1392/4/5 ۱۲:۱۷
شیوهنامه باید قبل از شروع کار آماده باشد، در غیر این صورت قابل تصور نیست که کار چگونه براساس ضوابطی که 29 سال بعد از آغاز کار تدوین شده پیش رفته است. به خصوص، ساختار الفبایی دائرةالمعارف ایجاب میکند که اولین و آخرین مقالهاش ضوابط یکسان داشته باشند
تاریخچه
اگر بخواهیم به پیشگامان اصلاح خط، رسمالخط، و شیوهنامه اشاره کنیم، نمیتوانیم احمد بهمنیار و مصطفی مقربی را نام نبریم، بهمنیار اولین کسی بود که رسمالخط فارسی را عالمانه بررسی کرد و دربارۀ معیارسازی آن نظر داد. آراء او در این زمینه ابتدا در خطابۀ ورود به فرهنگستان اول قرائت شد و سپس در شمارۀ چهارم نامۀ فرهنگستان (1322) به چاپ رسید. جزوۀ دکتر مقربی نیز حاصل اقتراحی بود که مجلۀ سخن بانی آن بود. نمیدانم این جزوه در چه تاریخی منتشر شد، اما به یاد دارم حدود سال 1344، هنگامی که متن در مؤسسۀ انتشارات فرانکلین مشغول به کار بودم، آن را به ما داده بودند و از ما میخواستند که در ادیت و غلطگیری (آن موقع اصطلاح ویرایش و نمونهخوانی نبود) از آن پیروی کنیم. این جزوه بدون جلد بود. چند سال بعد نیز جزوۀ سفارش چند به مترجمان منتشر شد که بین کارمندان «بخش ادیتوریال» فرانکلین توزیع شد و به مترجمانی که از فرانکلین سفارش کار میگرفتند یک نسخه از آن را میدادند. این جزوه را ظاهراً نجف دریابندری نوشته بود و من اولین بار در این حوزه خواندم که بهتر است در کاربرد فعل «میباشد» افراط نکنیم و به «است» هم توجه کنیم. این جزوه با اینکه جلد دارد، متأسفانه تاریخ نشر ندارد. گمان میکنم در 1347 منتشر شد.
بعدها جزوههای دیگری در این زمینه تهیه شد که عموماً برای کارکنان نهاد یا انتشارات خاصی بودند. یکی از آنها آییننامۀ انتشاراتی دانشگاه آزاد ایران (سابق) است. این جزوه متعلق به دانشگاهی است که در 1354 تأسیس و در آستانۀ انقلاب تعطیل شد. جزوۀ مذکور که به همت احمد سمیعی و پرویز کریمی تدوین شد و من هم سهم کوچکی از آن داشتم، مرجع کار ما ویراستاران در آن دانشگاه بود. شکل و شمایل و محتوا و فرم این جزوه بیشترین شباهت را تا آن زمان به «شیوهنامه»های امروزی داشت. عجیب است که این جزوه نیز تاریخ انتشار ندارد! گمان میکنم در سال 1355 چاپ شد.
اصطلاح «شیوهنامه» در حدود سال 1350 در انتشارات فرانکلین پیدا شد و به گمانی اولین بار آن را از دکتر میرشمسالدین ادیب سلطانی یا زنده یاد کریم امامی شنیدم که در برابر House Style یا Manual of Style به کار میبردند. اما، تا جایی که به یاد دارم، اولین جزوههایی که نام «شیوهنامه» به آن آمد ویراست دوم شیوهنامۀ مرکز نشر دانشگاهی (1372) و شیوهنامۀ دانشنامۀ جهان اسلام )1372) بود. درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی، نوشتۀ ادیب سلطانی، نیز در 1371 منتشر شده بود. بعدها، مؤسسات خصوصی نشر نیز اینجا و آنجا برای خود شیوهنامههایی تدارک دیدند.
شیوهنامۀ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی احتمالاً جدیدترین شیوهنامۀ اختصاصی منتشر شده است. شیوهنامۀ کاملی است که همۀ جنبههای کار دائرةالمعارف را در نظر داشته است: ذکر نام همکاران، سازمان علمی، آثار جانبی، منابع، مخاطبان، گردش کار، ساختار مقالات، شیوۀ ارجاع، رسم الخط، و هر ضابطهای که رعایت آن برای شکلگیری مقالات دائرةالمعارف لازم بوده است. در پایان نیز پیوستهایی از اندازه و نوع قلم حروف گرفته تا تاریخچۀ فیپا آمده است. خلاصه شیوهنامۀ پروپیمانی است که با حروف نسبتاً درشت، روی کاغذ، مرغوب و با جلد گالینگور زرکوب چاپ شده است. ضمن مرور، برخی ایزادها دیدم که ذیلاً به آنها اشاره میکنم.
نگاه بر عکس:
اولین جمله دیباچه چنین آغاز میشود: «آنچه در این شیوهنامه فراهم آمده، حاصل حدود 29 سال کار استادان، پژوهشگران، مؤلفان و ویراستاران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی به ریاست و سرپرستی علمی استاد بزرگوار آقای محمدکاظم موسوی بجنوردی است که در بخش ویرایش و چاپ این مرکز گرد آمده، و اینک تدوین شده است» (ص یازده) تا آنجا که من میدانم، شیوهنامه باید قبل از شروع کار آماده باشد، در غیر این صورت قابل تصور نیست که کار چگونه براساس ضوابطی که 29 سال بعد از آغاز کار تدوین شده پیش رفته است. به خصوص، ساختار الفبایی دائرةالمعارف ایجاب میکند که اولین و آخرین مقالهاش ضوابط یکسان داشته باشند[1]. آن طور که خاکی توضیح میدهد، در این مدت برای تنظیم مقالات از ابتکارات همکاران و شیوهنامههای مراکز علمی مشابه استفاده میکردهاند.
رسمالخط:
در بخش 2-7 زیر عنوان دستور خط آمده است: «رسم خط دبا بر اساس دستور خط فارسی مصوب «فرهنگستان زبان و ادب فارسی» است» (ص 98). اولین نسخۀ دستور خط فارسی در 1378 منتشر شد. با در نظر گرفتن تغییراتی که در ویراستهای بعدی این جزوه صورت گرفت، بهتر بود تاریخ چاپ جزو تصریح میشد. تهیهکنندۀ شیوهنامه به ویژگیهایی در رسمالخط دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اشاره میکند که ویژگی نیست. مثلاً، میگوید: ترکیباتی چون «منشأ خدمات» و «مبدأ حرکت» را در دائرةالمعارف این گونه به کار بردهاند (ص 98). در هیچ یک از نسخههای دستور خط فارسی غیر از این نیامده است. «لؤلؤ مکنون» و «تلألو گوهرها» هم همینطور است. بنابراین نمیتوان این موارد را ویژگی به حساب آورد.
فاصلهگذاری بین کلمات در این شیوهنامه کاملاً رعایت شده است. به عبارت دیگر، نظمی که برای آن برگزیده شده یکدست در همهجا رعایت شده است. اما به نظر میرسد که این نظم در هیچ یک از نسخههای دستور خط فارسی بیان نشده است. در جزوۀ فرهنگستان فقط شناسههای فعل یا خود فعل بیفاصلهاند، آن هم فقط در ماضی نقلی. مثلاً، صورتهایی مانند رفتهام، رفتهای، رفته است بیفاصله نوشته شدهاند؛ حتی شناسۀ است در مواردی مستقل آمده است (دستور خط فارسی، 1390، ص 25). البته، همانطور که اشاره شد، شیوهنامه از این نظر بسیار منظم عمل کرده است؛ چنین نظمی نه در دستور خط فارسی و نه حتی در انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی به چشم میخورد. با این حال، تعارض بین این دو نظم همچنان استناد شیوهنامه به دستور خط فارسی را خدشهدار میکند. به عبارت روشنتر، شیوهنامۀ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نظمی را رعایت کرده که در دستور خط فارسی و مهمترین نشریۀ فرهنگستان ( نامۀ فرهنگستان، به سردبیری احمد سمیعی) موجود نیست. در شیوهنامه، افعال مرکب یک واحد (بدون فاصله) آمدهاند: «همسان میکند»، «تغییری نمیکند» (ص 98)، «آغاز کردند» (ص 104)، «مطرح میکند» (ص 140)، دستور خط فارسی به این موضوع بدون فاصله بودن افعال مرکب اشارهای ندارد و در مجلۀ نامۀ فرهنگستان نیز چنین فعلهایی به صورت دو واحد (با فاصله) آمده است. در شیوهنامه حتی صورتهایی نظیر «داشت مطالعه میکرد» و« گشایش یافته بوده است» یک واحد و بدون فاصله آمدهاند (ص 191). این شیوه نه در دستور خط گفته شده نه در نامۀ فرهنگستان و دیگر انتشارات فرهنگستان رعایت شده است. صرفنظر از درست یا نادرست بودن این ضابله، اگر بخواهیم آن را با زبان انگلیسی مقایسه کنیم، مثل این است که صورت I would have bought را به صورت یک واحد (بدون فاصله) بنویسیم زیرا یک واحد صرفی است.
مورد دیگری که دستور خط در باب آن ساکت مانده اما شیوهنامه بسیار منظم به آن عمل کرده چگونگی فاصلهگذاری عبارتهای فعلی است. فعلهایی چون «به کار بردن»، «به دست آوردن»، «از پای درآمدن» و «در میان نهادن»، در تمام حالتهای صرفی، سه واحد به شمار آمدهاند (ص 191). شایان ذکر است که وضعیت عبارتهای فعلی، از لحاظ فاصلهگذاری، در متنهایی که این روزها منتشر میشود، نابسامان است. تا آنجا که اطلاع دارم، دو مرجع، یکی همین شیوهنامۀ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دیگری فرهنگ سخن انوری (8 جلدی و یک جلدی) این موضوع را، البته هر یک به شیوهای، رعایت کردهاند. توضیح این که این نوع فعلها در فرهنگ سخن دو واحد محسوب شدهاند؛ یعنی، دو قطعۀ اول یک واحد و قطعۀ سوم نیز یک واحد نوشته شده است. مثلاً، «به کار میرود» در دائرةالمعارف 3 واحد و در فرهنگ سخن 2 واحد «به کار میرود» آمده است.
نشانهگذاری
بخش 2- 8 اختصاص به نشانهگذاری دارد. در اوضاع به همریختهای که مانده بودیم میان اصطلاحات نشانهگذاری، نقطهگذاری، نشانههای فصل و وصل، و سجاوندی کدام را برگزینیم، آقای خاکی اصطلاح جدید نشانگذاری را نیز به این مجموعه افزودهاند و عنوان این فصل را «نشانگذاری» گذاشته و به جای «نشانه» نیز همه جا «نشان» به کار بردهاند.
متأسفانه در بخش «نشانگذاری» بهویژه در توضیح ویرگول و نقطهویرگول، مواردی آمده است که با ضوابط نشانهگذاری معیار بههیچوجه نمیخواند. میدانیم که نشانهگذاری فقط و فقط بر مبنای اجزای دستوری کلام انجام میشود و هیچ ذوق و سلیقهای، جز در موارد تأکید، در میان نیست، مثلاً، جملۀ زیر در شیوهنامه آمده است تا کاربرد درست ویرگول را یادآور شود: «جلالالدین بر اثر توصیههای پدرش، همواره به آبادانی ممالکی که تحت تصرف داشت، میکوشید».
هر دو ویرگول این جمله نادرست آمدهاند. ویرگول دوم زاید و ویرگول اول نیز، به علت نبودن جفت قبلیاش، بیمعنی است. متأسفانه در اینجا مجال استدلال نیست. همینقدر اشاره میکنم که نشانهگذاری مبتنی بر ضوابط نحوی است و نحو زبانها همگانی (حاکم بر تمام زبانها)ست. مثلاً، در همین مورد، جملۀ اصلی «جلالالدین همواره به آبادانی ممالکی که تحت تصرف داشت میکوشید» است، که هیچ نشانهای لازم ندارد. یک قید میان جملهای (بر اثر توصیههای پدرش) بر این جمله نشسته که میتوان آن را با دو ویرگول ــ با تأکید ــ و بدون ویرگول ــ بیتأکید ــ آورد. صورتهای درست نشانهگذاری جملۀ مذکور چنین است:
جلالالدین، بر اثر توصیههای پدرش، همواره به آبادانی ممالکی که تحت تصرف داشت میکوشید (با تأکید بر قید). جلالالدین بر اثر توصیههای پدرش همواره به آبادانی ممالکی که تحت تصرف داشت میکوشید (بدون تأکید بر قید. متأسفانه برخی، از جمله تهیهکنندۀ همین شیوهنامه، بر آنند چنانچه دو فعل کنار هم بیایند، باید بینشان ویرگول باشد. لزوماً چنین نیست. ممکن است جایی لازم باشد بین دو فعل ویرگول بگذاریم، اما نه به علت کنار هم بودن دو فعل بلکه به دلایل نحوی وانگهی، اینگونه جملهها را به آسانی میتوان طوری نوشت که فعلهاشان کنار هم نیفتد: جلالالدین بر اثر توصیههای پدرش همواره به آبادانی ممالکی میکوشید که تحت تصرف داشت. بیشتر جملههایی که در این بخش و بخش مربوط به نقطهویرگول آمدهاند از نظر نشانهگذاری ایراد دارند؛ و متأسفانه، این ایرادها قاعدتاً باید به سراسر متن دائرةالمعارف نیز راه یافته باشد.
در بخش مربوط به کاربردهای خط تیره نیز شیوهنامه از اصطلاحات قدیمی استفاده کرده است. اکنون سالهاست که برای دش و هایفن انگلیسی، بهترتیب، خط و نیمخط را به کار میبرند. شیوهنامه این دو اصطلاح رایج و خوشساخت را کنار گذاشته و به جای آن تیرۀ کوتاه و تیرۀ بلند را به کار گرفته است (ص 115) دادن نام ممیز به خط مورّب یا اسلش (ص 118) نیز درست نیست. اینها دو علامت با دو نقش متفاوتند.
افراط در به کار بردن ارقام
یکی از اشکالات چشمگیر شیوهنامۀ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی افراط در به کار گرفتن ارقام است. این افراط به حدی است که این شبهه را ایجاد میکند که نویسنده قادر به نوشتن واحدی بلندتری از یک جمله نبوده است. ممکن است گفته شود که اینها ضوابطی آییننامهای است و باید بند به بند بیاید. به دلایل زیر، اینطور نیست.
اول، شیوهنامه آییننامه نیست؛
دوم، وجود شمارهگذاری، آن هم به صورت دو رقمی، لزوماً به این معنا نیست که ذیل هر شماره فقط یک جمله نوشته شود؛
سوم، شمارهبندی جایی لازم است که تعداد و، بهویژه، ترتیب اقلام اهمیت داشته باشد؛ و چهارم، علت وجودی این نوع شمارهگذاریها نیاز به ارجاع درونی از بندی به بند دیگر است.
در این شیوهنامه، با حدود 2500 شماره، 20 مورد هم ارجاع درونی نیامده است. مثلاً، آیا برای بیان ویژگیهای مقالههای یک دائرةالمعارف باید هر یک از این ویژگیها را با شماره نشان داد؟ نویسندۀ شیوهنامه این ویژگیها را در 40 شمارۀ دو رقمی آورده است (ص 9). بیمناسبت نیست گفته شود که شیوهنامۀ شیکاگو (ویراست شانزدهم، 2010). با بیش از هزار صفحه و حروف ریز کمتر از یک دهم شمارههای این شیوهنامۀ 340 صفحهای را به کار گرفته و ذیل هر شماره دستکم یک پاراگراف آورده است. متأسفانه، این شیوهنامه زیر انبوه شمارهها دفن شده است. مشکل ما این است که، وقتی پدیدهای را از غرب میگیریم، میخواهیم از آنها جلو بزنیم.
فقر تصویر
زمانی کتاب یا مقالهای میخواندم که نویسنده در آن میخواست وضعیت نشستن چمباتمه را توضیح دهد. نویسنده از به کار بردن این کلمه، احتمالاً به علت عامیانه یا ترکیبودن آن، پرهیز داشت و به فکرش نیز نرسیده بود که تصویری از آن در حاشیۀ کتاب بیاورد. خلاصه، خودش را به اصطلاح کشته بود اما نتوانسته بود نشستن به صورت چمباتمه را توضیح دهد. واقعاً همینطور است در برخی موارد، یک تصویر میتواند کار چند صفحه توصیف را، حتی بهتر از آن، انجام دهد، جاهایی در این شیوهنامه هست که نویسنده با انواع شرح و بسط میخواهد نشان دهد که ساختار ظاهری مقالات دائرةالمعارف (مدخل، نوع حروف، شکل ارجاع، و ... ) چگونه است؛ اما دریغ از تصویر یک مقالۀ کامل، ممکن است گفته شود که مخاطبان این شیوهنامه نویسندگان، ویراستاران، و بقیۀ کارکنان مربوطِ دائرةالمعارفاند و آنها با شکل و شمایل مقالهها آشنایند. این استدلال ظاهراً محکمهپسند است، اما گمان نمیکنم قوی باشد. اولاً، خود کارکنان نیز با دیدن شکل چاپشدۀ مقاله نکتهها را آسانتر و زودتر درک میکنند؛ و ثانیاً، وقتی شیوهنامهای منتشر میشود، شیوهنامههای بعدی از آن ایده میگیرند. آثار شیوهنامههای قبلی را در همین شیوهنامه میتوان دید.
نقش حروف ایرانیک
ضابطههای نشر ما، همچون نشر بقیۀ کشورهای ناپیشرفته، از غرب اقتباس شده، و این برای نزدیک شدن ب نشر معیار جهانی بسیار خوب بوده است. یکی از این ضوابط مشخص کردن عنوان کتابها با حروف ایتالیک، در متون لاتینی، و حروف ایرانیک، در متنهای فارسی، است. اما این ضابطه یک استثنا دارد: کتابهای مقدس راغ با این حروف نمیآورند. کتاب مقدس (Bible)، عهد قدیم (Old Testament)، عهد جدید (New Testament) و عنوانهای بقیۀ کتابهای مقدس، احتمالاً برای تشخیص و تمایز، باحروف غیرایتالیک / ایرانیک میآیند. در این شیوهنامه، کتابهای مقدس با حروف ایرانیک آمدهاند. نمونه: قرآن (ص. هشت)، کتاب مقدس (ص 8)، عهد عتیق (ص 41).
آقاها و خانمها
از صفحۀ سیزده تا پانزده جایی که نام همکاران آمده، همۀ «خانم»ها و «آقا»ها اضافی است، بهخصوص که این تکرار سبب میشود که نظم الفبایی نامها کمرنگ شود. البته این ایراد به هیچوجه ایرادی به حیث شیوهنامه نیست.
در پایان، شایان ذکر است که متأسفانه در جامعۀ ادبی و فرهنگی ما وقتی از کتاب یا مقالهای چند ایراد به جا یا نابهجا گرفته میشود، تلقی عمومی این است که آن اثر کمارزش است در این مورد، منصفانه باید بگویم که این شیوهنامه بسیار خوب و بهویژه جامع است. همچنین، همانطور که اشاره شد، در زمینۀ رسمالخط و فاصلهگذاری بسیار بسامان عمل کرده و در برخی موارد از خود فرهنگستان هم جلوتر است. مسلماً فرهنگنگارها و دانشنامهنویسان آینده از آن بهره خواهند برد.
پی نوشت:
[1] از زنده یاد غلامحسین مصاحب شنیدم که دوـ سه سال پیش از اینکه برای آمادهسازی مقالات دائرةالمعارف فارسی قلم بر کاغذ بگذارند، خود و اصحابش در تدارک مقدمات بودهاند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید