1392/6/13 ۱۳:۵۷
شب « ایران و ژاپن» صد و بیستمین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیاد فرهنگی هنری ملت، سفارت ژاپن در ایران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرچ افشار و انجمن دوستی ایران و ژاپن در عصر سه شنبه، 12 شهریور برگزار شد.
شب « ایران و ژاپن» صد و بیستمین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بنیاد فرهنگی هنری ملت، سفارت ژاپن در ایران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، گنجینه پژوهشی ایرچ افشار و انجمن دوستی ایران و ژاپن در عصر سه شنبه، 12 شهریور برگزار شد. در آغاز این نشست، علی دهباشی با مطرح کردن اهمیت حوزه جغرافیایی تاریخ زبان فارسی درباره اشتراکات تمدن ایران و ژاپن توضیح داد «در آسیا برای ما یک حوزۀ تمدنی وجود دارد که در رأس این حوزه تمدنی، علیرغم فاصلۀ جغرافیایی، ژاپن کانون مهم حوزۀ تمدنی با ایران است و از این جهت بسیار در طول تاریخ حائز اهمیت است، هم برای ژاپن، هم برای ایران. و بعد در طول جریانهای فکری، اجتماعی،حتی در حوزۀ مسائل سیاسی که در واقع میشود ما اختلاف خیلی کمی هم زمان با امیرکبیر کار اصلاحات در ژاپن آغاز شد، ما هم آغاز کردیم.» وی با بیان اینکه روابط فرهنگی همیشه در روابط ایران و ژاپن غالب بوده است با اشاره به اهمیت این مسئله گفت «همیشه مسئلۀ فرهنگ مسئلۀ عمدهای بوده و حاکم بوده بر روابط ایران و ژاپن . نمونهاش نیز کتابها و فهرستهایی که منتشر شده و نشان میدهد که این مناسبات چقدر گسترده و در عین حال عمیق بوده از سوی هر دو طرف.» به گفته وی کرسیهای عمیق زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاههای ژاپن که دانشمندان بسیار بزرگ ایرانشناس در حوزۀ کل ایرانشناسی جهان، دانشمندان ایرانشناس ژاپنی جایگاه ویژهای دارند، آثارشان آثاری درجه اول و بسیار مهم است و در حوزۀ ترجمه همینطور. از نظر وی برای صدق این مطلب کافی است به فهرست بلند بالایی که از آثار ادبی ایران، از کلاسیکها از حافظ و خیام و سعدی بگیرید تا معاصرترین نویسندگان و شاعران ما که ترجمه شدند توجه کرد. به عقیه وی می توان گفت که ژاپنیها بیشتر از آثار ما ترجمه کردند تا ما از آثار آنها. یعنی پیشگام بودند. با این که ادبیات ژاپن بسیار قوی هست، این اتفاق جای تأسف دارد که ادبیات آمریکای لاتین را در زبان فارسی بیشتر میشناسیم تا ادبیات ژاپن به نسبت تعداد کاری که شده است. در صورتی که برعکس در ژاپن مهمترین آثار نظم و نثر یک صد سال اخیر در زمینۀ رمان و شعر، مهمترین آنها به زبان ژاپنی ترجمه شده است. * دکتر محمد حسین عادلی: ژاپن از خاکستر به قلۀ اقتصادی جهان رسید در ادامه مراسم از دکتر محمد حسین عادلی که زمانی سفیر ایران در ژاپن بود دعوت شد تا به عنوان اولین سخنران سخن بگوید. دکتر عادلی با ابراز خرسندی از این فرصت پیش آمده از دکتر محمود افشار به عنوان فرهنگ دوست و فرهنگ شناس بزرگ ایرانی یاد کرد و نکاتی را درباره ژاپن بیان کرد «همانطور که اطلاع دارید بنده دورهای در ژاپن به عنوان سفیر ایران مأمور خدمت بودم. و در آن زمان علاقۀ زیادی پیدا کردم به این که راجع به ژاپن تحقیقی بکنم . نه به عنوان جمعآوری اطلاعات به عنوان سفیری که به آنجا رفته بود که جزو وظایف هر مأموری هست. ولی علاوه بر آن و فراتر از آن علاقمند بودم که ژاپن را بشناسم به دلیل این که ژاپن هنوز به عنوان یکی از معجزههای اقتصادی جهان به شمار میرود، شیوۀ مدیریت اقتصادیاش خصوصاً پس از جنگ جهان دوم. چگونه کشوری از خاکستر توانست به قلۀ اقتصادی جهان برسد.» وی در شرح فعالیت هایش در این خصوص توضیح داد که به سراغ گروهی از کسانی که دست اندر کار ساختن ژاپن بعد از جنگ بودند رفته است. وی به گفت و گو با تک تک آنها نشسته است و از گردآوری این گفت و گو ها مقاله ای نوشته است و بعدها آنرا به کتاب تبدیل کرده است تحت عنوان بازسازی ژاپن بعد از جنگ. وی هم چنین بیان داشت «از بین سه کشوری که در آنجا خدمت کردم، یعنی ژاپن، کانادا و انگلستان، تنها کشوری که من با آن نوعی ارتباط فرهنگیام را نگه داشتم ژاپن بود چون الأن من سه دوره است که به درخواست دوستان ارجمندم ریاست انجمن دوستی ایران و ژاپن را پذیرفتم.» وی با دعوت از شخصیت های تاثیر گذار ژاپنی به ایران صاحب منصبان ایرانی را چون دکتر نوربخش، دکتر جهانگیری و دکتر الویری دعوت به شنیدن صحبت های آنها کرده است به گفته وی جامعۀ ژاپنی یک جامعۀ سختکوش است. ژاپنیها در یک جغرافیایی زندگی میکنند که جغرافیایی سخت است و غلبه بر آن مشکل است. ژاپن از چند هزار جزیره تشکیل شده است. مدیریت این بُعد خشن طبیعت همه جا به این خوبی انجام نمیگیرد. طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا خشن است ولی مدیریتی همچون ژاپن در آن دیده نشده است. همچنین از نظر دکتر عادلی ژاپنی ها همانطور که مدیریت خوبی درند اهل هزینه دادن هستند چنانچه در واقعه سونامی شاهد آن بودیم. از نظر وی این مدیریت بسیار ساختارمند و منضبط است. نکتۀ دیگری که وی به آن اشاره کرد درباره صنعتی شدن این کشور بود. او گفت «ژاپنی که در 1945 تلی از خاکستر بود، 23 سال بعد، 1968 ، دومین تولید ناخالص جهان را رکورد زد. ژاپن در طی آن مدت و در 1968 شد دومین تولید ناخالص دنیا. سرعت صنعتی شدن آنها که در دورۀ میجی آغاز شده بود، ولی اوج جامعۀ صنعتی و جامعۀ مدرن در همین قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم بود. جامعۀ صنعتی با خودش اجتماع صنعتی میآورد، با خودش ویژگیهای جامعۀ صنعتی را میآورد. زندگی را صنعتی میکند، سنتها را میشکند و مرزهای جدیدی را ایجاد میکند و هر چه که میآورد مدرنیتۀ صنعتی وارد زندگی سنتی ژاپنی میشود.» اما آخرین نکته به گفته وی بحث حکمرانی بود از نظر وی ژاپنی ها در عین تعارض با یکدیگر، از نظر سیاسی و اقتصادی، میتوانند با هم بنشینند و صحبت کنند، با هم تعامل کنند، بحث کنند، داد بزنند و اختلافاتشان را بگویند و در انتها با سازوکاری که برای ما خیلی شناخته نشده بود، با یکدیگر با یک صدا بیرون بیایند. اجماع سازی هنر حکمرانی یک جامعه است. اگر در یک جامعه بتوانیم فرایند قابل قبولی را برای اجماع سازی فراهم کنیم آن جامعه میتواند وحدت داشته باشد و میتواند برابر بیگانگان و دشمنان استقامت بکند و در این جهان آشفتۀ پرآشوب راه خودش را به سلامت ببرد . وی در اختتامبه گفته هایش توضیح داد «وقتی در عمق این کشور سامورایی، سوموئی، کیمونویی، شینتوئی که اینها ویترینهایش هستید نگاه میکنید، میبینید ویژگیهای برجستۀ اجتماعی دارد که جای تأمل و یادگیری برای انسان دارد. آدم باید به اینها فکر کند و ببیند خودش در کجا قرار دارد و جلو برود. به هر حال من این سه ویژگی برجسته را سختکوشی و صبر، پیوند بین مدرنیته و سنت و حفظ هویت اصیل و سوم فرایند لطیف و ظریف و آرامی که من اسمش را گذاشتهام فرایند اجماع سازی. » * رایزن سفارت ژاپن در ایران:ژاپن قبلا به صورت پنهانی از ایران نفت خریده است پس از آن نوبت به توموهیرو ناکاگاکی، رایزن سفارت ژاپن در ایران رسید که به موضوع روابط فرهنگی بین ایران و ژاپن پرداخت .و با اشاره به دو حادثه مهم در تاریخ معاصر روابط ایران و ژاپن گفت «این اتفاق صد و سی سال پیش بوده . زمانی که یک دیپلمات ژاپنی با همراهانش برای اولین بار به ایران سفر کرده و در آن موقع از بوشهر سوار بر شتر آمده و به تهران رسیده است. اسم آن دیپلمات اوشیدو ماساهارو است. وقتی من قبلاً در اینجا بودم، از بوشهر با اتومبیل آمدم ، درست از همان جادهای که ایشان سفر کرده بودند. در سفرنامه ایشان که به فارسی هم ترجمه شده، گفته شده که این سفر تقریباً یک ماه طول کشیده است. اما آن موقع که من سفر کردم، فقط چهار روز طول کشید. زمان میچرخد و چقدر ایران مدرن شده است. و این بار من یک ماه پیش به ایران آمدم و خیلی تعجب کردم که چقدر عوض شده و فعالیت مردم چقدر زیاد است و نکتهای تعجبآور بود.» حادثه دوم وی به شصت سال پیش در ژاپن باز می گشت او شرح داد «. این موضوع در زمان آقای مصدق اتفاق افتاده است. آن موقع، انگلیسیها فروش نفت از ایران را منع کرده بودند، در آن موقع فردی ژاپنی به نام ادمیتسو تصمیم گرفت که از ایران نفت بخرد . قبل از آن به طور پنهانی کشتی بزرگی را به آبادان فرستاد و موفق شد که نفت ایران را به شهر ناکازاگی ژاپن ببرد و به نظر من این کار، کار بسیار بزرگی بوده هم برای ایرانیها و هم برای ژاپنیها و من این اتقاق را همیشه در نظر دارم.» وی به عنوان یک دیپلمات دولت ژاپن از انتظارش ئر گسترش روابط بین دو کشور گفت و توضیح داد «البته اگر به اوضاع کنونی جهان نگاه کنیم، شاید مشکلات زیادی بین دو کشور وجود دارد،اما این مشکلات قابل حل است. از این نظر من همیشه به اهمیت روابط فرهنگی فکر میکنم و قصدم گسترش این روابط فرهنگی است.» وی همچنین با اشاره به دایر شدن رشتۀ مطالعات کشور ژاپن در دانشگاه تهران گفت «این خبر از نظر ما ژاپنیها خیلی لذتبخش است. هر چه بیشتر ایرانیها ژاپن یا زبان ژاپن را بشناسند به نفع ماست و شاید به نفع ایرانیها هم باشد. و بنابراین ما سعی میکنیم که روابط بین دو کشور را با کمک شما گسترش دهیم.» * نوبواکی کندو، ایرانشناسان ژاپنی:دیدار ناصردین شاه با سفیر ژاپن در فرانسه نقطه شروع روابط بود نوبواکی کندو، یکی از ایرانشناسان ژاپنی حاضر در این نشست نیز درباره روابط سیاسی و تجاری بین دو کشور سخن گفت: « روابط دیپلماتیک و تجاری با ایران در دوره قاجاریه برقرار شد. گرچه مشخص نیست در چه زمان اما به نظر میرسد سال 1873 میلادی، زمانی که ناصرالدین شاه قاجار در سفر اول خود به اروپا با نائونوبو سامه شیما، سفیر ژاپن در فرانسه دیدار کرد، نقطۀ شروع روابط دو کشور باشد. هفت سال بعد، ناصرالدین شاه یک هیئت ژاپنی را در تهران به حضور پذیرفت.» وی توضیح داد که یوشیدو ماساهارو سرپرست هیئت در خاطرات خود توضیح میدهد که تاکه آکی انوموته سفیر ژاپن در روسیه به هنگام مراجعت ناصرالدین شاه از سفر دوم به اروپا در سنت پترزبورگ این فرصت را پیدا کرد که با پادشاه ایران ملاقات کند. در این دیدار، ناصرالدین شاه به تجارت با ژاپن علاقه نشان میدهد و پیرامون تنظیم یک معاهده تجاری مذاکره میکند. اما زمان این موضوع صحیح نیست زیرا در واقع مراجعت شاه از اروپا از مسیر سنت پترزبورگ صورت نگرفت. لذا دیدار مزبور باید در ماه مه سال 1878 و به هنگام سفر شاه به اروپا صورت گرفته باشد. شاه با وجود آن که در سفرنامه خود به دیدار با یک دانشجوی ژاپنی در مدرسهای نظامی در فرانسه و با دریافت اطلاعاتی پیرامون ژاپن اشاره کرده است اما هیچ گونه اشارهای به دیدار با سفیر ژاپن نکرده است. دکتر کندو در بخشی دیگر از سخنان خود چنین ادامه داد: « روابط دیپلماتیک تا 1929 بین دو کشور برقرار نشد. در مارس 1929 ( 1308) بود که نمایندگان دو کشور معاهدهای تجاری موقتی را با یکدیگر امضا کردند. در ماه اوت دولت ژاپن نمایندگی سیاسی خود را در تهران افتتاح کرد که در نزدیکی کاخ مرمر قرار داشت.آکیو کاساما اولین وزیر مختار ژاپنی بود که در تهران مشغول به کار شد و در ماه مه 1930 ایران اولین نمایندگی دیپلماتیک خود را در توکیو با اعزام آوانس خان مساعدالسلطنه به عنوان اولین وزیر مختار افتتاح نمود و متعاقب روابط دیپلماتیک، روابط تجاری نیز به تدریج رشد کرد. » سپس دکتر کندو به فراز و نشیبهای روابط بین دو کشور در طی جنگ جهانی دوم و پس از آن اشاره نمود و افزود،« ژاپن دفتر نمایندگی خود را در تهران بار دیگر در نوامبر 1953 بازگشایی کرد و دفتر نمایندگی ایران در توکیو نیز در دسامبر 1954 رسماً شروع به کار کرد. به علاوه در آوریل 1957 نیز موافقتنامه فرهنگی بین ایران و ژاپن منعقد شد.» بخشی دیگر از این مراسم به قرائت پیام دکتر هاشم رجب زاده، استاد ایرانی دانشگاه اوساکا بود که به ماکوتو هاچی اوشی، یکی دیگر از ایرانشناسان ژاپنی میپرداخت که قرار بود در این مراسم سخنرانی کند ولی به دلیل بستری شدن در بیمارستان نتوانست در این نشست حضور پیدا کند. *در ستایش بوگاکو دکتر مژگان جهان آرا از دیگر سخنرانان این شب بود که دربارهی « بوگاکو» سخن گفت: بوگاکو، از یک سوی آسیا « ایران» به سوی دیگر آن «ژاپن» بسیار رفته است و آمده است. در جریانی که آغاز آن را کس به درستی نمی داند و پایان آن را هم. رفت و آمدی از این سوی بدان سوی و از آن سوی بدین سوی. از آن زمان تا کنون آن قدرها ناپدید شده اند، و آنقدر ها ماندگار و مانده اند. سفرهایی که برای جستن و دانستن با ژاپنی هاو ایرانی ها انجام شده است همیشه اندوخته ای را با خود جابجا ساخته و گنجینه ای از این و از آن در هر دو جای ایران و ژاپن مهیا نموده اند. سفر هایی که اندیشه و دل و جان کرده اند و مسیری ساخته اند پررونق و پرکار. • در ژاپن کوهی است که آن را مونته مرو کوه مرکز زمین می خوانند. این کوه خودش به شکل گل نیلوفر کاملا باز شده ای، بالای دامنه ۷ طبقه ای از کوه های به هم فشرده شده، ایستاده است، که در دریایی شناورند. بر طبق توضیحات در متن های حاشیه این تصویر، همه اینان با بادی که از سمت آسمان لایتناهی می آید حمایت می شوند. • در ایران کوهی است به نام البرز، در بندهش آمده است سدیگر نبرد را زمین کرد هنگامی که اهریمن درتاخت زمین بلرزید، از آن گوهر کوه که در زمین آفریده شده بود، براثر لرزش زمین، در زمان کوه به رویش ایستاد: نخست البرزایزدی بخت سپس دیگر کو ه های میانه ی زمین؛ زیرا چون البرز فراز رست، همه کو ه ها به رویش ایستادند، زیرا همه از ریشه البرز فراز رستند و بدان زمان از زمین بر آمدند، چونان درخت که تاک به بالا و ریشه درختان درزمین گذرد. … گذر چشمه آبها در کوه است. ریشه ی کو ه ها را زیر و زبر بنهاد که آب ها بدان تازند. • در ژاپن خورشید و ماه در بالاترین نقطه و در دو طرف کوه در آسمان ظاهر می شوند. تصویری از کوه فوجی ( کوه مقدس) که خورشید و ماه در سمت راست و چپ آن کشیده شدهاند، و دریایی از ابر در زمینه آن. این تصویربا تاثیرازاندیشه هندی دگرگونی در جهان نگاشته شده است. • در ایران نیز البرز پیرامون این زمین به آسمان پیوسته است. تیرگ البرز آن است که ستاره و ماه و خورشید بدو فرو گردند و بدو باز آیند. • در ژاپن خورشید و ماه بر فراز بزرگترین طبل های جهان «وادایکو» نیز می درخشند. هزاران سال پیش در دوره هیان، دو طبل شعله مانند بسیار بزرگ درشهر به نمایش در آمدند. نور ماه و خورشیدازروی دو طبل بزرگ چون شعله و چون جواهربه آسمان می تابید. اژدها و مرغان بال کشیده و دایره های تايو به گردش در می آمدند. طبل هایی تا بدین اندازه بزرگ، با این همه تزیینات و رنگارنگی در کجا نواخته می شوند؟ و چه می نوازند؟ استاد کوهیی سوگی اورا، صدای آنان را صدای کیهان و کتاب خود درباره آنان را «کیهان را به صدا در آوردن» می خواند. وادایکوها در مراسم نمایشی که «بوگاکو»نام دارددر دو طرف صحن نمایش قرار می گیرند. بوگاکو نمایش یا رقصی است کهن سفر کرده از مناطق مختلف آسیا، چون ایران، هندوستان، چین و کره که در طی دوره های مختلف از دوره نارا تا کنون در دربارها و معابد ژاپن به نمایش در آمده است. این نمایش همچون منبعی مهم مجمو عه ای از هنرهای مختلف با ریشه های آسیایی در قالبی ژاپنی است که حوزه های گوناگونی چون نمایش، رقص، حرکات، پوشاک، و موسیقی را دربرمی گیرد. از سوی دیگر آداب و آیین اجرای آن دارای مبانی ریشه داری است. موسیقی آن که «گاگاکو» نام داردخود مجموعه ای ارزشمند از موسیقی آسیا و البته ژاپن می باشد.همچون بسیاری از آیین ها در اجرای بوگاکو موسیقی آن گاگاکو به صورت زنده اجراشده و بخشی از نمایش است به طوری که نوازنده ها نیز چون رقصنده ها از ابتدا تا انتها حضور داشته و نقش آفرینی می کنند. علاوه بر طبل ها سازهای دیگری چون انواع نی و سازهای بادی ، و سازهای زهی چون بیوا و کتو نیز نواخته می شوند. • فضای معبد، بزرگ پاک و مقدس. صحن اجرا در وسط بر روی سطحی پل مانند، بر روی آب. در مقابل صحن اجرا و روبرو ساختمان معبد، جایگاه مقامات اصلی بیننده. در دو طرف صحن اجرا کاملا نزدیک دو وادایکو بزرگ ایستاده چون ستون بین آسمان و زمین. در پشت صحن اجرا و کاملا مقابل با ساختمان معبد جایگاه نوازندگان در دو بخش، نشسته و به تعادل. اجرایی طولانی از ظهر با مراحل متعدد به شیوایی و پیوستگی تا غروب. بر روی طبل های بزرگ ابرهای چرخان، اژدهای در پیچ و تاب، مرغان آفتاب . در میان دل طبل، نشان جهان در چرخش مدام میان حلقه های کوه و آتش و آب. و شعله های نور که همه رادرمیان گرفته و به خورشید و ماه تابان مزییند. در نمایشی چون جهان بر آب های زاینده و پاک . بر قله کوه میان جهان. در کنار شیرهای غران و طاووس های نگهبان. درختی ایستاده تا انتهای آسمان. پیچش مدام زندگی در او. زایش و درمان آب حیات بخش در تن آن. چون شعله ای درخشان بر آب های زاینده و پاک.
در ایران و در ژاپن نشانه های کیهان مدام و مدام.» • خاطره قدرت الله ذاکر، از سفرش به ژاپن در سونامی قدرتالله ذاکری از مرکز مطالعات ژاپنی در دانشگاه تهران به عنوان سخنران بعدی به سونامی ژاپن و سفر بخش مطالعات ژاپن دانشگاه تهران پرداخت: « دو سال پیش یکی از بزرگترین زلزلهها تاریخ ژاپن در منطقه شمال شرق جزیره هونشو به وقوع پیوست که جهانیان از تصاویر سونامی بعد از این زلزله بهت زده شدند. سونامیای که هزاران کشته و زخمی بر جای گذاشت. به عنوان کسی که سالها است از فرهنگ ژاپن میآموزد و به عنوان گروه مطالعات ژاپن دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران باید کاری میکردیم. بیش از هر چیز یاد زلزله بم افتادم. بعد از زلزله من به عنوان مترجم داوطلب با گروه صلیب سرخ ژاپن در بم همکاری کردم. ظهر یکی از روزها و هنگام صرف نهار در چادر، باران نم نم باریدن گرفت. صدای برخورد قطرات باران به چادر برزنتی بسیار دلنشین بود. آن زمان دکتر کوواتا از صلیب سرخ هایکویی سرود که مضمون آن این بود که حتی در میان این همه خرابی باز هم صدای باران زیباست. مفهومی کاملا امید بخش داشت. با وجود اینکه سالها از زمان حضور در بم گذشته است، اما هنوز هم مفهوم امید بخش آن هایکو در گوشهای از ذهن من باقی مانده است. هنگامی که میاندیشیدم که باید برای مصیبت دیدگان زلزله و سونامی توهوکو کاری کرد، یاد آن هایکوی امید بخش دکتر کوواتا افتادم و این چنین ایده « هایکوی امید » شکل گرفت. و پس از آن شب هایکوی امید برگزار شد. بعد از خواندن هایکوهایی با مضمون امید، حدود پنجاه هایکو یا مفهوم امید از پنجاه شاعر ایرانی جمع آوری، به زبان ژاپنی ترجمه و به شکل کتابچه « هایکوی امید » جلد چاپ شد. قرار شد کتابها به ژاپن ارسال شود و تابستان همان سال وقتی عازم سفر دو ماهه به ژاپن برای تحقیق در مورد سینمای ژاپن بودم، ما تعدادی از این کتابها را همراه خود به این کشور بردم و خوشبختانه توانستم این کتابها را در دو استان میاگی و ایواته که بیشترین آسیب را دیده بودند، توزیع کنم. و سپس ماتسوئو باشو همراه شاگردش سورا عازم طولانی¬ترین سفر زندگی¬اش یعنی سفر راه تنگِ اُکوُ شد. عنوان این سفر برگرفته از راهی است که از دشت میاگی به ماتسوشیما می¬رفت. باشو خود نوشته که دل به دیدن ماه ماتسوشیما داده و عزم این سفر کرده است. او و شاگردش سفرشان را از کلبه باشو آغاز کردند و با گذشتن از استان¬هایی مانند توچیگی و فوکوشیما به استان میاگی رسیدند و به تماشای چشم انداز بسیار زیبای ماتسوشیما رفتند. وقتی سرانجام و به شکل عجیبی قرار شد، برای توزیع کتاب هایکوی امید، با گذشتن از توچیگی و فوکوشیما به استان میاگی بروم، ناگهان به یاد آوردم که این همان راه تنگِ اُکوُ است. با شگفتی اندیشیدم، سال بعد از باشو در راه تنگِ اُکو با کوله باری از کتاب هایکو و با این امید می¬روم که هایکوهای ایرانی بتواند ارمغان آور امید برای مردمانی باشد که مدتی پیش با یکی از مهلک ترین بلایای طبیعت روبرو شده¬اند. در واقع من نه برای دیدن چشم انداز زیبای ماتسوشیما که برای رساند هایکوهای امیدی می¬رفتم که آشنایی ایرانیان با هایکو مدیون باشو و هایکوهایش بود. این مسأله برای من بسیار عجیب و بسیار الهام بخش بود و باعث شد تا به شکلی نمادین سفرم را از محل کلبه باشو در کناره رودخانه سومیدا شروع کنم، از توچیگی و فوکوشیما بگذرم، به میاگی بروم و انتهای سفر را ماتسوشیما قرار دهم که باشو زیبایی¬اش را زیبایی زیبارویی خندان می¬دانست. باشو می¬گوید: " صورت و ظاهر ماتسوُشیما، زیبایی¬ای توی¬دار و چنان است که انگار زیبارویی دوباره به زیبایی خود را بیاراید. شاید آن کار خدای سازنده کوه¬ها باشد که در دوره خدایان به وقت شکل دادن زمین انجام داد. چنین کاری اعجاب برانگیز از خالق را، غیر ممکن است انسانی بتواند در نقاشی یا در شعر و عبارتی هرچند زیبا نشان دهد. " تقریبا قبل از وقوع زلزله در ژاپن، من ترجمه کتاب « راه تنگ اُکو » را به پایان برده بودم و حالا در راهی میرفتم که باشو رفته بود. من در طول سفر به باشو میاندیشیدم، به شعر کوتاه هایکو میاندیشیدم و اینکه شعر میتواند انسانها را به هم نزدیک کند. تصمیم دارم شرح سفرم را به تا ماتسوشیما بنویسم، اما این سفر نه درباره حال و روز امروزه این مسیر که در ارتباط با باشو و هایکو خواهد بود.» و فرشته دل پسند پنج رباعی از رباعیات خیام را به فارسی و ژاپنی، با ترجمه ریوساکو اُگاوا قرائت کرد. *خاطرات ایرج افشار از سفرش به ژاپن قرائت بخشی از سفرنامه اول ایرج افشار به ژاپن یکی دیگر از قسمتهای این مراسم بود: خاطراتی از سفر به ژاپن / ایرج افشار بیست و پنج سال پیش، خانوادهای از مردم ژاپن همسایة مهربان و آرام ما بودند، بسیار گرمجوش و زودآشنا و در پاکی و پاکیزگی سرآمد و یکتا. در نخستین کتاب درسی به ما آموخته بودند که ژاپنیها زردفام و زعفرانیچهرهاند. در اندیشة خویش، آنان را همرنگ زعفران و همروی گل زرد میدانستیم! اما چهرةژاپنیهای همسایة ما زعفرانی تمام نبود و چندان زرد نبود که به گل زرد همانند باشد! البته در صورت آنان دگرگونی بود، آنچنان تفاوتی که نظامی فرموده است: «دهانی و چشمی به اندازه تنگ». ملاحظه میکنید که با زیرکی شاعرانه و ملاحت خاص توانسته است میزان اختلاف میان چهرةساکنان چین و ماچین و جزایر واقواق را با صورت عادی خودمان در نهایت لطف وصف کند. سبب سفر من به ژاپن، سرزمینی که فرسنگها فرسنگ از ما دور است و با طیّاره قریب بیست و پنج ساعت زمان میخواهد، مشارکت در نمایشگاه بینالمللی کتاب بود. این نمایشگاه همهساله در شهر توکیو برگزار میشود. در این نمایشگاه بیست و دو کشور از چهار گوشة دنیا شرکت داشتند و ده هزار کتاب بهالسنه و خطوط مختلف در نظرگاه دیدارکنندگان گذاشته شده بود. شاهزاده «میکازا» برادر امپراتور ژاپن نمایشگاه را افتتاح کرد. این شاهزاده محتاج نان شب است، باید مانند هر انسان عادی کار کند و از کدّ یمین و عرق جبین مزد ببرد. وی در دانشگاه توکیو مدرّس باستانشناسی و در این زمینه صاحب تحقیقات مفید است. به همین مناسبت کتابهای باستانشناسی را که در غرفههای کشورها میدید تورّق میکرد و در آنها به دقت مینگریست. میکازا شاهزادهای آزاد است. از تعظیم کردن به شیوة خاص ژاپنیها خودداری نداشت. با همه میگفت و میخندید و دیگران هم حضور او را سبب سردی و خشکی مجلس نمیدانستند. آزادگی و مردمجوشی و خونگرمی و زودآشنایی و مهماننوازی تنها صفت مردم کوی و برزن ژاپن نیست. شاهزاده و وزیر و وکیل آن سرزمین عجیب در کمال افتادگی و آزادی با دیگران نشست و خاست دارند. رفتار وزیران و سالاران آنها برای هر آزادفکری حسرتانگیز است. به چشم خویش دیدم که ژاپنیها در برابر بزرگان سیاست و رجال نامآور خود به سادگی تمام میایستند و دستها را در جیب میگذارند و ناز بر فلک و فخر بر ستاره میکنند و از قیود و تظاهرات تملقآمیز و نفرتانگیز بدورند. اما همین مردم ساده و افتاده توانستهاند که در صنعت و اقتصاد از ملل درجة اول عالم باشند. آزادگی و آزادمنشی در بعضی از ملل غربی هست و باید باشد و نمیتواند شگفتی خاصّ برای ما برانگیزد. اما آزاداندیشی در امپراتوری ژاپن که قیود دینی و سنن ملی آن با گذشت قرنها به وجود آمده است مایة عجب و عبرت تواند بود... همة ما میدانیم که از جهت سابقة تاریخی و قدمت تمدن با کشور ژاپن همعهد و همعصریم. طرفهتر آنکه میگوییم که از جهت درافتادن در جادة تمدن جدید و کسب آن نیز با ژاپن همگام و همراهیم... اما آنها به جایی رسیدهاند که زندگی نود میلیون جمعیتشان در میان اقیانوس پهناور به بهترین صورت میگذرد و از ملل متمدن عالم به شمار میآیند و در صنعت چندان پیش رفتهاند که برای آمریکاییها «جت» میسازند و کارشان چنان پاک و پاکیزه است که کارخانة لاستیکسازی «گودیر» سفارش ساختن لاستیک با نام و نشان گودیر به یکی از کارخانههای ژاپن داده است... ژاپنیها در کار کردن کمنظیرند. نهتنها از بام تا شام کار میکنند بلکه شبان تیره در پرتو چراغهای تابناک و فروزان بلندترین بناها را پی میافکنند و راهها و خیابانها را شسته و رفته میکنند. *** آب و آتش دو دشمن عادی زندگی ژاپنیاست. چون سیل بیاید دمار از روزگار خانههای کاغذین و چوبینةژاپنی درمیآورد و خانوادههای بسیار را بیخانمان میکند. زبانة آتش چون در همین خانهها درمیگیرد طومار زندگی و آسایش ساکنان چنین کلبههای پاک و هنرمندانه را در هم میپیچد. میزان زیانی که از این دو دشمن صعبسالانه نصیب ملت ژاپن میشود بالغ بر چهارصد میلیون دلار است! اما ژاپنی سختکوش از دمسردی روزگار دلسرد نمیشود و خود را بداختر و افسرده نمیداند. میکوشد و باز خانههای کوچک زیبا برپا میکند و آسایش و زندگی را از نو با همان چهرةشاد و رخسار خندان از سر میگیرد. تو گویی که ستم سیل و گزند آتش هرگز نبوده است. ژاپنیها مردمی نیکاخترند و از چهره و رخسار آنها شادابی و بهروزی هویداست. صورت عبوس و گرفته در این مردم کمتر دیده میشود. خندة مستانه بر چهرةآنان میجوشد، به هنگام کار کردن و در کوی و برزن همه خندان و شادابند. چون ما نیستند که از «مرده زیستن» برخورداریم و نه زنده زیستن... پاکی و پاکیزگی سنت ملکوتی و ذاتی ژاپنی است. گویی این صفت برجسته را خداوند در نهاد آنها به ودیعت نهاده است. خیابان و کوی و خانه و کارگاه آنان از این نعمت روحانی زیور و آرایش یافته است. پوشاک و لباسشان کاملاً پاک و شسته است، اگرچه نیمدار یا وصلهدار باشد. ژاپنیها بسیار سادهپوشند. میان لباس مردم ژاپن دوگانگی بسیار نیست. توانم گفت که نودولتی و جلوهفروشی را کفر میدانند. ژاپنیها سنتپرست هم هستند. در نگاهداری آداب و رسوم قومی و دینی خود وفادارند. لباس قدیمی خود را از دست ندادهاند و گمان نمیرود که از دست بدهند. خوراک و خورش خود را دوست دارند و به لذت تمام میخورند. اما سنتپرستی مانع از آن نشده است که تمدن فرنگی را به قول دکتر سیدفخرالدین شادمان بر مبنای عقل تسخیر کنند و از آن تمتع برگیرند و در عین حال خانههاشان را با حصیر فرش میکنند و پای برهنه به درون اطاق بروند بر زمین بنشینند. 1 ـ هنر، ادب، خط به دیوار اطاقهای چوبی که در نهایت ظرافت ساخته میشود زیباترین و دلاویزترین نقاشیهای ژاپنی (قلمی یا باسمه) آویخته است. بهترین میزهای چوبی کوتاه که چیزی نظیر کرسیهای زمخت خودمان است بر کف اطاقها گذاشته است. ژاپنیها بر زمین و گرداگرد چنین میزی مینشینند و بر روی آن غذا میخورند. ژاپنیها در هنر از سرآمدان و نغزکارانند. صورتنگاری آنها بسیار دلپسند و پرآوازه است. در سوزندوزی و چینیسازی و کارهای چوبی و صدفی و ابریشمی و لاکی نیز آثار نفیس و ارجمند دارند. تئاترشان و رقصشان و آوازشان و موسیقیشان اگر برای ما عجیب مینماید اما بیتردید در حدّ لطف و ذوق و هنر است. آثار ادبی، بخصوص شعر این ملت، نغز و بدیع و شورانگیز است. اگرچه خطشان سخت و پیچیده و تابدار و دشوار مینماید اما تمام ساکنان جزایر ژاپن صددرصد باسوادند و خواندن و نوشتن میدانند و در هر علم کتابهای متعدد و بسیار عالی به زبان خود دارند. خط ژاپنی در چشم ما دشوار مینماید. در شگفتیم که چگونه میتوان با چنین خطی پیچیده و تابدار خواندن و نوشتن آموخت. اما خواندید که جمیع مردم ساکن جزایر ژاپن میخوانند و مینویسند. حتماً بر تعجبتان افزوده میشود اگر بشنوید که برای خواندن و نوشتن ژاپنی باید سه گونه خط آموخت! یکی خط چینی است و دو دیگر خط «کانا». ژاپنی پرکار و سختکار و بردبار این هر سه خط را میآموزد و زبان و خط ملی دشوار خود را فرا میگیرد و گره بر ابرو نمیآورد! و عجبا که ما گناه نادانی و بیسوادی و بدخطی و غلطنویسی خودمان را فقط به گردن خط زیبای آسان بیزبان میگذاریم. شگفتا که اعتقاد بعضی از دوستان عزیزمان بر این شده است که اگر خط را از صورت کنونی بگردانیم همه باسواد و همه کتابخوان و همه درستنویس میشویم و ملت ایران فوراً ترقی میکند! 2 ـ کتاب و مجله جمعیت ژاپن را نود میلیون و جمعیت شهر توکیو را در حدود نه میلیون مینویسند. اما در این مملکت نود میلیونی آدمیزادة بیسواد نیست. کشوری است که صددرصد ساکنان آن از نعمت خواندن و نوشتن بهرهمند شدهاند و خواندن برای آنها لذتی حتمی و مظهری پایدار از زندگی است. برای چنین مردم بسیارخوان باید کتاب و مجله و روزنامه فراهم کرد. شاید کفایت کند که رقم هفتصد و هفتاد و شش میلیون و پانصد هزار نسخه مجله و روزنامهای را بنویسم که در سال 1958 در ژاپن منتشر شده است! باز بدانید که تعداد انتشار یک روزنامة ژاپنی به نام اساهی هر روز بالغ بر هشت میلیون است و مرتبة اول را در جهان دارد. دومین روزنامة کثیرالانتشار جهان نیز از آن ژاپنیهاست و در روز شش میلیون چاپ میشود.» و در ادامۀ این خاطرات چنین میخوانیم: ما آنچنان که باید بر احوال ملت بزرگ و خردمند ژاپن معرفت نداریم. از تاریخ دراز و تمدن درخشان و هنر برجسته و ادبیات دلاویز ژاپن به کلی بیخبریم. اگر توانایی فرا گرفتن زبان و خط آنها در ما نیست، اما روا نیست که به کلی از این مردم آزاده و هنرمند و دانا غافل بمانیم. باید با آنها روابط علمی و فرهنگی برقرار کنیم و راه و روش کار کردن و درست کار کردن و شاد بودن و «زنده زیستن» را از آنها بیاموزیم. من از سفر ژاپن بیش از حدّ وصف بردم. این یادداشت در حکم یادبودی است از دیدار سرزمین آفتاب تابان، ورنه زبانم و بیانم نمیتواند چنانکه باید طبیعت زیبای سرزمین و همت بلند و بزرگمنشی و آزادگی و پاکیزگی و پرکاری و هنرمندی این ملت بزرگ و بلندآوازه را وصف کند. امید که مردم ژاپن همواره در این نیکاختری و شادکامی بمانند و از بد حاثه و تلخی روزگار در امان باشند. (بهار 1338)
در پایان این مراسم جامی نقره از سوی بنیاد فرهنگی هنری ملت و چند جلد از سوی دایرهالعمارف بزرگ اسلامی به ایرانشناسان ژاپنی اهدا شد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید