1392/6/2 ۰۹:۱۷
در ابتداي سخنانم درباره تشكيل دانشگاه خصوصي توسط آقاي احمدينژاد به نام «دانشگاه ايرانيان» بايد بگويم كه فكر ميكنم قضيه تشكيل دانشگاه ايرانيان غير قابل اجرا و غير عملي خواهد بود و اين مساله بيشتر شبيه به يك شوخي است و البته بعد از مدتي هم فراموش خواهد شد. به دلايلي كه ذكر خواهم كرد آقاي احمدينژاد نميتواند يك دانشگاه خصوصي تشكيل بدهد و به اين شكل قابل اجرا نخواهد بود. دانشگاه تاسيس كردن چندين مولفه را نيازمند است كه اگر اين مولفهها در كنار يكديگر نباشند، تشكيل دانشگاه غير عملي است و البته اگر هم شكل بگيرد، از ابتدا طرحي شكست خورده است.
1. يكي از مهمترين مولفههايي كه بايد در ابتداي كار مورد توجه قرار گيرد و ضرورت آن بسيار مهم است، مسائل مالي و بودجه آن است. دانشگاهها به عنوان نهادهايي كه آموزشي هستند و نقش پرورشي را نيز ايفا ميكنند، نيازمند منابع مالي بسياري هستند كه البته دانشگاههاي دولتي هزينههايشان را از طريق رديف بودجهاي كه در قانون بودجه براي آن دانشگاه در نظر گرفته شده است، تامین ميكنند. اولين سوالي كه از آقاي احمدينژاد بايد پرسيد اين است كه با كدام منابع مالي ميخواهد دانشگاه خصوصي را تشكيل بدهد. اگر اين انگاره و نگاه در آقاي احمدينژاد و حلقه اطرافيان وي وجود دارد كه مردم صف كشيده اند تا به ايشان كمك بكنند، توهمي بيش نيست. ايشان بايد پاسخ بدهند كه در طول اين مدت به اين دانشگاه چه ميزان كمك شده است چون در آخرين مصاحبهشان در تلويزيون براي كمك مردمي به دانشگاهشان شماره حساب دادند كه البته اين امر يك كار غيراخلاقي و تخلف بود. ولي به هر حال ايشان به شكلي شفاف و بدون ابهام جواب دهند كه در اين مدت چقدر به آن حساب اعلام شده، پول واريز شده است. براي تاسيس يك دانشگاه بهخصوص در سالهاي ابتدايي و تاسيس نيازمند منابعي عظيمي از بودجه هستيم. يك دانشگاه بايد در يك محل مناسب بنا شود و به منابع و خدمات شهري دسترسي داشته باشد. فراهم كردن و تهيه اين مكان بسيار پر هزينه است. ساخت اين دانشگاه هم بايد ويژه باشد. ساختمان اين دانشگاه بايد داراي استانداردي بالا باشد و پر هزينه است. از طرفي تجهيز كردن آن بسيار هزينهبر است. دانشگاه كه نميتواند بدون امكانات و تجهيزات باشد. بيشتر كساني از حاميان آقاي احمدينژاد بوده اند، كساني بوده اند كه اين تصور را داشته اند كه دولت از طريق ريخت و پاش هاي بي ضابطه همانند پرداخت نقدي يارانهها و سهام عدالت به آنها خدمترساني ميكند و آنها از اين طريق به منافعي ميرسند. بايد به ايشان متذكر شد كه اين معادله بر عكس نخواهد شد و آنها هم هيچ كمكي به دانشگاه ايشان نخواهند كرد. از سويي اگر اين انتظار را دارد كه ثروتمندان به ايشان كمك خواهند كرد، بايد گفت كه اولا گفتمان طبقه ثروتمند با گفتمان آقاي احمدينژاد فرق ميكند و از سويي به دليل تحريمها و سياستهاي اشتباهي كه از سوي دولت ايشان اعمال شد، دچار زيانهاي بسياري شدهاند و مترصد هستند كه اين ضررها و زيانهاي هشت ساله را جبران بكنند. از سويي طبقه متوسط هم به ايشان كمكي نخواهند كرد. طبقه متوسط اساسا به آقاي احمدينژاد رأي نداده است و با ايشان هم همراه نبودهاند و دولت احمدينژاد هم با آنها نبوده است. از سوي ديگر، با توجه به ضررها، تورم و بيكاري گستردهاي كه گريبانگير اين طبقه شده، نميتوانند به دانشگاه ايشان كمك بكنند.
2. مساله ديگري كه بايد به آن اشاره كرد، مساله عِده و عُده است. منظورم از عِده و عُده اين است كه فرض كنيد اگر گروهي بخواهند يك دانشگاه را تاسيس كنند، صرفا نميتوانند چون سياستمدار هستند دانشگاهي را تاسيس كنند بلكه اين عده بايد داراي صلاحيت علمي و اشخاصي دانشگاهي باشند. در ميان دانشگاههاي خصوصي مشاهده ميكنيم كه دانشگاههايي موفق هستند كه اعضاي آن اشخاص و افرادي از نظر علمي مجرب، ممتاز و متخصص هستند؛ كساني كه سابقه كار دانشگاهي، تدريس و تحقيق و البته مديريت دانشگاهي و آكادميك را در پرونده خود دارا باشند. من فكر ميكنم كه آقاي احمدينژاد حتي نميدانند براي سال اول تاسيس و سالهاي بعد چه بايد بكند و اساسا برنامهاي براي اين كار ندارد. از ديگر سو، آقاي احمدينژاد كاراكتر و شخصيتي دانشگاهي ندارند. ايشان سابقه دانشگاهي چنداني تا رئيسجمهور شدن نداشتهاند. هرچند ايشان، خود را فردي دانشگاهي مينامد اما جامعه دانشگاهي ايشان را فردي دانشگاهي نميداند. دانشگاهي بودن كه صرفا داراي مدرك دكترا بودن و استخدام در دانشگاه نيست. نه خود ايشان و نه همكاران و نزديكانشان اينچنين نبودهاند. احمدينژاد تا مدتها در وزارت كشور بود و سمتهاي فرمانداري و استانداري را برعهده داشت و از هيات علمي شدنشان تا رئيسجمهور شدنشان مدت زيادي نميگذشت. ايشان مقالههاي علمي چندان درخشاني ندارد و از سابقه مديريتي دانشگاهي هم برخوردار نيست. از ميان اطرافيان ايشان فقط آقاي دكتر بهبهاني فردي نسبتا دانشگاهي است كه اين يك نفر هم كافي نيست.
3. مساله ديگري كه نسبت به مساله تاسيس دانشگاه ايرانيان وجود دارد، مساله «اقبال عمومي» جامعه و دانشجويان به اين دانشگاه است. در زمانه كنوني در ميان دانشگاهها رقابتي فشرده و سنگين براي جذب دانشجويان وجود دارد و آن فضاي انحصاري گذشته هم شكسته شده است. اكنون حتي در ميان دانشگاههاي دولتي يك رقابت وجود دارد كه اين رقابت در ميان دانشگاههاي خصوصي سنگينتر نيز است. اين رقابت نيازمند يك اعتماد و يك نياز اجتماعي است. هماينك اين نياز و اعتماد از سوي بخش عظيمي از جامعه احساس نميشود. الان بسياري از صندليهاي دانشگاهها خالي است و به اصطلاح ظرفيت عرضه بيش از ظرفيت تقاضاست. بگذاريد مثالي بزنم. زماني كه دانشگاه آزاد اسلامي تاسيس شد از سويي ظرفيت دانشگاههاي موجود محدود بود و از طرفي خانوادهها حاضر بودند كه فرش زير پايشان را بفروشند تا فرزندشان تحصيل بكند. از طرفي مردم هم به هيات موسس اين دانشگاه كه از مقامات بالاي حكومت بودند، اعتماد داشتند اما اينك نه اين نياز احساس ميشود و نه اين اعتماد به ايشان وجود دارد.
4. آقاي احمدينژاد اعلام كردند كه اين دانشگاه، عرصه عملش منطقه اي و بينالمللي است. گفته شده كه دانشگاه ايرانيان ميخواهد دانشجوي خارجي از كشورهاي منطقه و البته غرب جذب كند. اين مساله كار را براي اين دانشگاه و دستاندركاران اين دانشگاه سختتر ميكند. هماينك دانشگاههايي در كشورهاي تركيه، امارات، مالزي و سنگاپور وجود دارد كه كار را حتي براي دانشگاههاي غربي سخت كرده اند. براي بينالمللي و جهاني شدن، فاكتورها و شاخصهها بسيار كار را سنگين تر ميكند پس اگر دانشگاه آنها ميخواهد بينالمللي باشد بايد هم به شاخصههاي دانشگاههاي برتر جهان برسد.
5. يكي از مهمترين شعارهای آقاي احمدينژاد، شعار تمركززدايي بوده و شاهد بوديم ايشان در دوره رياستجمهوريشان بسياري از نهادها و سازمانهاي دولتي را به شهرستانها منتقل كردند كه البته در آن زمان كارشناسان اعلام كردند كه اين طرح شكست ميخورد كه شكست هم خورد. اين تاسيس دانشگاه در تهران در تناقض با شعار تمركززدايي ايشان است. از طرفي قانون تاسيس دانشگاهها هم تاسيس دانشگاه در تهران را ممنوع كرده است. الان بايد مسوولان شوراي عالي انقلاب فرهنگي پاسخ دهند كه چرا بر خلاف قانون عمل كردهاند. آقاي احمدينژاد بايد پاسخ بدهند شما مدعي هستيد كه قانونگراترين دولت تاريخ ايران بوده ايد چرا به اين بي قانوني تن داده ايد. اين تناقضها نشان از يكي نبودن حرف و عمل شان است و دانشگاه داري هم نيازمند ثبات نظر و يكي بودن حرف و عمل است. اين بي ثباتي در ميان مدت به دانشگاه ضربه مي زند و موجب مي شود دانشگاه با شكست روبه رو بشود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید