درس‌گفتار فاطمه صادقي: جنسيت؛ پرسشي بي پاسخ در ايران

1392/5/31 ۱۵:۴۱

درس‌گفتار فاطمه صادقي:  جنسيت؛ پرسشي بي پاسخ در ايران

دير زماني است كه از ورودِ مقوله‌ی فمينيسم به دنياي انديشه ميگذرد و كماكان سوالات و ابهاماتِ هستي شناسانه و روش شناختي بسياري حولِ آن وجود دارد؛ سوالاتي كه شاكله‌ی اصليشان در نتيجه‌ی زيستن در جامعه‌ای متناقض شكل گرفته‌اند و همچنان افراد را با چالش‌های اساسي روبه رو می‌كنند. هرچند فمينيسم تجربه‌ای نسبتا جهانشمول و فراگير است، اين بدان معنا نيست كه در تمامِ نقاطِ دنيا معناي يكساني داشته باشد. در واقع، فمينيسم مقوله‌ای است برساخته كه معناي آن در بطنِ هر جامعه بهصورتِ متفاوت ساخته می‌شود. گزافه نيست اگر گفته باشيم كه بيشترِ بارِ ساختهشدنِ معناي جنسيت و فمينيسم را، تجربه، بالاخص تجربه‌ی زيسته‌ای افراد به دوش می‌كشد. زيستِ روزمره‌ی ما، نحوه‌ی مواجهه با جنسيتمان و مصائب و موانعي كه پيش رويمان قرار دارد تا حدودِ بسياري مشخص می‌كند؛ كاري كه « فاطمه صادقي» در مجموعه درسگفتارهاي «تجربه‌ی جنسيت» در موسسه‌ی رخداد تازه انجام داده است كه با هم گزارشي از جلسه‌ی نخستِ آن را می‌خوانيم

 

 

هاله ميرميري  : ديرزماني است  كه از ورودِ مقوله‌ی فمينيسم به دنياي انديشه ميگذرد و كماكان سوالات و ابهاماتِ هستي شناسانه و روش شناختي بسياري حولِ آن وجود دارد؛ سوالاتي كه شاكله‌ی اصليشان در نتيجه‌ی زيستن در جامعه‌ای متناقض شكل گرفته‌اند و همچنان افراد را با چالش‌های اساسي روبه رو می‌كنند. هرچند فمينيسم تجربه‌ای نسبتا جهانشمول و فراگير است، اين بدان معنا نيست كه در تمامِ نقاطِ دنيا معناي يكساني داشته باشد. در واقع، فمينيسم مقوله‌ای است برساخته كه معناي آن در بطنِ هر جامعه بهصورتِ متفاوت ساخته می‌شود. گزافه نيست اگر گفته باشيم كه بيشترِ بارِ ساختهشدنِ معناي جنسيت و فمينيسم را، تجربه، بالاخص تجربه‌ی زيسته‌ای افراد به دوش می‌كشد. زيستِ روزمره‌ی ما، نحوه‌ی مواجهه با جنسيتمان و مصائب و موانعي كه پيش رويمان قرار دارد تا حدودِ بسياري مشخص می‌كند؛ كاري كه « فاطمه صادقي» در مجموعه درسگفتارهاي «تجربه‌ی جنسيت» در موسسه‌ی رخداد تازه انجام داده است كه با هم گزارشي از جلسه‌ی نخستِ آن را می‌خوانيم.

پاسخ به پرسشي بي جواب

بهنظر می‌رسد اولين پرسشي كه بايد به آن پاسخ داد آن باشد كه براي ارتقاء حقوقِ زنان چه بايد كنيم؛ پرسشي كه تاكنون نه در آكادمي و نه در محافلِ روشنفكري بدان پرداخته نشده است. صادقي معتقد است كه زمان آن فرارسيده كه پاسخِ اين پرسش را متكي بر خردِ جمعي و با مشاركتِ يكديگر بدهيم. در همين راستا بايد اين پرسش را طرح كرد كه اصلا چه شد كه جنسيت مساله‌ی ما شد،  حولِ آن فكر كرديم و احساس می‌كنيم كه به گونه‌ای تعيين يافتگي در مختصاتِ زندگي روزمره‌ی ما دارد؟ به عقيده‌ی صادقي ديگر وقتِ آن رسيده كه بپرسيم آيا جنسيت مقوله‌ای است مانند سرمايه در كشوره‌ای سرمايه داري كه می‌تواند نوعِ زندگي افراد را مشخص كند؟ اگر چنين جبرگرايانه به آن نگاه كنيم و اگر معتقد باشيم كه جنسيت عاملي چون سرمايه در كشورهاي سرمايه داري است، آنگاه بايد از نزاع و تخاصمي كه دائما در می‌انِ زنان و مردان رخ می‌دهد ياد كنيم. در حالي كه صادقي می‌پرسد: « اگر چنين تخاصمي ميانِ زنان و مردان برقرار است، چگونه آنها عاشقِ يكديگر می‌شوند، ازدواج می‌كنند و تشكيلِ مايي واحد می‌دهند؟ آيا بايد مانند فايرستون موتورِ حركتِ تاريخ را مبتني بر مبارزاتِ جنسيتي خواند و معتقد بود كه دو جنس همواره در طولِ تاريخ در رقابت با يكديگر بوده اند؟» البته پاسخِ وي به اين پرسش منفي است؛ رابطه‌ی ميانِ زنان و مردان از جنسِ سرمايه، سرمايه داران و كارگران نيست. هرچند كارگران تن به استثمارِ كارفرمايان می‌دهند، اما هيچگاه رابطه‌ای عاشقانه ميانِ آنها حكمفرما نيست.

چرا جنسيت مساله است؟

براي پاسخ به اين سوال بايد اين نكته را مدنظر داشت، كه هرچند زنان همواره در مقامِ فرودستان قرار داشته اند، اما اين فرودستي را بايد در ماتريسي از روابطِ عاشقانه و نزديك، جنسي، و عاطفي ميانِ زن و مرد قرار داد. صادقي مثال می‌آورد: « بسياري از افراد معتقدند كه عشق در طول تاريخ ابزاري براي استثمار و سلطه‌ی زنان بوده است و مردان عشق را به وجود آورده‌اند تا زنان را به عاشقي و پذيرفتنِ نقشِ منفعلانه‌ی معشوقي وادارند و استثمار شوند.» به عقيده‌ی صادقي اين تحليل ناكارآمد است. هرچند بايد به عشق تاريخي نگاه كرد، اما هماره عشق دوسويه و دو طرفه بوده و اگر براي استثمارِ زنان طراحي شده باشد، مردان را نيز به قسمي ديگر استثمار كرده است. بنابراين شايد مساله‌ی ما در ايران خيلي با عشق نباشد، چونان كه در مابقي اماكن هست. به عقيده‌ی صادقي: «بايد روي تكانه‌ای تاريخي ايستاد و مساله‌ی جنسيت را از آنجا رصد كرد. تاريخ يك مقوله‌ی برساخته است و اينچنين نيست كه مساله‌ی امروز زنان و مردان، همان مساله‌ای باشد كه در صد سال پيش هم وجود داشته. در عين حال بايد اين مساله را مطمحِ نظر قرار داد كه جامعه در جرگه‌ی جوامعي نيست كه امكانِ شخم زدن در آن وجود داشته باشد و به قسمي بايد گفت امكان بازگشتن به گذشته تقريبا وجود ندارد. از اينرو، همواره بايد دلمشغولِ نوشتارهاي تاريخي و آنچه بدان تاريخ می‌گويند، باشيم.» شايد امروزه چنان بپنداريم كه در گذشته بهشتي به نامِ سنت و گونه‌ای نظمِ طبيعي وجود داشته است كه در آن زنان و مردان هيچ مساله‌ای با يكديگر نداشته اند. اما اين بهشت موجود در داده ‌ای تاريخي، نقطه عزيمتِ مناسبي براي يافتن پاسخِ پرسشِ ما نيست. صادقي اذعان دارد كه: « جنسيت همواره مساله‌ی ما بوده و هست. ما متونِ زيادي داريم كه به دستِ مردان نوشته شده كه نشاندهنده‌ی برساختنِ يك هسته‌ی متخاصم به صورتِ نظاممند است. در سراسرِ متون فلسفي، فقه، ادبيات ما با نوشتاري روبرو هستيم كه عامدانه صداي زنان را نمي‌شنود و درصدد است آنها را برسرِ جاي خود بنشاند. بنابراين، اگر اصل را بر برابري بگذاريم، در ايران همواره فرآيندِ  فرودست سازي تاريخي زنان وجود داشته است و مساله‌ی جنسيت اساسا مساله‌ی تازه‌ای نيست

جنسيت و مواجهه با مدرنيته

صادقي ضمنا معتقد است كه اين فرآيندِ فرودست سازي تاريخي، در مواجهه با امر نو، مدرن و اساسا ديگري اي چون غرب مساله‌مندتر می‌شود. در موردِ ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي ديگر، مساله‌ی اصلي استعمار بوده است. وي اضافه می‌كند: «غربيها هنگامي كه با ايده‌ی جنسيت در مملكتِ ما روبه رو شدند، دريافتند كه با اين ايده می‌توانند شرقي ها را تحقير كنند؛ آنها دانستند كه می‌توانند پشت پرده بودنِ زنان را بر سر مردان بكوبند و به ميانجي آن روابطِ استعماري را گسترش دهند و مبتني بر آن دانشِ شرق شناسانه را بنا گذارند.» پس از مدتي شرقي ها به مكانيزمِ اين فرودست سازي پي بردند و جنبشي تحتِ عنوانِ جنبشِ اصلاح طلبانه به راه انداختند كه مساله‌ی زنان در آن برجسته بود: «پس از مدتي مصلحان طرحِ بحثِ جديدي كردند كه زنان را بايد از خانه بيرون آورد، حجاب را ملغي و فقه را بازسازي كرد. بنابراين، هدفِ بسياري از مصلحان ديني، باز كردنِ فضا و رهايي زناني بود تا اين مساله در مواجهه با قدرت‌های استعماري كمتر حالتِ روابطِ قدرت را به خود بگيرد.» بنابراين، آنچنان كه به نظر می‌رسد، جنسيت از يك دوره‌ای به بعد و به لحاظِ تاريخي بيشتر مساله‌ی ما شد كه بايد ردِ آن را در مواجهه‌ی جامعه‌ی ايراني با غرب و مدرنيته پي گرفت.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: