنها در آميخته است. اين روابط باعث پيچيدگي و دشواري در پرداختن به اين مبحث شده است. انسان موجودي بالذات اجتماعي است و اخلاق از اين روي معنا مييابد. اخلاق با دين و احكام فقه در ارتباط است؛ همه فقهاي شيعه و سني در يك قضيه اتفاق آرا دارند، آنها بر اين عقيدهاند كه تا قيامت هيچ واقعهيي براي هيچ بشري اتفاق نميافتد، مگر اينكه فقه در آنجا حكمي داشته باشد. اگر فقه چنين تواني دارد، جايگاه اخلاق كجاست؟ آيا اخلاق همان فقه است يا جداي از آن است؟ اين مساله بيپاسخ مانده و البته پاسخي مناسب است براي چرايي نپرداختن به اخلاق از جانب حكماي اسلامي. دكتر ديناني، تقسيمبنديهاي امروزين مساله اخلاق را حايز اهميت ندانست و تصريح كرد: به اعتقاد من تا اخلاق به صورت مطلق محقق نشود، اشكال ديگر آن صورت نمييابند. آيا ميتوان گونههاي مختلف اخلاق، براي افراد مختلف متصور شد؟ آيا اخلاق، امري نسبي است؟ آيا نسبي پنداشتن آن، به نبودش منتهي نميشود؟ آنچه در ميان اينهمه پيچيدگي، اهميت دارد، اين است كه، اخلاق بدون فضيلت اخلاقي و عقلاني حاوي معنا نيست؛ اگر اخلاق به عقل منتهي نباشد، ارزشمند نيست. از اين رو، عقل بهنظري و عملي تقسيم شده است. اين ديدگاه در تمام كتب اخلاقي مطرح شده است. اما عقل را ميتوان به دو گونه تقسيم كرد؟ عقل يك مفهوم وحداني است؛ اما شرايط و شوون دارد و اين تقسيمات از اين روست؛ اگر متعلق عقل، نظر محض باشد، نظري، و اگر به عمل تعلق بگيرد، عملي است. اين تقسيم به لحاظ متعلق عقل است، نه به لحاظ خود آن؛ ما دوگونه عقل نداريم. وي ادامه داد: بر اساس آراي تازه، ميتوان صورتهاي مضاف براي عقل در نظر گرفت، ولي در اين تقسيمبندي، قدر جامع چيست؟ و اساس اخلاق از كجا ناشي ميشود؟ اخلاق از ويژگيهاي انسان است. نميتوان از حيوانات، انتظار اخلاق داشت، چراكه يكسر غريزي عمل ميكنند. فرشتگان هم نيازمند اخلاق نيستند، چون توان گناه ندارند. نباتات و جمادات هم همينگونه هستند.
كتابهاي متعدد در يك مجلد! اعواني، كتبي را كه بر اساس سخنرانيها جمعآوري شدهاند و آنها كه حاوي مجموعه مقالات هستند، حاوي لطماتي به فرهنگ، در دوران پس از انقلاب ارزيابي و تاكيد كرد: كتاب اخلاق در عصر مدرن از اين دست است. اين كتاب حاوي 15 مقاله است كه هر كدام در حال و هوايي خاص نوشته شدهاند، حال آنكه جملگي درباره اخلاق هستند؛ اگر مولف بخواهد يك كتاب اخلاقي مستقل بنويسد، به حتم اينگونه نخواهد بود. مخاطب اين كتاب مشخص نيست. هر مقاله مملو از نكاتي است كه هريك، ظرفيت يك كتاب را دارند، از اينروي آنچه بايد، به خواننده منتقل نميشود. برخي مطالب منابع مشخص ندارند، آنچنان كه در كل اين اثر تنها دو پاورقي وجود دارد. وي، افزود: به نظر ميرسد در طرح نسبت بين دين و اخلاق، بايد با قدري شهامت، بر اعم بودن اخلاق از دين تاكيد كرد. افراد اخلاقگرا، فارغ از ديندار بودن يا نبودن، آزاده هستند، حال آنكه بسياري از دينداران به اخلاق قايل نيستند. اين ناشي از فرهنگ، ادبيات و فلسفه ما است. سوال اين است كه چگونه فيلسوف غربي بر جامعه اثرگذار است ولي فيلسوف ما خير؟ با خواندن كتبي از اين دست، افراد اخلاقمدار نميشوند. در بررسي مساله اخلاق بايد ريشههاي فرهنگي را واكاوي كرد. در نهايت، مجموعه مقالات، بهتر از هيچ هستند، ولي آنچنان كه گفته شد، حاوي آسيبهايي نيز هستند. از مولف و ديگر استادان انتظار ميرود، كتابي مستقل در اين حوزه بنگارند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید