1392/6/22 ۱۲:۴۵
مايكل كرولي در گزارش هفته نامه تایم با اشاره به بحرانهاي داخلي و خارجي در امريكا و نيز چالشهاي پيش روي روسايجمهور امريكا معتقد است كه اوباما بايد نقش پليس جهاني را بازي كند و اجازه ندهد اوضاع منطقه از كنترل خارج شود.
ترجمه: کسرا اصفهانی :
****
سياست خارجي به روسايجمهور امريكا قدرتي فوقالعاده و مافوق طبيعي میدهد. از هزاران مايل آن سوتر روسايجمهور ميتوانند ناوگانها و اسكادرانها را بسيج كنند و گاهي بدون اينكه جان احدي از سربازان را به خطر اندازند دست به كشتار بزنند. اما سياست خارجي ميتواند با همان توانايي معنوي يك نفرين هم براي تخريب و تباهي رياستجمهوري باشد. باراك اوباما با مشاهده جنگِ سلف خود بوش كه وي آن را «جنگ احمقانه» در عراق ناميد آن درس را آموخت. مخالفت اوباما با جنگ باعث شد كه دوران رياستجمهوري اين «سناتورِ يك دورهاي» آغاز شود و با تمركز بر ديدگاهي ظريف از منافع اصلي امريكا مثل درمان مشكلات اقتصادي در داخل و مرهم نهادن بر زخمهاي اجتماعي توانست به كاخ سفيد راه يابد. اوباما به شكار تروريستها در غارها و صحراها پرداخت و ضربهاي سخت بر پيكر طالبان در افغانستان وارد آورد. اما او خود را يك ميانجي و صلحطلبي جا زد كه پيش از آنكه اساسا تغييري در كاخ سفيد به وجود آورد جايزه صلح نوبل به او تعلق گرفت.
اوباما از آغاز رياستجمهوري خود در تمام سخنرانيهايش از واشنگتن تا پراگ و تا قاهره نداي تغيير در نظم جهاني سر داد؛ يك «دنياي انقلابي» كه «ميتوانيم در آن كارهاي دور از ذهن و گاهي غير ممكن انجام دهيم». بدبينان ميگفتند اوباما به دنبال شفافتر ساختن واقعيات سخت اقتصادي است: بدهيهاي گسترده همراه با بخش مالي در حال سقوط و اضمحلال كه ايالاتمتحده را دیگر ياراي آن نبود كه به سياست خارجي مداخله جويانه متوسل شود. اما وقتي از آغاز گفت و گو بر اساس «احترام متقابل» با ايران و ساير رقبا سخن ميگفت كاملا واقعي به نظر ميرسد و متعهد شده بود كه «اگر شما مشت خود را باز كنيد به سوي شما دست دراز خواهيم كرد». عقلانيت جايگزين قدرت خام و نومحافظه كاران هم بازنشسته خواهند شد. در عرصه جهاني اميد بود و تغيير. اما به نظر ميرسد تاريخ چندان كارساز نبود.
مشتها اما گره كرده ماند، سخن گفتن با ايالاتمتحده با بياحترامي همراه بود و با اين حال از قاهره تا ترابلس و تا دمشق شاهد انقلاب بوديم و احساسات ديني و قبيلهاي در تمام خاورميانه برانگيخته شد. اميد به يأس و ترس بدل شد و تغيير به خطر، تغيير شكل يافت. اكنون در منطقهاي كه روسايجمهور را براي دههها سرگردان ساخته و مسائل امنيتي در بالاترين سطح خود است، اوباما با آزموني تعيينكننده در سوريه مواجه است.
اين جايي نيست كه اوباما بنا داشت در آنجا باشد. در 22 اوت يك روز پس از آنكه ابري از گاز اعصاب بر حومه دمشق فرود آمد و صدها نفر را كشت، رئيسجمهور اوباما كاخ سفيد را با اتوبوسي كه شادكامي و خنده از آن ميباريد به سوي مناطق شمالي نيويورك ترك كرد و در اين سفر بر بحث هزينهي دانشگاهها متمركز بود. اما همان صبحي كه وي كاخ سفيد را ترك كرد، تيم امنيت ملي اوباما در حال ارزيابي مقياس شوكآور اين حمله و چالش ضمني آن بر قدرت و اقتدار امريكا بود. طنز تلخ اينجاست كه اين حمله درست در يكسالگي هشدار اوباما رخ داد؛ اوباما يكسال پيش هشدار داده بود كه استفاده از سلاحهاي شيميايي از سوي رژيم اسد «خط قرمز» امريكاست و عبور از اين خط «تبعات سنگيني» خواهد داشت. فيلمهاي ويدئويي تصاوير رنگ پريدهي مردگان ازجمله زنان و كودكان را نشان ميداد كه به نظر ميرسيد اين مردگان در قياس با زندگاني كه دچار اسپاسم و تشنج و كف در دهان هستند خوششانستر باشند. چنانكه اوباما در اتوبوس خود خاطرنشان كرد، اين وضعيت روشن ساخت كه او هم با چشمانداز اقدام نظامي در خاورميانه در مورد سلاحهاي كشتار جمعي مواجه است. جهان نظارهگر بود تا ببيند آيا اوباما از نقش پليس جهاني شانه خالي ميكند يا خير.
بحران سوريه تنها بحراني نبود كه محدوديتهاي رويكرد سياست خارجي يا قدرت كشور را به آزمون ميگذاشت. در مصر رژيم نظامي كه از سوي ماليات دهندگان امريكايي مورد حمايت قرار گرفت همچنان درخواستهاي امريكا براي صلح را با كشتن چند صد نفر از تظاهركنندگان ناديده ميانگارد. دولت متزلزل افغانستان با احتياط در حال آماده شدن براي جنگ داخلي احتمالي ناشي از خروج نيروهاي امريكايي از اين كشور تا يكسال ديگر است در حالي كه بمبهاي تروريستي همچنان عذابي براي شهرهاي بيثبات عراق هستند. در عين حال، القاعده زنده است و در جاهايي مثل يمن و شمال آفريقا تحرك دارد حتا اگر اسامه بن لادن نباشد. در داخل، مفهوم عملكرد سياست خارجي او به صورت تدريجي افت كرده و اكنون تنها 40 درصد از امريكاييها اين را ميپذيرند.
كاخ سفيد نتيجه گرفته كه اگر سرپيچي سوريه بدون مجازات باقي بماند اين خطر وجود دارد كه همچون دومينو باعث اقداماتي سرپيچيجويانه در سراسر جهان خواهد شد. «برنت اسكوكرافت» مشاور امنيت ملي دوران جورج بوش و جرالد فورد كه بهطور غيررسمي مشورتهايي هم به اوباما ميدهد ميگويد: «اعتبار ما در معرض خطر قرار گرفته است» اين دقيقا جايي بود كه اوباما اميدوار بود در آن سخنراني خوشبينانهي روزهاي اوليه در اقصی نقاط دنيا از آن اجتناب ورزد: در جنون خاورميانه گير افتاده و مجبور به اقدام نظامي از سوي ديكتاتور سوريه شده؛ چشم پزشك سابقي كه بسياري از امريكاييها به سختي نام او را ميدانند.
پيش به سوي دمشق
چگونه وضعيت به اينجا رسيد؟ بخشي از آن بدشانسي است: بوش 11 سپتامبر را داشت، كلينتون بالكان را داشت، كارتر هم بحران گروگانگيري در ايران را داشت. اما اوباما هم خطاهايي داشته است. هنر سياست خارجي همانا جلوگيري از ارائه چهرهاي از خود با تصميمات «بدون برنده» است. با نگاه به گذشته، احتياط اوباما عليه خودش به كار افتاد. وقتي در سال 2011 تظاهرات در تمام خاورميانه رخ داد، اوباما همچنان جانب احتياط را رعايت ميكرد. او ترجيح ميداد «ثبات» را به جاي «خطر ناشناخته» انتخاب كند. «بن رودز» معاونِ مشاورِ امنيت ملي امريكا اعلام كرد: «تلاش براي تنظيم اين مساله كه ايالاتمتحده چگونه بدون مشاركت گسترده در اين تحولات دخيل شود موضوع محوري سياست خارجي دوران رياستجمهوري او بوده است».
هفتهها طول كشيد تا اوباما تظاهرات مردم در سال 2011 در قاهره را كه منجر به اخراج حسني مبارك از قدرت شد دريابد. وقتي پادشاهي بحرين (اين متحد استراتژيك و ميزبان ناوگان پنجم نيروي دريايي امريكا) قيام مردم را با خشونت سركوب كرد اوباما هيچ واكنشي نشان نداد. حتا در ليبي، او در ابتدا نظارهگر بود تا شورشياني كه با نيروهاي معمر قذافي ميجنگيدند دست بالا يافتند. سرانجام اوباما مداخله كرد آن هم زماني كه نيروهاي قذافي در خارج از شهر بنغازي تجمع کرده و تهديد به كشتار بيگناهان ميكردند در عين حالي كه فشار از جانب بريتانيا و فرانسه افزايش مييافت. جمهوريخواهان اين را «هدايت از پس پرده» ناميدند؛ عبارتي كه از سوي دستياران اوباما براي كشيدن خط فاصل با ديپلماسي كابوي گونه و پيشگيرانهي بوش ابراز شد اما منتقدان آن را كنارهگيري و دوري گزيني از رهبري واقعي ناميدند.
سقوط تقريبا سريع قذافي در ابتدا مداخله در ليبي را موفق جلوه داد. اوباما گفت: «ما نشان دادهايم كه به چه اقدام جمعياي در قرن 21 ميتوانيم دست يابيم» اما ماجرا تلختر از اين حرفها به نظر ميرسد. اوباما كه براي بازسازي يك ملت عرب ديگر احتياط به خرج ميداد در ليبي پسا قذافي سرمايهگذاري اندكي كرد؛ سرزميني كه در آن شبه نظاميان سركش و راديكاليسم موج ميزد (ازجمله شبه نظامياني كه به هياتي امريكايي در بنغازي حمله كردند؛ شهري كه اوباما آن را نجات داده بود و شبه نظامیانش كريس استيونز و سه امريكايي ديگر را كشتند). قيام سوريها تقريبا همان زماني آغاز شد كه اوباما در ليبي دست به اقدام زد. او ميديد كه بشار اسد 6 ماه پس از آن به شدت دست به سركوب زده اما باز اقدامي نكرد. وقتي ميزان تلفات در سوريه افزايش يافت، ناظراني كه شاهد «دكترين اوباما» در ليبي بودند ميپرسيدند پس چرا او نسبت به سوريه بيتوجهي ميكند؟ دستياران اوباما ميگويند كه اين مقايسه بيهوده است. سوريه آشكارا يك مشكل سختتر است. ليبي نيروي هوايي قديمياي داشت كه همين شرايطي به وجود آورده بود كه حمله هوايي آسان شود. سوريه اما شهرهايي پر جمعيت و با تراكم بالا دارد و اسد هم قدرت آتش بالايي دارد. بر خلاف قذافي كه متحدان نزديكي در صحنه بينالمللي نداشت سوريه داراي چندين دهه همكاري نظامي و اطلاعاتي جدي با ايران و روسيه است. اوباما تا اوت 2011 صبر كرد تا اعلام كند «زمان آن فرا رسيده كه پرزيدنت اسد كنار رود». با نگاه به گذشته ميتوان گفت اين اولين گام اشتباه اوباما در سوريه بود. وقتي اسد اين توصيه را ناديده گرفت با هيچ پيامد تنبيهي مواجه نشد. اوباما يكسال بعد به خبرنگاران گفت: «او پيام را نگرفته است». به احتمال زياد اسد هيچ دليلي براي توجه به آن نميديد. برخي ميگويند كه يك سال پيشتر اوباما ميتوانست حمايت از جناح ميانه روي شورشيان را تشديد كند پيش از آنكه اسلامگرايان راديكال قيام را مصادره كنند. حتا در پايان سال 2012 مقامهاي ارشد دولت اوباما ازجمله كلينتون و پترائوس حامي اين استدلال بودند. اما اوباما پيشنهاد آنها را رد كرد و از اين ميترسيد كه ايالاتمتحده شايد در اين وضعيت پيچيده نتواند كاري از پيش ببرد يا تاثيرگذاري چنداني داشته باشد. او همچنين نگران جان گرفتن شورشيان وابسته به القاعده بود كه ميتوانستند منافع امريكا را بيش از بشار اسد به خطر اندازند. پس از آن بيانيه مربوط به «خط قرمز» است. اوباما در پاسخ به پرسش رسانهها در كاخ سفيد در اوت 2012 اعلام كرد كه استفاده از سلاحهاي شيميايي «عواقب سختي» به دنبال خواهد داشت. اوباما احتمالا از آن سخن پشيمان شده است. به نظر ميرسد اسد با حملات شيميايي در مقياس كوچك او را مسخره كرده باشد؛ استفاده از اين مواد آنقدر زیاد بود كه دهها نفر را بكشد اما براي برانگيختن بحران بينالمللي خيلي كافي نبود. اوباما در واكنش تعريف خود از خط قرمز را در آوريل گذشته اصلاح كرد و گفت استفاده «سيستماتيك» از سلاحهاي شيميايي را تحمل نخواهد كرد. در ژوئن 2013 وقتي اسد دست بالا يافت، دولت اعلام كرد كه سرانجام شورشيان را تجهيز خواهد كرد. اما گزارشهاي موثق مبني بر اينكه سلاحهاي اندكي به شورشيان داده شده بار ديگر ترديدهايي براي راه حل اوباما براي حل و فصل مساله برانگيخت.
حمله با گازهاي اعصاب در خارج از دمشق در 21 اوت به نقطه عطف نهايي تبديل شد. اينجا نقطه اوج عواملي چند مثل: شواهد حمله و ويدئوهاي فراوان از قربانيان مبتلا به تشنج بود؛ همانگونه كه جان كري وزير خارجه گفت اين «وقاحتي اخلاقي» بود كه اوباما نميتواند آن را ناديده بگيرد يا آن را براي بررسي به كميتهاي ارجاع دهد.
محدوديتهاي قدرت
برخي از مشكلات اوباما ظاهري آشنا دارد. در اوايل تيم اول او، بيل كلينتون (كه همچون اوباما بر مسائل داخلي متمركز بود) با اتهام بزدلي و ضعف مواجه بود. يكي از مقامهاي ارشد وزارت خارجه در سال 1993 چنين ابراز شكايت ميكرد: «ما واقعا ابزار يا اهرمي نداريم. ما نفوذ زيادي براي استفاده از ابزار نظامي نداريم». همانقدر كه اوباما در داخل و خارج بر سر سوريه در فشار است، كلينتون هم براي عدم مداخله در جنگهاي بالكان به باد انتقاد گرفته شد. ژاك شيراك رئيسجمهور فرانسه در سال 1995 چنين اظهار تاسف كرد: «موضع رهبر جهان آزاد واقعا پوچ و تو خالي است» به همين ترتيب، اوباما ائتلافي عجيب و گسترده از منتقدان را شكل داده است: بشردوستاني كه ميخواهند جنگ در سوريه را متوقف سازند؛ بازهايي كه خواهان سياست خارجي شجاعانهتر امريكا هستند؛ حاميان حقوق بشر و دموكراسي كه ميترسند اوباما در برابر ژنرالهاي مصري سختگير نباشد. با اين حال، متحدان امريكا در اروپا از اين گله ميكنند كه امريكا به دنبال نشان دادن رهبري خود نيست و يك مقام ارشد دولتي عربي به تايم ميگويد كه دولتهاي دوست در منطقه احساس نميكنند كه بتوانند روي امريكا حساب باز كنند. مدافعان دولت اوباما ميگويند كه او با آن ميراث مسموم به جا مانده به بهترين شكل رفتار كرده است: از احساسات ضد امريكايي در خارج گرفته تا بودجههاي سخت و انزواگرايي گسترده در داخل. پيشينيان او در كاخ سفيد بارها اعتراضاتي را از آن سوي درياها شنيدهاند كه اراده امريكا براي قدرت و رهبري متزلزل شده است. اما اين هم درست است كه مردم از پرداخت خون و پول براي حل و فصل مشكلات آن سوي درياها خسته شدهاند؛ مشكلاتي كه غير قابل حل به نظر ميرسد. آدام اسميت دموكرات عالي رتبه در كميته خدمات نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان ميگويد: «به هر حال، ايالاتمتحده نميتواند اراده خود را بر هر مشكلي در جهان تحميل كند». آنگاه كه پاي تحولات اجتماعي بهار عرب به ميان ميآيد ابزار كند و نابُراي قدرت نظامي بهطور اخص بيفايده است.
سوريه براي همسايگانش بسيار مهم است. جنگ داخلي 2 ميليون آواره بر جا گذاشته؛ مهاجرتي كه تهديدي است بر ثباتي اردن و تركيه، باعث برانگيختن تنشهاي ميان شيعه – سني در لبنان و عراق شده، تضاد فرقهاي را مشتعل كرده و ميتواند از خليج فارس تا مديترانه كشيده شود. ماههاست كه متحدان اسد حمايت از او را قطع نكرده اند. اين يكي از دلايلي است كه وضعيت سوريه را حساس كرده است. در اين كشور جنگ نيابتي ميان ايران و عربستان جريان دارد كه با پول و اسلحه تشديد ميشود. همچنين امنيت اسرائيل هم مهم است آن هم در وضعيتي كه دولتي مسلح به سلاح شيميايي در حال فروپاشي است. اوباما اين را انكار نميكند. او در ماه ژوئن در مصاحبه با چارلي رُز ميگويد: «ما منافع مهمي در آنجا داريم و منافع فقط شامل منافع بشردوستانه نميشود. ما نميتوانيم وضعيت هرج و مرج فعلي را كه در كشوري مهم كه هم مرز با اردن و مخالف با اسرائيل است جريان دارد ناديده بگيريم. ما نيازي مشروع داريم كه در آنچه در آنجا ميگذرد نقش داشته باشيم». آنچه بر سر آن اختلاف است اين است كه آيا او ميتواند تحولات در سوريه را از طريق مداخله نظامي، خواه به شكل اقدام مستقيم و يا با مسلح كردن شورشياني كه روابطي با اسلامگرايان راديكال دارند فیصله دهد يا خير.
جايزهاي زود هنگام
در 10 دسامبر 2009، اوباما به نروژ پرواز كرد تا جايزه صلح نوبل را دريافت كند؛ افتخاري زودهنگام كه كاملا از سوي كاخ سفيد مورد استقبال قرار نگرفت. تا آن زمان اوباما نيروهاي بيشتري به افغانستان فرستاد، حملات هواپيماهاي بدون سرنشين عليه تروريستهاي القاعده را تشديد كرد و مشاهده كرد كه دست دوستياش از سوي تهران رد شد. كاملا در حال آشكار شدن بود كه دنيا شاهد تغييري نخواهد بود. بنابراين حتا وقتي اوباما در آن روز صلح جهاني را جشن ميگرفت پذيرفته بود كه يك دنياي خطرناك گاهي باعث جنگ ميشود و معمولا هم مسبب آن سلاحهاي امريكايي است. او ميگفت: «هر اشتباهي كه كرده باشيم اما واقعيت صريح اين است كه ايالاتمتحده امريكا به مدت 6 دهه با خون و شهروندانش و قدرت ارتش به تضمين امنيت جهاني ياري رسانده است» اوباما در حال حاضر به دنبال آن است كه آن اصل را در سوريه بهكار گيرد. هرچه از تقابل اوباما با اسد برخيزد، اما يك تقابل خطرناكتر در افق نمایان است و آن تقابل با ايران است. اگر دور ديگري از مذاكرات با تهران به شكست بينجامد، اوباما مجبور ميشود تا به تعهد خود براي باز داشتن ايران از برنامه هستهاياش عمل كند. امريكا در كميته امور عمومي اسرائيل – امريكا در مارس 2012 چنين گفت: «وقتي دفاع از امريكا و منافعش ضروري باشد من در استفاده از زور ترديد به خود راه نميدهم»
اما اوباما در نزد منتقدانش ترديد به خود راه داده و در نتيجه مشكل هم به دنبال آن جريان يافته است. با حدود سه سالي كه از دوران رياستجمهوري او باقي مانده است، اوباما از فرصت وارونه ساختن اين وضعيت برخوردار است. موفقیت در سوريه و سپس ايران ميتواند مدافع او باشد و شكست ميتواند شكننده باشد. بريان كاتوليس مشاور انتخاباتي سابق اوباما كه اكنون در «مركز پيشرفتهاي امريكا» است ميگويد: «خطر اين است كه اگر همه چيز در خاورميانه همچنان پر فراز و نشيب باشد، اين به ميراثي براي اوباما تبديل خواهد شد». برخي روسايجمهور دموكرات در سياست خارجي زمينگير شدهاند: كارتر در ايران، ليندون جانسون در ويتنام. اما مدل ديگري هم هست. كلينتون آبي در آتش بالكان ريخت و شرافت مداخله امريكا را نشان داد. اوباما زمان دارد تا از طريق اين هرج و مرج فعلي راهي به سوي ميراثي موفقيتآميز در خارج بگشايد.
اسد در مصاحبه سال 2009 با يك روزنامه بريتانيايي كه لحني آرام داشت گفته بود اميدوار است اوباما نقشي فعال در فرآيند صلح خاورميانه در پيش بگيرد به اين دليل كه تنها واشنگتن ميتواند راه حلي پايدار ارائه دهد. او ميگفت: «هيچ جايگزيني براي ايالاتمتحده نيست».
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید