یاد ‌مانده‌هایی از مرزبان / پرویز تناولی

1392/4/8 ۱۲:۳۸

 یاد ‌مانده‌هایی از مرزبان / پرویز تناولی

آشنایی من با مرزبان به سال ۱۳۳۳ و زمانی که هنرجوی هنرستان بودم، برمی‌گردد. در آن سال و سال‌های پس از آن مرزبان معلم زبان انگلیسی ما بود. اما علاقة وی به هنر او را اغلب از تدریس زبان به تاریخ هنر معاصر می‌کشاند و بحث‌های داغی را موجب می‌شد. آشنایی و تسلط او به هنر و جهت‌گیری‌های خاصش شور و شوقی در دل ما می‌افکند و تا ساعت‌ها پس از کلاس ادامه پیدا می‌کرد. اما این تازه آغاز کار بود، زیرا چنانکه خواهم گفت چند سال بعد سرنوشت مرا بیش از پیش به مرزبان نزدیک کرد.

            

آشنایی من با مرزبان به سال ۱۳۳۳ و زمانی که هنرجوی هنرستان بودم، برمی‌گردد. در آن سال و سال‌های پس از آن مرزبان معلم زبان انگلیسی ما بود. اما علاقة وی به هنر او را اغلب از تدریس زبان به تاریخ هنر معاصر می‌کشاند و بحث‌های داغی را موجب می‌شد. آشنایی و تسلط او به هنر و جهت‌گیری‌های خاصش شور و شوقی در دل ما می‌افکند و تا ساعت‌ها پس از کلاس ادامه پیدا می‌کرد. اما این تازه آغاز کار بود، زیرا چنانکه خواهم گفت چند سال بعد سرنوشت مرا بیش از پیش به مرزبان نزدیک کرد.


در سال ۱۳۳۹ و پس از پایان تحصیلاتم در ایتالیا روانة لندن شدم تا با مجسمه‌سازی قدرتمند انگلستان آشنایی پیدا کنم و تجربیات تازه‌ای بیاموزم. چند روز پس از اقامتم برای دیدار حمید عنایت به سفارت ایران رفتم و در راهروی سفارت به پرویز مرزبان با‌‌ همان چهرة دوست‌داشتنی برخوردم. وی با گرمی مرا پذیرفت و حال و وضعم را جویا شد و از من خواست هرگاه کمکی لازم داشته باشم به ایشان رجوع کنم. در آن زمان مرزبان به سمت معاونت مسعود فرزاد و به اتفاق امور فرهنگی ایران را اداره می‌کردند و وجودشان برای من دلگرم‌کننده بود. حمید عنایت نیز سمت قابل‌توجهی در سفارت داشت و وقتی از قصد من برای اقامت چندماهه‌ام آگاه شد، مرا نزد مهرداد بهار برد و از وی خواست خانة خود را در چند ماهی که به خارج از لندن می‌رود، در اختیار من بگذارد و بهار با روی خوش قول عنایت را پذیرفت. و من در زیرزمین بزرگی که بهار در اختیارم گذاشت در محلة Egle Count مستقر شدم. این زیرزمین برای کار من ایده‌ال بود و بمحض استقرار، مشغول به کار شدم. از آن پس هر چند روز یک بار به دیدن مرزبان و عنایت می‌رفتم و از وجود آن فرزانگان بهره می‌بردم. در مصاحبات هنری با مرزبان نزدیک‌تر بودم و او را در روند کار‌هایم قرار می‌دادم. مرزبان با اشتیاق، طرح‌ها و عکس مجسمه‌هایم را نگاه می‌کرد و برای هر یک حرفی می‌زد و‌گاه چنان به هیجان می‌آمد که نهار دعوتم می‌کرد و مرا به رستوران‌ها و باشگاه‌های درجه یک می‌برد و پس از نهار به چند محله که گالری‌های آن زمان لندن مستقر بودند، می‌رفتیم و مدتی را به بحث و گفتگو دربارة آثار به نمایش گذاشته شده می‌گذراندیم.


سه چهار ماهی از اقامتم نگذشته بود که مجموعه‌ای از طرح و نقاشی و مجسمه آماده کردم و با تشویق عنایت و مرزبان تصمیم به نمایش گذاشتن آن‌ها گرفتم و با کمک آن‌ها نمایشگاهی در باشگاه ایران که از باشگاه‌های معتبر لندن بود، برقرار کردم. اولین کار‌هایم را مرزبان خرید و آن دو یا سه تابلوی کوچک بود. علاوه بر آن وی دیگران را نیز تشویق به خرید کار‌هایم می‌کرد. اما بالاخره زمان اقامتم در لندن به سر آمد و آن شهر خاطره‌انگیز و آن دوستان سخی را ترک کردم. سال‌ها پس از آن، سرنوشت مرزبان و مرا به تهران کشاند و هر از‌گاه یک بار در نمایشگاه‌هایی که می‌گذاشتم به دیدار آن معلم گرانقدر نایل می‌شدم. اما یک بار دیگر نیز توفیق دیدار‌ پیاپی مرزبان را یافتم و آن حدود چهارده سال پیش در ارتباط با یک ترجمه بود. در آن زمان انتشارات هنر ایران در شرف چاپ کتابی دربارة آثار و نوشته‌های من بود و متن اصلی کتاب را پروفسور David Galloway نوشته بود. انگلیسی پیشرفته و اصطلاحات سخت و پیچیدة نوشته گالووی از عهدة هر مترجمی ساخته نبود. چنین بود که نزد مرزبان رفتم و از وی که دوران بازنشستگی را می‌گذراند، تقاضای همکاری کردم و ایشان پذیرفتند.


از آن پس هر چند روز یک بار با تلفن احضارم می‌کردند و پس از لطف و پذیرایی، بد و بیرایی چند حوالة نویسنده می‌کردند و کلمات سختی را که معادل فارسی نداشت برایم برمی‌شمردند و معادلاتی را که خود هوشمندانه ساخته بودند، ‌برایم توصیف می‌کردند و مرا سرشار از تحسین و تواضع در مقابل مردی با آن همه صداقت و مهربانی باقی می‌گذاشتند.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: