معجزه اسنودن

1392/5/12 ۱۱:۵۹

معجزه اسنودن

هادی خسروشاهین : خواب ليبرال‌ها بالاخره تعبير شد. اگر وودرو ويلسون با طرح آرمان‌گرايانه‌اش در دهه 1920 خواب تشكيل جامعه ملل را مي‌ديد و سرانجام ايده‌آليسمش با جنگ جهاني دوم به ورق‌پاره‌هاي تاريخ پيوست، اين روزها ميراث‌خواران خط‌مشي او ديگر به ارزش‌ها و ايده‌هاي خود به چشم آرمان نگاه نمی‌کردند. اگر آغاز جنگ جهاني دوم نشانه‌اي بود بر بطالت نظريات ليبرال‌ها و آرمان‌گرايان در روابط‌ بين‌الملل و پايان اين جنگ در سال 1945 سرآغاز بسط و نفوذ نظريه‌هاي رئاليستي و نورئاليستي بود، سال 2013 را بايد زمانه‌ به چالش كشيدن همه آن قواعد و اصولي دانست كه در طول بيش از 6 دهه توسط واقع‌گرايان بسط داده شده بود.



هادی خسروشاهین : خواب ليبرال‌ها بالاخره تعبير شد. اگر وودرو ويلسون با طرح آرمان‌گرايانه‌اش در دهه 1920 خواب تشكيل جامعه ملل را مي‌ديد و سرانجام ايده‌آليسمش با جنگ جهاني دوم به ورق‌پاره‌هاي تاريخ پيوست، اين روزها ميراث‌خواران خط‌مشي او ديگر به ارزش‌ها و ايده‌هاي خود به چشم آرمان نگاه نمی‌کردند.
اگر آغاز جنگ جهاني دوم نشانه‌اي بود بر بطالت نظريات ليبرال‌ها و آرمان‌گرايان در روابط‌ بين‌الملل و پايان اين جنگ در سال 1945 سرآغاز بسط و نفوذ نظريه‌هاي رئاليستي و نورئاليستي بود، سال 2013 را بايد زمانه‌ به چالش كشيدن همه آن قواعد و اصولي دانست كه در طول بيش از 6 دهه توسط واقع‌گرايان بسط داده شده بود.

اگر از نيمه دوم قرن بيستم رئاليست‌ها در تحليل پديده‌هاي بين‌المللي حرف اول و آخر را زدند و با نظريه توازن قدرت، صلح و امنيت بين‌المللي را به ارمغان آوردند، اين روزها مهم‌ترين كنش‌گران‌شان در عرصه نظام جهاني (دولت ـ ملت‌ها) در سراشيبي سقوط افتاده‌‌اند تا ثابت شود پيش‌بيني ليبرال و آرمان‌‌گرايان در روابط بين‌الملل در دهه‌هاي نخستين قرن بيستم در مورد پايان يافتن نقش انحصاري دولت‌ها چندان بيراه هم نبوده است.


ليبرال‌ها در آن سال‌ها بر اين باور اصرار ورزيدند كه بايد به ليست بازيگران نظام بين‌الملل، كنش‌گران فروملي و فراملي را نيز اضافه كرد.


اما آن پيش‌بيني در سال‌هاي نخستين قرن بيستم بيشتر به پيش‌گويي مي‌ماند و شاهد اين مدعا نيز رقم خوردن 2 جنگ جهاني و ناتواني ليبرال‌ها در كنترل و پيشگيري‌ از وقوع چنين حوادث خونيني بود. اگرچه ليبرال‌ها به درستي اين نظر را مطرح كردند كه سياست خارجي دولت‌هاي ملي ادامه سياست داخلي آنهاست، ولي هيچ‌گاه نتوانستند قواعد و اصول‌شان را با سربرآوردن دو نظام فاشيستي و كمونيستي در اروپا تطبيق دهند.
به دليل تفاوت رفتارها و ادراكات در اين دو نظام با سيستم‌هاي ليبرال و سرمايه‌داري‌ غرب، درد مزمن بي‌ثباتي در نظام بين‌الملل به زخم خونين جنگ تبديل شد و از دل چنين آشوبي نيز سرانجام نظام دوقطبي بيرون آمد كه مركز ثقل آن سيستم موازنه بود و ثبات و امنيت نيز درچنين چارچوبي صرفا محصول تن دادن به نظريات رئاليسيتي و نورئاليستي تلقي مي‌شد. واقع‌گرايي در اين دوره آنچنان هيبتي پيدا كرد كه تبديل نظريه به پاردايم را به امري ضروري مبدل ساخت. اجماع ميان نخبگان روابط بين‌الملل آنچنان بود كه كمتر اختلاف‌نظري تحمل مي‌شد و دايره تبادل افكار به اينجا مي‌رسيد كه نقش انحصاري دولت‌هاي ملي در عرصه نظام‌ جهاني را بايد به توپ‌هاي بيليارد تشبيه كرد يا توپ بسكتبال.


اما از دهه 1980 و با قوت گرفتن فرآيند جهاني شدن، ليبرال‌ها جان تازه‌اي گرفتند و با فروپاشي نظام كمونيستي در  اتحاد جماهير شوروي اين تصور به امري همگاني تبديل شد كه رئاليسم به پايان خط رسيده است. اينچنين بود كه آلوين تافلر، فرانسيس فوكوياما و ساير نظريه‌پردازان ليبرال از تشكيل دهكده جهاني سخن گفتند و از انقلاب ارتباطات و اينترنت به عنوان عوامل پيش‌برنده تحولات جديد در دهه پاياني قرن بيستم ياد كردند. اما با جنگ اول خليج‌فارس خيلي زود اميدها به نااميدي تبديل شد و تكرار چنين نبردهاي خونيني در قالب نسل‌كشي در اروپا تخم يأس را در زمين نظريه‌پردازي ليبرال‌ها كاشت. با وقوع حادثه 11 سپتامبر در سال 2011 و جنگ‌هاي دنباله‌دار در خاورميانه ليبرال‌ها دوباره به لاك خود فرو رفتند و رئاليست‌ها ديگربار به صف اول مديريت بحران در نظام جهاني پيوستند. اما صدراعظمي واقع‌گرايان اين‌بار خيلي طول نكشيد و در دهه دوم قرن بيست‌ويكم جولیان آسانژ و ادوارد اسنودن نشان دادند كه نقش انحصاري دولت‌ها در نظام بين‌الملل ديگر به لحظات پاياني خود رسيده است. در نمونه آخر جواني 30ساله با استفاده از ابزار اينترنت نه‌تنها توانست قدرت ايالات‌متحده آمريكا را به عنوان يك هژمون تمام‌عيار در نظام بين‌الملل به چالش بكشد، حتي نقش‌آفريني دولت‌هاي ملي را با ابهام مواجه كرد. به عبارت ديگر در نمايشنامه اسنودن آن چيزي كه بيش از هر چيز زير سوال رفت يك اصل متقن و برآمده از نشست وستفالي در سال 1648 بود. با به چالش كشيده شدن نقش انحصاري دولت‌ها در نظام بين‌الملل ديگر مخاطب خاص اسنودن كاخ سفيد و پرزيدنت‌اش باراك‌ اوباما نبود بلكه همه دولت‌هاي ملي در سيبل حملات اين جوان 30ساله قرار گرفتند. شايد به همين دليل هم بود كه در زمان طرح پناهندگي اسنودن از روسيه، درخواست او مشروط شد و پوتين ترجيح داد يك  اسنودن مقيد به اصول دولت‌هاي ملي را به شهروندي بپذيرد تا يك فرد حامي آزادي مطلق اينترنت را.


با همه اين فراز و فرودها، اسنودن كار دولت‌هاي ملي را يكسره كرد. او در همان ماه ژوئن و در روزي كه تصميم گرفت اطلاعات طبقه‌بندي‌ شده‌اي از برنامه شنود پريزم را در اختيار گاردين و واشنگتن‌پست قرار دهد كار را تمام كرد. اسنودن به نقش انحصاري دولت‌ها در نظام بين‌الملل پايان داد و اصول و قواعد ليبرال‌ها را به امرواقعی تبديل كرد و رئاليست‌ها را براي آينده‌اي نامعلوم به حاشيه برد. چراكه هم او بود كه به اصل بنيادين واقع‌گرايان در عرصه عمل تاخت و حتي ماهيت وجودي‌اش را با ابهام جدي مواجه كرد.


اسنودن اكنون ديگر يك كارمند دون‌پايه سازمان اطلاعات آمريكا نيست او به نماد يك تحول بزرگ تبديل شده است؛ تحولي كه يك اصل را به دولت ملي ديكته مي‌كند: ديگر شما از بازيگران بلامنازع عرصه بين‌الملل نيستيد؛ بازيگران فروملي و فراملي را هم جدي بگيريد.


اگر اين پيام جدي گرفته نشود، توفان هكرهاي اينترنتي در سال‌هاي آينده قدرت سخت و نرم دولت‌هاي ملي را درو خواهد كرد و اين اصل را به يك قاعده قطعي در كتاب نظريات روابط بين‌الملل تبديل مي‌كند كه ليبراليسم ديگر از جنس خيال نيست و آرماني است كه رنگ و بوي واقعيت به خود گرفته و برخي قواعد رئاليست‌ها را برخلاف انتظار به توهمي انكارناشدني مبدل ساخته است.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: