سلفی گری؛ مشکل عالم اسلام / نصرالله پورجوادی

1392/5/20 ۱۴:۲۲

سلفی گری؛ مشکل عالم اسلام / نصرالله پورجوادی

امروز بزرگترین مشکل عالم اسلام سلفی گری است. هم در عالم تسنن و هم در عالم تشیع. سلفی یعنی پیرو سلف صالح و سلف صالح در نهایت پیروان سنت اهل مدینه بودند

امروز بزرگترین مشکل عالم اسلام سلفی گری است. هم در عالم تسنن و هم در عالم تشیع. سلفی یعنی پیرو سلف صالح و سلف صالح در نهایت پیروان سنت اهل مدینه بودند. آنها خود را پیرو سنت پیغمبر جا می زدند، ولی در حقیقت پیرو سنت اهل مدینه بودند. سلف صالح در زمان خودشان آدمهای خوبی بودند. خیلی خوب. به این افراد بعدا اولیا هم می گفتند، همان چیزی که فرنگی ها "سینت" می گویند. بنا بر این مشکل در سلف صالح نیست. مشکل در کسانی است که بعدا داعیۀ پیروی از سلف صالح داشتند و سعی کردند رفتار و اندیشۀ سلف صالح را به صورت ایدئولوژی در آورند. اساس این ایدئولوژی بر مفهوم سنت وضد آن بدعت بود. سلفی گری سنت اهل مدینه و به طور کلی حجاز را به عنوان سنت النبی اصل قرار داد و هرچه با آن مغایرت داشت به عنوان بدعت طرد کرد و با آن دشمنی نمود. هر چه غیر عربی بود، خواه یونانی یا ایرانی، بدعت به شمار می آورد و سلفی ها آن را غیر اسلامی و جرم می دانستند. فلسفه و تفکر عقلی، حتی کلام عقلگرایانه، بدعت بود. علومی چون ریاضیات و طب و غیره بر اساس ایدئولوژی سلفی گری بدعت بود. نام عمومی تر سلفی ها اهل حیث بود. اهل حدیث و در رأس ایشان حنابله چشم دیدن غیر عرب را که به آنها عجم می گفتند نداشتند.از ایرانیان بدشان می آمد. از زبان فارسی متنفر بودند چون نسبت به کسانی که به این زبان تکلم می کردند احساس حقارت می کردند.می گفتند زبان فارسی زبان اهل جهنم است . ایرانیان مجبور شدند که حدیث جعل کنند و بگویند که پیغمبر(ص) چند کلمه ای فارسی از سلمان فارسی یاد گرفته بود و می گفت. با علومی که عربهای دیگر از ایرانیان می آموختند مخالفت می کردند و می گفتند بدعت است. زیباترین و عمیق ترین مطالب عرفانی را در بارۀ توحید از ایرانیان می آموختند و آنها را به خودشان می بستند. با فلسفه شدیدا مخالفت می کردند چون بدعت یونانیان بود. اصلا با اساس تعقل مخالفت میکردند و عقل را نکوهش می کردند و آن را در برابر شرع قرار می دادند و آن را به دلیل این که یونانیان به کار برده بودند سرکوب می کردند. علومی را که از یونانیان یا ایرانیان گرفته بودند علوم دخیله می خواندند و سعی می کردند در عوض به خیال خود علوم اسلامی تأسیس کنند. اهل حدیث کوششهای زیادی برای تأسیس علوم اسلامی به عمل آوردند ولی در این راه شکست خوردند. من تقسیم بندیهایی را که اهل حدیث از علوم در قرن سوم کرده اند مطاله کرده ام. اینها متعلق به زمانی است که هنوز علوم یونانی درست معرفی نشده و جا نیفتاده بود. مطالبی است آشفته و غیر علمی که در آنها سعی شده است بحثهایی که در بارۀ توحید و تفسیر و حدیث و فقه و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان علم معرفی شود. اصلا مفهوم علم نزد ایشان با آنچه بعد از معرفی علوم دخیله پیدا شد متفاوت است. نهضتی که در اهل حدیث برای علم سازی به وجود آمد محکوم به شکست بود، چه علم باید بر اساس عقل و منطق باشد ووقتی کسانی بخواهند با عقل به عنوان بدعت عمل کنند و آن را زیر پا بگذارند چه طور می توانند علم تاسیس کنند. کتابهای علمی اهل حدیث یک مشت نقل قول پریشان وغیر متلائم است. یکی از دستاوردهای بزرگ اهل حدیث در قرن پنجم کتاب احیاء علوم الدین است که تازه عقلگرائیهای آن مورد تأیید سلفی های دو آتشه نبوده است.
سلفی های امروز هم کم و بیش همان برنامۀ سلفی گری قدیم را با الفاظ و اصطلاحات دیگر دنبال کنند. آنها اهل مبارزه اند و مبارزه آنها با غرب و غربزدگی است. غربزدگی نام جدید بدعت است، بدعتی که اساس آن یونانی و عقل یونانی یا پتیارۀ خرد است. سلفی های فرنگی مآب امروزی فرهنگ و علوم جدید را کلا زائیده نفس اماره و سوبژکتیویسم دکارتی معرفی می کنند . آداب وحقوق و روابط عقلی و حقوق بشر را بدعت می انگارند و آنها را لائیک یا سکولار می خوانند، چون آنها را ساختۀ عقل بشر می دانند. لائیک بودن نام جدید مبتدع بودن است. اومنیسم را هم نه به عنوان بدعت بلکه به عنوان شرک کنار می گذارند. سلفی های امروز هرچه غیر از سنت عربی هزار و چند صد ساله باشد بدعت می دانند. دشمن آنها فقط غرب نیست. در باطن ایران را هم دشمن می دانند همانطور که اسلاف ایشان می دانستند. برای سلفی های غیر ایرانی ایرانیان همان مجوس اند که امروز به لباس رافضی در آمده اند و خونشان هم مباح است. سلفی های خودمانی هم ، حتی روشنفکران فرنگی مآبمان، با ایران پیش از اسلام کاری ندارند. اهل حدیث در قرون اولیه اهل جنگ و کشت و کشتار بودند. حتی زهاد و عباد پرهیزگار اهل حدیث به مرزها می رفتند تا مسیحی بکشند. عربهایشان به خراسان می آمدند و خراسانی می کشتند تا بخشی از وظایف دینی خود را انجام داده باشند. ایرانی کشی، مجوس کشی، شیعه کشی، مسیحی کشی، بودائی کشی جزو برنامه های سلفی ها بوده و امروزه هم وهابیان که پیروان ایدئولوژی سلفی گری اند با ایرانیت و مجوس و رافضی مشکل دارند و بعضی از ایشان اگر دستشان برسد آنها رامی کشند. سلفی ها در ایران هم هستند . انواع و اقسامشان هستند، در مناطق سنی نشین مثل کردستان و بلوچستان و در شهر ها. هم شیعه وهم سنی. کسانی داریم که نه فقط اومنیسم و حقوق بشر و مشروطه را غیر اسلامی و غربزده می دانند بلکه با همۀ علوم جدید، اعم از طب و ریاضیات و فیزیک و همچنین علوم انسانی، به عنوان حاصل پتیارۀ خرد وزائیده نفس اماره مخالفت می کنند و در دل نهادهای آموزشی مانند دانشگاها را لانۀ فساد می دانند . سلفی گری مشکل عالم اسلام بوده و هست و به این زودیها هم از بین نمی رود.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: