بحران اخلاقی و ارتباطی در متن جامعه ایرانی

1392/5/22 ۱۳:۱۸

بحران اخلاقی و ارتباطی در متن جامعه ایرانی

در عصر نوین که «ارتباطات» در تاروپود آن تنیده شده، اغراق نخواهد بود اگر بگوییم «هرروز» واژگان و تعابیر جدیدی وارد فرهنگنامه این مقوله می‌شود یا دست‌کم صاحبان فن رسانه از واژه‌های موجود تعابیر و تفاسیر ملموس و به‌روزی را ارایه می‌کنند. ارتباطات همگام با پیشروی روزانه، همواره در پی تکمیل ساختار خود و هرآن چیزی است که بر ساحتش اثرگذار است.


آزاده محمدحسین: در عصر نوین که «ارتباطات» در تاروپود آن تنیده شده، اغراق نخواهد بود اگر بگوییم «هرروز» واژگان و تعابیر جدیدی وارد فرهنگنامه این مقوله می‌شود یا دست‌کم صاحبان فن رسانه از واژه‌های موجود تعابیر و تفاسیر ملموس و به‌روزی را ارایه می‌کنند. ارتباطات همگام با پیشروی روزانه، همواره در پی تکمیل ساختار خود و هرآن چیزی است که بر ساحتش اثرگذار است. این روزها که موضوع اخلاق و اخلاق‌گرایی در عرصه‌های مختلف از ارتباطات گرفته تا سیاست و انتخابات، نقش شاه‌کلید گمشده بسیاری از نابسامانی‌ها را ایفا می‌کند برخی بزرگان عرصه ارتباطات و رسانه نیز در پی تثبیت جایگاه اخلاق در ارتباطات یا دست‌کم تعریف روشن این جایگاه در عرصه ارتباطات برآمده‌اند؛ زیرا نیک می‌دانند فقدان این عنصر در این عرصه آغاز مسیر گمگشتگی بسیاری از اهداف ارتباطی است. شاید همین درجه از اهمیت سبب شد تا در یک غروب گرم، استادانی از جنس رسانه و ارتباطات گرد هم آیند تا موضوع «اخلاق و قدرت در ارتباطات خودگزین» را به بحث بگذارند؛ دکترهادی خانیکی، دکترنعمت‌الله فاضلی و دکترمقصود فراستخواه. در این نشست که با میزبانی انجمن اخلاق در علم و فناوری برگزار شد، هادی خانیکی در مقام سخنران با اشاره به تعریف ارتباطات خودگزین که مانوئل کاستلز در کتاب «قدرت ارتباطات» به آن پرداخته است، این شق از ارتباطات را نوعی از ارتباط جمعی تعریف کرد که فرد در برابر آن مواجهه فعال دارد.
بحران اخلاقی و ارتباطی داریم
خانیکی البته مفهوم اخلاق ارتباطات را فراتر از اخلاق و ارتباطات دانست و گفت: «باید راهی برای دسترسی به اخلاق ارتباطات بیابیم. به عنوان مثال این روزها بیشترین سخنان درباره اخلاق انتخابات است درحالی که این مورد کمتر رعایت می‌شود و به نظر می‌رسد این بی‌اخلاقی و این خلأ که در حوزه‌های مختلف خودنمایی می‌کند، نشأت گرفته از دو موضوع کلی است: بحران اخلاقی در جامعه و بحران رسانه‌ای در جامعه.»
او در ادامه به مقوله ارتباطات خودگزین mass self communication پرداخت و با بیان اینکه این نوع از ارتباطات پس از ارتباطات جمعی مانند رادیو، تلویزیون، سینما و... مطرح می‌شود گفت: در بحث ما، رسانه‌ای پیامی را تولید می‌کند که مورد استفاده انبوهی از مخاطبان قرار می‌گیرد. این نوع ارتباطات در محتوا خودتولید، در پخش خودگردان و در دریافت خودگزین هستند؛ مانند فضای وب. این نوع پیام‌ها ارتباطات را دگرگون کرده‌اند، زیرا چند مدلی و چند شبکه‌ای هستند. وقتی از شبکه صحبت می‌کنیم یعنی همین رایانه که به لحاظ سخت‌افزاری دیجیتال زبان است و گستره توزیع و تعامل جهانی پیدا می‌کند. وقتی عکسی که با یک دستگاه تلفن همراه گرفته شده در یک شبکه قرار می‌گیرد، روابط شبکه‌های افقی را شکل می‌دهد که سرعت، پایه آن است. در این شرایط جریان‌های روزمره اهمیت می‌یابند. به عنوان مثال در تونس برخورد با یک جوان سرآغازی شد برای فروپاشی یک حکومت و انقلاب در کشورهای عربی. این حادثه به‌سرعت در شبکه‌های مجازی دست‌به‌دست شد و یک جریان عمومی‌تر ایجاد کرد. در واقع این نوع روابط متکی بر حادثه‌های خرد و روزمره است.
خانیکی سپس با اشاره به اینکه «قدرت و پادقدرت هردو در یک فضای مجازی شکل می‌گیرند، کنش‌های خرد اهمیت می‌یابند و قدرت جریان‌ها بر جریان‌های قدرت پیشی می‌گیرد» تصریح کرد: کاستلز قدرت را به معنای سهم‌داشتن در نتایجی می‌داند که از طریق روابط اجتماعی و ارتباطات به‌دست می‌آید. او قدرت را ظرفیت رابطه‌ای می‌داند که یک کنشگر اجتماعی می‌تواند از راه‌هایی که خواسته‌های او را تامین می‌کند به دست آورد. حوزه ارتباطات خودگزین حوزه‌ای است که با ورود به آن در شرایط نابرابر می‌توان بر فضاها تاثیر گذاشت و مشتمل است بر چهار شکل از قدرت؛ قدرت شبکه‌بندی، قدرت پروتکل‌های شبکه‌ای، قدرت شبکه‌ای مدیریت و تصمیم‌سازی گروه‌های خاص و قدرت شبکه‌سازی ظرفیت یک شبکه چند رسانه‌ای. وقتی موضوع اخلاق در جامعه شبکه‌ای مطرح می‌شود، کاستلز با دو نوع بحران اخلاقی و ارتباطی مواجه می‌شود. حال با توجه به این مباحث، این پرسش پیش می‌آید که آیا جامعه ما معتقد است که در نسبت ارتباطات و اخلاق چنین بحران‌هایی وجود دارد، اساسا چگونه می‌توان وجود و شدت و ضعف آن را اندازه گرفت و آیا ناپایداری و ضعف و ناهنجاری نداریم؛ به ویژه در حوزه سیاست و اجتماع؟
این استاد دانشگاه در ادامه، پاسخ این پرسش‌ها را اینگونه می‌دهد: واقعیت این است که جامعه ما در گفت‌وگو و تفاهم ضعف دارد. حد توانایی و ناتوانی رسانه‌ها مبهم است. وضعیت ‌گذار در ایران روشن نیست و وضعیت نظرورزی هم ضعیف است. به‌این دلایل تاکید دارم دارای بحران اخلاقی و ارتباطی هستیم و ارتباطات خودگزین نیز این دو بحران را تشدید کرده است. در حال حاضر و به‌طور مشخص نیازمند توجه به نوعی اخلاق در ارتباطات خودگزین هستیم. در مرحله بحران‌های اخلاقی ارتباطی گذشته، می‌شد با تاکید بر اخلاق حرفه‌ای مشکلات را کاهش داد ولی امروزه نیازمند اخلاق خود تنظیمی برای شهروند خبرنگاران هستیم.
خانیکی سپس با تقسیم‌بندی اخلاق به سه گزاره نهادی، حرفه‌ای و خودتنظیمی تریبون را به دکتر نعمت‌الله فاضلی سپرد تا در مقام نقد سخنان وی، از منظری نسبتا متفاوت‌تر به این موضوع بپردازد.
اخلاق ایرانی در حال تغییر است
او سخنانش را اینگونه آغاز کرد که ارتباطات اجتماعی مفهومی عام‌تر از ارتباطات رسانه‌ای است و سپس ادامه داد: از این طریق ما ممکن است بتوانیم در نقش کارشناسی خود به اصلاح وضعیت کمک کنیم یا هشدارهایی دهیم و خودآگاهی انتقادی به‌وجود بیاوریم؛ ولی نگاه تکنیکال نمی‌تواند حوزه ارتباطات را پوشش دهد. اگر قرار باشد درباره ارتباطات سخن بگوییم، نمی‌دانم چقدر می‌توان مقولاتی کلان مانند اخلاق و قدرت را فهم کرد. برای فهم مناسبات اخلاق و ارتباطات باید سمت و سوی دیدگاه یا رویکرد به سمت کلیت جامعه ایران باشد. تجزیه و تحلیل رسانه‌های ارتباطی کوچک، بزرگ، قدیم یا جدید مستلزم این است که در پرتو کدام نظریه یا رویکرد از جامعه ایران به فهم مسایل می‌پردازیم.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه «رویکرد خانیکی آسیب‌شناسانه است و از منظر یک پزشک که می‌خواهد بیماری را درمان کند و به این ترتیب عرصه‌های مختلف را آزمایش می‌کند»، گفت: جامعه ایران یک جامعه پادرهوا و معلق میان سنت و مدرنیته است و چفت و بست‌های حداقلی و اولیه امروزی را پیدا نکرده است؛ بنابراین در هر عرصه که بخواهیم تجزیه و تحلیل کنیم، به همین رویکرد می‌رسیم. این رویکرد که از منظر پاتولویکال به مسایل بنگریم از جای دیگری هم ناشی می‌شود؛ کسانی که در فضای رسانه‌ای حضور دارند باید پاسخگوی مخاطب باشند، لاجرم به محض اینکه شروع به صحبت می‌کنند یک بیماری را اعلام و راه‌حل‌هایی تجویز می‌کنند. نگاه من از این زاویه است که بر اساس کدام منطق و استدلال می‌گوییم جامعه ایران در حال‌گذار است و اساسا کدام جامعه در حال‌گذار نیست؟ یا پرسش‌هایی معطوف به اینکه اگر بحران‌گذار را داریم چه رخدادی به پایان این گذار منجر می‌شود؟
فاضلی پیرو این سخنان تصریح کرد: جامعه ما متجدد است. در حوزه ارتباطات می‌توان تجربه تجدد ایرانی را مشاهده کرد. این عرصه، عرصه‌ای است که می‌توان در آن به وضوح درخصوص تحول نوع نگاه انسان ایرانی سخن گفت و این یک تجربه فرهنگی است نه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... در حوزه ارتباطات خودگزین که فردمحور است بحران‌هایی وجود دارد؛ زن ایرانی از طریق سینما، تلویزیون، رادیو و... تصویر خود را تولید،  به‌طور انبوه توزیع و جای خود را در فرهنگ ایران امروز به صورت کمابیش برابر پیدا می‌کند. مردان در بسیاری مواقع تحمل پذیرش سوژه زنانه قدرتمند را کمتر دارند اما در مجموع حضور زنان در عرصه‌های اجتماعی موجب لطیف‌تر و اخلاقی‌ترشدن حوزه ارتباطات اجتماعی شده است. مردان از الفاظ زنانه استفاده می‌کنند و در مدیریت بدن ذایقه‌های زیباشناسی زنان را به‌کار می‌گیرند. اخلاق ایرانی در حال تغییر است. اگر قرار باشد تجدد را با فهم همه مردم ایران از فلسفه و نظریه کانت و دکارت معنا کنیم یا معتقد باشیم که این موضوع ضرورت دارد، لازم است جامعه شکل آرمانی و تمام‌عیار دموکراسی را تجربه کند و دراین صورت است که نمی‌توان به درک واقع‌بینانه‌ای رسید. یعنی اینکه همین موارد نشانه ظرفیت‌های دموکراتیک‌شدن جامعه ایرانی است و نه آنچه مثلا آشنایی با نظریات کانت خوانده می‌شود؛ زیرا این توقعات رویاپردازانه است و هرگز اتفاق نمی‌افتد. باید به جامعه ایرانی خوشبینانه و واقع‌بینانه نگاه کرد و باور داشت که مساله ارتباطات در اشکال گوناگون آسیب‌شناسانه دنبال نمی‌شود.
زمانی قدرت اخلاقی می‌شود که بتوان آن را نقد کرد
پس از سخنان دکتر فاضلی، دکتر مقصود فراستخواه که مدیریت جلسه را نیز برعهده داشت در تکمیل سخنان دو مدعو گفت: هر دعوی دانش، صورتی از قدرت است. زمانی قدرت اخلاقی می‌شود که بتوان آن را نقد کرد. قدرت دانشی است که در کلام نمود می‌یابد. معنا نیز در غیاب مولف است نه در تصاحب او. کسانی که معرفت‌ورزی می‌کنند اگر خود را منبع تجویز و توصیه ندانند و دیگری را کودک، اخلاق برایشان معنا می‌یابد. افراد باید با ایماژ و درک افقیت ارتباط برقرار کنند و دعاوی معرفتی را آنچنان با صدای بلند بیان نکنند که به ایدئولوژی تبدیل شود. در نهایت اینکه نتایج ارتباطات معرفتی باید در جهت تقلیل مرآت‌های بشری باشد.
و نهایت اینکه...
در نهایت و در پایان این میزگرد هادی خانیکی در مقام پاسخگویی به سخنان نعمت‌الله فاضلی و نیز پرسش حاضران در نشست گفت: کاستلز وقتی بر قدرت تاکید می‌کند در واقع بر نقش شبکه‌های ارتباطی بر قدرت‌سازی در جامعه تکیه می‌کند. این شبکه‌ها ارتباطات عمودی را به ارتباطات افقی تبدیل کرده‌اند، در جاهایی امید ایجاد کرده و در جاهایی در این زمینه ناموفق بوده‌اند. من همچنان معتقدم در حوزه اخلاق و بحران اخلاقی و در حوزه ارتباطات و بحران ارتباطی بیش از هر چیز دچار فقدان و فقر هستیم؛ به همین دلیل از منظر اخلاقی طرح جنبه‌های آسیب‌شناسانه تجدد گریزناپذیر است. من نیز نسبت به جامعه ایرانی و تغییرات رخ‌داده در این جامعه خوشبین و به این اعتبار با نظر دکتر فراستخواه موافقم که خود این نوع ارتباطات وقتی تقویت می‌شود که دیالوگ میان حوزه مجازی و جامعه واقعی برقرار شود.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: