همسر بیل گیتس: زنان قوی، جامعه قوی می سازند

1392/5/6 ۱۳:۴۳

 همسر بیل گیتس: زنان قوی، جامعه قوی می سازند

ملیندا گیتس* / ترجمه: محمد حسین باقی : در حوزه توسعه، بحث های بسیاری برای گزارش دادن هست اما گزارش ماه گذشته سازمان ملل در مورد برنامه توسعه در سال پس از 2015 به این دلیل برجسته است که مشتمل بر ایده ای بزرگ است که می تواند آینده را برای میلیاردها نفر تغییر دهد. این گزارش می گوید که سرمایه گذاری بر فقیرترین مردمان دنیا بازدهی نخواهد داشت مگر آنکه بیاموزیم که چگونه این تضمین را بدهیم که زنان و دختران هم بطور مساوی از آن بهره مند شوند.

 

ملیندا گیتس* / ترجمه: محمد حسین باقی : در حوزه توسعه، بحث های بسیاری برای گزارش دادن هست اما گزارش ماه گذشته سازمان ملل در مورد برنامه توسعه در سال پس از 2015 به این دلیل برجسته است که مشتمل بر ایده ای بزرگ است که می تواند آینده را برای میلیاردها نفر تغییر دهد. این گزارش می گوید که سرمایه گذاری بر فقیرترین مردمان دنیا بازدهی نخواهد داشت مگر آنکه بیاموزیم که چگونه این تضمین را بدهیم که زنان و دختران هم بطور مساوی از آن بهره مند شوند. سرمایه گذاری بر  زنان و دختران باید توجیه پذیر باشد. آنها نیمی از جمعیت (و اکثریت فقرا) را تشکیل می دهند. با این حال، آنها از سوی جوامعی که در حوزه توسعه فعال هستند نادیده گرفته می شوند.

افزون بر این، وکلا و حامیان و کارشناسان سال هاست که می گویند اگر زنان و دختران قدرت تصمیم گیری در مورد مسائل اساسی زندگی و خانواده را داشته باشند، تحصیل، غذا و بهداشت را ترجیح می دهند و در اولویت خود می گذارند. بطور خلاصه، وقتی ما بر زنان و دختران سرمایه گذاری می کنیم این بدین معناست که ما بر مردمی سرمایه گذاری می کنیم که آنها هم بر همگان سرمایه گذاری می کنند.


متاسفانه، این واقعیت هرگز بر برنامه های مربوط به توسعه دولتی تاثیر نگذاشته است. اهداف برنامه هشت ساله توسعه هزاره (MDGs ) را در نظر بگیرید که به مثابه منشور حوزه توسعه بکار گرفته شد آن هم از زمانی که سازمان ملل در سال 2010 آن را پذیرفت. اهداف توسعه هزاره یک موفقیت بزرگ بود چرا که فهرست تقریبا بی پایانی از اولویت ها را به هشت هدف دقیق کاهش داد. همسرم اهداف توسعه هزاره را «کارنامه جهانی» می نامد. از آنجا که رهبران می دانند که بر اساس اهداف و برنامه های خاص «درجه بندی و رتبه بندی» می شوند (مثل نرخ مرگ و میر کودکان) بنابراین از منابع خود به صورت استراتژیک تر استفاده می کنند. به همین دلیل است که دنیا در بسیاری از این اهداف پیشرفت های چشمگیری کرده است که با اولین مورد از آن 8 مورد آغاز شد (یعنی نصف کردن فقر جهانی) و این هدف پنج سال زودتر به دست آمد.


پیامد منفی برای موفقیت اهداف هزاره این است که اولویت هایی که در کارنامه جهانی پاس داشته نمی شد اهمیت کمتری به دست آورند. یک جورهایی، این همان چیزی است که برای زنان و دختران رخ داد. یکی از اهداف اخیر بطور اخص به برابری جنسیتی اختصاص داده شده اما تنها یک هدف را در بر می گیرد: حذف تفاوت های جنسیتی در امر آموزش. این کار مهمی است که در جریان است اما همین امر یکی از بی شمار مسائل مرتبط با جنسیت است که در فرایند توسعه مهم است.


وقتی اهداف توسعه هزاره در سال 2015 منقضی شوند کدام یک ما را به توصیه های پانل سازمان ملل برای آنچه که باید جایگزین شود باز می گرداند. برابری جنسیتی پیشنهاد شده برای پس از سال 2015 قوی تر از اهداف پیش از خود است. این شامل اهدافی برای محدود ساختن خشونت مبتنی بر جنسیت و ازدواج کودکان و ارتقای حقوق مالکیت برای زنان می شود.


رسیدن به تعادلی صحیح میان عملی شدن این اهداف به صورت ملموس و خاص و واقعیت دشوار زندگی زنان سخت است. (در واقع، این چالشی مهم در سراسر حوزه مربوط به توسعه است). فهرست اهداف پیشنهادی در این گزارش آغازی امیدوار کننده است. با این حال، پیشرفت واقعی، توصیه همان پانل است که بر اساس آن داده ها درباره هر هدف واحدی با جنسیت (و همچنین از سوی گروه های مهمی مثل درآمد و جایی که مردم زندگی می کنند) آغاز شود. تحلیل این داده ها به ما خواهد گفت که آیا پیشرفت هایی که ما در حال انجام آن هستیم برای زنان و مردان به صورت مساوی مصداق می یابد (یا بطور مثال، برای ساکنان زاغه نشین و روستاییان بطور برابر). مساله هرگز این نبوده است و ناتوانی ما برای رسوخ در این داده ها منجر به راه حل های مغرضانه نسبت به مردان شده است.


شما می توانید این تعصب جنسی را که در ذات توسعه هست با نگاهی نزدیک به تاریخ معاصرِ توسعه کشاورزی در آفریقای جنوب صحرا ببینید. زنان در این بخش از دنیا بیشتر کارهای کشاورزی را انجام می دهند اما در مقابل، بسیاری از برنامه های کشاورزی به گونه ای طراحی شد که اکثریت مردان کشاورز را تحت پوشش قرار دهد. بطور مثال، کارمندان دولت که کشاورزان را آموزش می دهند مرد هستند که در برخی موارد به آنها اجازه داده نمی شود که زنان را آموزش دهند و در بسیاری موارد ترجیح می دهند که با مردان کار کنند. در نتیجه، کشاورزان زن کم بازده تر از همتایان مرد خود می شوند. از آنجا که احتمال زیادی هست که زنان نان آور خانواده باشند، این واقعیت که رشد مواد غذایی آنها اندک است عواقب فاجعه باری برای کودکان در سراسر این قاره (و در سطح کلان تر برای توسعه) در بر خواهد داشت. اگر ما این داده ها را بشکافیم در خواهیم یافت که آیا گروه های خاصی به حال خود رها می شوند یا خیر. سپس برنامه های درون کشوری می تواند مورد بازنگری قرار گرفته تا این مشکلات حل شود.  


ما به تجربه آموخته ایم که موج رو به افزایش در توسعه ضرورتا تمام قایق ها را بلند نمی کند. در همین راستا، پیشرفت به سوی اهداف توسعه هزاره ضرورتا دربرگیرنده همه مردم نیست.  کاستن از فقر برخی از مردم میسر است اما برای برخی دیگر خیر. این تفرق راه درازی در ترمیم کاستی ها در مجموعه بعدی اهداف جهانی خواهد داشت. پانل سازمان ملل یک مانع بزرگ در راه رسیدن میوه های این تفرق است: چنانکه در حال حاضر چنین هست، جهان توانایی ندارد تا داده های لازم را جمع آوری کرده یا به تحلیل درست آن بپردازد. برخی کشورها به وضوح داده های کافی جمع نمی کنند یا داده هایشان درست نیست. کشورهای دیگری که داده های بهتری دارند آن را به شیوه ای دنبال نمی کنند که مقایسه کشور به کشور را میسر سازد و این استفاده از داده ها را دشوار می سازد. این گزارش خواستار «انقلاب اطلاعاتی یا داده ای» است که از ابزارهای دیجیتالی جدید که در دسترس ماست استفاده بهتری ببرد. این مساله در طی دو سال آینده سرمایه گذاری کلانی را می طلبد تا تضمین کند که وقتی نسل جدیدی از اهداف توسعه هزاره در سال 2015 مطرح و اجرایی می شود، دولت ها در کشورهای در حال توسعه از ظرفیت جمع آوری و تحلیل داده ها برخوردار باشند.


می دانم که تفرق داده ها امری معمولی به نظر می رسد. دولت ها زیبا نیستند حتا اگر آنها را در لباس شعاری همچون «انقلاب اطلاعاتی بزرگ» در آورید. با این حال، به همان اندازه که توسعه به انگیزه های انسانی همچون علاقه مادر به بخشیدن زندگی جدید به فرزندش وابسته است، بر شالوده فنی و استوارِ ساختارهای هوشمندِ انگیزه بخش، تدارکات کارآمد و موثر و سایر جزییات هم متکی است. اهداف توسعه هزاره نمونه کاملی است از این یگانگی تضادها.
من به تازگی سفری به سنگال داشتم و پیشرفت هایی که این کشور در ارائه وسایل پیشگیری به زنان نیازمند به آنها ارائه داده را دنبال کردم. در یک کلینیک بهداشتی در داکار، با «مونیک» (زنی 23 ساله که از وسایل پیشگیری استفاده می کرد و برای معاینه هر 6 ماه به این مرکز می آمد) دیدار کردم. از او پرسیدم چرا از وسائل پیشگیری استفاده می کند و او گفت که شاهد زنانی در اجتماع خود است که می کوشند تا از فرزندان ناسالم خود که یکی پس از دیگری به دنیا می آیند مراقبت کنند. او می گوید که نمی خواهد در زمره این زنان باشد. همانطور که دیدیم، این واقعیت صرف که زنان و دختران می توانند توسعه را به پیش ببرند کافی نیست. آنچه نیاز است همانا سیستمی است که برای اینکه آنها را در صندلی راننده قرار دهد طراحی شده است. یک رکن اصلی این سیستم همانا اطلاعاتی است که می توانیم برای رصد کردن، ارزیابی کردن و بهبود مداوم برنامه های توسعه ای استفاده کنیم. هنوز دو سال باقی است تا نسل بعدی اهداف توسعه هزاره امضا شده، مهر و موم شود و ابلاغ شود. امیدوارم وقتی امضا و ابلاغ شدند این نظریه که بر گزارش پنل سازمان ملل تاکید می کند (که زنان نه تنها یک حوزه توسعه ای هستند بلکه منبعی قدرتمند از توسعه هم هستند) همچنان در محور برنامه ها باشد. در عین حال، بر ماست که در سیستم هایی سرمایه گذاری کنیم که بتواند این تئوری را به نوبه خود به واقعیت تبدیل کند. اگر ما اراده و روش مد نظر قرار دادن زنان و دختران را داشته باشیم، سپس می توانیم روی آنها حساب کنیم تا به اجتماعات و جوامع پیرامون شان کمک کنند و دنیا شکوفا خواهد شد.


همسر بیل گیتس و رییس بنیاد «بیل و ملیندا گیتس». این مطلب در 17 جولای 2013 در فارن پالیسی منتشر شد.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: