1392/6/5 ۱۰:۲۳
ترجمه ابوالفضل رجبي: محل تقاطع ژنتيك و هوش، دامگاهي فكري است. رييس سابق دانشگاه هاروارد- لاري سامرز- در سال 2005 جنجالي به پا كرد، زيرا، با لحني احتياطآميز، اعلام داشت كه ميتوان دشواري اين دانشگاه را در استخدام استادان زن براي رشتههاي رياضي و فيزيك، برحسب ژنتيك تبيين كرد. (سامرز نميگفت كه مردان در اين حوزهها به طور ميانگين بااستعدادتر از زنانند. منظور وي آن بود كه مردان بيش از زنان احتمال دارد كه در اين حوزهها واجد بيشترين يا كمترين توانايي باشند.
ترجمه ابوالفضل رجبي: محل تقاطع ژنتيك و هوش، دامگاهي فكري است. رييس سابق دانشگاه هاروارد- لاري سامرز- در سال 2005 جنجالي به پا كرد، زيرا، با لحني احتياطآميز، اعلام داشت كه ميتوان دشواري اين دانشگاه را در استخدام استادان زن براي رشتههاي رياضي و فيزيك، برحسب ژنتيك تبيين كرد. (سامرز نميگفت كه مردان در اين حوزهها به طور ميانگين بااستعدادتر از زنانند. منظور وي آن بود كه مردان بيش از زنان احتمال دارد كه در اين حوزهها واجد بيشترين يا كمترين توانايي باشند. البته در هاروارد كساني استخدام ميشوند كه بيشترين توانايي را داشته باشند.) اما يكي از برجستهترين دانشمندان عصر ما، به طرز بسيار ناشيانهتري، پا در همين دامگاه گذاشته است كه نتايجي قابل پيشبيني دارد؛ در اكتبر [2007] جيمز واتسون- كه به خاطر توصيف ساختار DNA مشتركا برنده جايزه نوبل سال 1962 شد- به لندن آمد. هدف از اين حضور، معرفي و تبليغ زندگينامه وي بود، با نام «از افراد كسالتآور بپرهيزيد و درسهايي ديگر از يك زندگي علمي» واتسون در مصاحبه با سانديتايمز لندن، نااميدي خود را از آينده آفريقا اعلام كرد، زيرا «خط مشي اجتماعي ما، تماما بر اين فرض مبتني است كه ايشان از نظر هوش با ما برابرند، اما تمام آزمونها خلاف اين فرض را نشان ميدهند.» وي در ادامه چنين ميافزايد كه اميد داشته است تمام افراد با هم برابر باشند، اما «افرادي كه با كارگران سياهپوست سروكار دارند، دريافتهاند كه اين نكته صحيح نيست.» واتسون كوشيد تا در گفتوگويي كه بعدا با اينديپندنت داشت، اين اظهارات را چنين توضيح داد: امروزه ميل غالب جامعه آن است كه قدرتهاي برابر عقل را يكي از ميراثهاي جهانشمول بشريت بينگارند. شايد اين ميل خوب باشد، اما اينكه بخواهيم چنين چيزي درست باشد، كفايت نميكند. اين سخن، علم نيست. اگر در فرض مذكور ترديد كنيم، [الزاما] دچار نژادپرستي نشدهايم. واتسون حق دارد كه اين فرض را فينفسه نژادپرستانه نداند. يك نژادپرست، به نژادي خاص خصوصيتي منفي نسبت ميدهد. تلاش براي آنكه ماهيت واقعيت را بياموزيم، صبغهيي نژادپرستانه ندارد. اما آنچه ظن نژادپرستي را موجب ميشود، اشاعه ديدگاهي منفي نسبت به واقعيات- بدون برخورداري از يك بنيان علمي استوار- است. اكنون اين نگاه وجود دارد كه واتسون دقيقا چنين كاري كرده است. وي در بازگشت به نيويورك، از كساني كه سخنان وي را دال بر گونهيي «پستتر انگاشتن ژنتيكي» آفريقاييان دانستهاند، عذر خواست. به ادعاي واتسون، اين برداشت، منظور نظر وي نبوده است و مهمتر از آن، «چنين باوري مبنايي علمي ندارد.»اين عقبنشيني بسيار دير اتفاق افتاد؛ موزه علم سخنراني واتسون را- كه قرار بود درباره كتاب و فعاليت وي باشد- لغو كرد. واتسون، با فشار هيات رييسه، از رياست آزمايشگاه كلد اسپرينگ هاربر استعفا داد؛ اين موسسه، تحت رهبري وي، به يكي از موسسات آموزشي و پژوهشي در زمينه علوم زيستي بدل شده بود. دانشگاه راكفلر نيز سخنراني برنامهريزي شده واتسون را لغو كرد. صرفنظر از دعاوي خاصي كه واتسون در سانديتايمز مطرح كرد، پرسشي حقيقتا دشوار باقي ميماند: آيا دانشمندان بايد امكان پيوند ميان نژاد و هوش را بررسي كنند؟ آيا اين موضوع حساستر از آن نيست كه علم به بررسياش بپردازد؟ آيا سوءاستفاده از نتايج چنين پژوهشي خطرناك نيست؟خطرات اين پژوهش به اندازه كافي روشن است. انديشههاي قالبي نژادپرستانه، به آينده بسياري از غيرسفيدپوستان، خصوصا آفريقاييتباران آسيب ميزند. مفاهيم هوش و نژاد كمتر از آن واضحند كه غالبا تصور ميشود. اگر دانشمندان بخواهند پرسشهايي بامعنا درباره محل تقاطع اين دو مفهوم طرح كنند، بايد با احتياط به آنها بپردازند. به اعتقاد برخي، ابزارهايي كه براي سنجش هوش به كار ميروند- يعني آزمونهاي هوش- خود، از حيث فرهنگي، سوگيرانه هستند. استفن جي. گولد فقيد- نويسنده سنجش ناصواب انسان- پژوهش بينافرهنگي را كه در آن از آزمونهاي هوش همچون تلاش سفيدپوستان براي اثبات برتري خود [بر ديگر نژادها] استفاده ميشود، محكوم ميكند. اما اگر چنين بوده باشد، اين تلاش نتيجه عكس داده است، زيرا اهالي آسياي شرقي امتياز بيشتري از مردمان اروپايي تبار به دست ميآورند. وانگهي، مسلما ممكن است تفاوت امتيازهاي آزمون هوش ميان افرادي كه در كشورهاي فقير زندگي ميكنند و اهالي سرزمينهاي غني، از عواملي همچون آموزش و تغذيه در اوايل كودكي تاثير بگيرد. نظارت بر اين متغيرها دشوار است. اما نفي پژوهش در اين حوزه به معناي آن است كه تحقيق آزادانه و بيتعصب در علل نابرابري درآمد، آموزش و سلامت در نژادها و اقوام متفاوت را نيز نفي كنيم. در مواجهه با اين مسائل اجتماعي عمده، دفاع از ترجيح جهل بر دانايي دشوار است. موزه علم در توضيح لغو سخنراني واتسون اعلام داشت كه گفتههاي وي «از حد بحث مقبول تجاوز كرده است.» موزه براي برقراري تعادل، از كساني كه ميخواهند بيشتر درباره «علم پنهان در پس ژنتيك و نژاد» بياموزند، دعوت كرد تا در رويدادهاي آينده موزه حضور يابند. قاعدتا سخنرانان اين رويدادها، نسبت به واتسون، صلاحيت بيشتري براي بحث از موضوعاتي همچون نژاد و هوش دارند. در اين صورت تنها ميتوان اميد داشت كه اين اشخاص وقتي ميبينند واتسون چگونه خود را به باد داده است، از خطر كردن و گام نهادن در اين دامگاه سر باز نزنند. نهايتا، واقعيات مربوط به نژاد و هوش هرچه باشند، نه نفرت نژادي توجيه ميشود و نه بياحترامي به افرادي از نژادهاي متفاوت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید