1392/5/29 ۱۲:۴۲
مانند هر سیاستمداری که وارد میدان می شود، حسن روحانی ربیسجمهوری جدید ایران نیز باید رسیدگی به وضعیت داخلی کشورش را در اولویت قرار دهد. او باید نارضایتی اجتماعی عمومی ناشی از هشت سال مدیریت اسفناک اقتصادی را برطرف کند. میتوان گفت حتی اگر تحریمها موجب این وضعیت نباشد، بیشک در وخیمتر کردن آن سهم داشتهاند. برای بهبود شرایط فضای بینالمللی آرام و صلحآمیزی لازم است. به این ترتیب رییسجمهوری باید دو پرونده بینالمللی را مد نظر قرار دهد: مساله هستهای و سوریه.
مانند هر سیاستمداری که وارد میدان می شود، حسن روحانی ربیسجمهوری جدید ایران نیز باید رسیدگی به وضعیت داخلی کشورش را در اولویت قرار دهد. او باید نارضایتی اجتماعی عمومی ناشی از هشت سال مدیریت اسفناک اقتصادی را برطرف کند. میتوان گفت حتی اگر تحریمها موجب این وضعیت نباشد، بیشک در وخیمتر کردن آن سهم داشتهاند. برای بهبود شرایط فضای بینالمللی آرام و صلحآمیزی لازم است. به این ترتیب رییسجمهوری باید دو پرونده بینالمللی را مد نظر قرار دهد: مساله هستهای و سوریه. رییسجمهوری ایران با اولین آزمون بینالملی خود مواجه شد؛ وجود دولت اسراییل. در پی اولین بیانیه که به اصطلاح بد ترجمه شده بود تکذیبیهای آمد. ترجمه بدی بود. اما کار چه کسی بود؟ آیا در تهران که در آن روحانی مخالف کم ندارد، میخواستند برای او مانعتراشی کنند. سخنان رییسجمهوری جدید میتواند او را به یک احمدینژاد تبدیل کند یا به میانهرویی که پرخاشگری را کاهش داد یعنی خاتمی؟ روسای دولت یهود در لفافه به این مساله که اسراییل سلاح اتمی در اختیار دارد اشاره میکنند، سلاحهایی که اسراییل ندارد اما در صورت لزوم وجود آن را اعلام میکند. (بیش از بیست سال است که گمان میرود اسراییل از ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلاهک هستهای برخوردار است.) درود بر شنونده عاقل! خصوصا درود بر کسانی که ماجراجوییهای بُمبی وسوسهشان میکند، مانند عراق (حمله تخریبی اوسیراک در ۱۹۸۱)، سوریه (بمباران ۲۰۰۷) و از همه بدتر ایران به عنوان هدف عملیاتی بالقوه؛ موضوعی که شدیدا مورد بحث است. یک سال است که آقای نتانیاهو خود را درگیر بازی «خط قرمز» کرده است. این «ماشین» قدیمی دیپلماتیک که بیفایدگی و خطراتاش را در دوران جنگ سرد ثابت کرده، بیشک به دلیل کمبود تخیل دوباره باب شده است. پرزیدنت اوباما هم در مورد احتمال استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه همین بیان را به کار برد. شواهدی در دست است که گاز سارین در سوریه مورد استفاده قرار گرفته است. اما آمریکاییها علیه اسراییل چه میکنند؟ تقریبا هیچ. تعیین خط قرمز در نهایت برای تعیینکننده خطرناکتر است تا برای دشمن. چرا که تعهد به احترام به آن را در پی دارد و عدم تعهد به آن بیانگر سیاستی بیمار است با ضرر و زیانی ماندگار. دولت ایران موقعیتی در آستانه دارد. اگر بخواهد ممکن است چند سلاح هستهای مقدماتی را در زمان کوتاهی درست کند. با این همه ایران سعی دارد که وضعیت فعلی و مقام بدست آمده را حفظ کرده و نمیخواهد به مرتبه بالاتری صعود کند. نتیجه آن بازی فاسدی میشود که از سوی اسراییل راه اندازی و دنبال می شود. همین باعث پیچیدگی آشکار مذاکرات بیوقفه و عقیم مانده سالهای اخیر است. چراکه پشت این ظواهر، مخالفان ایران به طور پیگیر سعی دارند تمام توانایی نظامی هستهای ایران را مدفون کنند. البته برای ایران سودمند است که موضع استراتژیک هستهای تقریبا متقارن با اسراییل اتخاذ کند. این موضوع به ایران فرصت میدهد که بازی برابری در سطح سیاسی انجام دهد؛ باعث ایجاد ابهام در وضعیت منطقه شود؛ و مشخصا میتواند مواضع هر کدام از کنشگران منطقهای و متحدان آنها به خصوص آمریکا را با پیچیدگی همراه کند. در حقیقت این سناریو توسط پنتاگون مطرح شد. به یُمن تمدید تئوری بازدارندگی هستهای و یک دفاع ضدموشکی در منطقه که به قیمت گزافی فروخته شده، آمریکاییها میتوانند خود را بهعنوان تنها سپر ممکن در مقابل ایرانی با توانایی بالقوه هستهای جا بزنند. فرمول ریمون آرون (Raymond Aron) در مورد جنگ سرد یعنی «صلح نامحتمل، جنگ ناممکن» میتواند در خاورمیانه نیز به کار بسته شود که به این ترتیب ثبات نسبی هم فراهم میکند. دومین آزمون آقای روحانی چنین ابهامی را برنمیتابد، چون مربوط به درگیری در سوریه است. آیا ایران میخواهد با حذر از تجزیه ارضی سوریه (و لبنان) در جهت ثبات درگیری فعالیت کند؟ یا به دنبال مسایل دیگر از جمله حمایت از بشار اسد است که نتیجه نهایی آن با پیروزی حزبالله و بشار اسد برایش سودمند است؟ بهترین راه برای اندازهگیری اراده رییسجمهوری جدید ایران مشاهده کارتهای او در کنفرانس ژنو نامحتمل است، زمانی که احتمالا در مورد پیروزی نهایی صلح در سوریه دیگر ابهامی وجود نخواهد داشت. ادعا برای خارج نگهداشتن ایران از این دیالوگ اشتباهی دیپلماتیک است که از یک سادهلوحی متکبرانه نشات میگیرد. بهتر است برای تمامی طرفها چه مستقیم و چه غیرمستقیم جایگاهی در نظر گرفته شود. این تنها میتواند برای ارزیابی مانعتراشی تخریبی آنها باشد. به این ترتیب قلب ماجرا در تلاقی پایان جنگ در سوریه و موقعیت هستهای ایران میتپد. پایان جنگ در این طرف، آن را برای آن طرف غیرضروری میکند. اینها اهدافی سودمند هستند و نتیجه آن تاثیر قابل توجهی بر روابط با اسراییل خواهد داشت. نتانیاهو در تعریضی آشکار به مقامات ایران گفته بود : «آقای جلیلی گرگی در لباس گرگ است و آقای روحانی گرگی است در لباس میش.» پس به این ترتیب آیا بنیامین نتانیاهو خودش میشی است در لباسِ میش؟ بعید است! نویسنده: فرانسوا ژره ، مدیر موسسه تحلیل استراتژیک فرانسه عنوان اصلی: L’Iran doit être intégré à toute discussion sur l’avenir du Moyen-Orient
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید