1392/4/21 ۱۹:۲۶
عنايت با همه چيز آلاحمد موافق نبود.ولي ضمن اين عدم موافقت ميپذيرفت که او هست.اين قدرت پذيرندگي در انساني مثل عنايت فوقالعاده زياد بود. در حالي که وقتي شما به مراحل بعدي ميرسيد مثلاً در دورهي پهلوان، براي او ديگر اينطور به نظر ميرسد که آلاحمد بايد در اين مجله باشد و براي آن اعتبار است.
گفتوگو با رضا براهني دربارهی محمود عنايت: معيارگذار بود
مجتبا پورمحسن : محمود عنايت، يکي از چهرههاي قديمي مطبوعات ۲۸ دي ماه در پاريس درگذشت. نام عنايت با دو مجله فردوسي و نگين گره خورده است. او در دوسالي که سردبير مجلهي فردوسي بود، توانست با جذب چهرههاي شاخص، فردوسي را به عنوان هفتهنامهاي شاخص مطرح کند. او در ماهنامهي نگين نيز رويهاش را با وسواس زيادي ادامه داد. رضا براهني که در فردوسي و نگين با محمود عنايت همکاري داشت، در گفتوگو با مهرنامه از او گفته است.
*****
آقاي براهني، درباره دورهي همکاريتان با آقاي محمود عنايت صحبت کنيد، اين همکاري از چه سالي شروع شد؟
من سالهاي متعدد با او همکار بودم. ميدانيد که ايشان ابتدا سردبير مجلهي فردوسي بود بعد از فردوسي رفت و عباس پهلوان به جايش آمد. البته من قبلاً با دکتر عنايت همکاري ميکردم، در آن زمان هيچ مجلهي ديگري نبود و اغلب بچهها باز هم شروع کردند به همکاري کردن با مجله فردوسي. ولي من هرگز همکاريام را با عنايت قطع نکردم. يعني به هر مجلهاي که رفت با هم همکاري داشتيم. حتي مقالات بسيار متعدد و گاهي هم داستان به او ميدادم.
مشي فکريتان ظاهراً کمي با هم متفاوت بود. در کار چطور؟ با هم راحت بوديد؟
خب من آثارم را ميدادم او چاپ ميکرد.
يعني هيچوقت مشکلي ايجاد نشد؟ شما راضي بوديد؟
هرگز هيچ مشکلي پيش نيامد. آدم فوقالعاده خوبي بود. من بسيار از شنيدن خبر فوتش متأسفم. اطلاعي در اين مورد نداشتم. عنايت يکي از آدمهاي فوقالعاده مترقي و باهوش و در عين حال بسيار انسان بود.
جايگاه ويژهاي هم در مطبوعات آن روز داشت؟
بله، در روزنامهنگاري ايران به عقيدهي من اغلب روشنفکران که زماني با حاج سيد جوادي همکاري داشتند همهي اينها به عنايت مطلب ميدادند. ما هم همينطور و اغلب شعرا و نويسندگان هم با او دوستي داشتند. فرض کنيد نادرپور و شاملو خيلي به او احترام ميگذاشتند. چون آدم بسيار با پرنسيپي بود.
افرادي ممکن بود تضادهاي سياسي عميقي هم با هم داشته باشند. معمولاً اين مسأله روي همکاري آقاي عنايت با اين دوستان تأثيري نميگذاشت؟
نه به هيچوجه. به طور کلي آقاي عنايت مطالب سياسي از اينها نميگرفت، بيشتر مطالب اجتماعي و ادبي بود.
بله. ولي خب شخصيتي مثل آلاحمد با وجودي که ادبي بود اما از لحاظ سياسي تأثير داشت. ميخواستم ببينم روي آقاي عنايت اين مسأله تأثيري نداشت؟
نه. عنايت آدم بسيار مستقلي بود. اگر از آلاحمد هم مطلب ميگرفت دقيقاً به اين ميمانست که از من مطلب ميگرفت هيچ فرقي نداشت. به اين دليل که او کاري به اين مسأله نداشت که ديدگاه سياسي و عقيده فلان شخص چيست. اتفاقاً فکر ميکنم که از لحاظ فکري خيلي هم با کساني مثل آلاحمد و... اختلاف نداشت.
اتفاقاً با او نزديکتر هم بود.
بله، اصلاً اختلافي نداشت. يعني به طور کلي در عنايت حالتي وجود داشت که همه را جذب خودش ميکرد. در همان زمان که ما با او همکاري ميکرديم، اشخاصي را که با ما اختلاف داشتند هم به کار وارد ميکرد. او که به ما نگفته بود شما بياييد با من همکاري کنيد، من ديگر با کساني که با شما اختلاف دارند همکاري نميکنم. هرگز چنين شرطي و شروطي بين ما نبود. خودش اعتبار داشت. دکتر عنايت انساني بود شخصاً قابل احترام و عجيب. آدم فهميدهاي بود. و سواد درست و حسابي داشت هم در فارسي و هم تا اندازهاي در مسائل خارجي. از لحاظ سياسي هم آدمي بسيار مترقي بود، با سايرين فرق ميکرد. به همين دليل زماني که سردبيري فردوسي را رها کرد و رفت و عباس پهلوان سردبير شد، همه فکر ميکردند که ممکن است، فردوسي فرو بيفتد. طبيعي است که شخص پهلوان و عنايت متفاوت بودند ولي يک نکته هم هست و آن اينکه پهلوان هم اين توانايي را داشت که آدمهاي مختلف را جذب کند. آنطور که مثلاً در عين حال در مقابل روشنفکران مستقر و تثبيتشده تواضع نشان ميداد، ازشان کار هم ميگرفت. به همين دليل ميبينيم هم شاملو با عنايت همکاري کرده، هم ماها همکاري ميکرديم و همين در عين حال قبلاً هم با عباس پهلوان همکاري شده بود. يعني بيشتر خود مجله فردوسي بود که اهميت داشت.
شما آن زمان جوان بوديد و تفکرات ادبي راديکالي داشتيد. آقاي عنايت به اين تفکرات براي انعکاس ميدان ميداد؟
بله. هيچوقت نشد که من مطلبي داده باشم و او گفته باشد که اين مطلب را عوض کنيد. ميدانيد که بعداً در مجلات ديگري هم که عنايت بيرون داد ما باز هم با او همکاري داشتيم. مثل نگين که تعدادي قصه و شعر و مقالات من در اين مجله چاپ شده.
منظورم اين است که شما آن مقالهاي که در مورد چهار شاعر رومانتيک و... نوشته بوديد، خب مطلبی جنجالي بود در آن روزها، آقاي عنايت براي چاپ اين مطلب عقب ننشست؟
من مطمئن نيستم که چاپ اين مقاله در زمان عنايت بود يا پهلوان ولي فکر ميکنم که اگر احياناً من همان موقع هم اين مطلب را مينوشتم و به عنايت ميدادم او چاپ ميکرد. اتفاقاً پهلوان هم زماني که مطلب را چاپ کرد در مقابل، آنها هم هر چيزي که نوشتند چاپ کرد. يعني اگر احياناً چاپ هم نميکرد من خودم ميگفتم که چاپ کند. چون ما ميخواستيم يک نوع ارتباط سازنده داشته باشيم.
مجلهي فردوسي در اين دو سال که او سردبير بود خيلي مورد توجه قرار گرفت درست است؟
بله. اولاً که ايشان شخص بسيار متواضعي بود و در عين حال موضع داشت. يعني مواضع انساني داشت. يکي از مشخصات دکتر عنايت که برادرش حميد عنايت هم همينطور بود، اين بود که اينها اومانيست بودند، انساندوست بودند و از ديدگاه حقوق انساني برخاسته بودند. فکر ميکنم که به طور کلي هم ذات بسيار خوبي داشتند. يعني هيچگونه بدجنسي آدم از اينها نميديد. من هم حميد را ميشناختم و هم محمود را. و با محمود عنايت در هر جا که او از من مطلبي ميخواست من بلافاصله اين کار را ميکردم.
همصحبتي هم داشتيد؟
بله معلوم است. گاهي با هم ناهار هم ميخورديم، قرار ميگذاشتيم، حرف ميزديم. با هم همکاري داشتيم. عنايت به طور کلي انسان بسيار متين، دوستداشتني و يک انسان واقعي بود که در عين حال نه تطميع ميشد از سوي حکومتها و نهجا خالي ميداد که يکي بيايد زور بهش بگويد. به هيچوجه اين طور نبود. يعني يک انسان مقاوم، انساندوست به معناي واقعي و در عين حال مشروط به شرايط ايران.
ايشان با وجود اينکه مواضع سياسي داشتند اما در مجلاتي که کار ميکردند چيزي که پررنگتر بود فرهنگ و ادب بود.
اتفاقاً يکي از چيزهايي که در رويکرد سياسي اهميت دارد اعتلاي فرهنگ است. اينکه چون اشخاص از لحاظ سياسي پيشرفته نيستند، لااقل با خواندن آن فرهنگها به سوي پيشرفتگي حرکت کنند.
وظيفهي يک سردبير روشنفکر اين نيست که همه را رديف کند در رده خودش، بلکه بايد تنوع فکري را معرفي کند، و اين دموکراسي است. عنايت اتفاقاً اين تنوع فکري را خيلي دوست داشت. از يک طرف سيدجوادي را چاپ ميکرد از طرف ديگر آلاحمد را. از سوي ديگر آثار ما را که نسل بعد از آنها بوديم. اين مسأله درست است که يک شانسي به خودش ميداد ولي در عين حال شانس را به تمام آلترناتيوهايي که در جامعه وجود داشتند هم ميداد و خودش هم خيلي آدم جذاب و در عين حال باسوادي بود.
به شعر هم علاقهمند بود؟ اطلاعاتش در اين زمينه به روز بود؟
بله بسيار علاقهمند بود. به همين دليل در هر مجلهاي که داشته با يک عده از ادبا هم همکاري کرده. از آنها مطلب گرفته يا آنها مطلب دادهاند. به اين دليل که هميشه همه ميدانند که دکتر عنايت آدم فوقالعاده باوجداني بود.
چه طور شد او از فردوسي رفت؟
فکر ميکنم با جهانبانويي اختلافي پيداکرد. البته من دقيقاً نميدانم. ولي بعداً هم که عباس پهلوان آمد گرچه مجله قدري تغيير پيدا کرد، اما به همان شکلي که عنايت بهش داده بود ماند. يعني تغيير خيلي ريشهاي نبود. فردوسي با وجهه به کار ادامه داد و اين وجهه را طبيعي است که در ابتدا مديون عنايت بود و در عين حال مديون آن اشخاص که با او همکاري کردند. البته بعداً هم پهلوان آدم کمهوشي نبود سعي کرد دوباره آن افراد را جذب کند.
با اين ويژگيهايي که مجله فردوسي داشت از طرف حکومت وقت تحت فشار قرار ميگرفت؟
من فکر ميکنم که فردوسي جزو مجلاتي بود که هميشه از سوي حکومت تحت مراقبت عجيب و غريب قرار داشت که يک وقت از دست کسي مسألهي خاصي در نرود.
در دورهي نگين هم با ايشان همکاري داشتيد؟
بله، در اين دوره هم با او همکاري داشتم.
مواضع نگين تفاوتهايي با فردوسي داشت، اينطور نيست؟
بله، نگين يک مجلهي ماهانه بود. در دورههايي هم که اندازهاي به تأخير ميافتاد، ميشد گفت فصلنامه ميشد. ولي عنايت سليقه داشت، فارسياش فوقالعاده خوب بود و مطالبي را که ميگرفت خيلي با دقت چاپ ميکرد. من هم به او شعر دادم و هم بخشهايي از رمانهايم و ساير مقولاتي را که مطرح بود.
بعد از اتفاقات ۱۳32 که فضا بسته شد و محدوديتهايي که براي شما ايجاد شد، باعث نشد که آقاي عنايت مثلاً بگويد که از بعضيها کار چاپ نميکند؟
بعد از ۱۳۳۲ که براي ماها نميتوانست به آن صورت مطرح باشد. چون ما کمي ديرتر از آن سالها شروع کرديم. فکر ميکنم اين مسأله در اين زمان براي امثال شاملو و... يعني يک نسل قبل از ما مطرح ميشد. من در زماني دکتر عنايت را شناختم که سرجاي خودش نشسته بود و در آنجا شروع کرديم به همکاري کردن. بعد او از فردوسي جدا شد و مجله خودش را نشر داد.
از همکاري با فردوسي بيشتر راضي بوديد يا نگين؟
فردوسي يک مجلهي هفتگي بود. نگين اينطور نبود. هر وقت که متنها آماده ميشد و دکتر عنايت خودش مطالب را از اين طرف و آن طرف ميگرفت تقريباً هر يکي، دو ماه درميآمد. خب طبيعي بود که آنجا دقت بيشتري در انتخاب ميشد و خود به خود يک مقدار هم از آن چيزهايي که روزانه يا هر هفته به درد اشخاص ميخورد اجتناب ميشد، چون هفتهنامه با ماهنامه يا مجله فصلي متفاوت است.
پس نگين را موفقتر و مؤثرتر ميدانيد؟
نه مسأله اينها نيست. ميتوانم بگويم روشنفکرانهتر بود. يعني ما به محتوا به اين صورت اهميت دهيم. به جاي اينکه بگويم موفقتر بود چون تيراژش بالا بود. طبيعي است که تيراژ يک مجلهي هفتگي به مراتب بيشتر از يک ماهنامه است. به خصوص ماهنامههايي که اغلب هم عقب ميافتاد. گاهي ممکن بود که در هر دو ماه چاپ شود.
خيلي جالب بود که در آن دوره روشنفکري وجود داشت که مرده باد هيچکس را نميگفت فقط زندهباد بود درست است؟
نه چرا. به نظر من ديالوگ در آن دوره خيلي مطرح بود و همه در اين ديالوگ شرکت ميکردند.
منظورم این است که شور انقلاب آن زمان خيلي غالب بود. درست است؟
در کدام يکي؟
از سال 40 به بعد.
بله، مسائل اجتماعي در آن دوره حادترين مسائل بود. مسائل روشنفکري هم خيلي جدي بود.
روشنفکري در آن دوره به جامعه نزديک هم شده بود، درست است؟
بله خب به تدريج روشنفکري بخشي از جامعه شد. اين طور نبود که مثلاً چهار نفر در حزبي بوده باشند بعد يک دفعه بيايند يک کار عجيب و غريب انجام دهند. چيزي که خيلي مطرح بود به نظر من اين بود که فرد روشنفکر به عنوان فرد روشنفکر مطرح بود. ممکن بود که چند نفر با هم خيلي دوست بوده باشند و با هم کاري کرده باشند، ولي با وجود اينکه همزمان بقيه نويسندهها خواه سنشان کمتر از من خواه بالاتر از من در مجلات مطلب ميدادند، هيچوقت به ذهن من نرسيد که از لحاظ سياسي آيا من موافق او هستم يا مخالفش. يعني به اشخاص به صورت افرادي که عقايد خودشان را داشتند نگريسته ميشد.
محمود عنايتها به نظر شما در روزنامهنگاري ايران ادامه پيدا کردند؟
به نظر من بله. به طور کلي آنها متر و معياري را که از گذشته هم گرفته شده بود بنا نهادند نه اينکه خودشان آن را خالص به وجود آورده باشند. ولي آنها ادامهدهندهي يک مسير پيشرفته بودند و در عين حال هم نگاه ميکردند ببينند آنهايي که سنشان ازشان بيشتر است يا تحصيلاتشان بالاتر است، چطوري عمل ميکنند يا به اصطلاح مستقل عمل ميکنند که او را خطيمشي خود قرار دهند، نه آن که بيايند عملاً دنبالهروي او باشند. مثلاً در اين ترديدي نيست که عنايت با همه چيز آلاحمد موافق نبود. اين واقعيت است. ولي ضمن اين عدم موافقت اما ميپذيرفت که او هست. يعني حضورش را ميپذيرفت و اين قدرت پذيرندگي در انساني مثل عنايت فوقالعاده زياد بود. در حالي که وقتي شما به مراحل بعدي ميرسيد مثلاً در دورهي پهلوان، براي او ديگر اينطور به نظر ميرسد که آلاحمد بايد در اين مجله باشد، براي آن اعتبار است. يعني منظورم اهميت عنايت از لحاظ تفکر است. فقط اينطور نيست که چون اين يک مجله هست و مال من است پس بياييم بگوييم آلاحمد بنويسد و آن يکي هم بنويسد. تفکر برايش خيلي اهميت داشت.
در آن دو سال بعد از انقلاب هم که نگين درميآمد شما مطلب ميداديد؟
فکر ميکنم که دادهام. اما الان يادم نيست.
در جريان تعطيلياش که بوديد؟
بله در جريان بودم. البته ممکن است داده باشم؛ عنايت خواه ميخواست خواه نميخواست، چون عنايت را دوست داشتم.
البته آقاي عنايت آدم معتدلي بود خيلي بد شد که جلوي کارش گرفته شد؟
بله معتدل بود اما در عين حال آدمي بود که موضع داشت. همين موضع داشتن خيلي خيلي مهم است. يعني آدم به اصطلاح زير بليت هر کسي نرود. اين خيلي مهم است. اتفاقاً به نظر من او در اين زمينه معيارگذار بود. انسان خيلي وارسته و از لحاظ سياسي فوقالعاده باهوش و در عين حال اغلب جامعه ايران را خيلي خوب ميشناخت و واقعاً دوست داشت. موقعي که يک مطلب درست و حسابي بهش ميدادي بسيار خوشحال ميشد. هم وقتي که خوب نوشته شده بود و هم زماني که متن هم از لحاظ نويسندگي و هم از جهت محتوا رديف بود خيلي خوشحال ميشد. کوچکترين حس حسادتي نداشت.
خودش هم قلم جذاب و مورد توجهي داشت.
بله يکي از باسوادترين روزنامهنگاران ايران بود.
رگهي طنزي هم داشت.
جزو صف مقدم سردبيران روشنفکر بود از لحاظ انسان روشنفکر بودن، نه مجله روشنفکري داشتن. بله طنز هم داشت. شعرشناس بود. مثالهاي شعري ميآورد. آدمها را خيلي خوب ميشناخت به نظر من حيف شد. راستي عنايت چند سالش بود؟
باوجود اينکه سنتان نزديک بود؛ سخاوت در نگاه و رواداري داشت نه؟
بله، اگر اشکالي هم در کار شما ميديد به شما ميگفت چون ميخواست شما اشتباه نداشته باشيد. اين از روي حسن نيت او بود. در عين حال نميخواست اشخاص تبديل شوند به کساني که در نوشته يقهگيري ميکنند. به متانت نگارش بسيار اهميت ميداد.
اين چيزي است که معمولاً در افرادي که سن و سال بالاتري دارند ديده ميشود. مهم اين است که دکتر عنايت در احوال جواني چنين حالتي داشت؟
بله. علتش اين است که به طور کلي از يک خانواده باسواد ميآمد. برادرش يکي از برجستگان دانشکده حقوق بود. من با او هم همکاريهاي ديگر داشتم. از ما که دعوت ميکردند سوالات کنکور را بنويسيم، او از طرف دانشکده حقوق بود من از دانشکده ادبيات؛ من ميديدم که آنجا دکتر حميد عنايت چقدر انسان متين و فوقالعادهاي است و در عين حال دوست بسيار خوبي بود. ما گاهي با هم ناهار ميخورديم. الان نميدانم او زنده است يا نه؟
نه او سال 61 درگذشت.
اينها مثل اينکه دو قلو بودند.
بله. ولي او حدود 30 سال پيش از دنيا رفت.
بله، هر دو اينها انسانهاي فوقالعاده و روشنفکر و باسوادي بودند و هرگز هم نميشد چيزي را به اينها تحميل کرد نه از سوي حکومت و نه از طرف آدمهاي گنده و از اين نظر آدمهاي مقاوم و متين و فوقالعاده مودبي بودند.
بعد خيلي عجيب است که آدمي با اين استقلال در آن دوران خفقان شاه فعاليت کند و حکومت هم خيلي بهش گير ندهد؟
دليل اين است که اين اشخاص در عين حال محدوديتهاي خاص خودشان را داشتند. يعني مثل آلاحمد نبودند که يک مرتبه قلمش را بردارد و يک چيزي بپراند. يک رفتار ميانهرو داشتند. رفتار راديکاليزم سياسي خودشان را داشتند اما در برخورد با کار فرهنگي متفاوت عمل ميکردند
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید