1392/4/17 ۱۳:۴۲
شب گذشته جشن 80 سالگی رضا داوری اردکانی فیلسوف ایرانی با حضور اندیشمندان و متفکران ایرانی برگزار شد. همچنین در همین روز کتاب «هلیوپولیس» با مقدمه داوری اردکانی با قرائت پیام وزیر فرهنگ لبنان رونمایی شد. کتاب «هلیوپولیس» با حضور غلامعلی حدادعادل، افتخار حسین عارف رئیس مؤسسه فرهنگی اکو، محمد رجبی رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی و جمعی دیگری از اهالی فرهنگ کشور در فرهنگسرای ابنسینا رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار دبا، شهر بعلبک، شهر هلیوپولیس یا شهر خورشید، شهر پایدار آزادی و دعوت به اصلاح و نوید فضایی بهتر است و شاهدی بر این امر که رابطه با خدا، نور و حقیقت، زمان و مکان نمیشناسد جز خط فاصل حق و باطل. و اما شهر جدیل، بیبلوس حکایتهای دیگری از تاریخ دارد. با اشرافش بر دریا که یادآور سفرهای دریایی اجداد فنیقی ماست که با سفرهای خود حروف الفبا و تجارت و رسالت علم و فرهنگ را به عالم منتقل کردم و تمدنهایی را در اطراف مدیترانه تأسیس کردم که آثار بسیاری از آن در اسپانیا، برزیل و ... یافت شده است.
داوری اردکانی تجدد ستیز نیست بلکه رویکردی فلسفی به تجدد دارد در جشن بزرگداشت اردکانی، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران گفت: دکتر داوری اردکانی نگرشی فلسفی به تجدد دارد از اینرو متجدد شدن به خودی خود هم عیب نیست بلکه عیب آن است که زندگی متجددانه ما یک زندگی پریشان باشد.
وی با بیان اینکه اهل فلسفه چهار دستهاند، اظهار داشت: برخی مورخ فلسفه، عدهای فیلسوفشناسند و تعلیمات صاحبنظران را تکرار میکنند، برخی فلسفهشناس بوده و فلسفه حکمت متعالیه و فلسفه پوزیتوسیم را میشناسند و دسته چهارم اهل تفکر فلسفی بوده و دغدغه فلسفی دارند و البته داوری اردکانی فیلسوف است و مسائل امروز را با نگرش فلسفی بررسی میکند؛ نگرش فلسفی به علم مدرن و علم تجدد.
ولایتی:«داوری اردکانی» مقابل تهاجم فرهنگی سینه سپر کرد
علیاکبر ولایتی گفت: استاد داوری اردکانی نسبت به فرهنگ ایرانی اسلامی همواره به عنوان یک مدافع تلاش کرده و سینه را در برابر هجوم فرهنگی سپر کردند تا فرهنگ ما استحاله نشود.
این استاد تاریخ و تمدن و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ضمن نمایش اسلایدهایی از نقش ایرانیان و مسلمانان در تولید علم گفت: نظری مطرح است مبنی بر اینکه مسلمانان و ایرانیان پس از قرون وسطی علم را به اروپاییان برگرداندند، ما دلایلی داریم که این ادعا یک بیانصافی صرف است برای روشن شدن این مطلب با کمک افرادی چون دکتر داوری کارهایی صورت گرفته است اما باز هم کمکاریهایی را مشاهده میکنیم.
محمد رجبی: نوشتههای «داوری اردکانی» عین گفتارش و گفتارش عین احوالش است
رئیس کتابخانه مجلس گفت: استاد داوری اردکانی با مرگآگاهی زندگی کرده و هیچ گاه از شرایط وجودی انسان که وجه عدمی غافل نبوده است و همواره شاهدیم که این منبع فیاض مانند شجره طیبهای ثمر میدهد.
رجبی تصریح کرد: مرحوم دکتر فردید مدام از ذکر و فکر صحبت میکرد و میگفت ذکر و فکر هم باب میشود بنابر این داوری اردکانی هم ذکر و بیان و فکر خاص خودش را دارد که ناشی از یک ذکر است البته ذکر به معنای عمیقتر کلمه، افقی که خداوند متعال به واسطه آن برای انسان میگشاید و همه چیز را از وجود متفکر ظاهر میشود.
وی اظهار داشت: دکتر داوری اردکانی با مرگآگاهی زندگی کرد و هیچ گاه از شرایط وجودی انسان که وجه عدمی است غافل نبوده و ما شاهدیم این منبع فیاض دائماً همانند شجره طیبه، میوه و ثمر میدهد. البته در مقابل هم افرادی هستند که در بیخبری به سر میبرند که نه تنها ریشهای نداشته بلکه از سرزمین خود به جایی که هیچ تعلقی ندارند پرتاب میشوند.
صادق خرازی: شهید مطهری همواره از سلامت فکر «داوری اردکانی» تعریف میکرد صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه، داوری اردکانی را جزو «روشنفکران دیندار» خواند و گفت:استاد داوری هیچگاه اصالت اندیشه و حکمت دینی خود را نه تنها رها نکرده بلکه دغدغهشان آموزش اخلاق، حکمت و ادبیات ایرانی اسلامی است. خرازی گفت: سابقه آشنایی من با استاد داوری باز میگردد به نخستینباری که او را در منزل پدرم دیدم. در منزل ما بزرگان بسیاری رفت و آمد میکردند، مرحوم شهید مطهری از صداقت، سلامت فکر و نیکسرشتی استاد داوری همیشه تعریف میکردند.
سفیر سابق ایران در فرانسه یادآور شد: هویت فکر استاد داوری با خردورزی و خرافهزدایی همزاد است او هویت جمعی دینداران متفکر است. در آثار او درد و هرمان و امید موج میزند نه طوفان نوح و طغیان روح. او به معنویتی خارج از دین اعتقاد ندارد بلکه دانش آموخته اساتید اخلاق است.
* داوریاردکانی: ما قدر این ابتکار آقای خاتمی را ندانستیم
رضا داوری اردکانی در جشن هشتاد سالگیاش طی سخنانی گفت: این احساس و لطف شما به من سالیان سال است که مداومت دارد و من قدردان آن هستم، منتها منتی بر کسی ندارم تنها در این سالها کتاب خواندم و شاید هر یک از کتابهایم را بیش از بیست بار نگاشتهام و اغراق نمیکنم که زحمت کشیدم اما اینکه حاصل این زحمت چه بوده را باید دیگران نظر بدهند.
وی در ادامه افزود: کسی که هشتاد سال زندگی و 62 سال معلمی کرده است، طبیعی است که دیگران به علم و معلم احترام بگذارند و قدر شصت و دو سال معلمی را بدانند. من خودم هم افتخار میکنم که 62 سال معلم بودم و اگر قرار بود باز جوانی را از سر بگیرم همچنان شغل معلمی را انتخاب می کردم.
این استاد فلسفه کشور با اشاره به اینکه هفتاد سال است که آقای خاتمی را میشناسد و شاید برخی بگویند که میخواهم خودم را به قدرت نزدیک کنم اما اینطور نیست، افزود: ایشان هشت سال رییس جمهور بودند و در حضور خودشان میگویم که ما در سالهای ریاست جمهوری ایشان با هم آشنا نشدیم من حتی به پدر ایشان ارادت خاص دارم اما تقریباً میتوانم بگویم که با خودش ایشان ارتباط چندانی قبل از ریاست جمهوریشان نداشتم البته یک دلیلش نیز این بود که فرصتش را نداشتند و من نمیخواستم مزاحمشان باشم.
داوریاردکانی با تاکید بر اینکه فردی که به معلمی و نوشتن اکتفا میکند نیازی به قدرت ندارد، افزود: بنابراین ارتباط و ارادت من به دکتر خاتمی ربطی به قدرت و فعالیت ایشان در سیاست نداشت چرا که اصلا نیازی به اینکار نداشتم. مطلبی که فکر میکنم در این مجلس لازم باشد که بیان کنم و جسارت پیدا میکنم که به عنوان یک پیرمردی که گزارش زندگی خود و شرح احوالش را میگوید، در نهایت میدانم که حوصلهتان را سرمیبرم.
وی در ادامه افزود: یک دوستی به من میگفت اولین باری که نوشتههایت را خواندم حس کردم که کسی به من ناسزا میگوید و من گفتم، نمیدانم شاید اینطور باشد خوب اینها درد دل است که این درد شاید درست به زبان نیامده باشد یا من نتوانستم آن را خوب بیان کنم. از جوانی این پرسش برایم پیش آمد که این فلسفه که به اعتباری 2500 سال عمر دارد و همه با آن بد هستند و هیچ کس نتوانسته اثر مستقیم برایش ذکر کند، چرا نابود نمیشود؟
فیلسوف فرهنگ یادآور شد: چرا آثار فیلسوف مهجور محبوب متعلق به دوران نه چندان علمی یعنی افلاطون مانده است ولی خیلی آثاری نمانده است؟ چه چیز فلسفه را حفظ کرده است؟ بنابراین اگر با زندگی ما ارتباط ندارد چرا باقی مانده است؟ فلسفه زمانی نه شغل بوده نه کار و نه نان داشته، اما به معنایی همه علوم را در بر گرفته است و در همه علوم کاربرد دارد، این امر قدیم و جدید ندارد.
وی اظهار داشت: بنابراین آنهایی که میگویند فلسفه به هیچ کار نمیآید و هیج فایده مستقیمی از آن حاصل نمیشود در جواب من میگویم که من نمیدانم، اما اگر اینطور است چرا این فیلسوفان همهشان راجع به اخلاق و سیاست بحث کردند اگر فلسفه اثری و نسبتی با سیاست ندارد پس چرا مورد بحث فیلسوفان است آیا صرف تفنن بوده است؟ چرا سایر تفننها باقی نمیماند اما این مسایل باقی است؟
داوری با تاکید براینکه اگر سیاست به درد نمیخورد و بکار نمیآید، چرا همه فلاسفه سیاست گفتند و فلسفهشان در سیاست اثرگذار بوده است و با این امر مسألهشان صورت دیگری پیدا کرده است، توضیح داد: بنابراین من نمیتوانم بگویم فلسفه بدرد نمیخورد و این امر برای من کافی نیست که بگویم چون افلاطون سیاسی بود پس فلسفه و سیاست با هم پیوند دارند من باید خود به این امر پی ببرم که این پیوند در کجا قرار دارد.
این فیلسوف ایرانی در ادامه افزود: چند صفحه از کتاب «نجات» ابن سینا را میخوانم با سیاست چه ارتباطی دارد؟ با معاش چه ارتباطی دارد؟ فیلسوفی که با عقل معاش مخالف است یا حداقل عقل معاش را ناچیز میگیرد. هنرمندی که پروای عقل معاش ندارد نه تنها پروای عقل معاش ندارد اصلا عقل معاش ندارد. مگر «وانگوگ» عقل معاش داشته است؟ مگر او یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ نیست. چه ارتباطی میان اینها وجود دارد؟ اثر از کجاست چگونه این اثر تأثیر پدید میآید و گذاشته میشود؟
رئیس فرهنگستان علوم تصریح کرد: ما امروز یک رفتارهایی را داریم و راههایی را طی میکنیم این راهها در دوره جدید تاریخ غربی تفکری که گفتم در یونان به وجود آمد، صورت دیگری پیدا کرده و تجدید حیات و تجدید عهد شد. رنسانس، تجدید عهد یونانی است و در پی این تجدید عهد بود که این تمدنی که امروز همه جهان را فراگرفته است پدید آمد. تمدن یونانی نمیتوانست همه جهان را فرابگیرد.
وی با تاکید بر اینکه نگهبانی زبان، نگهبانی کشور و عقل است، افزود: من در دانشکدهای که درس خواندم و تدریس کردم بر مجسمه فردوسی نوشته شده است که «بسی رنج بردم در این سال سی» یعنی فردوسی زبان فارسی را زنده نگه داشته که امروز ما معاملهای بهتر از آن باید با زبان داشته باشیم، یکی از مسایلی که برای من بسیار مهم است که شاید دانسته یا نادانسته از این جهت مورد لطف همکاران و بزرگان قرار گرفتم تعلق به زبان فارسی است که این هم در اختیار من نیست.
مؤلف کتابهای فلسفی با بیان اینکه خوب نمینویسد اما سعی میکند درست بنویسد، افزود: این اثر به فرزندان من نیز منتقل شده است حتی آنهایی که در این کشور نبودند فارسی را درست حرف میزنند و مینویسند.
وی تصریح کرد: بین تفکر و زندگی، بین عقل کلی و عقل معاش ارتباطی وجود دارد که بی تفکر است و نمیتوان آن را توضیح داد و بیان کرد، زیرا که عقل معاش از عقل کلی بیرون نمیآید. سیاست از فلسفه بیرون نمیآید. اخلاق از فلسفه بیرون نمی آید. اما وقتی که تفکر هست اخلاق و سیاست قوام پیدا می کند. وقتی سیاست هست زمینه برای تفکر است؛ دارم از یک تناسب و تعادل صحبت میکنم، این تناسب و تعادل در جامعه عدالت را به وجود می آورد.
وی با تأکید بر اینکه ما با یک ساحتی بودن به مقاصد خود نمیرسیم، بیان کرد: بدون علم و تکنولوژی در دنیای امروز نمیتوان زندگی کرد اما به صرف علم و تکنولوژی کار بشر پایان نمیگیرد. کار بشر به سامان نمیرسد. هر چه لازم است به ضرورت کافی نیست. اگر فلسفه تنها باشد و علم و معاش نباشد سیاست نباشد، تکنولوژی نباشد، فلسفه به هیچ درد نمیخورد.
وی تأکید کرد: من در سراسر عمرم از آغاز جوانی که رسالهای درباره فارابی نوشتم مسألهام این بود که چرا فارابی به سراغ سیاست رفت؟ آیا از استادان یونانی تقلید کردید؟ اگر تقلید نکردی، آنچه که نوشتی به درد سیاست زمان نخورد. آنچه که نوشتی تقریبا بعد از تو تعطیل شد. بحث سیاست در فلسفه لاغرتر شد تا به زمان ما رسید. ما امروز باید فکر کنیم که اگر توسعه میخواهیم اگر پیشرفت میخواهیم، بدون برنامهریزی امکان ندارد. برنامه بدون تعمل عقلی نمیشود.
داوری با اشاره به اینکه ما 200 سال است که با دنیای متجدد آشنا شدهایم و آن را اخذ کردهایم، افزود: البته از این دنیا ابتدا اسلحه گرفتیم در این 200 سال همواره فکر کردیم که کارهایمان به زودی به سامان میشود وقتی نشد، علت را پرسیدیم خب این عقل معمولی است و این عقل فلسفه است، فلسفه چیز عجیبی نیست. اینکه مشروطه چگونه به وجود آمد؟ فلسفه دنیا فهم آن نیست. چرا انقلاب اسلامی رخ داد؟ من نه طرفداری و نه مخالفت میکنم و نه به دنبال اثبات چیزی هستم و نه انکار میکنم، آیا میدانیم چکار میخواهیم بکنیم؟
وی فلسفه را در یک کلام درک امکان علم و عمل دانست و افزود: کسی که نمیداند که چه کارهایی انجام دادنی و چه کارهای انجام ندادنی است، تفاوت عقل و وهم را نمیداند و شکست میخورد. اگر شکست را بپذیریم که به سلامت میرسیم اگرنه به قول یک اندیشمند غربی دچار کینهتوزی میشویم. من فلسفه اروپایی را خواندم گاهی هم ازاین افراد اروپایی نقل میکنم.
وی با تاکید بر اینکه جهان با مهر بنا شده و با مهر نیز سامان مییابد، افزود: ما قدر این ابتکار آقای خاتمی را ندانستیم که بحث دیالوگ را مطرح کردند. صحبت سیاست نیست به تعبیر یک شاعر ما خود دیالوگیم! ما از ابتدا به پرسش «اَلستُ بِربّکم» پاسخ دادیم، بنابراین ما اهل عهد هستیم، عهد مهر و محبت. فکر میکنیم که به هر حال مقصد و مقصودی داریم و بشر نمیتواند بی مقصد و مقصود باشد اما چطور باید به آن رسید و چگونه؟ جامعه دارای مقصد و مقصود است به عقل معاش و عالی نیاز دارد، باید زندگی مردم را دنبال کرد زمانی که خللی در این زندگی ایجاد میشود باید دید این خلل از کجا است چرا که زمان رفاه کسی به این مسایل فکر نمیکند.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه حرف زدن، ادعا کردن مسایل را ظاهرا حل میکند اما به ظاهر و گفتار نمیتوان مشکلات را رفع کرد، افزود: فلسفه حرفهای ساده میزند اینکه بیایم در حرف بگوییم ما کجای تاریخ قرار داریم و در قرن بیست و یکم کجا هستیم و از چه مدلهایی پیروی میکنیم، اهمیتی ندارد. بنابراین فهم اشتباهات حتی رفتن راههای بیتأمل و تفکر اهمیت دارد، عیبی ندارد که این جهان با غفلت عجین است مردم به غفلت نیز احتیاج دارند اصلا مگر میشود انسان غافل نباشد، اگر علم در حضور باشد کسی مقیم حرم نخواهد ماند.
وی در ادامه تاکید کرد: امشب این مجلس برای من عجیب بود، همه گروههای بزرگان کشور و جناحها در آن بودند، لحظهای به این فکر افتادم که مرحوم آل احمد یک روزی گفتند تو مصداق بارز «چنان با نیک و بد عرفی، به سر بر کز پس مردن / مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند» من گفتم سید شما مجاهدی، اگر اعتراض کنی، پرخاش کنی ما کوچک شما هستیم ولی من دانشجوی فلسفه هستم و میخواهم بفهمم که من که در طول عمرم با هیچ آقایی دعوا و نزاعی نداشتهام شما این تیپها را تشخیص میدهید، نمیتوانید یک تیپ درست کنید و بگویید همه باید اینجا در این طیف بگنجند، بنابراین من مثل شما نیستم جرأت، جسارت و ذوق شما را ندارم. ولی او حرف خود را میزد، به خاطر همین به او میگفتند: آقا سید جلال یک کلام!
داوری اردکانی در ادامه جشن 80 سالگی خود تصریح کرد: من معلم هستم، سیاست مینویسم اما به حضرت عباس سیاسی نیستم! البته همیشه هم سیاسی بودم و همیشه هم با سیاست سر و کار داشتم اما این سر و کار، سر و کار فکری بوده حتی وقتی در محضر مرحوم حضرت آیتالله خاتمی بودم انجا هم بحثی از همین قبیل بیشتر فلسفی و شبهفلسفی نه متن سیاست رسمی و جاری کشور.
وی ادامه داد: من از همه تشکر میکنم 80 سالگی چیز بدی است اما در عین حال بد نیست به خصوص به هفتاد-هشتاد سال دانشآموزی یک دانش ارج نهادن، ارج به دانش گذاشتن است من هیچی نیستم به هیچ جا نرسیدم فقط کار کردم و شما آمدید که بگویید کسی که کار میکند برایش ارزش قایل هستید این بزرگی اهل علم ماست.
داوری اردکانی در پایان از حجتالاسلام دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات به پاس خدماتش به فرهنگ تشکر کرد و گفت: من جز ادای احترام کار دیگری ندارم.
* داوری اردکانی «فیلسوف زمانه» است/ داوری ایدئولوگ سیاست نیست
احمد مسجد جامعی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو فعلی شورای شهر تهران با اشاره به اینکه استاد داوری شناخته شدهتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد، گفت: من تجربیات زیادی از دو دوره همکاری با ایشان در نشریه دانشگاه تهران دارم. اگر امسال هشتادمین سال تولد استاد باشد من از حدود چهل و چند سالگی ایشان با ایشان آشنا شدم و زمینه این آشنایی هم به یک کار فرهنگی باز میگردد که ما در دانشگاه تهران تصمیم به راهاندازی یک نشریه گرفتیم.
وی با اشاره به اینکه فیلسوف فرهنگ را باید به تعبیری فیلسوف گفتوگو نیز نامید، گفت: وی مصاحبهها و گفتوگوهای بسیاری دارد. مهمتر از همه، او گفتوگوی با زمانه میکند و از مسایل زمانه غفلت ندارد و اندیشهاش با مسایل روز آمیخته است. ایشان حتی درباره مسایلی چون فوتبال، عزاداریها، شیوههای مصیبتخوانی و تجمعهای مردمی و ... نیز صحبت کردهاند.
* خاتمی: دکتر داوری نحوه حرمت نهادن به کلام و کلمه را به ما آموخت
همچنین در این مراسم حجتالاسلام سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران و از دوستان چندین ساله داوری اردکانی طی سخنانی گفت: اگر تفکر جوهر آدمیت است و اگر تفکر با پرسش آغاز میشود، استاد معظم دکتر داوری از جمله کسانی است که هم پرسشهای زمانه را مطرح کرده و هم افقی به روی ذهن همه گشوده است، بر این اساست که چگونه بپرسیم و اگر حرمت انسان و حتی وجود او در سخن و کلام متجلی میشود حرمت نهادن به انسان حرمت نهادن به کلام است و استاد داوری کسی است که نحوه حرمت نهادن به کلمه و کلام را به ما آموخت و دست کم تکلم را از وراجی متمایز و زمینه تفکیک این دو را فراهم کرد و به ما آموزش داد.
خاتمی در ادامه افزود: استاد داوری این تذکر را به ما داد که مرز میان تفکر و سیاستزدگی را تشخیص دهیم و این همه بزرگی علم، دانش، فرهنگ، تفکر با همدیگر توأم بود.
وی با اشاره به اینکه دست با تواضع ستودنی است، گفت: این استاد از ابتدا متواضع بود و هر چه به عمر او افزوده شد این تواضع بیشتر شد، در نهایت این همه بزرگی وقتی شکوه مییابد که با نجابت استاد همراه شد، نجابتی که از پدر و مادر بزرگوارشان و به خصوص از مادرشان که فرشتهای بر زمین بود به ارث باقی ماند و اینک با دانش و تفکر و تعلم، شکوه و عظمت فوقالعادهای یافتهاند. امیدواریم عمرشان دراز باشد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید