من ِ بي‌خويشتن / گفتاري از محمد احصايي در 74 سالگي‌اش

1392/6/7 ۱۷:۱۹

من ِ بي‌خويشتن / گفتاري از محمد احصايي  در 74 سالگي‌اش

محمد احصايي، نقاش، گرافيست، خوشنويس و كارشناس هنري، تيرماه 1318 در شهر قزوين به دنيا آمد. وي فارغ‌التحصيل دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است.از سال 1337 تا سال 1357 عضو رسمي وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش)، كارشناس هنري و ويراستار سازمان كتاب‌هاي درسي بوده و از 1357 تا سال 1383 عضو هيات علمي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و مدرس دانشكده هنر دانشگاه الزهرا بوده است.

محمد احصايي، نقاش، گرافيست، خوشنويس و كارشناس هنري، تيرماه   1318 در شهر قزوين به دنيا آمد. وي فارغ‌التحصيل دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است.از سال 1337 تا سال 1357 عضو رسمي وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش)، كارشناس هنري و ويراستار سازمان كتاب‌هاي درسي بوده و از 1357 تا سال 1383 عضو هيات علمي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و مدرس دانشكده هنر دانشگاه الزهرا بوده است. افزون بر برپايي نمايشگاه‌هاي متعدد انفرادي و گروهي در داخل كشور، نمايشگاه‌هاي فراواني هم در كشورهايي چون ايتاليا، فرانسه، چين، سوئيس، انگلستان و آمريكا داشته است.او در سال 1354 موفق به كسب جايزه ملي دولت فرانسه در جشنواره جهاني كاني سورمر شد.احصايي يكي از پايه‌گذاران نقاشي-خط در ايران است و با مجموعه نقاشي- خط‌هاي خود اعتباري جهاني يافته است. نگارش و ساخت كتيبه‌هاي سفالي و نقش برجسته‌هاي متعددي در داخل و خارج از كشور نيز در شمار فعاليت‌هاي هنري احصايي به حساب مي‌آيد.در سال 1384 نشان درجه يك ملي فرهنگ و هنر ايران به اين هنرمند كه از چهره‌هاي ماندگار كشور نيز هست، اعطا شد.متن زير گفتاري است از اين هنرمند كه به مناسبت 74  سالگي‌اش در اختيار ماهنامه تجربه قرار داده است.

                                                                            ****

من ازجمله كساني هستم كه در مورد كارم نمي‌توانم خوب صحبت كنم...شايد براي كساني كه اين مطلب را مي‌خوانند جالب باشد كه نوشتن و تمرين كردن تنها خط را خوب نمي‌كند. تنها با نوشتن و تمرين كردن نمي‌توان خوشنويس شد و تمام كار، نوشتن و تمرين كردن نيست.امكان دروني پرداختن به هر كاري حتي كارهاي هنري به طور متعارف و بالقوه براي هر كسي فراهم است و هر كسي مي‌تواند با مجاهدت و تمرين، تكنيك و قالب آن فن و هنر را به دست آورد...آنان كساني هستند كه به اصول رسيده‌اند، اما تعداد كساني كه از آن اصول فراتر مي‌روند خيلي زياد نيست.

خود من سطل خاكروبه‌ام از نوشته و خط پر است، هرچند مي‌دانم كه هرچه بنويسم از لحاظ تكنيكي درست است، چون 60 سال است كار مي‌كنم.بنابراين قطعا عيبي در اصول نيست، منتها از آن به بعد پسند من ملاك كار است؛ اينكه آيا اين كار نتيجه «من بي‌من» است و اينكه آن «من بي‌خويشتن» در آن اثر هست يا نه. اگر چنين باشد آن اثر از نظر من خوب است و اگر نه... دورريختني است.

به‌طور مثال مجموعه الفباي ازلي را كه معروف شده به مجموعه الله ببينيد. اين مجموعه نه مهارت خوشنويسي و تركيب‌بندي را به تنهايي دارد و نه مهارت نقاشي‌گونه صرف در آن هست؛ همه اينها رنگ باخته و به جاي آن حس حركت، عشق و طراوت نشسته و سرانجام ذكري كه حاصل مي‌شود در واقع ذكر تصويري...است. به همين دليل شما قاعده از پيش تعيين شده‌اي كه معمولا قواعد خطاطي است، در آن مجموعه نمي‌بينيد و هندسه بومي و فني در آن وجود ندارد. زيبايي‌شناسي سنتي، زيباشناسي‌اي است كه هندسه آن از پيش‌ترها براي ما آرام‌آرام شكل گرفته است. امروزه هنرجويي كه مي‌خواهد خوشنويس شود به اجبار معلمش بر اساس قواعدي كه از 500ـ400 سال پيش فراهم شده، تعليم مي‌بيند و ملاحظه مي‌كنيد كه داراي فن و صنعت است كه از آن به‌عنوان خوشنويسي ياد مي‌كنيم... امروزه به اين آثار هنر نمي‌گوييم... ممكن است يك قطعه خوشنويسي اثر هنري باشد و يك قطعه خوشنويسي ديگر صرفا خوشنويسي باشد... دريافت يكباره براي خود هنرمند پوشيده است، ولي در ناخود آگاهش ذخيره‌هاي معنوي زيادي دارد و اين ذخيره‌ها در كارش متجلي مي‌شود، حتي اگر بدون تصميم كار كند. من زمستان را خيلي دوست دارم. درختان در هم رفته اين فصل فضاهاي جالبي فراهم مي‌كنند. متوجه شده‌ام كه يك مقدار از ذخيره‌هاي بصري من در كارهاي خطاطي‌ام تركيب‌بندي‌هايي است  كه با چشم يك عكاس به آنها نگاه كرده‌ام.

ماندگاري يك اثر در گذر تاريخ تنها به اين دليل نيست كه عامل آن اثر به درجاتي رسيده است، بلكه بينندگان نيز هم‌جنس او هستند. آنهايي كه كارها را نگهداري مي‌كنند هم از اين جنس هستند.به همين دليل آن آثاري كه در تاريخ مي‌مانند هر دو طرف  قضيه را با هم دارند و ماندگاري اثر يك امر دو طرفه است؛ يعني يك بده بستان عاطفي است بين كسي كه آن آثار را فراهم و اجرا كرده و از اثر جدا شده با ديگراني كه آن اثر را نگهداري مي‌كنند. در اينجا ديگر اين اثر مي‌ماند و تاريخ، اين اثر مي‌ماند و فرهنگ، اين اثر مي‌ماند و هويت.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: