1392/6/19 ۱۰:۱۹
آیت الله طالقانی جزو چهره های انقلابی ، مسلمان و مبارزی بود که بسیاری معتقدند دیگر تکرار نخواهد شد. شخصیت وی در دهه های 20 و 30 که اوج نفوذ تفکر چپ و اندیشه های مارکسیستی در ایران بود چهره ای معتدل و آرام بود. وی با هوش و استعداد خود توانست پرده از چهره مهمان ناخوانده اندیشه متفکران ایرانی بردارد.
دبا، زهرا سلیمانی: آیت الله طالقانی جزو چهره های انقلابی ، مسلمان و مبارزی بود که بسیاری معتقدند دیگر تکرار نخواهد شد. شخصیت وی در دهه های 20 و 30 که اوج نفوذ تفکر چپ و اندیشه های مارکسیستی در ایران بود چهره ای معتدل و آرام بود. وی با هوش و استعداد خود توانست پرده از چهره مهمان ناخوانده اندیشه متفکران ایرانی بردارد. اما آیا رابطه ای بین آیت الله طالقانی و مارکسیستها بود؟ محمد بسته نگار داماد او و از نیروهای ملی مذهبی معتقد است که آیت الله طالقانی در عین حفظ احترام و شأن مارکسیست ها به نقد تفکرات آنها پرداخت، نقدی که باعث شد تفکر منفعل چهرههای اسلامی بعد از سالها نسبت به دو اصل مهم نظام طبقاتی و مالکیت اسلامی واکنش نشان دهند و از این دو مسئله به نفع مردم به تبین قوانین اسلامی بپردازند. البته از نظر وی که همراه 20 ساله ایت الله طالقانی بود سعه صدر و تسامح طالقانی در تاریخ انقلاب بی سابقه بوده است.
***
تفکرات آیت الله طالقانی درست در زمانی مطرح میشود و طرفدارانش را پیدا میکند که عقاید مارکسیستی و تفکرات چپی با قدرت، قشر روشن فکر و تحصیل کرده کشور را فراگرفته بود اما تفکرات و اندیشههای وی از هر گروه و حزبی طرفدار داشت و طبقات مختلف جامعه را جذب کرده بود به گونهای که هر کدام اندیشههای طالقانی را به جبهه خود منتسب میکردند. شما در بررسی شخصیت ایشان اندیشههایشان را بیشتر متمایل به چه گروه و برگرفته از چه منابعی میدانید؟
دیدگاه آیت الله طالقانی را در دو بخش باید بررسی کرد یکی طرز تفکر ایشان در مسائل اجتماعی است و دوم برخورد ایشان با گروههای غیر اسلامی است که عمدتا در گروههای مارکسیست بررسی میشود. در رابطه با مقوله اول و دیدگاههای ایشان باید بگویم که ایشان ۸۰ سال پیش در سال ۱۳۱۸ از حوزه بیرون میآیند و حتی زمانی که در حوزه بود احساس کرد برای اینکه بتوان جامعه را اداره کرد، جوانان را متوجه مسائل اسلامی کرد یا در برخورد با از عهده افکار عمومی برآمد، درسهای حوزه و آنچه که در حوزه مطرح میشود، به تنهایی کافی نیست.
ایشان از آن حالت وابستگی حوزوی بیرون آمد و وارد صحنه اجتماع شد و شروع به مطالعه دقیق روی قرآن، نهج البلاغه و تاریخ کرد. از این رو دیدگاههای ایشان در زمینههای مختلف اجتماعی با استناد به قرآن است. در این میان ممکن است دیدگاه ایشان در یک جا با افکار و عقاید مارکسیستی مطابقت داشته باشد در جایی دیگر با افکار و عقاید لیبرالیستی، ولی آنچه را که ایشان میگفت از قرآن میجوشید. ایشان شخصیتی بودند که برخلاف بعضی از مفسرین که مینشینند در خانه و تفسیر قرآن میکنند یا استناد آنها تنها مطالعه کتابها است؛ در متن جامعه حضور داشتند. ایشان علاوه بر مطالعات دقیق و عمیق خود وارد صحنه اجتماع میشد و مسائل جامعه را از نزدیک مشاهده میکرد. از طرف دیگر ایشان چون با قرآن انس داشت مطالبی که از قرآن بیان میکرد از درونش میجوشید و با تمام وجودش به قرآن وابستگی داشت. حتی برای آغاز سخنرانیهایش از مباحث قرآنی شروع میکرد.
آیت الله طالقانی در اوج رشد تفکر چپ بین روشنفکران و دانشگاهیان ایرانی کتاب «اسلام و مالکیت» را مینویسند. برخی معتقدند این کتاب نشان دهنده گرایشهای چپی ایشان را آشکار می کند. درست است؟
ببینید.در دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ که افکار چپی در اوج قدرت و حاکم بر تفکرات روشن فکران ایرانی بود، ایشان کتاب اسلام و مالکیت را اول به صورت یک سخنرانی و بعد در قالب کتابی که بارها مورد تجدید چاپ قرارگرفت، مطرح میکند. « والأرض وضعها للأنام »، « الذي جعل لكم الارض فراشا والسماء بناء»، «ثم جعلناکم خلائف فی الأرض» از آیاتی نظیر اینها ایشان استنباط میکند که مالکیت از آن خداوند است و انسان خلیفه خدا است و افرادی که منتخب مردم هستند نایب مردم هستند نه اینکه حق سلطه داشته باشند. بنابراین مالکیت حقیقی و واقعی مطلق به خداوند است از این رو زمین، جنگل، مراتع و کلیه ثروتها نیز از آن خداوند است. و اما افراد در حد عملشون میتوانند به صورت وسیع از این ثروتها استفاده کنند درواقع افراد مالکیت مطلق ندارند. در همین راستا ایشان دلایل فقهی این امر را هم مورد نقد و بررسی قرار میدهد. مثلا منابع طبیعی و معادن تابع زمین است و منابعی عمومی هستند که افراد در حد عمل اجازه استفاده دارند.
وی با بیان این مسائل درواقع مخالفت علنی خود با استعمار و ظلم را بیان میکند در آن زمان این مسائل تازه بودند و تا به حال فقهای ما وارد این موضوعات نشده بودند که بخواهند مسائل مربوط به مالکیت را پیگیری کنند و از عهده برخورد با مخالفین بر بیاییند.
بحث مالکیت و نظام طبقاتی که آیت الله طالقانی در کتاب «اسلام و مالکیت» به آن اشاره کردهاند جزو محوریترین مباحث مورد مداقه مارکسیستها است دو مسئلهای که کمونیستها با اتکا به آن در بین افکار، گروهها و اندیشه روشنفکران جوامع مختلف نفوذ میکردند. آیا میتوان مدعی شد که آیت الله طالقانی با ارائه تبینی اسلامی از این دو مسئله درصدد بوده به تفکرات مارکسیستها که تفکر غالب آن زمان بود وضوح و روشنی ببخشد تا مردم در مقابل آن منفعل نباشند و هم اینکه به نوعی با رو کردن این دو موضوع مواضع ضد استعماری اسلام را منعکس کند؟
خب در دهه بیست اوج تفکر مارکسیستی در ایران بود و حزب توده در اوج تفکر مارکسیستها بود. آقای طالقانی در آن زمان به مسائل مالکیت در قبال حکومت توجه داشتند در صورتی که در حوزه اصلا چنین چیزی مطرح نبود. این نشان میدهد که ایشان میخواستند از منظر دیدگاه قرآنی با دیدگاههای دیگر برخورد کنند. ایشان در رابطه با این موضوع آیهای را میآورند که در تفسیر پرتوی از قرآن به آن اشاره کردهاند؛ آیه ۱۸۸ سوره بقره «لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ» و مالتان را میان خوتان به باطل تصرّف نکنید و آن را برای حکام نفرستید. ایشان از این آیه نتیجه میگیرد که اولاً این اموال باید بین همه شما باشد و باید به صورت اشتراکی از آنها استفاده کرد اما وقتی که جامعه منحط میشود و به سراشیبی سقوط میرسد، بعضی اموال را بین خودشان به باطل میخورند و به صورت استثماری شروع میکنند به بهره کشی از دیگران. در این بین برای اینکه این گروه بتوانند اموال را راحتتر تصرف کند طبقهای به نام حاکم پیدا میشود و آنها مقداری از این اموال را به حکومتها میدهند که مدافع اموال آنها باشد. آقای طالقانی از این آیه استنباط میکند که حکومت طبقاتی در اسلام وجود ندارد حالا ممکن است که این گفته با تفکری که در بین مارکسیستها بیان میشود شباهتهایی داشته باشد از این رو بعضیها ایشان را متهم میکنند که از مارکسیستها الهام گرفته است. اما طالقانی این نتایج را از خود قرآن برداشت کرده است.
- شاید این شباهت تفکر به اندیشههای مارکسیسیتی است که زمینه نسبت دادن اندیشههای ایشان به کمونیستها را فراهم آورده است؟
ببینید، حتی بعد از انقلاب هم که ایشان سخنرانی میکند درباره ماهیت حکومت طبقاتی میگوید که «هر جمهوریتی در دنیا معیارهایی دارد. در نظام اسلامی همه مردم بنده خدا هستند و همه بایستی از این سفره گسترده استفاده کنند و اختصاص به گروه خاصی ندارد چراکه قرآن همیشه خطابش به «ناس» بوده است.» منظور از «ناس» هم همه مردم هستند نه مسلمانان یا بخشی از مردم. او همچنین در یکی از مصاحبههایش میگوید که در کشورهای انقلابی ، کمونیستی یا ناسیونالیستی میبینیم که یک گروه انقلاب میکنند و حکومت را خود آن گروه به دست میگیرند. قهراً وقتی گروه یا حزب خاصی وجود دارد چه نظامی و چه غیر نظامی به دنبالش دیکتاتوری و استبداد خواهد بود. اما ویژگی انقلاب اسلامی ما این است که ما کسانی که دایه دار باشند که حکومت برای آنهاست نداریم. انقلابی که از توده همه مردم و همه اقشار آغاز شده است، برای همه قشرها است نه برای یک حزب و یک جمعیت خاص.
میبینیم که تفکر طالقانی اصلاً یک تفکر طبقاتی نیست بنابراین این دیدگاه، دیدگاهی است که هم در مقابل دیدگاه مارکسیست قرار میگیرد و هم در مقابل نظامها و دیدگاههای طبقاتی که میگویند یک گروه، طبقه یا عدهای خاص باید پیشتاز باشند. ایشان در سخنرانی خود در سال ۱۳۲۸ دستگاههای حکومت دینی قرون وسطایی و مسئله تفتیش عقاید را نقد میکند یا مقالهای مینویسد و علل گرایش به مادیگری را نقد میکند. او میگوید وقتی جامعه به حالت انحطاط میافتد غرایز و شهوات مستولی میشود و از طرف دیگر کسانی قدرت را در دست میگیرند که مستبد هستند و از سوی دیگر برخی در جوامع غربی و یا عربی تحت لوای«دین» ظلم میکنند که اینها عوامل ایجاد مادی گرایی در جامعه است. بنابراین دیدگاه ایشان کاملا از قرآن و نهج البلاغه سرچشمه میگیرد و نمیتوان به تفکر ایشان انگ الهام گرفتن از مارکسیستها را زد.
البته باید گفت که ایشان کتابهای بسیاری درباره مارکسیست ها مطالعه میکرده است و بر تفکرات و اندیشهها آنها واقف بوده اما اصلاً نمیتوان ایشان را به این امر متهم کرد که از تفکرات آنها برای بیان اندیشههایش الهام گرفته است چنانچه توضیح دادم تمام اندیشههای ایشان از قرآن و نهج البلاغه سرچشمه میگرفته است و از درون تفکر دینی خودش میجوشیده است.
از سویی دیگر اعتقاد به آزادی بیان مخالفان و قبول حضور مارکسیست ها و مجاهدان در میان مسلمانان جزو مباحثی بود که بعد از انقلاب توسط آیت الله طالقانی بسیار مطرح میشد و مارکسیست ها نیز از جمله گروههایی بودند که ایشان بارها آنها و مسلمانان را فراخواندند که با هم به گفت و گو بنشینند. آیا می توان این تفکر ایشان را هم بر گرفته از نص صریح قرآن دانست؟
ایشان با همین اندیشه قرآنی که داشتند روحیه بسیار تسامحی نیز داشتند. میگفتند بگذارید طرف حرف خودش را بزند. لا اکراه فی الدین که در قرآن آمده است اشاره به همین امر دارد که ما نباید هیچ اکراهی در دین داشته باشیم. جنگهای صدر اسلام هم با هدف برداشتن اکراه فردی صورت میگرفته است. اکراهی که کافران روا داشته بودند و نمیگذاشتند مردم در دین مطالعه داشته باشند و آگاهی پیدا کنند. ایشان معتقد بود که دیگران باید بتوانند افکار خود را با آزادی بیان کنند. از قضا ایشان با توجه به آیه 21 آلعمران «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ» معتقدند که امرین بالقسط من الناس ممکن است کسانی باشند که عامل بالقسط هستند اما از طبقه متدینین نباشند یا دگر اندیش باشند اما چون طرفدار قسط هستند اگر کسی آنها را بکشد یا شکنجه دهد خداوند جزای آنها را با کسانی که انبیاء را به ناحق میکشند در یک ردیف قرار میدهد. وی به همین موارد در سخنرانی خود در ۳۰ تیر و تفسیر خود از سوره آل عمران هم اشاره میکند. او معتقد است که کسانی که آمر به القسط هستند یا برای ایجاد عدالت تلاش میکند ولی جزو کسانی هستند که دین را نفهمیدهاند قاصر هستند نه مقصر ما نباید آنها را آزار دهیم یا مزاحمشان بشویم.
ایشان حتی زمانی که به کردستان میروند برای آنکه مردم آنجا را آرام کنند برای اولین بار شوراهای محلی را تشکیل میدهد که اولین شورا هم در شهر سنندج تشکیل میشود. ۱۱ نفر از افراد شهر برای شورا انتخاب میشوند که از این ۱۱ نفر ۳ نفرشان کمونیست بودند. آقای طالقانی صحت این شورا را تایید میکنند این افراد نه تنها متدین نبودند بلکه طرفدار هیچ دین خاصی هم نبودند و تفکرات مارکسیستی داشتند. در فروردین ماه وقتی به قم میآید و سخنرانی معروف خود را انجام میدهد به همین مسئله اشاره میکند «این مسئله باید در همه ابعاد مملکت پیاده شود. من بارها این مسئله را سابقاً گفتهام و اختلالهایی پیش آمد. یک عدهای دیدند اگر انجمنها از معتمدین محل که خدمتگذاران واقعی در هر دهکده هستند تشکیل بشود کسانی که خودشان آنها را بهتر میشناسند آن وقت موقعیت و قدرت را از دست میدهند. به من میگویند که کمونیستها نفوذ میکنند، بکنند مگر چه کار میکنند؟ در مقابل این همه قدرت دینی، بر فرض ۳ یا ۴ نفر کمونیست در درون یک شورای ۱۱ نفره هم وجود داشته باشد. هی وحشت، همون وحشتی که رژیم گذشته از کمونیسم ایجاد کرده است در دلها است. هیچی نیست کمونیست. در این مملکت کمونیست هرچه کنار برود و هر چه تو سری بخورد اسلحهاش میشود مظلومیت. اسلحه مظلومیت از هر سلاحی قویتر است. کمونیست مولود استبداد سیاسی دینی درجوامع غربی است. اسارت ندارد در هر کشوری که استبداد، استعمارو محرومیت بوده و چهره دین حذف شده است پشت این نهضتها کمونیست خود به خود تشکیل خواهد شد... مسئله کمونیست غیر از مسئله علمی یا غیر علمی ماتریالیسم است. خود اینهایی که ما در زندان یا بیرون زندان بحث میکنیم میگویند دین همه چیز دارد. دین بینش دارد، دین حد دارد، دین قسط دارد و دین جلوی چشم مردم را باز میکند. آنها میگویند ما قبول داریم اما اینها کجا پیاده شده است؟ کجا وجود دارد تا ما آن را ببینم.»
ایشان اعتقاد داشتند که اگر دین را به درستی مطرح کنیم اینها هم در دین حل میشوند و نباید نگرانی داشته باشیم. ایشان همچنین در دومین خطبه از اولین نماز جمعه بعد از انقلاب هم بیان کردند که در مجلس موسسان باید همه شرکت کنند و فقط اختصاص به ما ۵۰ تا ۶۰ نفر روحانی نداشته باشد بلکه همه باید بیایند و اگر هم نیامدند ما باید دعوتشان کنیم. ایشان در برخورد با دگراندیشان بسیار سعه صدر داشتند. ما در انتخابات میبینیم که برای کاندیداها شرط میکنند که باید متعهد، آگاه، متدین، معتقد و... باشد اما طالقانی به عنوان یک مجتهد و عالم در انتخاباتی که مردم یک شهر آمدند نمایندههای خودشان را انتخاب کردند با توجه به اینکه چند غیر مذهبی در این انتخابات وجود داشتند بازهم آن را تایید کرد و به انتخاب مردم احترام گذاشت. این حرکت ایشان در تاریخ ایران بیسابقه بوده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید