1392/5/7 ۱۳:۰۲
در میان جهلهایی که بشر گرفتار آن است، بدترین آن، جمود و قشریگری است؛ اگر کسی علت قتلهایی که در تاریخ رخ داده است را ریشهیابی کند، شاید تعداد کسانی که با تیغ جمود و جهالت به قربانگاه رفتهاند، کمتر از عوامل دیگر نباشد یا بیشتر باشد
در میان جهلهایی که بشر گرفتار آن است، بدترین آن، جمود و قشریگری است؛ اگر کسی علت قتلهایی که در تاریخ رخ داده است را ریشهیابی کند، شاید تعداد کسانی که با تیغ جمود و جهالت به قربانگاه رفتهاند، کمتر از عوامل دیگر نباشد یا بیشتر باشد. شاید علت اینکه قرآن کریم انسانها را پس از نزول آیات الهی به تعقل و تفکر دعوت میکند، این است که ریشه جمود و جهالت و قشریگری را در میان دینداران برکند. پیامبر اسلام بارها جامعه را از جاهلان متنسک هشدار داد. کسی به نام ابنملجم مرادی که حاضر است شخصی مانند علیبنابیطالب(ع) را در هنگام نماز ترور کند و زشتترین کار را به حساب خدا گذارد، درونمایهای جز خشونت و جهالت ندارد. شمشیر ابنملجم شمشیر نفاق و کفر نبود بلکه شمشیر یک دیندار نادان بود. شهید مطهری میگوید: اگر میخواهید بفهمید جمود با دنیای اسلام چه کرده است، همین موضوع را در نظر بگیرید که علیابنابیطالب را چی کشت؟ یک وقت میگوییم علیبنابیطالب را کی کشت؟ و یک وقت میگوییم علی را چی کشت؟ اگر بگوییم علی را کی کشت، البته ابنملجم مرادی و اگر بگیم علی را چی کشت، باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشکهمقدسی». (اسلام و مقتضیات زمان، ص68) کلمه جهل در قران کریم 24 بار به کار رفته است. بنابر تحقیقاتی که از این واژه صورت گرفته است، جهل بهمعنای بیسوادی و در برابر علم نیست، بلکه جهل در برابر عقل یا برابر حلم است. و جهل در قرآن بهمعنای بیعقلی و بیحلمی است. دینداران جاهل نه اینکه بیسوادند، بلکه بهمعنای این است که گزارههای دینی را با تعصب و قشریگری و خشونت عجین ساختهاند؛ لهذا جهل در کنار ظلم قرار گرفته است.« انه کان ظلوما جهولا» علی در خ 166 میفرماید: ولا تکونو کجفاه الجاهلیه لافیالدین یتفقهون، مانند ستمکاران جاهلیت نباشید که در دین خدا تفقه نمیکردند. موقعی که طرفداران فرعون با موسی درافتادند به موسی گفتند: اجعل لنا الاها کما لهم الهه قال انکم قوم تجهلون؛ تو هم برای ما بتهایی قرار ده همانگونه که آنها خدایانی دارند، موسی گفت؛ شما جمعیتی جاهل و نادانید. یعنی جهل مذهبی شما را فرا گرفته است. یعنی فرعون شما را با ابزار مذهب فریب داده است. مشکل غالب پیامبران با مردم زمانشان، جهل مذهبی و اعتقادات دور از خرد بوده است؛ یعنی باورهایی که هیچ منشا عقلانی و انسانی نداشته است. و این احبار و رهبان بودند که مذهب را برای چپاول مردم سرمایه کار خود کرده بودند. در تاریخ اسلام پس از مرگ پیامبر، جهالت مذهبی در زمان درگیریهای میان معاویه و حضرت علی(ع) اوج میگیرد و در آن میان گروهی به نام خوارج زاده میشود. خوارج کسانی بودند که درد دینی بالایی داشتند. اما پرده تعصب و جهالت، اندام اعتقادی آنان را پوشانده بود. در دینداری تعادل نداشتند عدم تعادل آنان ناشی از جهل آنان بود. امامعلی(ع) فرمود: «لاتری الجاهل الا مفرّطا او مفرّطا». و حضرت در گله از آنان فرمود:« الی الله اشکو من معشرا یعیشون جهالا» پناه میبرم به خدا از گروهی که با جهل زندگی میکنند. بعد از جریان حکمیت هر جا حضرت علی سخنی ایراد میکردند، دینداران جاهل سعی داشتند سخنان امام را به استهزا بگیرند. معاویهبنابیسفیان سلطان شامات از این جهالت دینی بیشترین استفاده را برای حکومت استبدادی خود میبرد؛ چرا که این نادانی خوارج بیشترین شقاق و نفاق را میان مسلمین انداخت. و با تبلیغی که افراد متملق درباری علیه امامعلی(ع) داشتند، جریان جهالت دینی را به سود معاویه پیش میبردند و تبلیغهای یکجانبه حقیقت را بر خیلی از کسان مشتبه میساخت. امامعلی(ع) در نامهای به معاویه فرمود: فعدوت علی الدنیا بتاویل القرآن؛ تو با تاویل قرآن به سود خود بر دنیا سیطره پیدا کردهای. (نامه55) امامعلی(ع) در نطقی فرمود: میبینم که جامعه اسلامی به دوران پیش از اسلام بازگشته و نشانههای جاهلیت یکی پس از دیگری خود را نشان میدهد. یکی از نشانههای آن این است که: «فی زمن عالمها ملجم و جاهلها مکرم.» امامعلی(ع) در یکی از خطبهها فرمود: ما با معاویه بر سر قدرت دعوا نداریم. دعوای ما با معاویه بر سر سه چیز است، یکی چرا بدعتها در دین خدا راه یافته و سنتهای واقعی پیامبر را به یکسو نهادهاند و اینکه چرا نسبت به بیتالمال مسلمین دست چپاول دراز شده و سوم اینکه چرا نالایقان بر مسند امور نشستهاند. تلاش امامعلی(ع) بر این بود که در دوران حکومتش آتش جنگی برافروخته نشود و در برابر ترفندهای معاویه همواره به اصحابش میفرمود شما آغازگر جنگ نباشید. در روزهای پیش ازجنگ صفین کسی از یاران حضرت به معاویه ناسزا گفت. حضرت فرمود: خوش ندارم از اینکه شماها دشمن خود را ناسزا گویید. چون ما برای جنگ نیامدهایم؛ بلکه رسالت ما جلوگیری از ریختن خون مردمان است. نگرانی و درد و دریغ امیرمومنان این بود که برخی از این جاهلان متعصب که در راس بعضی امور قرار گرفتهاند جامعه را به فساد و جنگ بکشانند. فرمود: و لکننی آسی ان یلی امر هذه الامه سفهاءها و فجارها فتتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحین حربا و الفاسقین حزبا؛ (نهجالبلاغه نامه 62) در جای دیگر رسالت خود را چنین بازگو میکند: پروردگارا تو میدانی آنچه که برای آن بهپا خاستهایم نه برای این بود که به ملک و سلطنتی دست یازیم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی به دست آوریم؛ بلکه برای این بود که نشانههای ازبینرفته دینت را بازگردانیم و صلح و صلاح و سازندگی را در شهرهایت آشکار سازیم، تا بندگان ستمدیدهات در امن و آرامش قرار گیرند و قوانین و مقرراتی که به دست فراموشی سپرده شده است بار دیگر عملی شود. (خ 131) با شهادت امامعلی(ع) کار ملک و مردم دشوارتر شد و سه حوزه بزرگ اسلام یعنی شامات و حجاز و عراق هر کدام برای زمامداری مسلمین راه جدایی را برگزیدند. و امامحسن(ع) برای خلافت چندان دوام نیاورد و حکومت معاویه آتش جنگ و نفاق را در میان مسلمین شعلهور ساخت و خلافت اسلامی از عدالت علی به شقاوت خلفایی گرایید که برای بقای خود بیجرم و بیجنایت سرها میبریدند و به نام این خلفا خطبهها میخواندند. و دین خدا را ابزار سیاست میکردند. زیان کسان از پی سود خویش / بجویند و دین اندر آرند پیش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید