اخوان در غم آن آتش از آب گرفته سوخت / علی خدایی

1392/6/6 ۱۱:۴۱

اخوان در غم آن آتش از آب گرفته سوخت /  علی خدایی

در یک پائیز غم انگیز، اخوان ثالث را نه از نزدیک که از دور، نه در بزم و یا انجمنی شاعرانه، بلکه در کورستان نو آباد بهشت زهرا دیدم. پریشان و آشفته با چشمانی که دیگر اشکی برای گریستن نداشت. آهسته و مویه کنان دختر دلبندش را بدرقه می کرد. "لاله" را از آب گرفته بودند.


در یک پائیز غم انگیز، اخوان ثالث را نه از نزدیک که از دور، نه در بزم و یا انجمنی شاعرانه، بلکه در کورستان نو آباد بهشت زهرا دیدم. پریشان و آشفته با چشمانی که دیگر اشکی برای گریستن نداشت. آهسته و مویه کنان دختر دلبندش را بدرقه می کرد. "لاله" را از آب گرفته بودند.
درخت های بهشت زهرا هنوز برهنه نشده بودند. شهریور 1353 بود و من در سایه نصرت الله نوح یار و همراه شبگردی های اخوان در سالهای پس از 28 مرداد، از کیهان راهی بهشت زهرا شده بودم. خبر کوتاه بود، اما کوچک نبود. به ناقوس سنگین کلیسائی می ماند که نه از گنبد واتیکان، که از گنبد آسمان بر هستی اخوان فرود آمده باشد. با هیچیک از اطرافیانش صحبت نمی کرد، چه رسد با خبرنگاران.
گفته بود که می رود و دیگر باز نمی گردد، اما هیچکس باور نکرده بود، تا آنکه آن ماهی دلبند اخوان را در سد کرج از آب گرفتند.
لاله دختر نخست اخوان بود. شکسته دلی که از تابستان گرم و دم کرده 1332 تا شهریور 1353 راه درازی را پیموده بود. از زمستان های سرد و یخبندان استبداد بعد از کودتای 28 مرداد، چله های کوچک و بزرگ و شب های یلدای اختناق را پشت سر گذاشته بود و حالا به پائیز برگ ریز 1353 رسیده بود.
آن سلاله فردوسی و طوس، نالان و پاکشان، چنگ به گریبان و مویه کنان تا لحظه ای که تابوت را کنار گور بر زمین گذاشتند، خود را بر دو پای خویش استوار نگهداشته بود. وقتی تابوت از شانه چند تنی که آن را حمل می کردند فرود آمد، اخوان نیز گریبان خویش رها کرده، به زانو در آمد و چنگ به دامن سفید لاله که پیراهن عروسی نبود، بلکه کیسه سفیدی بود که بالا و پائین آن را با نخ بسته بودند زد. خانه اش را، یکبار دیگر حریق به کام کشیده و دلبندش را آبی از او گرفته بود که ای کاش، حریق خانه اش را خاموش کرده بود.

خانه ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خسته ی سوزان
می كنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
.....

در سال 1307 در مشهد چشم به جهان گشود. روزگار را رنگارنگ دید. در نوجوانی تعلیم موسیقی را آغاز کرد، اما پدرش مانع شد. کم کم به شعر روی آورد. در رشته آهنگری وارد هنرستان مشهد شد. هنرستان را به پایان برد و مدتی نیز آهنگری کرد، اما بسیار زود دانست که پتک او زبان فارسی خراسانی است و سندانش روزگاری که تلخی آن در پیش است. این جدال پتک و سندان تا آخرین لحظات حیات اخوان ثالث ادامه یافت.
نخستین شعرش را با نام " سه قطره با داستان دوستان- در 17 سالگی سرود. راهی تهران شد. آموزگار شد. در اوج شکوفائی شعر نو و فضای گشوده سیاسی دهه 1320 که با سقوط رضاشاه آغاز شده بود با دختر عمویش ازدواج کرد و یکسال بعد، یعنی در سال 1330 اولین مجموعه شعرش را با نام "ارغنون" منتشر کرد.
با کودتای 28 مرداد زندانی شد و "لاله" که حالا در بهشت زهرا به خاکش می سپرد در همین دوران زندان او بدنیا آمد. اخوان تولدش را ندید، اما مرگش را دید. و چه دیدار تلخی!
پس از بیرون آمدن از زندان کودتا و سالهای فقر و بیکاری، که ماندگارترین چکامه شعر شکسته آن روزگار تلخ ، یعنی "زمستان" بازتاب آنست، سرانجام امکان کار در رادیو و برخی دانشگاه ها را پیدا کرد. ادبیات فارسی تدریس کرد. این دوران نیز با دوام نبود. انقلاب شد. در سال 1360 انقلاب فرهنگی دامن او را نیز گرفت. از تمام مشاغل دولتی محروم شد و بازنشسته. بدون حقوق!
روز یکشنبه 4 شهریور 1369 در بیمارستان مهر تهران، این بانگ بلند فردوسی در شعر نو، برای همیشه خاموش شد و بموجب وصیتی که کرده بود، پیکرش در جوار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
آن ساقه دوشان افسرده حال که در آن بزم عزا اخوان را تا اولین و آخرین حجله لاله همراهی می کنند نصرت الله نوح و "م. آزرم" اند. هر سه شاعر. و یادمان باشد که اخوان، شاید برجسته ترین منتقد و تحلیلگر شعر ایران نیز بود. کتاب تاریخ شعر او با نام "سنفونی من" مجموعه ایست کامل از این نقد نگاه. از جمله نقد شعر شاملو که در زمان خود بحث بسیار برانگیخت.
و یادتان باشد که من نه شاعرم و نه نقد شعر بلدم. آنچه نوشتم دیداری بود در بهشت زهرا و خاطره ای که شاید برای خیلی ها تازه باشد. همین!

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: