نخستین سراینده شعر نو؛ نیما یوشیج یا پرویز ناتل خانلری؟

1394/3/23 ۱۰:۲۳

نخستین سراینده شعر نو؛ نیما یوشیج یا پرویز ناتل خانلری؟

این روزها، نام «محمدرضا شفیعی کدکنی» مدام برسر زبان اهالی ادبیات و آنانی که دستی بر آتش شعر و ادب دارند، می‌چرخد. پس از آنکه شعر «به کجا چنین شتابان»اش، 14 خرداد، روی یکی از دیوارهای شهر لیدن هلند، حک و با حضور او رونمایی و امضا شد، دیروز، مقدمه نگاری اش بر کتاب «گزینه اشعار پرویز ناتل خانلری» (نشر مروارید) که در همین هفته انتشار یافت، خبرساز شد. او در این مقدمه، به تقدیس نیما یوشیج انتقاد کرده و گفته است: من می‌گویم نیما بزرگترین پیشاهنگ شعر فارسی و اگر شما لازم می‌دانید و ضروری می‌دانید مقام‌های بالاتر و بالاتری هم برای او قائل می‌شوم مثلاً بزرگترین نوآور مشرق زمین، بیشتر از این هم لازم است که‌بنده پیشاپیش اعتراف کنم؟

 

 

این روزها، نام «محمدرضا شفیعی کدکنی» مدام برسر زبان اهالی ادبیات و آنانی که دستی بر آتش شعر و ادب دارند، می‌چرخد. پس از آنکه شعر «به کجا چنین شتابان»اش، 14 خرداد، روی یکی از دیوارهای شهر لیدن هلند، حک و با حضور او رونمایی و امضا شد، دیروز، مقدمه نگاری اش بر کتاب «گزینه اشعار پرویز ناتل خانلری» (نشر مروارید) که در همین هفته انتشار یافت، خبرساز شد. او در این مقدمه، به تقدیس نیما یوشیج انتقاد کرده و گفته است: من می‌گویم نیما بزرگترین پیشاهنگ شعر فارسی و اگر شما لازم می‌دانید و ضروری می‌دانید مقام‌های بالاتر و بالاتری هم برای او قائل می‌شوم مثلاً بزرگترین نوآور مشرق زمین، بیشتر از این هم لازم است که‌بنده پیشاپیش اعتراف کنم؟ بعد از این اعتراف باز بنده حرف خودم را تکرار می‌کنم که در مورد آثار نیما یوشیج ملاک اعتبار، «تاریخ نشر» آنهاست و نه «تاریخ نوشته شده در زیر» آنها. او با استدلال اخیر نسبت به ملاک بودن تاریخ نشر، «پرویز ناتل خانلری» را نخستین سراینده شعر نو دانسته است:  قدری شجاعت لازم دارد و اندکی هم احتیاط که کسی امروز بگوید و از غوغای «عوام روشنفکر» نترسد که شاید بشود تأثیر اندکی از بعضی شعرهای خانلری را بر بعضی از شعرهای نیما، در سال‌های بعد از شهریور ۱۳۲0، دید. ظاهراً در تاریخ ادب فارسی، کفری صریح چنین که من گفتم کسی نگفته است و چنین خرق اجتماعی، در حدّ جنون، هیچکس مرتکب نشده است که دست کم، در یکی دو شعر، نیما را متأثر از خانلری بداند ولی برای من- با همه ارادتی که به نیما دارم و با همه ستایشی که نسبت به عظمت او همیشه نشان داده‌ام- یک مسأله همیشه جای بحث بوده است و من از مطرح کردن آن هیچ پرهیز و پروایی ندارم تا نسل‌های آینده درباره آن به شیوه‌های علمی تحقیق کنند؛ آینده مطالعات ادبی و علوم انسانی از کشف این گونه حقیقت‌ها عاجز نخواهد بود. آن کفر بزرگ و آن ذنب لایغفَر این است که «در مورد آثار نیما یوشیج» چه نظم او و چه نثر او، ملاک اعتبار «تاریخ نشر» آنهاست و نه تاریخی که در پای آنها نهاده شده است.» نیما با نامه‌ها و یادداشت‌های روزانه اش به ما ثابت کرده است که با همه مقام شامخ هنری اش، در رعایت «حق و حقیقت» چندان هم «عادل و معصوم» نبوده است و بعضاً از تهمت زدن به دیگران، گویا در لحظه‌های خشم و کین، پروا و پرهیز نداشته است. فقط تاریخ‌ها را نادیده بگیرید. کسی که در نامه‌های خصوصی‌اش تا بدان حدّ غرض ورزانه دیگران را لجن‌مال می‌کند، چه مقدار تقوای هنری می‌تواند داشته باشد که تاریخ شعر را، با چرخاندن سرِ قلمی، به مدتی قبل نبرد؟ احتمال اینکه نیما بعد از شهریور ۱۳۲۰ از کارهای خام و پخته شاگردانش مایه‌هایی گرفته باشد و تاریخ بعضی شعرها را به قبل از شهریور یا سال‌هایی قبل از تاریخ آن شعرها بُرده باشد، هست. روان شناسی پنهان در یادداشت‌های روزانه نیما چنین کاری را متأسفانه، متأسفانه متأسفانه تأیید می‌کند. با این حال این استاد ادبیات، این نکته را هم اضافه کرده و از مدار انصاف خارج نشده است که: اینها به هیچ روی از مقام شامخ نیما در پیشاهنگی تجدد شعری زبان فارسی نمی‌کاهد.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: