جنگ براي پيشگيري از جنگ/ فرشاد اسماعيلي

1392/6/16 ۱۳:۲۱

جنگ براي پيشگيري از جنگ/ فرشاد اسماعيلي

«جنگ براي پيشگيري از جنگ». اين گزاره همان توجيه هيتلر در جنگ دوم است. چالش‌ها و مساله‌هاي دو گفتمان «منع مداخله‌گري» و «مداخله‌‌گري بشردوستانه» در دهه‌هاي گذشته همواره وجود داشته است و در پي خود پرسش‌هاي فراواني را طرح كرده است.


 

«جنگ براي پيشگيري از جنگ». اين گزاره همان توجيه هيتلر در جنگ دوم است. چالش‌ها و مساله‌هاي دو گفتمان «منع مداخله‌گري» و «مداخله‌‌گري بشردوستانه» در دهه‌هاي گذشته همواره وجود داشته است و در پي خود پرسش‌هاي فراواني را طرح كرده است. در نبود يك «دولت جهاني»، آيا دولت‌ها صلاحيت مداخله را دارند؟ مداخله بشردوستانه بدون توجه به تصميمات شوراي امنيت بي‌توجهي به اصول حقوق بين‌الملل محسوب نمي‌شود؟ آيا دولت‌ها بايد دست نگه دارند تا شوراي امنيت تصميم بگيرد و مساله بحراني‌تر شود؟ مصداق «تهديد صلح و امنيت» را چه كسي تعيين مي‌كند؟ آيا گفتمان حفظ «صلاحيت سرزميني» مي‌تواند صلح و امنيت را تامين كند؟ آيا پشت گفتمان «مداخله بشردوستانه»، منافع سياسي دولت‌ها پنهان نشده است؟ سابقه مداخله بشردوستانه توانسته است نتايج پيشگيرانه‌يي را تجربه كند؟ مداخله‌هاي بشردوستانه چقدر و كجاها به نتيجه رسيده است؟ و... پاسخ به اين پرسش‌ها توانسته است موافقان و مخالفان «مداخله بشردوستانه» را به دو تيم مسلح و مجهز به استدلال‌هاي حقوقي و سياسي تقسيم كند.

اما سابقه «مداخله بشردوستانه» به كجا برمي‌گردد؟ نمونه‌هاي مداخله بشردوستانه يك يا چند دولت براي يا به بهانه حمايت بشردوستانه از حقوق اساسي انسان‌ها در سرزمين‌هاي ديگر چه تجربه تاريخي به ما مي‌دهد؟

دوره كلاسيك: مداخله انگليس، روسيه و فرانسه در سال 1827 براي پايان دادن به جنگ تركيه و يونان، مداخله در جلوگيري از كشتار مسيحيان در جزيره كرت در سال 1861، مداخله فرانسه در لبنان در سال 1861، مداخله هيتلر در سال 1939 براي جلوگيري از جنايات عليه جان و آزادي اقليت‌ها در چكسلواكي و...

پس از جنگ جهاني دوم: مداخله هند در پاكستان شرقي (پس از ورود ارتش پاكستان به داكا در سال 1971 و آوارگي 10 ميليون نفر بنگالي و سرازيري پناهندگان هند و مداخله ارتش هند)، مداخله تانزانيا در اوگاندا در سال 1979 و پايان دادن به حكومت عبدي امين، مداخله امريكا در گرانادا در سال 1983 براي نجات اتباع امريكايي و...

پس از جنگ سرد: مداخله در عراق و يوگسلاوي سابق و سومالي و...

اما مساله مهم و پرسش مهم مخالفان مداخله بشردوستانه اين است كه انگيزه بشردوستانه چقدر در بين دولت‌ها جدي بوده است يا به زباني ادبيات اين دولت‌ها چقدر حقوقي بوده است؟ خب، بسياري از موافقان مداخله بشر دوستانه - در روزگاري نه‌چندان دور- از مخالفان سرسخت اين گفتمان بوده‌اند كه ايالات متحده از نمونه‌هاي روشن آن است. ايالات متحده در دوره پس از جنگ جهاني دوم با هرگونه مداخله در شورش‌هاي داخلي به‌شدت مخالفت مي‌كرد و امروز در دسته‌بندي موافقان درجه يك مداخله بشردوستانه قرار گرفته است و به نظر مي‌رسد پاسخ به اين تغيير موضع‌‌ها «نظم نوين جهاني» باشد. اما همين مساله و همين رويكرد است كه مخالفان اين گفتمان را (مداخله بشردوستانه) به انگيزه‌هاي حقوقي عاملان آن بدبين كرده است و انگيزه‌هاي سياسي و منافع دولتي در تصميم‌گيري‌هاي عاملان اين گفتمان را در چشم آنها پررنگ‌تر كرده و «اسب تروا» را استعاره بزرگ گفتمان «مداخله بشردوستانه» از منظر مخالفان كرده است.

امروز ديگر مساله براي مخالفان گفتمان «مداخله بشردوستانه»، سنگر گرفتن در پشت مرزهاي جغرافيايي به بهانه «صلاحيت سرزميني»، «قلمرو حفاظت شده»، «تماميت ارضي» و «حاكميت مساوي دولت‌ها» نيست. (مفاهيمي كه از منظر موافقان مداخله بشردوستانه، به عنوان اصول سنتي و كلاسيك حقوق بين‌الملل ياد مي‌شود و آن را مجموعه قواعد دست و پا‌گيري براي گفتمان حقوق بشر تعبير مي‌كنند). مساله اين است كه مخالفان، اين گفتمان را (گفتمان مداخله بشردوستانه) گفتمان صادقي نمي‌بينند. مخالفان، بشر دوستي را مفهومي انتزاعي در يك دست دولت‌هاي مداخله‌گر و اسلحه را وسيله‌يي عيني در دست ديگر آنها مي‌بينند. مخالفان مدام مي‌پرسند چرا در حادثه 11 سپتامبر و كوزوو به سرعت، بشردوستي موافقان گل مي‌كند اما در بحران‌هاي بزرگ‌تر مثل سومالي و رواندا بحران سال‌ها بايد ادامه پيدا كند. عراق و كوزوو و ليبي بايد گرفته شوند اما يمن سال‌ها بايد با جنگ داخلي‌اش به حال خود گذاشته شود. آيا عراق شايسته بود كه در حلبچه 1998 با مداخله‌يي بشردوستانه سايه صدام را ديگر بالاي سر خود نبيند يا در سال 2003 به بهانه پيشگيري يا بازدارندگي از مثلا توسل به سلاح شيميايي اشغال شود؟

قسمتي از بدبيني مخالفان گفتمان دخالت بشردوستانه برمي‌گردد به برداشت گل و گشاد و گزينشي و انتخابي و تفسير بردار از «تهديد عليه صلح و امنيت». تفسير‌هاي گزينشي و سليقه‌يي و مصلحتي و منفعت‌محوري كه حيات بسياري از اصول پذيرفته شده حقوق بين‌الملل را به خطر انداخته است. بدبيني‌اي كه شايد در شكل نگرفتن يك قاعده حقوقي بين‌المللي درباره شناسايي مداخله بشردوستانه- حتي توسط سازمان ملل- تاثير بسزايي داشته است.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: