فارسی زدائی ترکها / نصرالله پورجوادی

1392/4/15 ۰۱:۲۵

فارسی زدائی ترکها / نصرالله پورجوادی

از شنیدن تعبیر "امپریالیسم فارسی" چندشم می شود و از خودم می پرسم چه کسانی این تعبیر را وضع کرده اند؟ چه کسانی می خواهند برای دفاع از زبان ترکی فارسی را از فرهنگ خود حذف کنند؟ بیست و شش سال پیش من در ایران مظلوم نوشتم و اخطار دادم که مسئلۀ ترکی و فارسی مسئلۀ ما نبوده است.

 
از شنیدن تعبیر "امپریالیسم فارسی" چندشم می شود و از خودم می پرسم چه کسانی این تعبیر را وضع کرده اند؟ چه کسانی می خواهند برای دفاع از زبان ترکی فارسی را از فرهنگ خود حذف کنند؟ بیست و شش سال پیش من در ایران مظلوم نوشتم و اخطار دادم که مسئلۀ ترکی و فارسی مسئلۀ ما نبوده است. من تاریخ این مسئله را به فرقۀ دموکرات در تبریز و آتشی که آنها روشن کردند و تخم لقی که در دهانها شکستند رساندم. ولی در این مدّت متوجه شدم که سابقۀ این مسئله به خیلی جلوترها می رود. به اوائل سلطنت صفویه در ایران، اوائل قر ن دهم. صفویه با حکومت عثمانی جنگ داشتند. بعد از چالدران و بعد از این که سلطان سلیم در سال 920 تبریز را از هستی فرهنگی خود ساقط کرد (تبریزی که در دورۀ ایلخانی از لحاظ فرهنگی تاج سر همۀ شهرهای ایران و کل جهان اسلام بود) و بیش از هزار شخصیت فرهنگی و هنرمند و نویسنده و متفکر و فیلسوف و متکلم را با خود به استانبول برد، پسرش سلیمان که در سال 926 به سلطنت رسید سعی کرد ایدئولوژی جنگ میان عثمانی و صفوی را تدوین کند. برای مرزهای جغرافیایی پشتوانۀ ایدئولوژیک درست کند. صفویه در شرق بود و آنها در غرب، صفویه شیعه بود و آنها سنی، فارسی را هم زبان صفویه تعریف کردند و ترکی را زبان خودشان. ترکی کردن عثمانی از زمان سلیمان شروع شد. سلیمان می¬خواست ترکی را زبان رسمی عثمانی کند و فکر می کرد که برای رسیدن به این هدف باید فارسی را حذف کند. تا آن زمان مسئله¬ای به نام ترکی و فارسی در ایران و عثمانی وجود نداشت. در تبریز و بورسه و شهرهای دیگر، مجامع علمی و ادبی به دو زبان و گاه سه زبان تشکیل می¬شد. شعرا شعر فارسی می¬سرودند و ادبا به فارسی می¬نوشتند و در مجامع علمی به ترکی و فارسی بحث می¬کردند. قرآن می¬خواندند و پشت سر آن تفسیر فارسی آن را می¬خواندند و سپس به ترکی شرح می¬کردند. مترجمان شاهکارهای فارسی را به ترکی ترجمه کردند و به ترکی نوشتند و به ترکی و فارسی شعر گفتند. مراودۀ فرهنگی میان فارسی و ترکی در اوج خود بود. اهل فرهنگ ما در آذربایجان و استانبول و بورسه و شهرهای دیگر عثمانی سه زبانۀ بودند و هیچ¬وقت احساس نمی¬کردند که فارسی زبان آنها نیست. تا این که سلیمان قانونی به خلاف پدرش که شعر به فارسی می سرود برنامۀ فارسی زدائی خود را آغاز کرد . چهارصد سال است که حکومت عثمانی برای تعریف سلطنت و حکومت خود غیر تراشیده و این غیر در ابتدا حکومت صفوی و مرزهای ایران و مذهب تشیع و زبان فارسی بوده است. شوروی سعی کرد از همین خصومت ساختگی استفاده کند برای بلعیدن قفقاز و اران و حفظ آن و سپس برای بلعیدن آذربایجان، والان هم چی چی اوفهای کشوری که اسم دزدی روی خودش گذاشته است همین خواب را می بیند. رو در بایستی بگذاریم کنار. فارسی زدایی مقدمۀ تجزیه است. ما چیزی به نام ترکی زدائی نداشته ایم. یک خانوادۀ ایرانی پیدا نمی کنید که یکی از پدر بزرگها یا مادر بزرگهایش ترک زبان نبوده باشد. ترکی بخشی از بدنۀ زبانی ما بوده است. در هیچ زمانی چه در دوران صفویه و چه زندیه و افشاریه و قاجار، در ایران خصومت با ترکی مطرح نبوده است. ولی عثمانیها همواره خصومت ورزیده اند. آتا ترک نبود که با رضا شاه فارسی حرف می زد بلکه رضا شاه بود که با او ترکی حرف می زد. ترکی بیش و پیش از این که زبان عثمانیها باشد زبان ایرانیها بوده است و به همین جهت ایرانیها هیچ وقت سعی نکردند مثل عثمانی ها ترکی زدائی کنند. چطور می¬توانستند با ترکی خصومت داشته باشند در حالی که دربار آنها ترک زبان بود و نویسندگان و شعرا و متفکران آنها در خانه و بیرون خانه به ترکی سخن می¬گفتند. جوانهایی که در آذربایجان از "امپریالیسم زبان فارسی" سخن می گویند و مسئلۀ ترکی و فارسی را دامن می زنند و می خواهند حیثیتی برای ترکی و فرهنگ ترکی بدون فارسی تعریف کنند نادانسته وارد دعوایی می شوند که دیگران راه انداختند، سلیمان قانونی و جانشینهای وی و در قرن گذشته فرقۀ دموکرات و طرفداران او و الان هم غلام اوفها و نوکراوفهای مسکو. ترکهای آذربایجان لازم نیست به ترکی منهای فارسی بیندیشند و ناراحت شوند از این که یکی از خودشان می¬گوید استادان و متفکران سرزمینهایی که تحت نفوذ بیگانگان فارسی¬زدائی کرده-اند نشان داده اند که سوادشان از یک دهاتی تبریزی پائین تر است. باید از خود بپرسند چرا؟ این البته مبالغه است و مثل خیلی از مبالغه ها غیر منصفانه، ولی در همین مبالغه هم نکته ای نهفته است. چرا آذربایجانیهای ما با فرهنگ تر از مردمان آن طرف رود ارس اند؟ برای این که آذربایجان هنوز وصل به گذشتۀ فرهنگی خویش است. برای این که تبریز همیشه تبریز بوده و هیچ وقت استالین شهر و لنین آباد نشده است. برای این که زبان مادری تبریز ترکی است ولی زبان پدری و فرهنگی او قرنهاست که فارسی است. فاصلۀ زبان ترکی و زبان فارسی برای فرزندان آذربایجانی ما سه چهار سال بیشتر نیست. اول ترکی یاد می گیرند و بعداً فارسی ا. فارسی زبان آذربایجان است و آذربایجان نسبت به گذشتۀ این زبان و ذخائر فرهنگی آن همان قدر حق دارد که خراسانیها و رشتیها و کرمانیها و یزدیها و اصفهانیها و شیرازیها.
 
نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: