1392/6/16 ۱۴:۵۹
سجاد صداقت: آگوست کنت را بهعنوان پدر علم جامعهشناسی میشناسند. کتابهایی که در مورد علم جامعهشناسی و بزرگان آن صحبت میکنند قطعا با آگوست کنت آغاز میشوند.دکتر روحالله اسلامی، پژوهشگر علوم سیاسی درباره این اندیشمند شهیر نظرات ویژهای دارد. او در این گفتوگو به جایگاه و ابتکارات کنت میپردازد و نوع نگاه وی را به مسائل علمی نشان میدهد. در ادامه گفتوگوی فرهیختگان با دکتر اسلامی را خواهید خواند.
ابتکار آگوست کنت در عرصه علم چه بود و این ابتکار چه نتایجی در عرصه روششناسی به بار آورد؟
در دوره معاصر ابتدا روش علمی در زمینههای فیزیک، پزشکی و زیست و... شکل گرفت. در دورههای قدیمی انسانها برای به دست آوردن معرفت درست و دانش استاندارد از قیاس استفاده میکردند. مثلا افلاطون یا آکویناس دادههایی در ذهن خود داشتند که آنها را معیار واقعیت قرار میدادند. علم در دوران گذشته بیشتر کلی و کیفی بود و به همین علت زمینه متون از خصلت اندرزگویی و انتزاعیات بهره میگرفت. به تدریج در دوره جدید اروپا از روشهای شروع شده اما ناتمام متفکران اسلامی استفاده کرد و برای اینکه دانشی معتبر تلقی شود باید به روش استقرا نسبت خود با واقعیت را مشخص میکرد. آگوست کنت اقدام بسیار ارزشمندی که انجام داد بر این اساس بود که رویکرد علمی را وارد مطالعات انسانی کرد. قبلا در مهندسی، فیزیک، شیمی، جغرافیا و پزشکی روشهای استقرایی به کار میرفت اما آگوست کنت سعی داشت دانش انسانی و اجتماعیای را ایجاد کند که بر پیشفرضهای علم جدید استوار است. او توانست پوزیتیویسم یا اثباتگرایی را به اصلیترین روش مطالعات علوم انسانی و جامعهشناسی بدل کند. قبل از او مسکویه رازی، ابن خلدون و برخی دیگر از متفکران اسلامی برای اثبات فرضیههای خود سراغ واقعیتهای تاریخی اجتماعی میرفتند و قوانین زندگی بشر را اثبات میکردند، اما آگوست کنت بر دو مساله بسیار مهم و تاسیسی اشاره کرد. ابتدا اثباتگرایی یعنی معرفت پوزیتیو را به علوم انسانی آورد و اصلا جامعهشناسی را مادر علوم انسانی قرار داد. دوم اینکه توانست مراحل معرفت بشر در تاریخ را ترسیم کند و در یک فلسفه تاریخ علمی نشان دهد که سیر تحول دانش چگونه بوده و اکنون در چه جایگاهی است. روششناسی اثباتگرایی مبنای بسیار دقیق و پرکاربردی دارد، به نحوی که هنوز هم اغلب دانشگاههای جهان مقالهها، کتابها و طرحهای پژوهشی را براساس روش اثباتی نوشته و ارزیابی میکنند. درست است که نگرشهای ساختاری، هنجاری، انتقادی، پستمدرن، پدیدارشناسی و... بهوجود آمد اما هیچیک نتوانست جایگزین روش اثباتگرایی شود. در ایران متاسفانه اغلب کتابها و مقالههای فلسفه علم ضد روش پوزیتیویسم نوشته شده است. به شکل بسیار غلطی اغلب متفکران قوم ایرانی بر این باورند که اثباتگرایی مرده است. در حالی که سیستمهای دانشگاهی و سامانه علم در همه دنیا بر محوریت اثباتگرایی است. اثباتگرایی میگوید همه روندها دارای نظمهای قابل پیشبینی هستند که در صورت ریزنگری و مشاهده میتوان قوانین آن را شناخت و به نفع بشر، روندها را کنترل کرد. مشاهده، کنترل، آزمایش، داشتن متغیرهای قابل اندازهگیری، شاخصسازی، داشتن فرمول ریاضیگونه و استفاده از آمار و ارقام باعث میشود انسانها توهمی، خیالی و از روی قصدیتهای شایع، گمانهزنی نکنند چراکه هر جا اثباتگرایی محو شود، فساد ظاهر میشود. اتفاقا عیب اغلب سیاستگذاریها در ایران کمبود روش اثباتگرایی در طراحی، اجرا و بهخصوص ارزیابی آنهاست.
آگوست کنت در دستگاه نظری خود تحت تاثیر چه کسانی بود و در این وادی بر چه کسانی تاثیر گذاشت؟
آگوست کنت متفکری بسیار مهم است که جا دارد در ایران قبل از آنکه روش اثباتگرایی به مرگ محکوم شود شش جلد کتاب فلسفه اثباتیاش ترجمه شود تا از روی شناخت با قصدیتهای هنجاری و کلی به نقد آن پرداخته شود. آگوست کنت در خانوادهای مذهبی اواخر قرن هجدهم به دنیا آمد. او همیشه مراحل دانش بشری را از مذهب و الاهیات شروع میکرد. شاید اگر کنت به دنبال ترسیم دانش خطی نبود و همان اثباتگرایی را معرفی و تحلیل میکرد امروزه ناقدان کمتری داشت. او میخواست تکلیف بشریت را مشخص کند و با آنکه تحصیلات ریاضی داشت اما در نجوم، فیزیک و حتی پزشکی مطالعه کرده بود. فضای روشنگری و حوادث بعد از انقلاب فرانسه باعث شده بود او ایمانی بسیار زیاد به عقلانیت و انسانگرایی داشته باشد. کنت با آثار هابز، بیکن، سیمون، لاک، روسو و هگل آشنا بود اما نمیخواست فلسفی بنویسد. او دوست داشت مثل قواعد ریاضی در قالب جدولهای مشخص و عامهفهم نشان دهد بشر چه مراحلی از دانش را پشتسر گذاشته است. در واقع کنت فلسفه تاریخ علم را با ترسیم خطی و جلورونده نشان داد. در ابتدا انسانها مذهبی بوده و کشیشان و پیامبران دینی بر آنها حکمرانی کردهاند. پس از مدتی بشر به معرفتهای فلسفی روی آورد و فیلسوفان در دومین مرحله مراجع علمی بشر شدند. در مرحله سوم روشهای علمی حاکم شد و دانشمندان با روشهای استقرایی حکمرانان نظری و علمی جوامع انسانی شدند. کنت دوره جدید را قرن مکانیک و دانش مهندسی میدانست. قرنی که همه چیز شبیه کارخانه با برنامه و طرحهای از پیش تعیینشده به گردش درمیآید. البته سهگانه معروف کنت مورد نقدهای بسیاری قرار گرفت. او گذار از جوامع سنتی به مدرن یا از عقلانیتهای طبیعی به عقلانیتهای قراردادی را در سه مرحله به لحاظ زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی ترسیم کرد. بعدها دانیل بل، تافلر، کاستلز، نای، اورول، روزنا، وبر، هابرماس و بسیاری از متفکران جامعهشناسی و فلسفه تاریخ علم رویکرد او را از زوایای گوناگون مورد انتقاد قرار داده و دیدگاهش را به عصر اطلاعات و سرمایهداری جدید بسط دادند.
آگوست کنت را پدر علم جامعهشناسی میشناسند. آیا در جریانهای علوم اجتماعی جدید حلقههایی وجود دارند که تاثیرپذیرفته از آموزههای کنت باشند؟
جامعهشناسی در روششناسی کاملا به مبنا و دستگاه معرفتی کنت وابسته است. اتفاقا بسیاری از اساتید و دانشجویان ایرانی در رشتههای علوم انسانی فرضیهپردازان قدرتمندی هستند اما توانایی اثبات فرضیه خود را ندارند. در ایران با ترجمه بیش از حد آثار متفکران ضد علمی چون کارل پوپر، میشل فوکو، فایرابند، ویتگنشتاین، دلوز، نگری، هارت، ژیژک، هایدگر، هوسرل، هابرماس و... برای بسیاری این توهم ایجاد شده که هر چه مغز انسان ببافد میتواند علمی قلمداد شود. در حالی که از انتخاب موضوع تا داشتن فرضیه، درآوردن متغیر، کنترل محیط و مکان و زمان، تدارک دیدن آزمایش، ارجاع به واقعیت، بیطرف بودن در بررسی پدیدههای انسانی، کمی کردن شاخصهای کیفی، درآوردن فرمول و قاعده ریاضی همه دارای استانداردهایی هستند که اگر یکی از آنها رعایت نشود نوشتار علمی نیست بلکه شعر، فلسفه یا سایر دانشهای بشری لقب خواهد گرفت. اتفاقا یکی از عوامل اصلی پیوند برقرار نکردن علوم انسانی در ایران نداشتن روش اثباتگرایی است. بنابراین کنت بهعنوان یکی از موسسان علوم انسانی و جامعهشناسی کاملا تشریح میکند مهندسی اجتماعی چیست و چرا باید در مطالعات اجتماعی و انسانی از استانداردهای اثباتگرایی بهره گرفت. وبر، مارکس، گیدنز، پارسونز، هابرماس، هلد، لومان، آلتوسر و تقریبا همه متفکران جامعهشناسی نیمنگاهی به اثباتگرایی داشته و در نقد، نفی و اصلاح و انقلاب علیه او مطلب نوشتهاند. ساختارگرایی، کارکردگرایی، تحلیل سیستمی، نظریههای کنش ارتباطی و حتی پدیدارشناسی بدون فهم کنت امکانپذیر نیست.
مفهوم دین انسانی نزد آگوست کنت چه جایگاهی داشت و آیا میتوان آن را ناشی از توهمات او دانست؟
درست است که زندگی شخصی هر متفکر به خودش بستگی دارد اما شکستها و عشقها، سرکوبها و تمایلات کنت بر آثار هنجاری او به شدت اثرگذار بود. بهخصوص در اواخر عمر او به فرد مورد علاقهاش نرسید و فوت کرد. کنت تا آخر عمر بر سر قبرش میرفت و نامههای عاشقانه مینوشت. در اثر برخورد با این زن نگرش خشک و مهندسیگونهاش را تلطیف کرده و سعی میکند در اندیشههایش که برآمده از فرمولهای ریاضی است کمی انعطاف به خرج دهد. به عقیده کنت در دوره جدید مهندسان طبیعی و انسانی متفکران و حکمرانان اصلی خواهند شد، جهان به شکل کارخانهای دقیق و علمی اداره خواهد شد و بشر با عقلانیت و کنترل کردن همه روندهای غیرقابل پیشبینی میتواند بسیاری از مشکلات را حل و فصل کند. البته کنت این جهان مکانیکی را به شدت ترسناک میدانست و اعتقاد داشت تنها لطافت و ظرافت زنان میتواند این سیاهی را اندکی روشن کند. بعدها گرایشهای دینی نیز از خود نشان داد و با تشدید حالتهای روحی و روانیاش که حتی تا مرز خودکشی نیز کشیده شد، سعی کرد از اخلاق و دین در عصر جدید بنویسد. او نوشت که بشر به دین انسانی نیاز دارد که با مقتضیات جوامع مکانیکی قابل جمع باشد. کنت پیامبر اخلاق انسانی شد و شروع به نوشتن نامه و دعوت به دین برای بسیاری از سیاستمداران و متفکران جهان کرد. او در میانه قرن ۱۹ از دنیا رفت و بسیاری، دین انسانیاش را به پای توهم و تجربههای زندگی شخصیاش گذاشتند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید