1392/6/9 ۱۲:۳۱
بزرگمهر علیزاده : موضع نظری رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی سده هفدهم، این بود که روح آدمی از طریق ایدهها به شناخت امور یا حقیقت دست مییابد و به همین خاطر مهمترین طرح فلسفی به گمان دکارت در بادی امر شناخت خود ایدههاست.
بزرگمهر علیزاده : موضع نظری رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی سده هفدهم، این بود که روح آدمی از طریق ایدهها به شناخت امور یا حقیقت دست مییابد و به همین خاطر مهمترین طرح فلسفی به گمان دکارت در بادی امر شناخت خود ایدههاست. همین اقدام کافی بود که دکارت را به پایهگذار فلسفه مدرن تبدیل کند که با تلاشش، به تعبیر کانت، «انقلابی کپرنیکی» در تاریخ فلسفه به وجود آورد. اثر معروف او تحت عنوان «گفتاری درباره روش» یا نحوه بهکارگیری و هدایت عقل با این عبارات آغاز میشد که «عقل» و «عقل سلیم» که به یکسان در اختیار آدمیان قرار گرفته و آنان را از سایر جانداران متمایز میکند، قابلیتی است که حصول به حقیقت را میسر میسازد بهطوری که آن حقیقت نه قابل تردید و نه قابل انکار باشد. عبارت معروف دکارتی، «من میاندیشم، پس هستم»، ماحصل چنین دریافتی از نقش و جایگاه عقل و خبردهنده دورهای است که از آن تحت عنوان «روشنگری» و «تجدد» یاد کردهاند؛ دورهای که در آن فرد یا فاعل شناسایی باید به کانون تاریخ و فرهنگ بدل شود و به یاری کشفیات و تحولات تاریخی پیوسته مقام و حقوق جدید خود را حفظ کرده و ارتقا دهد. این موقعیت جدید باید به نوعی از اندیشیدن و عمل کردن، به گونه بیسابقهای از فردیت انسانی نیز میدان دهد بهطوری که درنهایت و به تعبیر دکارت انسان به «حاکم و صاحب طبیعت» و جهان بدل شود. از خصوصیات این فرد جدید سرپیچی او از مشیت و اقتدار، بهویژه اقتدار کلیسا بود و درعینحال دکارت را به عنوان صورتبندی فکری این تمرد و دوره جدید معرفی میکند. شرح این صورتبندی موضوع اثری است تحت عنوان «دکارتی بودن چیست؟» که بهتازگی در فرانسه توسط انتشارات اِکول نُرمال در ۶۲۲ صفحه به چاپ رسیده است. کتاب «دکارتی بودن چیست؟» مرکب از دهها نوشتار است که همگی در کنفرانسی دوروزه تحت همین عنوان در سال ۲۰۰۷ ارائه شدهاند. کتاب از بسیاری جهات در نوع خود بینظیر و منحصربهفرد و دربرگیرنده مطالعات غنی و متنوع درباره اشاعه اندیشههای دکارت در سده هفدهم میلادی است و درعینحال ویژگیها، تحولات و دگردیسی این اندیشهها را در سه سده نشان میدهد. هرچند کتاب «دکارتی بودن چیست؟» دربرگیرنده مجموعه مقالات است و به همین خاطر اثر بهاصطلاح جامعِ از قبل طراحیشده به شمار نمیرود، اما همه مقالات اثر میکوشند به پرسش واحدی که عنوان کتاب را تشکیل میدهد، پاسخ دهند؛ پاسخهای ارائهشده از بسیاری جهات و بهویژه به دلیل کثرت و تنوعشان و همچنین به دلیل موضع و بستری که از طریقشان خود پاسخ ارائهشده در خور توجه است. به همین دلیل در دیباچه اثر میخوانیم که در بادی امر نه با چیستی یا معنای دکارتیسم، که با «پدیدار دکارت» یا «دکارتیسم» روبهرو هستیم که به گمان نویسنده مقدمه، یعنی دونی کامبوشنر، در کل تاریخ فلسفه بیسابقه است. زیرا هیچ شخصیت دیگری به جز خود دکارت نمیتوانست قدرت، مرکزیت و نقش و سیمای او را در تاریخ فلسفه مدرن و معاصر کسب کند. نخستین بخش اثر دربرگیرنده مطالعاتی تحت عنوان «کارگاههای دکارتیسم در سده هفدهم» است که در واقع زمینهها و شرایط تاریخی و فرهنگی تولد اندیشههای دکارت را بررسی میکنند. مطالعات منتشرشده در این بخش از کتاب میکوشند شکلگیری اندیشههای دکارت را براساس تصاویر و متون و همچنین افکار و اندیشههای سده هفدهم بازسازی کنند. با مطالعه این مقالات خواننده درمییابد که دکارتیسم سده هفدهم پیش از آنکه بیانگر مواضع و اندیشههای ناب فلسفی یک نویسنده باشد، معرف نوعی از نویسنده و نویسندگی است که برای ساختن و انتقال افکار سبک ویژهای از نوشتار و گفتار و همچنین راهبردهای ویژه زبانی را ابداع کرده و بهکار میگیرد. در این حال، دکارتیسم نوعی از قرائت هم هست که در اثر مطالعه و بررسی اندیشههای دکارت در تاریخ فلسفه شکل گرفته و بر نوعی هنر خواندن و تمیز آثار خوب از آثار بد مبتنی است. دکارتیسم همچنین فلسفهای است زنانه یا ویژه زنان بهویژه اینکه اندیشههای اساسی دکارت برای اولینبار خطاب به دو زن به نامهای الیزابت دو بوهم و کریستین دوسوئد (یا ماری-فردریک پلگرن) نوشته شدهاند. دیگر مقالات بخش نخست کتاب که از سوی مهمترین متخصصان دکارت و معاصران او به رشته تحریر درآمدهاند به بررسی مواضع و افکار فیلسوفانی اختصاص دارند که عموما از آنان با عنوان فلاسفه «مابعد دکارت» یاد میکنند. یعنی اندیشمندانی نظیر پاسکال، لایبنیتس، اسپینوزا و مالبرانش که آثارشان در گفتوگوها و مجادلات سخت و خستگیناپذیر با اندیشههای دکارت شکل گرفتند. این بخش از مقالات نشان میدهند که اندیشه یک نویسنده لزوما به آثار خود او محدود و منحصر نمیشوند و دربرگیرنده افکاری است که مواضع نظری نویسنده در طول زمان را نزد دیگران برانگیختهاند. دیگر مقالات این بخش از کتاب که در واقع مقدمهای بر بخش دوم اثر نیز هست کاربرد اندیشههای دکارت در حوزههای غیرفلسفی را بررسی میکنند. در این قسمت از کتاب مطالب خواندنی مییابیم که به معنا و محدودیتهای اندیشههای دکارتی در حوزهها و زمینههای منطق، زیباییشناسی، ادبیات و الهیات میپردازند. بخش دوم کتاب سه سده تاریخ اشاعه و دگردیسی اندیشه دکارت را مورد بررسی قرار میدهد. در این بخش هم به جایگاه دکارت در تاریخ فلسفه توجه شده و هم تاثیر آرای او در حوزههای خارج از فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. پزشکی، سیاست، آموزش و معرفتشناسی و همچنین تاریخ علوم و پدیدارشناسی از جمله همین حوزههای متاثر از اندیشههای دکارت هستند. در واقع، دکارتیسم از سده هفدهم تا امروز چیزی بیش از مواضع اعلام یا ردشده دکارت از سوی جانشینان او است. مجموعهمقالات ارائهشده در کتاب «دکارتی بودن چیست؟» کنکاشی است در دامنه اندیشههای دکارت و معانی و شرایط پدیداری آنها.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید