1392/6/3 ۱۴:۴۹
علياصغر شيرزادي، داستاننويس و روزنامهنگار با اشاره به اینکه پایین بودن شمارگان كتاب، مسالهاي موحش و خطرناك است كه بسياري از كنار آن عادي ميگذرند، گفت: با تاملي كوتاه بر زندگي مردم درمييابيم كه نياز به فكر كردن کمتر احساس میشود؛ در واقع بستري نیست كه بهواسطه آن نيازمندي براي فكر كردن وجود داشته باشد تا بتوان تفكر را تقويت و در پی آن فكر و معنا خلق كرد. اين مسالهاي است كه از آن رنج ميبريم و واقعيتي است كه بايد به آن توجه شود.
علياصغر شيرزادي، داستاننويس و روزنامهنگار با اشاره به اینکه پایین بودن شمارگان كتاب، مسالهاي موحش و خطرناك است كه بسياري از كنار آن عادي ميگذرند، گفت: با تاملي كوتاه بر زندگي مردم درمييابيم كه نياز به فكر كردن کمتر احساس میشود؛ در واقع بستري نیست كه بهواسطه آن نيازمندي براي فكر كردن وجود داشته باشد تا بتوان تفكر را تقويت و در پی آن فكر و معنا خلق كرد. اين مسالهاي است كه از آن رنج ميبريم و واقعيتي است كه بايد به آن توجه شود. شيرزادي در پاسخ به پرسش «به نظر شما واگذاري مميزي به ناشران راهكار مناسبي براي اين مساله ميتواند باشد؟» گفت: مطمئن نیستم. اكثر ناشراني كه طي سالهاي گذشته كتابهاي انتشار نیافتهای دارند چون از نظر اقتصادي در شرايط مناسبي نيستند ذهنيت ترسخوردهاي دارند و این امر موجب میشود در بررسی کتابها برای چاپ بیش از حد محتاطانه عمل کنند.
اين نويسنده با تاکید بر لزوم استفاده از قواعد و ضوابط براساس قانون عمومي جامعه گفت: هر چند واگذاری ممیزی به ناشران سبب ميشود مساله مميزي كه به گونهاي بي سر و سامان و سليقهاي انجام ميشده، بر عهده ناشران قرار بگیرد و خودشان آن را انجام دهند ولی اين كار مشكلی را حل نميكند. ما قاعده و قانون داريم و بايد از لحاظ قانون عمومي كشور، عرف مردم و معيارها جامعه به مميزي نگاه كنيم.
نويسنده كتاب «هلال پنهان» ادامه داد: البته بعيد ميدانم و خوشبين نيستم كه اين مساله به سرعت و راحتي و ظرف مدت كوتاهي حل شود. نبايد منتظر بود تا به سرعت، اتفاقي صورت گيرد و مشكل از بيخ و بن از بين برود. نبايد منتظر اتفاق شگفتانگيزي باشيم. بايد اين موضوع با قانون مشخص و مدون و با نظر كساني كه در اين زمينه اهليت دارند و ميتوانند نگاه گسترده و عميقي در اين حوزه داشته باشند، بررسي شود. این داستاننویس توضيح داد: در برگههاي اصلاحيه موارد متنوعي از مميزي ارايه ميشود كه گاه تا حذف يك صفحه نيز ديده ميشود. اين موضوع مثل آن است كه كسي از شما بخواهد كه امروز چهار انگشت فرزندتان را ببريد و يا مدل دماغش را عوض كنيد. يا اينكه كارگري ناشي جلو پنجره ساخته شده توسط معمار يا مهندسي مجرب، آجر بكشد.
نويسنده كتاب «يك سكه در دو جيب» ادامه داد: طي هفت هشت سال گذشته، در حوزه ادبيات داستاني، از همه كساني كه پيشتر از آنها با عنوان نويسندههاي مجرب ياد ميكرديم، كتابي چاپ نشده است. اگر كتابي از نويسندهاي چاپ نميشود به اين معني نيست كه نويسنده نمينويسند. ما كاري از آنها نميبينيم يا به ندرت ميبينيم زيرا آثار آنها منتشر نميشود.
وي با اشاره به آثاري كه در حال حاضر در بازار كتاب موجود است، توضيح داد: اگر در آثار منتشر شده دقت كنيم و به قول معروف «از روي كتاب راه نرويم»، ميبينيم كه بيشتر اين آثارها روي خط متوسط هستند. نويسندههاي متوسط با خود سانسوري آثارشان را ارايه ميدهند و در نتيجه آن، لكنت ذهني و زباني در آثارشان ديده ميشود.
اين داستاننويس ادامه داد: به هر تقدير در اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه چرا با در نظر گرفتن يك جمعيت 75 ميليوني و افرادي كه ميدان و تريبون در اختيار دارند، تيراژ كتابها در حال سقوط به كمتر از هزار نسخه است.
شيرزادي در افزود: اين مسالهاي موحش و خطرناك است كه متاسفانه بسياري از كنار آن عادي ميگذرند و چراييهاي اين موضوع از ديدگاه جامعهشناسي، فلسفه سياسي و مردمشناسي قابل بررسي است. به اعتقاد من، با تاملي كوتاه بر مجموعه زندگي مردم درمييابيم كه نيازي به فكر كردن وجود ندارد. در واقع بستري وجود ندارد كه بهواسطه آن نيازمندي براي فكر كردن وجود داشته باشد، تا بتوان تفكر را تقويت كرد و در پي آن فكر معنا خلق كرد. اين مسالهاي است كه از آن رنج ميبريم و واقعيتي است كه بايد به آن توجه شود.
اين نويسنده ادامه داد: همانطور كه اشاره كردم، با آماري ساده ميبينيم كه با تيراژي زير يك هزار نسخه مواجهيم. اين در حالي است كه همين آمارها از حضور ميليونها تحصيل كرده سطح بالا در كشور خبر ميدهد اما در بازگشت به سالهاي گذشته ميبينيم كه در دهه 40 كه جمعيت كشور حدود 27 تا 28 ميليون نفر بوده، كتابها با تيراژهاي پنج هزار نسخه منتشر ميشدهاند. اين در حالي است كه تعداد باسوادها در آن دوران تقريبا يك دهم زمان فعلي بوده است. بايد به اين مساله از جنبههاي گوناگون نگاه شود.
وي با بيان اينكه عدم انتشار آثار درخشان و درجه اول، مسالهاي مهم و نوعي بحران است، گفت: براي بررسي اين بحران نبايد تنها در درون اين مقوله، چرايي آن را دنبال كرد. اين موضوع مسالهاي است كه با حوزههاي ديگر نيز مرتبط است و بايد از تمام جهتها بررسي شود.
اين نويسنده ادامه داد: مگر ما در خلاء زندگي ميكنيم. این روزها با دقت در صفحات حوادث و اجتماعي نشريهها ميبينيم كه در جامعه حوادثي مثل آزار رساندن به خانمها، زورگيري و انواع تبهكاريهاي انفرادي و سازمان يافته وجود دارد، اما نميتوان اين مسايل را در كتاب مطرح كرد.
علياصغر شيرزادي متولد سال 1323 از شيراز،داستاننویس و روزنامهنگار است.
«نشسته در غبار»، «طبل آتش»، «غريبه و اقاقيا»، «هلال پنهان» و «يك سكه در دو جيب» از كتابهاي اين نويسنده هستند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید