1392/5/23 ۱۲:۲۴
اعتراضات اخیر در ترکیه و مداخله مردم در وضع موجودشان که سوژه جمعی سیاسی را در خیابانها و میادین ترکیه شکل داد خبر از ریشه خاستگاه اولیه این شورش میداد که درپی چندین اعتراض صلحآمیز شکل گرفته بود. اعتراضات درنهایت با اقدام دولت اردوغان در تخریب پارک گزی خصمی مشترک یافت و اردوگاه مردم را در برابر اردوگاه دولت قرار داد که همانا دو بخش متخاصم و آشتیناپذیر وضعیت بودند.
سهند ستاری: اعتراضات اخیر در ترکیه و مداخله مردم در وضع موجودشان که سوژه جمعی سیاسی را در خیابانها و میادین ترکیه شکل داد خبر از ریشه خاستگاه اولیه این شورش میداد که درپی چندین اعتراض صلحآمیز شکل گرفته بود. اعتراضات درنهایت با اقدام دولت اردوغان در تخریب پارک گزی خصمی مشترک یافت و اردوگاه مردم را در برابر اردوگاه دولت قرار داد که همانا دو بخش متخاصم و آشتیناپذیر وضعیت بودند. شورش مردم ترکیه از تحصنهای ساده، مسالمتآمیز و اعتراضی زیستمحیطی به تخریب یک پارک به بهانه ساخت یک مرکز خرید آغاز شد و چه به لحاظ حجم و چه دامنه خواستها به سرعت گسترش یافت و چندین شهر و میلیونها شهروند را با خود درگیر و همراه کرد و مطالباتشان تا استعفای دولت اردوغان نیز پیش رفت. چراکه فصل مشترک همه نارضایتیها مخالفت با اقتدارگرایی دولت اردوغان بود. گسترش جنبش، نشانگر حجم کثیری از خشم و خصم و نارضایتی فروخفتهای بود که با تکانهای شعار «آتش زیر خاکستر» را جان بخشید. اگر نفس این اعتراضات و پازل شکلگیری آن را کنار هم بچینیم، خیزش و شورشی را که در پی اعتراض به تخریب پارک گزی تقسیم صورت گرفت، بهرغم حمایتها و رهبری ظاهری جنبشهای محیطزیستی، نمیتوان تنها با قاعده و اهمیت زیستمحیطی خواند. البته بههیچوجه نمیتوان آرمان حفاظت و وفاداری به فضاهای عمومی مشترک (public spaces) و مقاومت در برابر تصاحب و بلعیدن این فضاها توسط سرمایهداری جهانی و محلی را در متن این خیزش نادیده گرفت. جنبش ترکیه مجموعهای ناهمگن، متکثر و چندصداست که در آن جنبش زنان و دانشجویان، اکولوژیستها، احزاب چپ و آنارشیستها و حتی ناسیونالیستها و جریانهای دستراستی با پایگاه طبقاتی متوسط و بالا نیز حضور داشتند و به سبب فرم عمل سیاسی و نحوه سازماندهی این اعتراضات همانطور که در جنبشهایی با فرمی مشابه در سالهای اخیر دیده شد، فرصتی برای سیاسیشدن جوانانی پدید آورد که اساسا تعلقات سیاسی نداشتند؛ جنبشی که در آن، همه مردم از اعضای حزب کمونیست، مسلمانان ضدسرمایهداری، جبهههای سوسیالیستی انقلابی، فعالان اتحادیههای کارگری، احزاب کارگری تا حزب جمهوریخواه خلق (ناسیونالیستهای سوسیالدموکرات) حضور داشتند. اتفاقات اخیر ترکیه را بیشک باید بخشی از مقدمات تحقق سیاست مردمی در متن مبارزه و اعتراضات ترکها دانست؛ یک مقاومت تخریبگرایانه در برابر هر تلاشی که بناست جهان آنها را در اصلی منفرد محبوس کند. دولت اردوغان که برنامههای حزب «عدالت و توسعه» را البته با خودکامگی خاص خود، نمایندگی میکند؛ در تمام این سالها در مقام الگویی بیبدیل برای کشورهای مسلمان معرفی شده و حتی به اتوپیای اصلاحطلبان خاورمیانه بدل گشته است؛ الگویی که توانسته، بهمدد قوهقهریه دولتی، اقتدارگرایی را با نئولیبرالیسمی بیشکل و هار پیوند بزند. برای واکاوی هر چه صحیحتر تحولات کنونی ترکیه که عجالتا در سکوت به سر میبرد به سراغ تورج اتابکی رفتیم و ریشه خواستهای مردم و زمینههای شکلگیری این جنبش و چگونگی عملکرد دولت اردوغان را در این سالها از او جویا شدیم. تورج اتابکی استاد «تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی» در دانشگاه لیدن و پژوهشگر ارشد در پژوهشکده بینالمللی تاریخ اجتماعی در آمستردام است. تورج اتابکی سالها مدیریت انجمن اروپایی مطالعات آسیای مرکزی (ESCAS) را به عهده داشت و اینک ریاست منتخب دوره آینده انجمن بینالمللی ایرانشناسی را دارد. از تورج اتابکی کتابهای «تجدد آمرانه» و نیز «دولت و فرودستان» به همت انتشارات ققنوس به زبان فارسي منتشرشده است.
در روزها و هفتههای اخیر بسیاری اعتراضهای ترکیه را از منظر تقابل دولت سکولار و دولت مذهبی میبینند. ترکیه طی تحولات و تغییرات جدید در فاز داخلی به یک جامعه دوقطبی تبدیل شده است. از اینرو بسیاری اعتراضها را ناشی از محدودیتهای بیشتر بر آزادی افراد و حرکت اردوغان به سمت دولتی با گرایشهای مذهبی میدانند. برای نمونه به قانون منع فروش مشروبات الکلی از ساعت 10 شب به بعد یا قوانین مشابه استناد میکنند. شما ریشه این اعتراضها را در چه میدانید؟ آیا ریشه این اعتراضها را در این تقابل میبینید یا دلیل دیگری را برای خیزش امروز ترکها موجه میدانید؟ دلایل متعددی برای خیزشی که در چند هفته گذشته در ترکیه شاهدش بودیم وجود دارد؛ نخست اینکه سیاستهای فرهنگی حزب «عدالت و توسعه» در 10 سال گذشته بهتدریج فضای عمومی ترکیه را برای حضور دیگر فرهنگها و خردهفرهنگها، جز فرهنگ حزبی حاکم، یعنی بسط ارزشهای اسلام حنفی، تنگ کرده است. در این زمینه هم میتوان به مصوبههای دولتی اشاره کرد که در شکل قوانین موضوعه محدودیتهایی برای شهروندان دیگراندیش و دیگر رفتارها پدید آورده و هم حمایت ضمنی از رفتار فرهنگی گروههای اسلامگرا که خوانششان از اسلام همسنگ خوانش حزب حاکم است. بازتاب این حمایت را نیز اینجا و آنجا در شکلگیری فضای فرهنگی شهرهای کوچک و محلههایی در شهرهای بزرگ میتوان دید. ترکها خود آن را «فشار محله» (mahalle baskısı) میخوانند. در نهادهای دولتی نیز شاهد شکلگیری چنین فضای تنگ فرهنگی هستیم. در زمینه سازماندهی نیروی کار در نهادهایی که اعضای حزب عدالت و توسعه حضورشان چشمگیرتر است، کمتر نشانی از شایستهسالاری داریم و بیشتر تعلق حزبی است که معیار است. اما به گمانم این خیزش دلایل دیگری نیز دارد. از جمله رفتار مستبدانه افرادی در حزب عدالت و توسعه که سرمست از سه دوره پیروزی پیاپی در انتخابات این کشور در عرصه حکومتداری بیشتر به خویشمحوری و یکهتازی رو کردهاند تا تکیه بر خرد جمعی. آقای اردوغان با شخصیت فرهمندشان (کاریزماتیک) نمونه برجسته چنین افرادی است. یکی از شعارهایی که در میدان تقسیم معترضان سردادند، این بود: «ما حکومت نداریم، اردوغان داریم.» گفتنی است در درون حزب عدالت و توسعه نیز کسانی هستند که نگران چنین رفتار مستبدانهایاند. در جریان اعتراضهای اخیر از برکشیدگان و افراد عادی حزب نیز کم نبودند که در اعتراض به این استبداد به معترضان پیوستند. و باز از جمله دلایل دیگر این اعتراضها رویکرد اقتصادی حزب عدالت و توسعه است در 10 سال گذشته که با حمایت پیگیر از سرمایهداران آناتولی که با این حزب بیعت کردهاند و از حامیان به جد این حزب بهشمار میآیند، نهتنها بهتدریج فضای فعالیت اقتصادی دیگر اهالی سرمایه را محدود کرده است، بلکه چشمانداز امیدبخشی را نیز برای بخشهایی از کارگران ترکیه و نیز خیل عظیم تهیدستان مهاجر به شهرهای بزرگ باقی نگذاشته است. طرفه اینکه در اعتراض پارک گزی نشانههایی از همه این عوامل را میشود دید. حکومت تصمیم به بازسازی میدان تقسیم میگیرد. قرار است مرکز فرهنگی کمال آتاتورک در گوشه این میدان ویران شود و بهجای آن مسجدی بهبزرگی مساجد بزرگ و مطرح استانبول بنا شود و یادگاری باشد از دوران حکومت حزب عدالت و توسعه. شاید هم در آینده نامش مسجد اردوغان شود. کسی چه میداند و در گوشه دیگر میدان، پارک گزی جایش را به مجتمع بزرگ تجاری دهد که امتیاز ساختنش را شرکتهای ساختمانی هوادار حکومت خواهند داشت. همینجا یادکردنی است که از سه گسل عمده اقتصاد ترکیه، ساختوساز، نساجی و توریسم، صنعت ساختوساز به برکت حمایت گسترده دولت در این سالها، کمتر حدومرزی در تجاوز خود به فضای باز شهری شناخته است. در اعتراض به این طرح گروهی، کوچک از جوانان صدای اعتراضشان را بلند میکنند. نیروهای انتظامی در پاسخی نابهنجار به مقابله با معترضان میآیند. خشونت بیحد نیروی انتظامی با معترضان بسیاری از شهروندان این کشور را، دستکم در شهرهای بزرگ، حیرتزده میکند. اینکه چرا نهادی که به برکت مالیات شهروندان برای نگهبانی از حقوقشان شکل یافته، اینچنین سبعانه حقوقشان را پایمال میکند، دفاع از فردیت و کرامت انسانی، هزاران نفر را با خواستهای گونهگون و تلنبارشده به میدان میآورد. اردوغان یکهتازانه خود را نماینده اکثریت رایدهندگان میداند که از صندوق آرا بیرون آمده است بدون اینکه به یاد داشته باشد که مردمسالاری تنها حکومت اکثریت مردمان نیست، بلکه نگاهبانی از حقوق اقلیت، بخش جداییناپذیر از مردمسالاری است. در کنار مخالفان حزب عدالت و توسعه، شماری از اعضا و هواداران این حزب نیز در کنار معترضان میایستند و ناخرسندیشان را از رفتار یکهتازانه اردوغان نشان میدهند.
با این حساب، تا چه حد، شکلگیری اعتراضهای فعلی را مرتبط با سیاستهای اقتصادی ترکیه مبتنی بر نظام اقتصاد آزاد و پیوستن به بازار جهانی میدانید؟ شما نقش سیاستهای اقتصادی دولت اردوغان را یک بخش از پازل اتفاقات اخیر ترکیه میدانید یا آن را نسبت به دلایل دیگر پررنگتر میبینید؟ جای تردید نیست که حکومت حزب عدالت و توسعه - البته با تاکید بر نقش آقای اردوغان - در حوزه برونکشیدن ترکیه از وضعیت اسفبار اقتصادی پیشین و جاریکردن رشد اقتصادی نزدیک به هشتدرصدی امروزی نقشی بسزا داشت. روا نیست که این را نبینیم. این دستاورد یادکردنی است. اما جمهور مردم ترکیه همه در شکلی بسامان و نه لزوما برابر، از این رشد اقتصادی بهره نبردهاند. از جمله هزینه فزاینده زندگی با افزایش دستمزدها، خوانایی نداشته است. این سیاستگذاری اقتصادی نهتنها بودوباش گروههای تهیدست جامعه را تهدید میکند، حتی بخشهایی از طبقه متوسط شهرنشین را نیز نگران کرده است. در شهرهای بزرگ ترکیه، از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب این تهدید و نگرانی بیشتر به چشم میخورد.
تحلیل دیگری، شورش ترکها را به سالها سرکوب فعالان سیاسی، کردها، روزنامهنگاران - که ترکیه را به بزرگترین زندان روزنامهنگاران جهان تبدیل کرده است - و همچنین سرکوب جنبشهای کارگری که (به زعم بسیاری تخریب پارک گزی نیز در ادامه سرکوب بزرگداشت مراسم اول می1976 بود) و در کل ناراضیان پیوند میزند و آن را انباشت نارضایتیهایی میداند که در چندین دهه شکل گرفته و بهیکباره سر باز کرده و در کنار مجموعه عواملی قرار میگیرد که شما بررسی کردید. ارزیابیتان در این مورد چیست؟ همانگونه که در آغاز این گفتوگو اشاره کردم، ترکیه جامعهای است چندصدایی و متکثر. گروهها و طبقات اجتماعی، قومی، مذهبی فرهنگی و سیاسی اگر صاحب صدا نبودهاند، اما تلاش بیوقفه برای بلندکردن صدایشان و طرح و تحقق خواستههایشان را همیشه میشد سراغ گرفت. از سوی دیگر حکومت آقای اردوغان نگاهی آمرانه به تحولات اجتماعی دارد. از جمله اینکه هرچند در قیاس با کارنامه احزاب کمالیست، رفتار این حزب با تنوع قومی در ترکیه سازندهتر بوده، اما هیچگاه مشارکت جمعی را برای پاسخدادن به این معضل نمیپذیرد. مثلا اجازه بدهید نگاهی داشته باشیم به وضعیت کردها؛ از یکسو ترکیه گامهایی برای حل این مشکل دیرپا برداشته و کوشیده رهبر کردها را پای میز مذاکره بکشاند و نقطه پایانی بر نقار بیش از 25سالهای بگذارد که در آن هزاران نفر به خاک افتادهاند، اما از سوی دیگر پیشبرد این مصالحه را به شکلی آمرانه و در انحصار خود میخواهد. در فرهنگ آقای اردوغان اتحادیههای صنفی، سیاسی و فرهنگی چیزی جز چوب لای چرخ حکومت نیستند. اردوغان بهگونهای چشمگیر شیفته رفتاری آمرانه است و توجه چندانی به مشارکت سیاسی جمهور مردم و سیاستورزی دیگر نخبگان ندارد. به همین علت آنگاه که پای میز گفتوگو با رهبری کردها مینشیند، همزمان بسیاری از روزنامهنگاران را که شاید حرفشان چندان هم متفاوت از او نباشد روانه زندان میکند.
اول ماه می ، تظاهرات نیممیلیون نفری ترکها به مناسبت روز جهانی کارگر مورد حمله و هجوم شبهنظامیها و نیروهای امنیتی قرار گرفت و موجب کشتار گستردهای شد. مردم هر سال در ادامه وفاداری به می در میدان تقسیم جمع میشدند. اما امسال دولت اردوغان این تجمع را ممنوع اعلام کرد و با خشونتی تلویحی بر هم زد. دقیقا 10 روز پس از درگیریهای روز جهانی کارگر، مردم ترکیه در اثر انفجارهایی که در شهر هاتای اتفاق افتاد یکی از خونینترین اتفاقات تاریخ خود را تجربه کردند که دولت اردوغان عملکرد مسوولانهای در قبال این جریان نیز نشان نداد. در پی این اتفاق جنبش رادیکال و چپ دانشجویی ترکیه اعتراضهای خود را در دانشگاه صنعتی خاورمیانه از نو آغاز کرد که با خشونت پلیس و نیروهای امنیتی، آن اعتراضها نیز سرکوب شد. سهم سنت چپ ترکیه و جنبش کارگری را پس از تخریب پارک گزی در اتفاقات اخیر ترکیه چگونه ارزیابی میکنید؟ از 60سال پیش به این طرف، یعنی پس از سه دهه نخست جمهوریت ترکیه که طی آن جنبش سازمانیافته کارگری به سایه رانده شد، این جنبش با افتوخیزهایی همچنان در عرصه سیاست ترکیه، مطرح مانده است. در این 60سال اتحادیههای کارگری گونهگونی با گرایشات سیاسی و صنفی متفاوت شکل گرفته که با دستزدن به اعتصابات و تظاهرات و نیز دیگر اشکال مبارزه خواستهای خود را برای برخورداری از زندگی بهتر نشان دادهاند. گرامیداشت اول می (11 اردیبهشت) روز جهانی کارگر، برای اتحادیه کارگری ترکیه همواره نماد یگانگی کارگران این کشور برای مبارزه به خاطر بودوباشی بهتر بوده است. اما واکنش حکومتها، چه آنانی که از پی کودتاها آمدند و چه آنانی که از صندوق رای برآمدند، در قبال این جنبش همواره واکنشی پذیرا نبوده است. گاه حتی نگران از بسط جنبش اعتراضی کارگری، حکومتها به خشنترین صورت واکنش نشان دادهاند و از به خاککشاندن این جنبش نیز ابایی نداشتهاند. از جمله و همانطور که اشاره کردید در یک مورد هم تظاهرات اول می را در میدان تقسیم به خون کشاندند. واکنش حزبعدالت و توسعه در قبال حرکت اعتراضی کارگری نیز از این قاعده مستثنا نبوده. حزب عدالت و توسعه همچنانکه اشاره کردم خواستار نوعی انحصار در به نظمکشاندن رفتار سیاسی شهروندان ترکیه است.
با این حساب شما بر این باورید که در تسخیر میدان تقسیم و خیزش مردم ترکیه، نمیتوان مشخصا از گرایشات چپ و راست، سکولار و اسلامگرا و... در نزد معترضان استفاده کرد. همانگونه که پیشتر اشاره کردم، در آغاز این اعتراض نزدیک به 50 جوان پیشگام اعتراضی بودند زیستمحیطی، اما این اعتراضها خیلی زود به حرکتی فراگیر و در سطح ملی تبدیل شد. وجه مشترک همه معترضان درواقع ناخوانایی با جریان حاکم و عدم رضایتشان از عملکرد حزب عدالت و توسعه و رفتار سیاسی رهبری حزب، آقای اردوغان، بود. به گمان من به خطا رفتهایم اگر فکر کنیم این اعتراض، اعتراضی تکصدا بوده است.
بر این اساس سازمانهای سیاسی، احزاب، سندیکاها و تشکلهایی از این دست چه نقشی در اعتراضهای کنونی داشتهاند؟ اعتراضها تا چه حد خودجوش یا سازمانیافته بوده است؟ از پی این اعتراضها، احزاب سنتی ترکیه مثل حزب جمهوریخواه خلق یا حزب حرکت ملی و از این دست تلاش کردند تا به گونهای بر دوش این حرکت سوار شوند. اما تلاش این احزاب ناکارآمدتر از آن بود که متصور میشد. از سوی دیگر اتحادیههای کارگری، کارمندی و دانشجویی نیز تلاش کردند تا در بستر این اعتراضها خواستهای خود را بیان کنند که کردند. گروههای زنان، قومی و آیینی دیگر نیز همینطور.
از نظر شما وقایع ترکیه به کدام یک از جنبشهای اخیر شبیه است؟ آیا باید آن را، چه بهلحاظ مطالبات و چه بهلحاظ ریشههای شکلگیری، در ادامه خیزشهای جهان عرب دانست یا جنبش «اشغال والاستریت» و اعتراضهای گسترده اروپایی همچون یونان و اسپانیا و بلغارستان و...؟ یا شاید ترکیبی از ایندو؟ مطمئنا میان اعتراضهای ترکها با والاستریت یا بهار عربی یا آنچه در برزیل، روسیه، اسپانیا و یونان و بلغارستان و جاهای دیگر جاری بوده و هست میتوان شباهتهایی یافت. بهگمانم آنچه موجب ریزش مردمان و بهویژه جوانان به خیابانها شد تنها و تنها به خواست اقتصادی آنان برنمیگشت. مسالهای که بهجد مطرح بود و هست و در واقع فصل مشترک بسیاری از این جنبشهاست، همانا صیانت از کرامت انسانی بود و هست. بهگمانم این بخشی از خواستهای فروخفتهای است که در این فصل مشترک میتوان به آن اشاره کرد. اما به نکته دیگری نیز باید اشاره کنم. جهان ما اینک در قیاس با 30 یا 40 سال پیش از نظر اقتصادی تحولات چشمگیری را پشتسر گذاشته است. کشورهای فقیر دیروز نظیر هند، چین، برزیل، ترکیه و... اینک قدرتهای مطرح اقتصادی روزند. اگر به شمار 20کشور مطرح پیشرفته اقتصادی جهان (G20) نگاه کنیم، نام ترکیه را در میان این گروه از کشورها میبینیم. اما پرسشی که همیشه مطرح بوده و هست اینکه آیا در این رشد شتابان جمهور مردم این کشورها بهگونهای بسامان و بایسته توانستند از این رشد و شکوفایی اقتصادی بهره ببرند؟ یا اینکه این جوامع بیشتر به سمت دو قطبیشدن پیش رفتهاند؟ آنچه در روسیه از پی فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی دیدیم شاید نمونهای برجسته از این فرآیند باشد؛ فرآیندی که در آن میتوان نشانی از همسویی و شباهت میان بسیاری از این کشورها یافت. در حال حاضر ما در ترکیه شاهد زایش طبقه اجتماعی بسی مرفهیم؛ بورژوازی آناتولیای که به لطف و حمایت دولت توانسته در حیات اقتصادی ترکیه نقشی چشمگیر داشته باشد و گویا قرار هم نیست از این حمایت کاسته شود. اما از سوی دیگر میبینیم گروههای تهیدست جامعه به اندازهای که شایسته و بایسته بوده از این رفاه اقتصادی بهره نگرفتهاند.
پس از شروع خیزشهای مردمی در جهان عرب موسوم به «بهار عربی»، بسیاری ترکیه را الگوی مناسبی برای نحوه حکومتداری معرفی میکردند و آن را نشانه همزیستی افکار و عقاید گوناگون در کنار هم میدانستند. حالا که ترکیه خود نیز دستخوش گردباد اعتراضهای مردمی شده «مشت آهنین» اردوغان چندان تفاوتی با «مشت آهنین» روسای دیگر کشورهای منطقه نظیر مبارک، قذافی و اسد ندارد. آیا واقعا ترکیه الگوی مناسب حکمرانی برای کشورهای خاورمیانه است؟ میتوان از چند شاخصه برای تعریف و تبیین ماهیت سیاسی دولت فعلی ترکیه نام برد که برای بحث ما بسیار مهم است؟ این شاخصهها تا چه میزان در نادیدهگرفتن کاستیهای ترکیه امروزی که خود را وامدار و میراثدار دوران آتاتورک میداند، نقش دارد؟ شاید بهتر باشد نخست به واکاوی شناسههای توسعه سیاسیای نشست که از آن با نام الگوی ترکیه یاد میشود. از پی زایش جمهوری ترکیه شاهد نوعی اجرای «تجدد آمرانه» در این کشور بودیم که نقش لایههای متفاوت و گونهگون جامعه ترکیه را در حیات سیاسی ترکیه برنمیتافت. تجدد آمرانه خوانشی از تجدد و نوسازی داشت که با چندصدایی جامعه ترکیه کمتر سنخیت داشت. آنچه در دوران آقای اردوغان و حاکمیت حزب عدالت و توسعه مطرح شد ادامه همان تجدد آمرانه اما این بار توسط اسلامگرایان بر بستر قانون اساسی سکولار ترکیه بود. بهگمانم این نخستین شناسه الگوی ترکیه است؛ یعنی پذیرش قانون اساسی سکولار از سوی حزبی اسلامگرا؛ پذیرش سیاستورزی و حکومتداری از سوی حزبی اسلامگرا بر بستر قانون اساسی سکولار. دومین شناسه این الگوی توسعه همانا توسعه اقتصادی سرمایهدارانه است با تاکید بر کاهش نقش دولت. تکیه بر ناسیونالیسم ترک سومین شناسه است و از پایبندی به ارزشهای اسلامی و آن هم اسلام سنی حنفی به مثابه چهارمین شناسه میتوان نام برد. اما آنچه در چند هفته گذشته در ترکیه شاهدش بودیم برای بسیاری از کسانی که در کشورهای اسلامی و بهویژه کشورهای خاورمیانه، گونه توسعه سیاسی و اقتصادی ترکیه را رصد میکردند و آن را پسند و خورند جامعه خود میدانستند پرسش بزرگی پیش کشید: آیا اینگونه توسعه حبابی است که با یک حرکت تند اجتماعی امکان ترکیدن دارد؟ زیر پوست جامعه ترکیه چه جنبشی جاری است؟ آیا تمام شهروندان ترکیه از حقوق برابر برخوردارند؟ آیا نسبت به پارهای از شهروندان ترکیه که عضو حزب عدالت و توسعه و دیگر گروههای اسلامگرایند تبعیضی مثبت رواست؟ و باز اینکه چرا در توسعه اقتصادی سرمایهدارانه اگر اسلامگرایان پیشترها به عدالت اجتماعی یا آنگونه که خود میخواندند Adil duzen اشاره داشتند و آنهم به بهانه پایاندادن به اقتدار 70ساله سیاست مداخلهجویانه کمالیستها در حوزه اقتصادی، دیگر سالهاست که از این نامی نمیبرند و سرمایهداری ترکیه رفتهرفته و بیشتر شکل نئولیبرالی به خود میگیرد؟ و سر آخر اینکه چگونه حزبی ناقد تجدد آمرانه است اما خود در عمل گونهای از اقتدارگرایی را در این کشور جاری میکند که بیشباهت به اقتدارگرایی و استبداد اسلافش نیست؟ از اینرو، اعتراضهای اخیر در این کشور اگر نگوییم شکست الگوی توسعهای بود که سالها بانگش به آسمان رفته بود، دستکم نوعی تشکیک در کارآمدی این الگو پدید آورده است.
به تجدد آمرانه اشاره کردید. کمی عقبتر برگردیم. به زعم بسیاری، ترکیه امروزی به عنوان کشوری که بیش از یک قرن در سایه میراث مدرنیزاسیون سکولار آتاتورک و آنچه تحت عنوان «تجدد آمرانه» مطرح شده بود، مقدمات توسعه سیاسی- اجتماعی خود را با تمام فراز و نشیبهایش بهپیش برده است. اما هماکنون در محیط پارادوکسیکالی تردد میکند که یک الگوی خاص از اسلامگرایی محافظهکار سنی را نمایندگی میکند. به نظر شما خروجی «تجدد آمرانه» پس از یک سده در نهاد قدرت امروزی ترکیه، چه مولفههای جدیدی را در قامت اسلامگرایی و سکولاریسم درونی، بر تحولات منطقه ضمیمه میکند؟ چون از طرفی همچنان سایه آتاتورک و کمالیسم بر ماهیت سیاستورزی ترکها سنگینی میکند. مضاف بر اینکه گویا آنها تحتتاثیر هژمونیطلبی بیرونیشان هستند. آیا شما نیز قایل به این مساله هستید که آنها بهدنبال الگوبرداری از دوران امپراتوری عثمانیاند؟ به نظرم برای یافتن پاسخ جامع باید به دو نکته اشاره کرد: نخست باید دید آیا این ادعا که حزب عدالت و توسعه در پی برپایی یک امپراتوری است، یا بهدنبال الگوبرداری از امپراتوری عثمانی است، ادعایی درست است؟ دوم اینکه آیا امپراتوری عثمانی در زمینههایی دستاوردهایی داشته که حزب عدالت و توسعه بخواهد از آنها گرتهبرداری کند؟ بهگمانم امپراتوری عثمانی نیز همانند همه امپراتوریها، بیتردید دستاوردهایی آموختنی داشته است. امپراتوری عثمانی، از نظر قومی و مذهبی، بهشدت متکثر بود و جمهور مردم آن امپراتوری یعنی رعایا از حقوقی تعریفشده برخوردار بودند. اما در دولتـ ملت نوساخته ترکیه پارهای از این حقوق نادیده گرفته شد و به سایه رفت. ترکیه ملتی نوبنیاد را به نام ملت ترک به جای رعیت عثمانی نشاند و تنوع آیینی و زبانی و قومی را برنتافت و این خود در تقابل با جانمایه تجدد بود چراکه تجدد پیش و بیش از همه بر فردیت و خودمختاری فردی تکیه و تاکید دارد. هر چند فرایند نوسازی که در سه دهه نخست تاریخ جمهوریت ترکیه در این کشور جاری بود دستاوردهای چشمگیری به همراه داشت، اما در این دوران تجدد یا مدرنیته همگام نوسازی یا مدرنیزاسیون پیش نرفت.
به عنوان سوال آخر، حالا که مدتی از اعتراضهای ترکها میگذرد و در ظاهر آرامشی نسبی حکمفرما شده، فرجام این اعتراضها را چگونه میبینید؟ این اعتراضها چه تاثیری در صحنه سیاست ترکیه، چه از منظر دولت و چه از منظر مردم، خواهد داشت؟ پرسش بسیار بجایی است و اجازه دهید آن را به پرسش نخستینتان پیوند بزنم. شما با اشاره به اعتراضهای پارک گزی این گفتوگو را آغاز کردید و بعد به شباهتهای این اعتراضها با بهار عربی و تسخیر والاستریت و برزیل و دیگر کشورها پرداختید. همانگونه که پیشتر اشاره کردم وجه مشترک اعتراضهایی که در یکی، دو سال گذشته تونس، مصر، آمریکا، سوریه و ترکیه را در برگرفته و تا برزیل و بلغارستان و روسیه رسیده است با حرکت چشمگیر بخشهای شهرنشین طبقه متوسط برای بسط عدالت اجتماعی و در پیوند با حفظ کرامت انسانی آغاز شد و خیلی زود طبقات و اقشار فرودست و تهیدست را بهمیدان آورد. خواست داشتن جامعهای مردمسالار در این اعتراضها بسیار چشمگیر بود و هست. اما این اعتراضها سر آن ندارند که به انقلاب برسند. دستاورد این اعتراضها توانمندشدن هر چه بیشتر جمهور مردم است و بهویژه جوانان شهرهای بزرگ. در ترکیه شاید آقای اردوغان این توانمندشدن را ندیده باشد و صدای معترضان را نشنیده، اما در حزب عدالت و توسعه هستند کسانی که این صدا را شنیدهاند و به بازنگری سیاستهای خود نشستهاند. ممکن است اعتراضهای پارک گزی با رسیدن به خواستهای کاملا کوچک پایان گیرد و مثلا شهرداری استانبول یا دادگاهی شهری یا کشوری رای به تجدیدنظر در طرح ساختوساز میدان تقسیم دهد، اما بهگمانم معضلات گونهای از توسعه سیاسی و اقتصادی که حزب عدالت و توسعه ترکیه مبشرش بود، با این اعتراضها بیشتر رخ نمود. شاید ما اینک در آغاز راه نهچندان هموار پایان اسطوره الگوی توسعه سیاسی و اقتصادی حزب عدالت و توسعه ترکیه ایستادهایم. بسیاری از جوامع در جهان ما و بهویژه جوامع خاورمیانه به رصد تحولات ترکیه نشستهاند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید