1392/6/6 ۱۰:۲۸
«اعتدال» در محاورات عمومی، معمولا به معنای تعادل و میانهروی در گفتار و کردار، و در مقابل واژههایی چون افراط و تفریط است هرچند نظریهای با این عنوان در تاریخ اندیشه سیاسی مسلمانان به چشم نمیخورد اما مفهوم اعتدال در محتوای بسیاری از آثار و اندیشههای اسلامی وجود دارد و در این ادبیات و آثار مکنون است. اعتدال در ادبیات اسلامی از دو ریشه مرتبط با هم اتخاذ شده است: 1)عِدل و 2)عَدل.
«اعتدال» در محاورات عمومی، معمولا به معنای تعادل و میانهروی در گفتار و کردار، و در مقابل واژههایی چون افراط و تفریط است هرچند نظریهای با این عنوان در تاریخ اندیشه سیاسی مسلمانان به چشم نمیخورد اما مفهوم اعتدال در محتوای بسیاری از آثار و اندیشههای اسلامی وجود دارد و در این ادبیات و آثار مکنون است. اعتدال در ادبیات اسلامی از دو ریشه مرتبط با هم اتخاذ شده است: 1)عِدل و 2)عَدل. الف-عِدل به معنای توازن و کردار متوازن است. زیستن در میانه و فارغ از افراط و تفریط، و این سخن معروف که بار کج به منزل نمیرسد. اعتدال به این معنی، شواهد زیادی در نصوص اسلامی و نظریههای متفکران دارد. از ویژگیهای اعتدال به معنای نخست میتوان بر تصمیم و کردار مبتنی بر اندیشه و دانش اشاره کرد. برخی متون اسلامی چهار ویژگی زیر را از مختصات عمومی اعتدال و انسان معتدل شمردهاند. 1- اندیشه در زوایای امور 2- تکیه بر دانش و آگاهی 3- داوری نیکو در کارها و مسایل 4- استواری در صبوری و شکیبایی این ملاحظات نشان میدهد که اعتدال به معنای عِدل، یعنی توازن و میانهروی، نمیتواند فاقد معیار و مبنای روشن باشد. به طور کلی فقدان مبنی و معیار مساوی فقدان توازن است و بالعکس. در زیر به این معیارها اشاره میکنیم. ب-عَدل، در ادبیات اسلامی به معنای قراردادن هر چیز در جای خود، و بنابراین تصمیم و عمل بر اساس معیارهای روشن است. طبق این تعریف، هر گفتار و کردار خالی از «معیار» را ظلم تلقی میکنند. مسلمانان بر خلاف یونانیان، دو معیار متفاوت را از هم تفکیک کردهاند: 1-عمل بر اساس شریعت در حوزه تکالیف قطعی شرع. 2- عمل بر مدار قانون در حوزه حقوق، آزادیها و امور نوعی یا عمومی جامعه. در جامعه اسلامی احکام قطعی شریعت را معیار قاطع حل و فصل اختلافات در حوزههای مهمی مثل حدود و دیات و ... میدانند و در این موارد احتیاج به معیار دیگری نمیبینند. اما در حوزههایی که احکام قطعی شریعت وجود ندارد، یعنی به اصطلاح فقیهان، حوزه مباحات اصلی است و همه حقوق و آزادیها، و بسیاری از امور عمومی، اعم از سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را فرا میگیرد، به معیار دیگری میاندیشند که همان «قانون» است. متفکران مسلمان در تبیین مساله، از سه نوع عدل یا عادل سخن میگویند: 1- عَدل/عادل اصغر = پول که معیار ارزیابی ارزش کالاها، حل مشکل مبادله و ابزاری برای حل اختلاف است. 2- عَدل/ عادل اوسط= قانون که معیاری برای سنجش اعتدال و بیاعتدالی شهروندان در گفتار و کردار است. طبق این نظر، عمل به قانون ضرورتا لازم و نشانه اعتدال است. هرچند ممکن است قانون مطابق انصاف نبوده و نیازمند اصلاح بوده باشد. اما تا زمانی که قانونی تغییر نکرده است، معتبر و معیار است. 3- عَدل/عادل اکبر= انصاف، که مبنای وضع و اصلاح قوانین کشور بر اساس نیازها و اخلاق عمومی و بر مبنای مختصات چهارگانه پیشگفته در بند (الف) است یعنی، اندیشه، دانش، داوری درست و شکیباییهای لازم در فرآیند وضع و تغییر قوانین. این قسمت سوم، یعنی اعتدال به مثابه انصاف در وضع و اصلاح قوانین، اهمیت زیادی از دیدگاه نوشته حاضر دارد و مفاهیم عدالت و اعتدال را با دموکراسی و رای همه یا اکثریت پیوند میدهد، اعتدال به مثابه روش، در این فرصت، این نکته را برجسته خواهیم کرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید