گفتگو با حجت شکیبا: سانسورهای ناگهانی، روزانه و البته عجیب

1392/5/2 ۱۴:۳۲

گفتگو با حجت شکیبا: سانسورهای ناگهانی، روزانه و البته عجیب

علیرضا امیر حاجبی: مدت ها پیش از هنرمند برجسته پرسیدم بهترین کاری که یک دولت می تواند برای هنر و هنرمند انجام دهد چیست؟ ایشان پاسخ دادند: " بهترین کار این است که دولت هیچ کاری نکند. این بزرگترین لطف به هنرمندان است" در طول سال ها مصادیق مختلفی در تائید این کلام حکیمانه یافتم و بارها و بارها تاکید کردیم که هرچه دولت کمتر در امور هنری دخالت کند سود دو طرفه برده ایم. چه آنگاه که دولت از هنرمندی خاص حمایت می کند و چه دست به تاسیس نهادی فرهنگی هنری می زند. همواره یک پای کار می لنگد در تعامل بین هنرمندان و دولت چیزی درست کار نمی کند.



علیرضا امیر حاجبی: مدت ها پیش از هنرمند برجسته پرسیدم بهترین کاری که یک دولت می تواند برای هنر و هنرمند انجام دهد چیست؟ ایشان پاسخ دادند: " بهترین کار این است که دولت هیچ کاری نکند. این بزرگترین لطف به هنرمندان است" در طول سال ها مصادیق مختلفی در تائید این کلام حکیمانه یافتم و بارها و بارها تاکید کردیم که هرچه دولت کمتر در امور هنری دخالت کند سود دو طرفه برده ایم. چه آنگاه که دولت از هنرمندی خاص حمایت می کند و چه دست به تاسیس نهادی فرهنگی هنری می زند. همواره یک پای کار می لنگد در تعامل بین هنرمندان و دولت چیزی درست کار نمی کند. دولت ها بطور کل در سراسر جهان نفع و حفظ قدرت خود را در نظر می گیند که این در حوزه هنر کاری است بسیار خطرناک و مضر. موزه کمال الملک اخیرا توسط  شهرار تهران افتتاح شد. به شخصه متوجه نشدم که دلیل افتتاح و صف هزینه برای راه انداختن موزه ایی که شاید در سال صد نفر هم از آن دیدن نکنند چیست؟ البته بیلان فروش بلیط در سال آینده موید این پیش بینی خواهد بود. در این بین برخورد مسئولان  عدم درک جایگاه یکی از مهمترین هنرمندان معاصر که بخوبی با هنر کمال المک آشناست نیز مسئله دیگری شد تا به این بهانه با حجت شکیبا هنرمند برجسته ایرانی گفتگوی کوتاهی انجام دهیم. هنرمندی که عامه مردم با بسیاری از آثار وی آشنا هستند. نمایشگاه اخیر شکیبا در فرهنگسرای نیاوران نیز برای او خاطرات تلخ و شیرینی به همراه داشت که باید بیشتر و جدی  تر بدان پرداخت.


***
جناب شکیبا! شما در طی دوران کاری خود شاید نزدیک‌ترین ارتباط را به لحاظ آشنایی  با هنر وفنون کمال المک داشته اید و فارق از نظریات منتقدان و کارشناسان، شما از نزدیک آثار این هنرمند برجسته را بررسی و بازسازی کرده اید. ارتباط شما با کمال الملک از کجا آغاز شد؟
شیفتگی من به آثار کمال الملک به دوران کودکی من باز می گردد. زمانی که نزد استادی آموزش نقاشی می دیدم. ایشان در آن زمان تحت تاثیر کمال الملک بودند.وی در فرصتی مرا به منزل جناب محمودی که از نزدیکان کمال الملک بود بردند تا یکی از آثار کمال الملک را از نزدیک ببینم. این یک آرزوی بزرگی بود که داشت محقق می شد. من در آن جلسه اجازه پیدا کردن از نزدیک تابلوی فالگیر استاد را ببینم و لمس کنم.این اتفاق برایم خیلی مهم بود. اجرای دقیق استاد مرا حیرت زده کرد. بعد از بازگشت به گرگان همان روش نقاشی را ادامه دادم. می خواستم هنرمندی باشم مانند کمال الملک.این روند ادامه داشت. سعی می کردم با دقت زیاد نقاشی کنم که همین امر بعدها مرا به سمت هایپررئالیسم سوق داد.مثلا مجموعه اسکناس هایم که کاملا هایپررئالیستی است.


شما در فیلم کمال الملک اثر مرحوم علی حاتمی نقش مهمی را در پشت صحنه ایفا کردید و آن بازسازی آثار کمال الملک بود زیرا گروه فیلم برداری اجازه نداشتند از تابلو ها استاد تصویر برداری کنند. کپی هایی که شما از این آثار کشیدید در حال حاضر کجا هستند؟
بعضی فروخته شد. بعضی ها از جمله نقاشی تالار آینه نیز نزد خودم است.

 

شما معتقد هستید که نوع زاویه بندی و ترکیب بندی نقاشی تالار آینه ویژگی های منحصر بفردی دارد. لطفا درباره این ویژگی توضیح دهید.
وقتی سر صحنه کار می کردیم فهمیدم که تصویر کمال الملک در یکی ازآینه ها افتاده است گویا پشت به تالار و شاه قرار گرفته است. این مسئله معمایی شده بود.برخی معتقد بودند که این نوعی انتقام گیری از شاه بر سر ماجرای سرقت جواهرات. اما من گمان نمی کنم اینطور باشد.

 

 کمال الملک از آینه‌هایی که در برخی زوایا نصب شده استفاده کرده است.مانند استفاده لنز واید و بعد از یک عکاس خواسته تا از تالار عکس بگیرد. نگاتیو را برعکس چاپ کرده. خیلی از نقاشان از عکس استفاده می کنند که من در کتابم نقش عکس در هنر ایران بدان اشاره کرده ام.صنیع المک هم از عکس استفاده کرده است یا حمود خان و علی خان. این یک زیرکی می خواهد.

 

اخیرا موزه ایی به نام کمال الملک راه اندازی شده است. آیا  مسئولان از شما جهت مراسم افتتاح و همکاری با این مجموعه دعوت کردند؟
 یکی از مسئولان با عجله و شتاب آمد پیش من و پرسید چیزی مناسب موزه دارم یا نه که من هم آن چیز هایی که داشتم را نشان دادم.هم آثار خودم و هم آثار شاگردان استاد را.قیمتی پیشنهاد دادم و رفتند و دیگر نیامدند.حتی می‌توانستند به صورت امانی آثار را ببرد. اما نه به این صورت و رفتار بلکه با کمی احترام و صبر.در افتتاحیه هم از من دعودتی به عمل نیامد.

 

نمایشگاه اخیرتان در فرهنگسرای نیاوران مروری بر آثار شما بود که طی پنجاه سال گذشته خلق کرده اید. از آثار انتزاعی تان  گرفته تا دوره اخیر. از نمایشگاه راضی هستید؟ برخورد مسئولان چگونه بود؟ استقبال مخاطبان را چگونه دیدید؟
در ایران هیچ چیز یک دست نیست. خوب و بد همه جا پیدا می شود. رفتار مسئولان فرهنگسرا هم همین گونه بود. یک سری سانسورهای عجیب، ناگهانی و روزانه  شامل حال تابلوهای من می شد که بی مورد بودند اما برخورد مخاطبان که عالی بود. کاملا نیرو گرفتم.

با اینکه همگان حجت شکیبا را به عنوان نقاش می شناسند اما عکاسی نیز در زندگی هنری شما نقش پررنگی داشته و دارد این علاقه از کجا آغاز شد؟
من در عکاسخانه بزرگ شدم. پدر من عکاس بود و اولین عکاسی نوین در گرگان متعلق به ایشان بود.در ایران می شنویم که در برابر یک نقاشی خوب می گویند درست مثل عکس است و اگر در برابر یک عکاس خوب قرار بگیریم می گوییم درست مثل نقاشی است.این تبدیل به نوعی معیار شده که من هم به نحوی این دو هنر را به هم رسانده ام. امیدوارم بتوانم روزی عکاس هایم را به نمایش بگذارم.

 

در سیر آثار شما می توانیم چند دوره را به‌خوبی از یکدیگر تمایز دهیم. از نگاه تان به دوره قاجار و سپس اساطیر ایرانی و قهرمانان شاهنامه تا به امروز و آثار عرفانی تان. چگونه به شمس و مولانا رسیدید؟
مولانا جایگاه ویژه ایی در فرهنگ عامه ایران دارد.مردم با مثنوی معنوی و دیوان شمس به اشکال نامختلف آشنا هستند. اما تا بحا هیچ هنرمندی به صورت منسجم بر روی ارتباط عرفانی شمس و مولانا کار نکرده بود.یک اتفاق ماورائی در کانادا برایم افتاد که از آن عکاسی هم کردم.فکر می کنم که آن اتفاق مرا به سمت مفاهیم عرفانی سوق داد.از زمین کنده شدم و فهمیدم می توانیم غیر مادی هم به جهان و هنر نگریست. این برای من نوعی تحول درونی و روحی بود. شاید به سن و سال مربوط باشد و شاید مسیر هنر مرا به اینجا کشانده. خداوند به من لطف داشته که این راه را پیش پای من قرار داده است.شرایط اینطور بوجود آمده که به اینجا برسم.


کار جدیدی را شروع کردید؟
هنوز روی مولانا و شمس کار می کنم. این مجموعه ادامه داردو مثل یک سفر طولانی است. امیدوارم این مجموعه تبدیل به یک کتاب نفیس شود.

 

 

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: