درباره كتاب «هنگام نيايش چه مي‌كنيم؟» / و خدايي كه در همين نزديكي است!

1392/6/10 ۱۲:۴۱

درباره كتاب «هنگام نيايش چه مي‌كنيم؟»   /  و خدايي كه در همين نزديكي است!

جان كلام ونسان برومر در «هنگام نيايش چه مي‌كنيم؟» اين است كه ايمان يك نوع اضافه بين انسان و خداست، ولي نه از آن اضافه‌هاي مقولي كه بين دو شيء برقرار است (مثل همسايگي) كه صرف نسبت است و هيچ مابه‌ازايي در دو طرف رابطه ندارد، بلكه از آن نوع اضافه‌هايي است كه به تعلق وجودي و دروني بين دو شخص برمي‌گردد (مانند عشق) . اين نوع اضافه صرف نسبت نيست، بلكه مابه‌ازايي در درون و جان هر دو طرف ايمان دارد.


جان كلام ونسان برومر در «هنگام نيايش چه مي‌كنيم؟» اين است كه ايمان يك نوع اضافه بين انسان و خداست، ولي نه از آن اضافه‌هاي مقولي كه بين دو شيء برقرار است (مثل همسايگي) كه صرف نسبت است و هيچ مابه‌ازايي در دو طرف رابطه ندارد، بلكه از آن نوع اضافه‌هايي است كه به تعلق وجودي و دروني بين دو شخص برمي‌گردد (مانند عشق) . اين نوع اضافه صرف نسبت نيست، بلكه مابه‌ازايي در درون و جان هر دو طرف ايمان دارد. ايمان خود از مقوله عشق دوسويه است كه در هر دو طرف رابطه مابه‌ازا دارد. نيايش نيز ظهور و بروز اين رابطه دروني است كه به نوبه خود بر هر دو طرف رابطه اثر مي‌گذارد و باعث ايجاد، تشديد و بازسازي رابطه مي‌شود؛ چراكه ايمان و عشق در درون يك شخص مي‌تواند پيدا، كم و زياد شود يا از بين برود و دوباره بازسازي شود.
از همين‌رو نيايش كاركردهاي مختلفي دارد. گاه صرفا مسالت، استدعا و حاجت‌خواهي است كه ما در آن وقوع چيزي يا انجام كاري را از خدا مي‌خواهيم. گاه شكايت ‌بردن به دوست و غم دل با او گفتن است. گاه صرفا سخن‌گفتن و نجوا و همنشيني با وي است، بدون اينكه هيچ خواست ديگري غير از همنشيني در كار باشد (مناجات و ذكر) . گاه توبه و بازگشت به درگاه او است پس از آنكه اين رابطه به علت خطاي من از بين رفته يا آسيب ديده است. گاه سپاس است، گاه ستايش و گاه پرستش و ابراز سرسپردگي و بندگي. گاه نيز شفاعت است كه يعني براي ديگران چيزي بخواهيم نه براي خود. اينها همه آن كاري است كه ما هنگام نيايش انجام مي‌دهيم و برومر در فصول مختلف كتاب آنها را كالبدشكافي مي‌كند. كتاب دو بخش و نه فصل دارد.
بخش اول درباره سرشت نيايش است و بخش دوم درباره ماهيت ايمان و ربط و نسبت آن با نيايش. برومر نيايش را «تمرين دائمي ايمان»، «نسخه صغير زندگي ايماني»، «كليد فهم ايمان» و «بازي زباني ايمان» مي‌داند. بنابراين ارتباط دو بخش كتاب با يكديگر كاملا مشخص است. جان كلام برومر در بخش اول اين است كه ايمان يك رابطه عاشقانه بيت فرد مومن و خدا است و نيايش عملي است كه با آن اين رابطه ايجاد، تعميق يا بازسازي و ترميم مي‌شود. جان كلام وي در بخش دوم تمايزگذاري بين ايمان و باور ديني صرف از يك‌سو، و ارتباط ذاتي بين اين دو از سوي ديگر است. ايمان صرف باور ديني محض نيست، بلكه يك نوع تعهد و عشق و سرسپردگي نيز هست. البته ايمان مستلزم باورها و اعتقادات ديني نيز هست. پس مي‌توانيم از ربط و نسبت نيايش و ايمان به ربط و نسبت نيايش و اعتقادات ديني نيز پي ببريم.
اصل اساسي‌اي كه برومر هر دو بخش كتاب را بر آن مبتني مي‌كند، اين است كه خداي اديان وحياني و به ويژه مسيحيت، خداي متشخص است كه مي‌توان او را شخص انگاشت (نه شيء) و صفات انسان‌وار را به او نسبت داد. بر همين اساس وي دين و ايمان را يك رابطه بيناشخصي ميان انسان و خدا مي‌بيند. به اين‌ترتيب وي از روش الگوسازي و استفاده از استعاره براي فهم اين رابطه استفاده مي‌كند. وي ابتدا يك الگو از رابطه بين دو انسان در مقوله‌يي مانند عشق يا حاجت‌خواهي به دست مي‌دهد و عناصر لوازم آن را با عشق بين انسان و خدا يا حاجت‌خواهي انسان از خدا (دعا) تطبيق مي‌دهد. البته از آنجا كه خدا با ساير اشخاص انساني تفاوت‌هاي مهمي نيز دارد، رابطه بين انسان و خدا با رابطه بين دو انسان تفاوت‌هايي نيز دارد كه هنگام تطبيق بايد اين تفاوت‌ها را در كنار آن تشابه‌ها در نظر گرفت. اين كاري است كه برومر در اين كتاب انجام مي‌دهد؛ يعني به جاي اينكه بگويد عشق خدا چيست يا ماهيت نيايش و دعا به درگاه خدا كدام است، مي‌پرسد كه عشق خدا شبيه چيست يا دعا به درگاه خدا به چه چيزي شبيه است.
اين كاري است كه ما معمولا در همه موارد ديگر به جاي بررسي انتزاعي سرشت و ماهيت يك شيء انجام مي‌دهيم. برومر در فصل اول كتاب به بررسي تاثير و سودمندي دعا و در فصل دوم به اين مي‌پردازد كه معناي تاثير نيايش بر شخص نيايشگر چيست. فصل سوم، برومر چند شبهه را مطرح مي‌كند كه به نحوي اشكالاتي است كه پيروان الهيات گشوده بر الهيات سنتي وارد مي‌كنند و آن اينكه ماهيت حاجت‌خواهي دعا چگونه بر خدايي كه قادر مطلق، تغييرناپذير و عالم مطلق است، تاثير مي‌كند. اين شبهات در واقع به بحث نسبت بين دعا و قضا و قدر و سرنوشت برمي‌گردد. در فصل چهارم برومر به يكي ديگر از شبهات و اشكالات مربوط به استغاثه و حاجت‌خواهي مي‌پردازد و آن اينكه خواسته ما در دعا اگر خلاف مصلحت ما است، خدايي كه خير مطلق است بايد حتما آن را برنياورد و اگر آن خواسته به مصلحت ما است، همان خداي خيرخواه مطلق بايد حتما آن را برآورد، ولو آنكه ما دعا نكرده باشيم. در فصل پنجم اين سوال مطرح مي‌شود كه عمل خداوند در استجابت دعا چگونه است؟ اينجا است كه برومر به نحو عام‌تري از نحوه فاعليت خدا در عالم سخن مي‌گويد و وارد بحث كلامي مهمي مي‌شود كه ما آن را توحيد افعالي مي‌خوانيم. در فصل ششم برومر به جنبه عرفاني دعا مي‌پردازد.
در فصل هفتم اين سوال مطرح مي‌شود كه آيا نيايش كه رابطه ما با خدا است بر رابطه ما با جهان تاثير مي‌گذارد؟ در فصل هشتم برومر براي بررسي ماهيت ايمان به فاجعه‌يي كه پس از دوران مدرنيته براي ايمان پيش آمده است، اشاره مي‌كند و آن عبارت است از فروكاستن ايمان به باور ديني و قراردادن باور ديني در كنار باورهاي علمي و ارزيابي آن با معيارهاي تحقيق علمي. در فصل نهم برومر در ادامه فصل هشتم، به اين مي‌پردازد كه جهاني كه مومن در آن با چشم ايمان مي‌نگرد و مي‌زيد با جهان فرد غيرمومن فرق مي‌كند. در فصل دهم بحث اين است كه هرچند ايمان با باور ديني متفاوت است، ولي رابطه‌يي ذاتي با يكديگر دارند. «هنگام نيايش چه مي‌كنيم؟» با ترجمه اشكان بحراني و مسعود رهبري و ويرايش قاسم كاكايي به تازگي از سوي نشر «هرمس» منتشر شده است.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: