محمدرضا بهشتی: واکاوی‌های نظری در زمینه اخلاق کم است

1392/6/13 ۱۳:۱۰

محمدرضا بهشتی: واکاوی‌های نظری در زمینه اخلاق کم است

محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در نشست هفتگی شهر کتاب؛ نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» نوشته رضا داوری اردکانی گفت: با اهمیتی که موضوع اخلاق دارد، در کشور ما در نسبت با دیگر موضوعات، چندان به موضوع اخلاق توجه نشده و منابع زیادی در زمینه مباحث نظری اخلاق نوشته نشده است. کتاب‌هایی که به موضوع آداب اخلاقی می‌پردازد وجود دارد اما واکاوی‌های نظری در زمینه اخلاق کم است.



محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در نشست هفتگی شهر کتاب؛ نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» نوشته رضا داوری اردکانی گفت: با اهمیتی که موضوع اخلاق دارد، در کشور ما در نسبت با دیگر موضوعات، چندان به موضوع اخلاق توجه نشده و منابع زیادی در زمینه مباحث نظری اخلاق نوشته نشده است. کتاب‌هایی که به موضوع آداب اخلاقی می‌پردازد وجود دارد اما واکاوی‌های نظری در زمینه اخلاق کم است.

وی بی‌توجهی ما به مباحث نظری اخلاق را امری عام دانست و گفت: وقتی منابع دانشگاهی ایران را با منابع دانشگاه‌های مغرب زمین مقایسه می‌کنیم، نتیجه بسیار عجیب است. با همه داعیه‌ای که ما در زمینه اخلاق داریم اما در سه مقطع دانشگاهی ما به طور کلی ۵ یا ۶ واحد درسی درباره مبانی نظری اخلاق تدریس می‌شود در حالی که در دانشگاه‌های مغرب زمین بالای ۷۰ درصد از عناوین کتاب‌های دانشگاهی به اخلاق و موضوعات مرتبط با آن مربوط می‌شود.

بهشتی سپس به کتاب داوری اردکانی اشاره کرد و گفت: مقدمه نسبتا طولانی آقای داوری که در حدود ۳۰ صفحه است توجه خواننده را به خود جلب می‌کند، نخست اینکه این مقدمه نوعی درددل ایشان با ما و جامعه ما است که اغلب به نقد اخلاقی مغرب زمین می‌پردازد و گاهی هم اشاراتی به فضای فکری و اخلاقی خودمان دارد. شیوه نگارش آقای داوری همواره مبتنی بر نوعی تداعی است تا انسجام و برای اینکه بتوان به عمق مطلب و مسائل مطروحه ایشان راه یافت نیاز داریم که موضوعات را تقسیم‌بندی و دسته بندی کنیم.

به گفته محمدرضا بهشتی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» رضا داوری اردکانی به دنبال فتح بابی برای فکر کردن و اندیشیدن به اخلاق است نه راه حل نشان دادن برای معضلات اخلاقی.

استاد فلسفه دانشگاه تهران به نکاتی از مقدمه داوری بر کتاب «اخلاق در عصر مدرن» اشاره کرد و گفت: در جایی آقای داوری اختلاف فرهنگ‌ها و تمایزات فرهنگی و تکنولوژیک را در بروز اخلاق امری عرضی خوانده‌اند که من فکر می‌کنم نقش چنین تمایزاتی عمیق‌تر از آن است که ما آن را عرضی بخوانیم.

وی ادامه داد: تلقی من از اخلاق این است که موضوعات اخلاقی و حتی مباحث نظری درباره آن پیوند و پیوست عجیب و عمیقی با زندگی و تجربه زیسته آدمیان دارد و اگر عناصری مانند عوارض فرهنگی و تکنولوژی بتوانند تا این حد زندگی بشر امروز را دگرگون کنند آیا می‌توانند اموری عرضی باشند؟

بهشتی در ادامه گفت: در بخش دیگری از نوشته استاد داوری توسل صوری سیاست به اخلاق به عنوان امری که نمی‌تواند ما را در دوران جدید به صلاح برساند، قلمداد شده؛ اما سوال این است که آیا این مختص به دوران ماست یا همواره این موضوع وجود داشته؟ آیا تاریخ گواه این نیست که همواره حرکت‌های اجتماعی و سیاسی با هدف  بسیج کردن نیروها و تسخیر دل‌‌ها سعی نکرده‌اند از فضیلت‌ها بهره ببرند؟ آیا این شبه ملامت به همه فرهنگ‌ها برمی‌گردد یا مختص به فرهنگ دوران ما است؟

این پژوهشگر فلسفه در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: جمله «خودت را بشناس» که بر سر در معبد آپولون در دلفی حک شده بود، شاید تنها به این معنا نباشد که صرفا خودت را بشناس، بلکه شاید به معنای این است که حد خودت را بشناس. زیرا این سخن بر سر در یک معبد درج شده بود که می‌تواند توصیه موجود برتری به انسان باشد. باید این جمله را در بستر و متن خودش معنا کنیم. از این رو شاید این معنا که ممکن است عجیب باشد سرمنشاء برخی مباحث فلسفی و فرهنگی باشد که ما کمتر از این وجه به آن توجه کرده‌ایم.

وی در بخش دیگری به اخلاق کانتی اشاره کرد که رضا داوری در کتاب خود از آن سخن گفته است. بهشتی گفت: آقای داوری به ۳ سوال کانت از مجموع ۴ سوال او اشاره می‌کنند و سوال چهارم را مطرح نکردند، در حالی که سوال چهارم به گفته خود کانت مبنای ۳ سوال دیگر است. سوال‌های «من چه می‌توانم بدانم؟»، «من چه باید انجام دهم؟» و «من به چه می‌توانم امید داشته باشم؟» هنگامی پاسخ درست خود را می‌یابند که ما به سوال چهارم کانت یعنی «انسان چیست؟» پاسخ داده باشم. از این رو من توقع داشتم آقای داوری به این وجه بنیادین انسان‌شناختی اخلاق که بویژه در کانت مطرح شده، اشاره کنند.

استاد فلسفه دانشگاه تهران در پایان تلاش کرد به سوالی که رضا داوری در جلسه طرح کرده بود پاسخ داد. سوال داوری این بود که «چرا ما علی‌رغم داعیه‌مان نتوانستیم اخلاقی‌ترین جامعه را داشته باشم و دست‌کم به آن سو حرکت کنیم؟» بهشتی در پاسخ این سوال گفت: آشفتگی اخلاقی در جامعه ما به طور عمیق به تلقی ما از خودمان مربوط است. اساسا اگر مثلث خدا، انسان و جهان را در نظر بگیریم، هر دگرگونی در یکی از این گوشه‌ها(زوایا) پیش بیاید در دو گوشه دیگر این مثلث هم دگرگونی بوجود می‌آورد. تصویری که ما از خودمان داریم به عنوان یک انسان در مواجهه ما با اخلاق و سیاست نقش تعیین کننده‌ای ایفا می‌کند.

به گفته بهشتی اگر در تصویر ما از خودمان دچار ابهام باشد یا چندگانگی در آن تصویر وجود داشته باشد قطعا در عرصه عمل و رفتار و گفتار ما تاثیر مستقیم می‌گذارد. لذا اخلاق و سیاست عمیقا موضوعی انسان‌شناختی است و اگر مبنای انسان‌شناختی درستی برای آن نداشته باشیم قطعا در عرصه اخلاق با تزلزل ارزش‌ها مواجه می‌شویم و در عرصه سیاست با ایجاد خط‌کشی‌ها و تنگ‌تر شدن حوزه آزادی سیاست مواجه خواهیم شد.

وی در پایان گفت: این چندگانگی و ابهام گاهی مرا بر آن می‌دارد تا بداخلاقی‌ها یا چندگانگی‌های رفتاری را که گاهی در شهروندان می‌بینیم، ناشی از نفاق و بدی آن‌ها ندانم بلکه به نظر می‌رسد پیچیدگی‌های انسان‌شناخی و دشواری آن باعث اینگونه رفتارها می‌شود و به نوعی ناگزیر هم هست. به همین خاطر به نظر می‌رسد با این بحران انسان‌شناختی اگر کسی اخلاقی رفتار کند انسان فوق‌العاده‌ای است. ما باید به این موضوع به طور جدی بیندیشیم و نترسیم از اینکه پرداختن به این نوع مبانی نظری اخلاق ممکن است ما را از حکمت عملی و رفتار انضمامی دور کند.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: