سوریه و کابوس ناتمام / يوسف مولايي(استاد حقوق بین الملل)

1392/6/17 ۱۰:۱۵

سوریه و کابوس ناتمام / يوسف مولايي(استاد حقوق بین الملل)

خاورمیانه با تاریخ و تمدنی درخشان و سرآمد امروز حال‌وهوای خوشی ندارد. صدای بلند طبل جنگ، آوازهای دلنشین صلح و دوستی را به سخره گرفته است. میراث‌های فرهنگی که عمر چندین نسل بر پای آن نهاده شده است، در چشم به‌هم زدنی به ویرانه تبدیل می‌شود.

 

خاورمیانه با تاریخ و تمدنی درخشان و سرآمد امروز حال‌وهوای خوشی ندارد. صدای بلند طبل جنگ، آوازهای دلنشین صلح و دوستی را به سخره گرفته است. میراث‌های فرهنگی که عمر چندین نسل بر پای آن نهاده شده است، در چشم  به‌هم زدنی به ویرانه تبدیل می‌شود. آوار خاک و سنگ و آهن، حتی انسان‌ها را زنده به گور می‌کند. رویدادهای تلخ و دهشتناک، نشانه‌های حیات و تمدن را یک جا به نابودی می‌سپارد. چه کسی مسئول است. همه و هرکسی به اندازه قوای خود بدون تردید، سهم بزرگی از مسئولیت بر دوش قدرت‌های طراح خاورمیانه، دیروز و امروز سنگینی می‌کند. آن‌هایی که بدون توجه به ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی، مرزهای سیاسی را به خاورمیانه تحمیل کردند و کشوری را به صورت مصنوعی و در ناسازگاری کامل با اکوسیستم طبیعی منطقه فراهم آوردند. برای ایجاد امنیت به موجود غیرطبیعی، مردم منطقه باید بهای سنگینی از عمر خود بپردازند.
قدرت‌های بزرگ با طراحی ساختار سیاسی و اقتصادی غیرسازگار با منافع و نیازهای مردم منطقه، مانع از رشد و توسعه متوازن کشورهای منطقه شدند و در مسیر تامین امنیت برای فعالیت‌های اقتصادی استعمارگرانه خود حکومت‌های مستبد و غیرمسئول را به ملت‌ها تحمیل کردند و البته آن‌ها را به ابزار واردات پیشرفته سرکوب مجهز کردند. فقر، بیکاری، آشفتگی اقتصادی، یأس و ناامیدی بستر مناسبی برای رشد افراطی‌گری و ضدیت با فرهنگ تساهل و تسامح و همزیستی مسالمت‌آمیز فراهم کرده است.
در چنین فضایی که مدیریت امور، نیازمند یک دولت کارآمد، مقتدر و دلسوز است، متاسفانه مسئولان با اشتباهات و سوءمدیریت‌های خود بحران را عمیق‌تر و از این طریق زمینه مداخله خارجی را فراهم می‌کنند زیرا توجیه سیاسی و حقوقی توسل به زور در چارچوب مسئولیت برای حمایت (Responsibility to protect) از ناتوانی دولت ملی در عدم تامین امنیت شهروندان ناشی می‌شود و مداخله بشردوستانه نیز برپایه نجات شهروندان یک کشور از اقدامات ناقض حقوق‌بشر حاکمان استوار است. اعمال فصل هفتم منشور، تشکیل دادگاه کیفری بین‌المللی و دادگاه‌های کیفری اختصاصی با نقض حقوق‌بشر و حقوق شهروندی مرتبط است.
تداوم بحرانی در سوریه که با به کارگیری سلاح‌های شیمیایی به مرحله بسیار خطرناکی وارد شده است، استفاده از سلاح‌های شیمیایی به موجب کنوانسیون منع گسترش، تولید و ذخیره و به کارگیری سلاح‌های شیمیایی و انهدام آن و پروتکل سال 1925، قطع نامه‌های شورای امنیت، دستورالعمل‌ها و بیانیه‌های کشورها و بیانیه‌های سازمان ملل ممنوع است. موضع‌گیری و رفتار کشورها در قبال استفاده از سلاح‌های شیمیایی به حدی قاطع و روشن است که می‌توان ادعا کرد که یک قاعده عرفی بین‌المللی درباره ممنوعیت توسل به سلاح‌های شیمیایی شکل گرفته است. با این وجود ضمانت‌های اجرای موثری برای جلوگیری از به کارگیری این سلاح‌ها و خلع سلاح شیمایی وجود ندارد. در جریان جنگ تحمیلی، حکومت صدام بارها علیه ایران از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد. ولی شورای امنیت اقدام موثری علیه عراق به عمل نیاورد. شورای امنیت در قطع نامه 612 بدون ذکر نامی از عراق از تمامی کشورها درخواست می‌کند که بر شدت کنترل بر صدور سلاح‌های شیمیایی به طرف‌های درگیر بیفزایند. شورای امنیت در قطع نامه‌ 620 استفاده مکرر عراق از سلاح‌های شیمیایی را تایید می‌کند ولی هیچ اقدام تنبیهی علیه عراق انجام نمی‌دهد. جنایت حلبچه نیز بی‌پاسخ باقی می‌ماند اما دیوان کیفری بین‌المللی در قضیه Tadic در سال 1995 به محکومیت جهانی توسل به سلاح‌های شیمیایی علیه کردها اشاره می‌کند و در مجموع جامعه جهانی جدیت و قاطعیت لازم در پیشگیری از توسل به سلاح‌های شیمیایی و خلع‌سلاح از خود نشان نداده و سازوکار مناسبی برای مجازات همه جنایتکاران تعریف نکرده و به اجرا نگذاشته است. با توجه به عملکرد قدرت‌های بزرگ در قبال خلع سلاح‌های شیمیایی و سکوت و حتی همکاری آن‌ها با حکومت صدام در توسل به سلاح‌های شیمیایی، نمی‌توان نسبت به انگیزه و اهداف این کشورها در قبال رویدادهای سوریه خوشبین بود. در شرایطی که هنوز کارشناسان سازمان ملل در حال مطالعه و تحقیق و بررسی و نمونه‌برداری هستند آمریکا و متحدانش، بشاراسد را در یک دادگاه صحرایی به صورت غیرعلنی و بدون رعایت کوچک‌ترین تشریفات مربوط به دادرسی عادلانه محکوم کرده و ‌درصدد تنبیه و مجازات او هستند و در این مسیر خود را بی‌نیاز از تصمیم و مجوز سازمان ملل می‌بینند. متاسفانه ساختار پوسیده و قوانین تبعیض‌آمیز نظام بین‌الملل به دارندگان حق وتو، مصونیت مطلق اعطا شده است و این فرصت مغتنمی برای آمریکا، فرانسه و انگلیس فراهم می‌آورد تا بدون کوچک‌ترین دغدغه، پاسخگویی نیات سیاسی خود را با توسل به زور به اجرا درآورند. شناسایی عمل ناقض صلح و امنیت بین‌المللی از وظایف ذاتی شورای امنیت است. هرچند این شورا نیز در اتخاذ تصمیمات خود را موظف به رعایت اخلاق و حقوق نمی‌بیند و اکثر قطع نامه‌های شورا جانبدارانه، سیاسی، تبعیض‌آمیز و غیرعادلانه است ولی با این وجود از لحاظ ضرورت توافق پنج عضو دائم شورای امنیت تا می‌تواند در بعضی مواقع در مقابل سیاست‌های یکجانبه‌گرایی آمریکا سد محکمی ایجاد کند. چین و فدراسیون روسیه با استفاده از حق وتو خود اجازه نداده‌اند که آمریکا شورای امنیت را دستاویزی برای توجیه سیاست‌های یک‌جانبه و جاه‌طلبانه خود قرار دهد؛ اما چین و روسیه نمی‌توانند تنها با تکیه بر وتو خود بحران‌های بین‌المللی را مدیریت کنند. قضیه عراق نشان داده که عدم تصویب قطع نامه توسل به زور علیه حکومت صدام، امنیت و صلح را بر جهان حاکم نمی‌کند بلکه چین و روسیه باید با بسیج افکارعمومی و کشورهای حامی صلح و امنیت پایدار ابتکار عمل مناسبی برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات بین‌المللی به کار ببندد. روسیه و چین امروزه، مسئولیت سنگینی برعهده دارند. آن‌ها باید به نمایندگی سیاسی از جامعه جهانی صلح‌طلب با تمام توان و امکانات از تشدید بحران در سوریه جلوگیری کنند. در این مسیر آن‌ها می‌توانند از مناسبات حسنه خود با بشاراسد سود برده و با تحرک دیپلماتیک سازنده و کارآمد، زمینه مصالحه و سازش ملی در سوریه را فراهم کنند. روسیه و چین فرصت‌های زیادی در دو سال‌ونیم گذشته از دست داده‌اند و در جلب اعتماد مخالفان بشاراسد سیاست‌های سنجیده و موثری به کار نبسته‌اند و به عنوان بازیگران بزرگ بین‌الملل نتوانسته‌اند اعتبار لازم را برای ایفای نقش میانجی مورد اعتماد دوطرف درگیری داشته باشند. این دو کشور نتوانسته‌اند با همکاری سازنده با کشورها و سازمان‌های منطقه‌ای نقش بازیگری آمریکا و متحدانش را در مدیریت بحران سوریه کنترل و محدود کنند. کم‌تحرکی و ناکارآمدی سیاست‌های چین و روسیه و کشورها و نهادهای منطقه‌ای، این فرصت را برای آمریکا و متحدانش فراهم کرده است که طبل جنگ را هرچه شدیدتر در سوریه به صدا درآورند، مردم سوریه مضطرب و نگران در انتظار معجزه هستند و سیاستمداران به فکر حفظ قدرت و ارضای جاه‌طلبی‌های خود هستند. آزادی‌خواهان و صلح‌طلبان هم که به صدور بیانیه‌های بی‌خاصیت دل خوش کرده‌اند. همه ما در مقابل فاجعه بزرگی که به مردم سوریه تحمیل شده است، مسئول هستیم و مسئولیت دولت و مخالفان سوریه از همه سنگین‌تر و شدیدتر است. جنگ نه‌تنها راه‌حل نیست بلکه خود مشکلات جدیدی ایجاد خواهد کرد ولی با فریاد صلح و راه‌حل دیپلماتیک نیز جلو فاجعه گرفته نخواهد شد. باید با تمام وجود به میدان آمد و با بسیج افکار عمومی و انجام تظاهرات و تشدید فعالیت‌های عملی و میدانی در گام نخست از موشک‌باران مردم سوریه جلوگیری و در گام بعدی نیروهای افراطی را منزوی و خلع سلاح سیاسی کرد و نیروهای معتدل را به میز مذاکره کشاند. تاریخ درباره مسئولیت‌پذیری و درستی عمل ما در این شرایط حساس بی رحمانه داوری خواهد کرد.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: