1392/6/16 ۰۹:۵۶
آنچه قرآن کریم درباره اصلاح تمایلات درونی انسان گفته است / حجت الله جودكي پیامآوران خدا با دو صفت بشیر و نذیر برای هدایت مردم اعزام شدند، آنان به مردم بشارت میدادند که در صورت ایمان آوردن و انجام عمل صالح، در دنیا و آخرت رستگار خواهند شد و به ستمگران هشدار میدادند که سرانجام فساد و طغیان و ستمگری، خواری و ذلت و عذاب در دنیا و آخرت است.
آنچه قرآن کریم درباره اصلاح تمایلات درونی انسان گفته است / حجت الله جودكي پیامآوران خدا با دو صفت بشیر و نذیر برای هدایت مردم اعزام شدند، آنان به مردم بشارت میدادند که در صورت ایمان آوردن و انجام عمل صالح، در دنیا و آخرت رستگار خواهند شد و به ستمگران هشدار میدادند که سرانجام فساد و طغیان و ستمگری، خواری و ذلت و عذاب در دنیا و آخرت است. با این رویکرد، آنها برای تغییر انگیزههای انسان، تزکیه، آموزش و تربیت او فعالیت میکردند و بر این باور بودند که جامعه آرمانی فقط با تغییر آگاهانه ساختار فکری و روحی انسانها امکانپذیر است. بخش دوم انگیزههای انسان به قرار زیر است: تنگدستی و خسّت به خرج دادن (قتور)، قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِکونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذًا لَّأَمْسَکتُمْ خَشْیةَ الإِنفَاقِ وَکانَ الإنسَانُ قَتُورًا. بگو: «اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید. در آن صورت، امساک میکردید، مبادا انفاق، مایه تنگدستی شما شود» و انسان تنگنظر است! اسراء، (آیه 100) وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یسْرِفُواْ وَ لَمْ یقْترُواْ وَ کانَ بَینَْ ذَالِک قَوَامًا. و آنان که چون هزینه میکنند اسراف نمیکنند و خِسّت نمیورزند بلکه میان این دو، راه اعتدال را میگیرند. (فرقان، آیه 67) غیبت کردن، یأَایهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجَسَّسُواْ وَ لَا یغْتَب بَّعْضُکم بَعْضًا أَیحُبُّ أَحَدُکمْ أَن یأْکلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتًا فَکرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ. ای کسانی که ایمان آوردهاید، از گمان فراوان بپرهیزید. زیرا پارهای از گمانها در حد گناه است. و در کارهای پنهانی یکدیگر جستوجو مکنید. و از یکدیگر غیبت مکنید. آیا هیچیک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت. و از خدا بترسید، زیرا خدا توبهپذیر و مهربان است. (حجرات، آیه 12) نیکاندیشی و نیکوکاری، قرآن بهطور مکرر بر این کار توصیه کرده است: وَ أَحْسِن کمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیک. و هم چنان که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن. قصص، (آیه 77) وَ أَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یحُبُّ الْمُحْسِنِینَ. و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد. (بقره، آیه 195) این کار، زخمهای موجود بر پیکر جامعه را التیام میبخشد و علاوه بر آن باعث آرامش روحی و روانی نیکوکاران میشود. جامعه برای رسیدن به رشد و تعالی به نیکاندیشان و نیکوکاران نیازمند است. به همین دلیل خداوند وعده نیکویی به ایشان داده است: لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنی وَ زِیادَةٌ وَ لَا یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَترَ وَ لَا ذِلَّةٌ أُوْلَئک أَصحْابُ الجْنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. پاداش آنان که نیکی میکنند نیکی است و چیزی افزون بر آن. نه سیهروی شوند و نه خوار. اینان اهل بهشتند و در آن جاویدانند. (یونس، آیه 26) در مقابل این گروه بداندیشان و بدکاران قرار دارند که جسم و جان افراد را مجروح میکنند: وَ الَّذِینَ کسَبُواْ السَّیاتِ جَزَاءُ سَیئَةِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لهَم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ کأَنَّمَا أُغْشِیتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّیلِ مُظْلِمًا أُوْلَئک أَصحابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ. و برای آنان که مرتکب بدیها شوند، پاداش هر بدی همانند آن است و خواری بر آنها چیره میشود. کسی آنها را از خشم خدا نگه نمیدارد، چنان شوند که گویی صورتشان در پارهای از شب تاریک پوشیده شده است. اینان اهل جهنمند و جاودانه در آن هستند. (یونس، آیه 27) در آیه زیر خداوند نیکوکاری را موجب رفع دشمنی و ایجاد دوستی میداند: وَ لَا تَسْتَوِی الحْسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ کأَنَّهُ وَلیٌّ حَمِیمٌ. خوبی و بدی برابر نیستند. همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده، تا کسی که میان تو و او دشمنی است چون دوست مهربان تو گردد. (فصلت، آیه 34) در آیات دیگری از پاداش مضاعف نیکوکاران سخن میگوید: إِنَّ اللَّهَ لَا یظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِن تَک حَسَنَةً یضَاعِفْهَا وَ یؤْتِ مِن لَّدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا. خدا ذرهای هم ستم نمیکند. اگر نیکیای باشد آن را دو برابر میکند و از جانب خود مزدی کرامند میدهد. (نساء، آیه 40) مَن جَاءَ بِالحْسَنَةِ فَلَهُ عَشرْ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَا یجُزَی إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا یظْلَمُونَ. هر کس کار نیکی انجام دهد 10 برابر به او پاداش دهند، و هر که کار بدی انجام دهد تنها همانند آن کیفر بیند، تا ستمی بر آنها نرفته باشد. انعام، آیه 160. أُوْلَئک یؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَینِْ بِمَا صَبرَواْ وَ یدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینفِقُونَ. اینان به سبب صبری که کردهاند دو بار پاداش داده شوند. اینان بدی را به نیکی میزدایند و نیز از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند. (قصص، آیه 54) مَن جَاءَ بِالحْسَنَةِ فَلَهُ خَیرْ مِّنهْا وَ مَن جَاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَا یجُزَی الَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیاتِ إِلَّا مَا کاَنُواْ یعْمَلُونَ. هر کس که کار نیکی به جای آرد، بهتر از آن را پاداش یابد و هر که مرتکب گناهی شود، پس آنان که مرتکب گناه میشوند جز به اندازه عملشان مجازات نشوند. (قصص، آیه 84) و سرانجام اینکه نیکی باعث از بین رفتن و زدودن بدی میشود: إِنَّ الحْسَنَاتِ یذْهِبنَْ السَّیاتِ ذَالِک ذِکرَی لِلذَّاکرِینَ. زیرا نیکیها، بدیها را از میان میبرند. این اندرزی است برای اندرزپذیران. (هود، آیه 114) ایثار یا از خودگذشتگی، وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلَا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ. و برای کسانی است که در این سرا [= سرزمین مدینه] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست میدارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدّم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند، رستگارانند! (حشر، آیه 9) استهزاء، به معنای مسخره کردن دیگران است. خداوند این عمل را ناپسند شمرده و استهزاکنندگان را به عذاب وعده داده است. وَ إِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ إِلی شَیاطِینِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَکمْ إِنَّمَا نحَنُ مُسْتهَزِءُونَ. اللَّهُ یسْتهَزِئُ بهِمْ وَ یمُدُّهُمْ فی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ. أُوْلَئک الَّذِینَ اشْترَوُاْ الضَّلَالَةَ بِالْهُدَی فَمَا رَبحِت تجِّرَتُهُمْ وَ مَا کاَنُواْ مُهْتَدِینَ. مَثَلُهُمْ کمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکهُمْ فی ظُلُمَاتٍ لَّا یبْصِرُونَ. صُمُّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یرْجِعُونَ. و چون به مؤمنان میرسند، میگویند: ایمان آوردهایم. و چون با شیطانهای خویش خلوت میکنند، میگویند: ما با شما هستیم، ما استهزایشان میکنیم. خداست که آنها را استهزا میکند و وامیگذاردشان تا همچنان در طغیان خویش سرگردان بمانند. اینان گمراهی را به هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایتیافتگان درنیامدند. مثلشان، مثل آن کسی است که آتشی افروخت، چون پیرامونش را روشن ساخت، خدا روشنایی از آنان بازگرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد. کرانند، لالانند، کورانند، و بازنمیگردند. (بقره، آیات 14- 18) وَ لَقَدِ اسْتهُزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِک فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا کانُواْ بِهِ یسْتهَزِءُونَ. پیامبرانی را هم که پیش از تو بودند مسخره میکردند. پس مسخرهکنندگان را عذابی که به ریشخندش میگرفتند فروگرفت. انعام، آیه 10. مسخره کردن با استهزاء از یک جنس هستند و به شدت نکوهش شده است: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَی أَن یکونُوا خَیرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَی أَن یکنَّ خَیرًا مِّنْهُنَّ. ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند. (حجرات، آیه 11) طغیانگری، نتیجه توهم شخص است که میپندارد از خداوند بینیاز است و میتواند هر کاری دلش خواست، انجام بدهد. کلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَیطْغَی. أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنی. حقا که آدمی نافرمانی میکند، هر گاه که خویشتن را بینیاز بیند. (علق، آیات 6- 7) استغنا، به معنای توانگری و ثروتمندی است. این صفت از آنِ خداست و تنها توانگر و ثروتمند حقیقی اوست که مالک همهچیز است. وَّ اسْتَغْنی اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنیٌّ حَمِیدٌ. و خدا بینیاز است، که توانگر و درخور ستایش است. (تغابن، آیه 6) ولی گاهی انسان خود را در برابر خدا توانگر میبیند و لذا طغیانگر میشود. این نوع استغنا در قرآن سرزنش شده است: عَبَسَ وَ تَوَلی. أَن جَاءَهُ الْأَعْمَی. وَ مَا یدْرِیک لَعَلَّهُ یزَّکی. أَوْ یذَّکرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکرَی. أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی. فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّی. روی را ترش کرد و سر برگردانید. چون آن نابینا به نزدش آمد. و تو چه دانی، شاید که او پاکیزه شود، یا پند گیرد و پند تو سودمندش افتد. اما آن که او توانگر است، تو روی خود بدو میکنی. عبس، (آیات 1- 6) وَ أَمَّا مَن بخَلَ وَ اسْتَغْنی. وَ کذَّبَ بِالحْسْنی. فَسَنُیسِّرُهُ لِلْعُسْرَی. وَ مَا یغْنی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّی. اما آن کس که بخل و بینیازی ورزید، و آن بهترین را تکذیب کرد، او را برای دوزخ آماده میسازیم. و چون هلاکش در رسد، داراییاش به حالش سود نبخشد. سوره لیل، (آیات 8- 11) لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نحَنُ أَغْنِیاءُ سَنَکتُبُ مَا قَالُواْ وَ قَتْلَهُمُ الْأَنبِیاءَ بِغَیرْ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ. هر آینه خدا شنید سخن آن کسان را که میگفتند: خدا بینواست و ما توانگریم. گفتارشان را و نیز اینکه پیامبران را به ناحق میکشتند، خواهیم نوشت، و گوییم: بچشید عذاب آتش سوزان را. (آل عمران، آیه 181) در زبان فارسی گاهی استغنا به معنای بینیازی از خلق خدا به کار رفته و معنای پسندیدهای دارد. مانند این شعر صائب تبریزی: در کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است با زبان تشنه مردن بر لب دریا خوش است نیست تلخی تلخکامان را ز تلخیهای عشق آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است. قرآن این نوع بینیازی را ستوده است: لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُواْ فی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فی الْأَرْضِ یحَسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لَا یسْلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَ مَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیرْ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ. این صدقات از آن بینوایانی است که خود را در طاعت حق محصور کردهاند و در طلب قوت ناتوانند و آنچنان در پرده عفافند که هر که حال ایشان نداند پندارد که از توانگرانند. آنان را از سیمایشان میشناسی که به اصرار از کسی چیزی نخواهند. و هر مالی که انفاق میکنید خدا به آن آگاه است. (بقره، آیه 273) غافل، یعنی کسی که از درک پدیدههای هستی عاجز است. دلیلش هم این است که او همه ابزار شناخت را در اختیار دارد، اما عمدا از آنها استفاده نمیکند و لذا در زمره غافلان قرار میگیرد. وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِیرًا مِّنَ الجْنِّ وَ الْانسِ لهَمْ قُلُوبٌ لَّا یفْقَهُونَ بهِا وَ لهَمْ أَعْینٌُ لَّا یبْصِرُونَ بهِا وَ لهَمْ ءَاذَانٌ لَّا یسْمَعُونَ بهِا أُوْلَئک کاَلْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئک هُمُ الْغَافِلُونَ. برای جهنم بسیاری از جن و انس را بیافریدیم. ایشان را دلهایی است که بدان نمیفهمند و چشمهایی است که بدان نمیبینند و گوشهایی است که بدان نمیشنوند. اینان همانند چارپایانند حتی گمراهتر از آنهایند. اینان خود غافلانند. (اعراف، آیه 179) خداوند این افراد را مرده متحرک نامیده که حتی پیامبر هم نمیتواند چیزی را به ایشان تفهیم کند: إِنَّک لَا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْاْ مُدْبِرِینَ. تو نمیتوانی مردگان را شنوا سازی و آواز خود را به گوش کرانی که از تو روی میگردانند برسانی. (نمل، آیه 80) آنان از این مسیر باز نخواهند گشت: صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یرْجِعُونَ. کرانند، لالانند، کورانند، و بازنمیگردند. (بقره، آیه 18) وَ مَثَلُ الَّذینَ کفَرُوا کمَثَلِ الَّذی ینْعِقُ بِما لا یسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یعْقِلُونَ. مَثَل کافران، مثَل حیوانی است که کسی در گوش او آواز کند، و او جز بانگی و آوازی نشنود. اینان کرانند، لالانند، کورانند و هیچ درنمییابند. (بقره، آیه 171) نرمخویی، توصیه خداوند و شیوه فرستادگان خدا برای داد و ستد با مردم است. وقتی خداوند، موسی و هارون را به سوی فرعون فرستاد، از آنها خواست که در برخورد با فرعون نرمخو باشند: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّینًا لَّعَلَّهُ یتَذَکرُ أَوْ یخْشَی. اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد! (طه، آیه 44) اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکرِ اللَّهِ ذَلِک هُدَی اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاء وَمَن یضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ. خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابی که آیاتش (در لطف و زیبایی و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است؛ آیاتی مکرّر دارد (با تکراری شوقانگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که از پروردگارشان میترسند میافتد؛ سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا میشود؛ این هدایت الهی است که هر کس را بخواهد با آن راهنمایی میکند؛ و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمایی برای او نخواهد بود! (زمر، آیه 23) یکی از امتیازهای پیامبر (ص) در مواجهه با مردم عربستان، نرمخویی او بود و باعث شد تا مردم به او روی آورند: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلِینَ. به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. (آل عمران، آیه 159) نرمخویی نقطه مقابل سنگدلی (غلیظ القلب) و قساوت است. در آیات مختلفی از قساوت سخن رفته است: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکم مِّن بَعْدِ ذَلِک فَهِی کالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ. سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. (بقره، آیه 74) فَلَوْلا إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَکن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ مَا کانُواْ یعْمَلُونَ. چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که میکردند، در نظرشان زینت داد! (انعام، آیه 43) أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یکونُوا کالَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ. آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند! (حدید، آیه 57) فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیةً یحَرِّفُونَ الْکلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکرُواْ بِهِ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَی خَآئِنَةٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ. ولی بهخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد! (مائده، آیه 13) وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِی إِلَّا إِذَا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیطَانُ فِی أُمْنِیتِهِ فَینسَخُ اللَّهُ مَا یلْقِی الشَّیطَانُ ثُمَّ یحْکمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ. هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است. لِیجْعَلَ مَا یلْقِی الشَّیطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِیةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ. هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حقّ قرار گرفتهاند! (حج، آیات 52- 53) أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکرِ اللَّهِ أُوْلَئِک فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ. آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند! (زمر، آیه 22) لغو، به معنای کار یا سخن عبث، بیهوده و ناپسند است که باعث اتلاف وقت است و انسان را از سخن و کارهای پسندیده دور میسازد و لذا موجب تباهی و فساد شخص و جامعه میشود. خداوند در آیات مختلفی آن را نکوهش کرده است: وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَا أَعْمَلُنَا وَ لَکمْ أَعْمَلُکمُْ سَلَامٌ عَلَیکمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ. و چون سخن لغوی بشنوند، از آن اعراض کنند و گویند: کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما. به سلامت بمانید. ما خواستار جاهلان نیستیم. (قصص، آیه 55) قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فی صَلَاتهِمْ خَاشِعُونَ. وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ. به تحقیق رستگار شدند مؤمنان: آنان که در نمازشان خشوع میورزند، و آنان که از بیهوده اعراض میکنند. (مومنون، آیات 1- 3) خداوند درباره صفات انسانهای شایسته به دوریگزینی آنها از لغو اشاره میکند: وَ الَّذِینَ لَا یشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ کرَامًا. و آنان که به دروغ شهادت نمیدهند و چون بر ناپسندی بگذرند به شتاب از آن دوری میجویند. (فرقان، آیه 72) وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَا أَعْمَلُنَا وَ لَکمْ أَعْمَلُکمُْ سَلَامٌ عَلَیکمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ. و چون سخن لغوی بشنوند، از آن اعراض کنند و گویند: کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما. به سلامت بمانید. ما خواستار جاهلان نیستیم. (قصص، آیه 55) این آیه نشان میدهد که لغو، کار انسانهای نادان است. در زمان پیامبر مشرکان برای مبارزه با آیین جدید هر روز دست به اقدام تازهای میزدند، یکی از روشهای ایشان این بود که به مردم توصیه میکردند: به قرآن گوش ندهید و سخنان لغو در آن وارد کنید، شاید این کار موجب پیروزی شما گردد: وَ قَالَ الَّذِینَ کفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لهِاذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَوْاْ فِیهِ لَعَلَّکمُْ تَغْلِبُونَ. کافران گفتند: به این قرآن گوش مدهید و سخن بیهوده بدان بیامیزید، شاید پیروز گردید. (فصلت، آیه 26) و سرانجام اینکه در بهشت موعود از لغو اثری نیست: یتَنَازَعُونَ فِیهَا کأْسًا لَّا لَغْوٌ فِیهَا وَ لَا تَأْثِیمٌ. در آنجا جام میدهند و جام میستانند، که در آن نه سخن بیهوده باشد و نه ارتکاب گناه. (طور، آیه 23) لَّا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَ لهَمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکرَةً وَ عَشِیا. در آنجا سخن لغو نمیشنوند، گفتارشان سلام است. و روزیشان هر صبح و شام آماده است. (مریم، آیه 62) لَا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَ لَا تَأْثِیمًا. در آنجا نه سخن لغو شنوند و نه گناهآلود. (واقعه، آیه 25) لَّا یسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَ لَا کذَّابًا. نه سخن بیهوده شنوند و نه دروغ. (نبا، آیه 35) فی جَنَّةٍ عَالِیةٍ. لَّا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیةً. در بهشتی برین، که در آن سخن لغو نشنوی. (غاشیه، آیات 10- 11) خداوند که عالم غیب و شهاده است، در چند جای قرآن میفرماید اگر به خطا سخن لغوی گفتید که در دل بدان اعتقادی ندارید، خداوند آن را نادیده میگیرد: لَّا یؤَاخِذُکمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیمَانِکمْ وَ لَاکن یؤَاخِذُکم بمِا کسَبَتْ قُلُوبُکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ. خدا شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نمیکند، بلکه به خاطر نیتی که در دل نهان میدارید بازخواست میکند. خدا آمرزنده و بردبار است. (بقره، آیه 225) لَا یؤَاخِذُکمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیمَانِکمْ وَ لَاکن یؤَاخِذُکم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَیمَانَ فَکفَّرَتُهُ إِطْعَامُ عَشرَةِ مَسَاکینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکمْ أَوْ کسْوَتُهُمْ أَوْ تحَرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یجَدْ فَصِیامُ ثَلَثَةِ أَیامٍ ذَالِک کفَّارَةُ أَیمَانِکمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُواْ أَیمَانَکمْ کذَالِک یبَینُِّ اللَّهُ لَکمْ ءَایاتِهِ لَعَلَّکمُْ تَشْکرُونَ. خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد. ولی به سبب شکستن سوگندهایی که به قصد میخورید، بازخواست میکند و کفاره آن اطعام 10 مسکین است از غذای متوسطی که به خانواده خویش میخورانید یا پوشیدن آنها یا آزاد کردن یک بنده، و هر که نیابد سه روز روزه داشتن. این کفاره قسم است، هر گاه که قسم خوردید. به قسمهای خود وفا کنید. خدا آیات خود را برای شما اینچنین بیان میکند، باشد که سپاسگزار باشید. (مائده، آیه 89) عبث، به معنای بیهوده است و قرآن در مورد آن چنین میگوید: أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکمْ عَبَثًا وَ أَنَّکمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ. آیا پندارید که شما را بیهوده آفریدهایم و شما به نزد ما بازگردانده نمیشوید؟ (مومنون، آیه 115)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید