1392/4/31 ۱۱:۱۱
آسیب چیست و منظور از آسیبهای اجتماعی کدام است؟ آیا تا کنون وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران را بررسی کردهاید؟ میدانید که چگونه است؟ ارزیابیها چگونه است؟ اصولاً معتقد به وجود آسیبهای چند لایه هستید یا خیر؟ اینها سئوالاتی است که در حوزه آسیبهای اجتماعی مطرح است. برخی به آنها پاسخ دادهاند و برخی از کنار آن گذاشتند. پاسخهای دکتر غلامعباس توسلی جامعهشناس ایرانی را به سه سئوال مهم این حوزه میخوانید:
تعریف شما از آسیب چیست و منظور از آسیبهای اجتماعی کدام است؟ از لحاظ جامعهشناسی ما مفاهیم مختلفی داریم که به هم خیلی نزدیکاند و گاهی همراه هم ادا میشوند ولی باید دقت کرد که هر کدام از این مفاهیم و تعاریف باید در جای خودشان استعمال شود و به اصطلاح آن متدلوژیای که دورکیم مطرح کرده است، علی الاصول پدیدههای اجتماعی را نه به آسیب بلکه به طبیعی و غیرطبیعی تقسیم کرده است. ممکن است بسیاری از جرایم وجود داشته باشند که از نظر دورکیم نرمال هستند ولی اینها زمانی که از حالت نرمال خارج میشوند، حالت آسیب اجتماعی پیدا میکنند. مثلاً مقدار معینی از جرم در هر کشوری طبیعی است و باید این به جایی برسد که بحرانی شود و مردم بگویند که چرا اوضاع اینگونه شد، در حالت طبیعی دزدی، قتل و جرمهایی وجود دارندکه از نظر دورکیم تا حد معینی نرمال هستند. بنابراین آسیب اجتماعی این نیست که هر چیز که به جامعه صدمه زد معنی آسیب اجتماعی بدهد، از نظر فردی آسیب است ولی از نظر اجتماعی آسیب هنگامی است که جامعه از آن متأثر شود و وضعیت را کاملاً غیر طبیعی تلقی کند، بنابراین از حالت طبیعی خارج میشود و به سمت حالت آنرمال میرود و به جایی میرسد که حالت آسیب پیدا میکند و صدمه اجتماعی میزند و از صدمه فردی فراتر میرود. روشها و رویههایی که تأثیر منفی بر جامعه میگذارد و به جامعه صدمه میزند و ضرر میرساند و رفتارهای افراد جامعه را مورد سؤال قرار میدهد را میتوانیم آسیب اجتماعی قلمداد کنیم.
وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ اصولاً معتقد به وجود آسیبهای چند لایه هستید یا خیر؟ آسیبهای اجتماعی طیف وسیعی دارند، ممکن است دهها و یا صدها آسیب اجتماعی را در جامعه داشته باشیم، هر جامعهای در زمان معین ممکن است دچار آسیبهای خاص شود، اگر این آسیبها به حد اعلی برسد ممکن است خود جامعه را دچار بحران کند بنابراین اگر در شرایطی دزدی کلانی در سطوح بالا انجام شود اگر یک بار اتفاق بیفتد غیر طبیعی نیست، اما اگر تکرار شود و رو به تزاید داشته باشد حالت آسیب پیدا میکند. شرایط آسیبها در دورههای مختلف فرق میکند، در یک دورههایی میبینیم که آسیبهای اجتماعی زیاد میشود یعنی هم از لحاظ تعداد و انواع آسیبهای اجتماعی افزایش پیدا میکند. من در کتاب «مشارکت اجتماعی در شرایط جامعه آنومیک» نشان دادهام که جرائم مختلف دادگستری مثل چک بیمحل و امثالهم با هم افزایش یافته است، این نشان میدهد که جامعه دچار بحران است، مثلاً در اوایل استقرار جمهوری اسلامی، منحنی جرائم پایین آمده است اما دوباره این منحنی بالا رفته است و این منحصر به یک نوع آسیب نیست، آسیبهای مختلف با هم هماهنگی دارند و این نشان میدهد جامعه دچار یک سلسله بحران است که منجر به آسیب اجتماعی شده است. در حقیقت آسیبهای اجتماعی وسعت زیادی پیدا کرده است. معمولاً در دوران انقلابات و جنگها آسیبهای اجتماعی کاهش پیدا میکند ولی در موارد دیگری که مثلاً وضع اقتصادی کشور خوب است میبینیم که دزدی، اختلاس، رشوه و قتل وجود دارد که بستگی به شرایط هر کشور دارد، باید دید که اینها از چه چیزی ناشی میشوند، ممکن است ارزشها دچار تزلزل شده باشد و به این خاطر آسیبهای اجتماعی به وجود آمده باشد. برخی میگویند علت طلاق مشکلات اقتصادی است در صورتیکه ممکن است عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ارزشی و مذهبی در معضلات و آسیبهای اجتماعی دخیل باشند. در کل باید بگویم ما در شرایط خوبی نیستیم، برخی آسیبهای اجتماعی به حد بحران رسیده، طلاق و خودکشی و جرائم مختلف افزایش پیدا کرده است. پروندههای دادگستری که گفته میشود نزدیک ده میلیون رسیده است نشان میدهد روابط اجتماعی و اقتصادی بین مردم روابط خوبی نیست بنابراین ما اگر بگوییم که ارزشهایمان متزلزل شده این سؤال پیش میآید که چرا این اتفاق در شرایطی که جامعه مذهبی شده افتاده است. بحرانی ناشی از عدم تعادل میان وسایل ارتباط جمعی در سطح جهانی و آنچه که در داخل ایران میگذرد تضادهایی را به وجود میآورد که ارزشها را از مسیر خودش خارج و فرسوده میکند و بسیاری از مردم از ارزشها رو برمی گردانند، برای مثال گرایش به ارزشهای سکولاریته در مکانی مذهبی رخ میدهد.
آیا جامعهشناسی ایران را در تعریف و یا رویکرد به آسیبهای اجتماعی موفق ارزیابی میکنید؟ اگر نه مشکل را در کجا میدانید؟ یکی از زمینههای کاری که در زمینه جامعهشناسی در اکثر کشورها موفق بوده، کار کردن و تجربه کردن و آمار جمع کردن برای آسیبهای اجتماعی است. در این مورد جامعهشناسی اگر امکان دسترسی به اطلاعات آماری را داشته باشد میتواند برای مثال روی افزایش اعتیاد کار کند ولی آنچه که من مشکل جامعهشناسی میدانم و همانطور که گفتم آسیبها به صورت هماهنگ با هم عمل میکنند و بستر مشترکی برای اینها وجود دارد این است که تئوریزه نشدهاند، با اینکه به صورت مطالعه موردی روی آنها کار شده و تحلیل آماری صورت گرفته است. در جامعه ایران مبانی و دلایل به وجود آمدن این نوع رفتارها و روابط بین اینها غیر از کتابی که من نوشتم که در آن تضاد و تناقض بین مشارکت اجتماعی و آسیبهای اجتماعی را مطرح کردهام که هر چه مشارکت اجتماعی افزایش پیدا کند آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد و بالعکس، موارد دیگری من ندیدهام. ما دزدی، چپاول اموال عمومی، اختلاس، چک بیمحل و امثالهم را داریم که گاهی میتواند نشانهای از یک واقعیت باشد، گاهی تصادفی باشد و گاهی هم میتواند زیربنای مشترکی داشته باشد که میتوانیم با آن برخورد تئوریک و نظری انجام دهیم. بنابراین از لحاظ کار میدانی، کار زیادی صورت گرفته ولی از لحاظ تئوریک هنوز با شرایط خاص جامعه ایران به یک سلسله اصول متقن قطعی دست پیدا نکردهایم. از سطح جمع آوری اطلاعات و آمار خارج نشدهایم.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید