گفت‌وگو با علی معظمی : فلسفه حوزه اختلاف‌نظر است

1392/6/10 ۱۰:۴۹

گفت‌وگو با علی معظمی : فلسفه حوزه اختلاف‌نظر است

تاریخ فلسفه «کاپلستون» جامع‌ترین تاریخ فلسفه‌ای است که تابه‌امروز به زبان فارسی دراختیار دانشجویان فلسفه و علاقه‌مندان این حوزه قرار گرفته است. هرچند پیش از اینها تاریخ فلسفه «راسل» و «ویل دورانت» نیز به فارسی برگردانده شده بود اما تابه‌امروز کاپلستون به‌عنوان تنها منبع دانشگاهی معرفی شده است، ولی گویا با انتشار تاریخ فلسفه راتلج، کتابی (مرجع) با یک نویسنده و چندین مترجم، جای خود را به کتابی با چندین نویسنده و ویراستار و چند مترجم خواهد داد.

 

 

سهند ستاری : تاریخ فلسفه «کاپلستون» جامع‌ترین تاریخ فلسفه‌ای است که تابه‌امروز به زبان فارسی دراختیار دانشجویان فلسفه و علاقه‌مندان این حوزه قرار گرفته است. هرچند پیش از اینها تاریخ فلسفه «راسل» و «ویل دورانت» نیز به فارسی برگردانده شده بود اما تابه‌امروز کاپلستون به‌عنوان تنها منبع دانشگاهی معرفی شده است، ولی گویا با انتشار تاریخ فلسفه راتلج، کتابی (مرجع) با یک نویسنده و چندین مترجم، جای خود را به کتابی با چندین نویسنده و ویراستار و چند مترجم خواهد داد. تاریخ فلسفه راتلج که ترجمه جلد سوم آن نیز منتشر شده، توسط استادان هر حوزه به رشته تحریر درآمده است و درمقایسه با کاپلستون، حوزه مطالعات تاریخ و ‌اندیشه فلسفی را تخصصی‌تر دنبال می‌کند. از سوی دیگر ویراستاران کتاب نیز مدعی شده‌اند که کوشیده‌اند مقالات این کتاب برای مخاطبان غیرحرفه‌ای فلسفه نیز کاربرد داشته باشد و به داده‌های پایه‌ای و مقدماتی فلسفی آنها کمک کند و برای دانشجویان فلسفه نیز تکمیل‌کننده مرجع‌های قبلی آنها باشد. از این‌رو به بهانه انتشار ترجمه‌های تاریخ فلسفه راتلج، با مترجم جلد دوم این مجموعه - علی معظمی- گفت‌وگویی داشته‌ایم و درباره وجه تمایز این مجموعه با مجموعه‌های مشابه و ویژگی‌های آن صحبت کرده‌ایم.

***

 

کمی درباره کلیت تاریخ فلسفه راتلج توضیح دهید. تا‌کنون تنها مرجع معتبر دانشجویان و علاقه‌مندان رشته فلسفه، تاریخ فلسفه کاپلستون بود که سال‌ها پیش به فارسی برگردانده شد و تا امروز نیز همچنان در دانشگاه‌های ما تنها مرجع تدریس در مقطع کار‌شناسی فلسفه است.

تاریخ فلسفه راتلج در 10جلد تدوین شده است که تاریخ فلسفه را از پیشاسقراطیان تا قرن 20میلادی در بر می‌گیرد. کل مجموعه دو سرویراستار دارد و علاوه بر آن هر جلد هم ویراستاری دارد که متخصص دوره تاریخی مورد نظر در آن جلد است. در هر جلد سرفصل‌ها برحسب فیلسوفان تاثیرگذار یا جریان‌های غالب تقسیم شده‌اند و این کاملا بسته به موقعیت و اهمیت، فرق می‌کند. برای مثال در جلد دوم چهار فصل فقط به ارسطو اختصاص داده شده و مثلا رواقیون کلا ذیل یک فصل آمده‌اند. نکته مهم این است که نویسندگان فصل‌ها جملگی از متخصصان حوزه مورد بحث به‌شمار می‌روند و سعی بر این بوده که طیفی از دیدگاه‌های کلاسیک و نوین درباره تاریخ هر مقطع مورد توجه قرار گیرد.

چنان‌که گفتید تاریخ فلسفه کاپلستون مرجعی اساسی در دوره کارشناسی فلسفه به‌شمار می‌آید؛ هرچند یگانه مرجع هم نیست و استادان و دانشجویان هم از کتاب‌های تاریخ فلسفه متنوعی که ترجمه شده‌اند، چه دوره‌های تاریخ فلسفه عمومی مانند کتاب بریه و چه کتاب‌های متمرکز بر دوره‌های مشخص‌تر مانند دوره گاتری در فلسفه یونان یا کتاب ژیلسون در تاریخ فلسفه قرون وسطا، استفاده می‌کنند. با این همه باز هم کاپلستون کتاب اصلی است. کتاب کاپلستون به خودی خود کتاب خوبی است و چند نسل از دانشجویان فلسفه با آن تاریخ فلسفه آموخته‌اند بااین‌همه وقتی با همین دوره راتلج مقایسه‌اش کنیم امتیازات دوره راتلج واضح است: دوره راتلج را یک فرد با یک دیدگاه مشخص درباره تمام تاریخ فلسفه ننوشته. متخصصان مختلف نوشته‌اند که اغلب هم با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند و زمانی که شما یک جلد کتاب را می‌خوانید هم روایت تاریخ فلسفه آن دوره را خوانده‌اید و هم در خلال متن، از اختلاف‌‌نظرهای پژوهشگران در این حوزه مطلع شده‌اید. به‌علاوه دوره راتلج حاصل کار پژوهشی بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تری از کار کاپلستون است و این طبیعی است. حجم ارجاع‌ها و کتاب‌شناسی این آثار با هم قابل‌مقایسه نیستند. نکته دیگر که به همین مورد اخیر برمی‌گردد متاخرتربودن و به‌روزبودن دوره راتلج است. دوره راتلج چند دهه بعد از کاپلستون توسط متخصصان تاریخ فلسفه نوشته شده و به این ترتیب مباحث جدیدی را دربر می‌گیرد. به همه این دلایل فکر می‌کنم که دردسترس‌بودن ترجمه آن برای دانشجویان کارشناسی مفید است و انتخاب‌های مطالعه‌ و تدریس را با دردسترس‌گذاشتن گزینه‌ای بسیار خوب افزایش می‌دهد.

 

 

به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تاریخ فلسفه راتلج، نگارش این مجموعه توسط تعداد زیادی از متفکران حوزه‌های تخصصی فلسفه است. اینکه تاریخ فلسفه راتلج توسط استادان هر حوزه نوشته شده و درمقایسه با تاریخ فلسفه‌های مشابه نظیر کاپلستون و راسل که توسط یک‌نفر و با دیدگاه خاص او نوشته شده است آیا می‌تواند به تخصصی‌‌شدن مطالعات حوزه ‌اندیشه فلسفی کمک کند؟

بله، این دقیقا یکی از همان امتیازاتی است که در سوال قبل به آن اشاره کردم. اینجا می‌توانم تاکید کنم که مطالعه این دوره برای دانشجویان کارشناسی هم موجب آشنایی بیشتر با دیدگاه‌های تخصصی است و هم به‌نوعی ماهیت اختلاف‌نظرها در روایت و فهم فلسفه را پیش چشم‌شان می‌گذارد. برای دانشجوی فلسفه مهم است که از همان ابتدا این را به رسمیت بشناسد که فلسفه حوزه اختلاف‌نظر است و نه جزمیت. علاوه بر اینکه ببیند اختلاف‌نظر چطور در مطالعه‌ای متکی به پژوهش وسیع و عمیق بروز می‌کند و دامنه‌اش چیست؛ ببیند که چقدر می‌شود حرف حساب زد و درعین‌حال با یکدیگر در مواضعی اختلاف‌نظر داشت. به این ترتیب چنان‌که برخی از خود نویسندگان تاریخ فلسفه راتلج هم، جا‌به‌جا تاکید کرده‌اند دانشجوی فلسفه می‌تواند ببیند که پرداختن به تاریخ فلسفه تا چه اندازه می‌تواند خود موقعیت تفلسف را فراهم کند. این فایده‌ای است که تاریخ فلسفه کاپلستون، خواهی‌نخواهی به اندازه دوره راتلج از آن برخوردار نیست. در آنجا حتی روایت اختلاف آرا هم توسط یک فرد انجام شده است.

 

 

اگر بتوان محتوای تاریخ فلسفه غرب را همانا تاریخ نبرد میان ایده‌آلیسم و ماتریالیسم تلقی کرد در آن‌صورت تاریخ فلسفه غرب را می‌توان در رابطه میان تفکر و وجود جست‌وجو کرد که به چندین دوره تقسیم می‌شود. تاریخ فلسفه راتلج تا چه حد این فضا را پوشش می‌دهد؟

من شک دارم که بتوانیم با این محک کلی، یا بگویم محکی به این کلیت، تاریخ فلسفه غرب را بفهمیم. برای نمونه می‌توانم به جلد چهارم همین مجموعه ارجاع‌تان بدهم که با ترجمه آقای مرتضوی به زودی منتشر خواهد شد. در آنجا شما می‌بینید که حتی در بحث رنسانس و فاصله‌گرفتن از فلسفه مدرسی کلیسایی هم بحث واقعا جدال میان ایده‌آلیسم و ماتریالیسم نیست. چنان‌که آنجا شرح داده می‌شود موضوع تا مدت‌های مدید رویکردهای متفاوت در بحث مرجعیت عقل و در خوانش ارسطو و افلاطون و پیداکردن نسبت وثیق‌تر بین فلسفه این دو با مسیحیت است. در تاریخ فلسفه راتلج در مقاطعی که به نوعی به دوره‌های تحولات اساسی مربوط می‌شوند بحث بر سر ماهیت این تحولات و رویارویی‌ها به میان آمده است اما کمتر می‌بینیم که بتوان به الگوهای قضاوت سرتاسری دست پیدا کرد. اتفاقا این نوع روایت تاریخ فلسفه می‌تواند از لحاظ تنازعش با دیدگاه‌هایی امثال دیدگاهی که شما مطرح کردید، موردتوجه خود شما هم قرار بگیرد.

 

 

وقتی تاریخ فلسفه راسل را ورق می‌زنیم متوجه انگیزه‌های تک‌سویه و رگه‌های تفکر آنگلاساکسونی در این مجموعه می‌شویم که گویی تقابلی است میان فلسفه انگلیسی و قاره‌ای؛ به عنوان مثال زمانی که هیوم را ستایش می‌کند اما گویی با نیچه یا هگل برخوردی سطحی، تقابلی و کین‌توزانه دارد. آیا تاریخ فلسفه راتلج توانسته خود را از برخی تجربه‌های مشابه جدا کند؟

به نظرم از این لحاظ اصلا با راسل قابل مقایسه نیست. تاریخ فلسفه راسل از قضا یکی از نخستین کتاب‌های تاریخ فلسفه بود که من با ترجمه آقای دریابندری خواندم. در مجموع کتاب بسیار لذت‌بخشی است و این می‌تواند امتیاز بزرگی به‌شمار بیاید. منتها حتی برای خواننده‌ای مثل من در آن زمان که کتاب را با لذت می‌خواندم ساده‌سازی‌ها و حتی خصومت‌ها در فصلی مثل فصل هگل کتاب بارز بود. خود راسل هم اصلا این را پنهان نمی‌کند. منتها در دوره راتلج چون هر فصل را یک متخصص نوشته، شما می‌توانید این انتظار را داشته باشید که بالاخره کسی که بخشی از عمر خود را روی شناخت یک فیلسوف یا یک دوره گذاشته - حتی اگر با او درنهایت همدل هم نباشد- به‌عنوان کسی که «متخصص» آن فرد یا آن دوره است، سعی می‌کند هم دقیق‌تر حرف بزند و هم اگر ناهمدلی‌ای بروز می‌دهد کاملا مستدل باشد تا اعتبار کار خود را زیرسوال نبرد. برای مثال در همین جلد دوم که من ترجمه کرده‌ام آشکار است که نویسنده فصل آگوستین، فیلسوفی نیست که با عقاید فلسفی یا مسیحی آگوستین همراه و همدل باشد. اما بازهم می‌توان دید که چیزی در روایت محققانه آگوستین در قالب یک فصل، کم نگذاشته. یا مثلا وقتی از جلد هشت به بعد وارد قرن بیستم می‌شویم هم با روایت موجه اگزیستانسیالیست‌ها مواجهیم و هم حجم بسیار قابل‌توجهی به فلسفه تحلیلی اختصاص یافته است.

 

 

مزیت تاریخ فلسفه راتلج بر مجموعه‌های مشابه آن چیست؟ نظر به اینکه با کتابی تخصصی روبه‌رو هستیم و این کتاب به موضوعاتی می‌پردازد که تلویحا هیچ نتیجه عملی مستقیم و بدون واسطه ندارند، به نظر شما آیا می‌توان این مجموعه را به علاقه‌مندان آزاد و غیرآکادمیکی این حوزه پیشنهاد داد؟

الان که علی‌الظاهر علاقه‌مندان مطالعه فلسفه بالنسبه کم نیستند و فکر می‌کنم کتاب دقیقا به‌خاطر اینکه کتاب تخصصی است، به این معنا که متخصصان آن را نوشته‌اند و به این‌ترتیب محققانه و متین است چرا نشود به غیرمتخصصان علاقه‌مند توصیه‌اش کرد؟ طیفی از کسانی که به کتاب‌های فلسفه رجوع می‌کنند حوزه اصلی‌شان فلسفه نیست و می‌خواهند در مورد مشخصی که در کار مطالعاتی خود به آن برخورده‌اند بدانند که فلان فیلسوف «دقیقا» درباره فلان موضوع چه می‌گوید؟ برای این طیف از اهل مطالعه اتفاقا رجوع به یک تاریخ فلسفه به‌روز در آن موضع می‌تواند مفید باشد. چون کتاب اگر به موضوع موردنظر آنها پرداخته باشد آن را در متن فلسفه فیلسوف موردنظر گذاشته و قبل و بعد ماجرا هم در تاریخ فلسفه قابل جست‌وجو است. به این ترتیب با مراجعه به یک کتاب به‌روز محققانه در تاریخ فلسفه فرد موردنظر می‌تواند مراجع دیگر را هم بیابد و دید روشن‌تری برای دنبال‌کردن موضوع موردنظر خود داشته باشد.

 

به‌عنوان سوال آخر، ترجمه کدام‌یک از جلدهای بعدی این مجموعه برعهده شما خواهد بود؟

فعلا جلد پنجم هم برعهده من است یعنی مشغول ترجمه‌اش هستم. موضوع جلد پنجم مربوط به «فلسفه بریتانیایی و عصر روشنگری» است.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: