1392/4/4 ۱۴:۴۵
كتاب درآمدي به فلسفه زبان، نوشته لايكن، به همت ميثم محمد اميني به فارسي برگردانده شده است، اين اثر را نشر هرمس چاپ و منتشر كرده است. درآمدي به فلسفه زبان، در چهار بخش، با عناوين «مرجع و ارجاع»، «نظريههاي معنا»، «كاربردشناسي و كنشهاي گفتاري» و «نيمه تاريك» سامان يافته است. نشستي براي نقد و بررسي اين اثر، با حضور ضيا موحد، حسن شيخرضايي، فرزان سجودي و مترجم در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد.
گزارش نشست نقد و بررسي كتاب «درآمدي به فلسفه زبان» هادي مشهدي : كتاب درآمدي به فلسفه زبان، نوشته لايكن، به همت ميثم محمد اميني به فارسي برگردانده شده است، اين اثر را نشر هرمس چاپ و منتشر كرده است. درآمدي به فلسفه زبان، در چهار بخش، با عناوين «مرجع و ارجاع»، «نظريههاي معنا»، «كاربردشناسي و كنشهاي گفتاري» و «نيمه تاريك» سامان يافته است. نشستي براي نقد و بررسي اين اثر، با حضور ضيا موحد، حسن شيخرضايي، فرزان سجودي و مترجم در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد.
پرسشهايي منتهي به شناخت محمداميني، وجوه كاربردي اين كتاب در فراگيري فلسفه زبان و نيز اهميت پرداختن به اين نوع فلسفه در عصر حاضر، را تشريح كرد. وي گفت: مباحث فلسفه زبان به اجمال در اين اثر معرفي شدهاند. كتاب درآمدي به فلسفه زبان، ميتواند به عنوان درسنامهيي مقدماتي براي پايان دوره كارشناسي مفيد باشد. زبان به عنوان مفهومي پيچيده و توانايي سخن گفتن به عنوان يك ويژگي منحصر به فرد براي انسان، جذاب هستند، از همينرو زبان موضوعي است براي كنجكاوي بشر. در اين ميان فلاسفه كليترين و پايهييترين جنبههاي زبان را به مدد جستارهاي عقلاني مدنظر قرار دادهاند. اين روند را ميتوان از دوران باستان تا به امروز پي گرفت. امروز وقتي از فلسفه زبان سخن به ميان ميآيد، بدون قيد واژه معاصر، پژوهشهاي فلسفي صد سال اخير مراد است، كه به طور عمده در گستره فلسفه تحليلي صورت يافتهاند. مترجم كتاب درآمدي به فلسفه زبان افزود: در فصول سوم و چهارم، ضمن طرح انتقاداتي بر فصل اول، در باب اسامي و وصفهاي خاص و كاربردهاي ارجاعي آنها بحث شده است. فصول هشتم، نهم و دهم نظرياتي حول چيستي معنا را در خود دارند. توضيحات روانشناسي دال بر مقاصد گوينده و تاثير آن بر معنا و مفهوم تحقيقپذيري، بر مبناي نظريه پوزيتيويستهاي منطقي در اين خصوص، نيز در اين فصل تبيين شدهاند. نظرياتي حول مساله شرط صدق در فصلهاي نهم و دهم و مباحث كاربردشناسي در فصول بعدي بحث شدهاند.
معاني را كشف ميكنيم! ضيا موحد نظريات و رويكردهاي مختلف درباره معنا و رويكردهاي فلاسفه متعدد در جهت پاسخ به مسائلي حول آن را تشريح كرد. وي گفت: اگر در فلسفه اسلامي، بررسيهايي حول معنا صورت بگيرد، نتيجه مدوني عايد نميشود، چراكه فلاسفه اسلامي معنا را مفروض ميپندارند، از آن پس به انواع جملات يا دلالات و از اين دست ميپردازند؛ اينكه معناي معنا چيست، نزد ايشان به غايت بحث نشده است. اما فلاسفه قرن بيستم در اروپاي متصل، بهويژه فرگه و هوسرل، مباحث متعددي درباره پي بردن به ماهيت معنا طرح كردهاند. طرح معنا به مثابه هويت، رويكردهاي متعددي را در جهت تبيين و تشريح آن از سوي فلاسفه به دنبال داشت. برخي، از جمله لاك، به فراخور روش خود، معنا را با الفاظ غيرمعنايي و نه يك هويت، فروكاهيده و آن را نوعي تصور ذهني پنداشتهاند. اين نظريه اشكالات فراواني دارد، از آن جمله ميتوان به شخصي شدن و درزماني شدن معنا اشاره كرد. بنابراين به نظر ميرسد معنا، مفهومي ابژكتيو است. موحد در انتها برخي محاسن اين اثر را برشمرد. وي گفت: اين كتاب نمونهيي مطلوب در گستره فلسفه تحليلي است؛ به اين معنا كه در آن، وجوه تفاوت بين فلسفه تحليلي با انواع ديگر فلسفه كه بيشتر به لفاظي و انشا ميمانند، به خوبي بازنمايي شده است. مخاطب اين اثر با شكل و صورت استدلالهايي كه در فلسفه تحليلي صورت ميگيرد به خوبي آشنا خواهد شد. از اين منظر كتاب درآمدي به فلسفه زبان به واقع نوعي سرمشق است. ترجمه امين است و اين بسيار اهميت دارد؛ من تحقق اين امر را مشكل ميپنداشتم.
زبان بيهيچ رابطهيي سجودي، به جاي خالي «فلسفه تحليلي» در عنوان فرعي كتاب اشاره و مباحث خود را با تاكيد بر همين مساله آغاز كرد. وي تصريح كرد: بخش عمدهيي از فلسفه زبان قارهيي در كتاب موجود نيست. آنچه درباره مباحث كاربردشناسي مطرح شده است، يكسره از آراي فلاسفه تحليلي برگرفته شده است. به نظر ميرسد براي قضاوت در اين باره بايد چارچوب كلي را عوض كرد؛ حال آنكه بحث ساختگرايي كه نظريهيي است در باب معنا و در آغاز مطالعات زباني اروپا شكل گرفته است، در كار مولف لحاظ نشده است. نظريه معنا در ساختگرايي بر اساس معرفي مفهوم نظام، شكل گرفته و از حوزه مطالعات زباني فراتر رفته است، اين رويكرد به حوزه گستردهتر علوم انساني از جمله مردمشناسي و غيره منتهي و به عبارتي به رويكردي فلسفي در باب فهم ما از جهان بدل شده است. اين بحث و روششناسي آن به كلي در اين اثر ناديده انگاشته شده است. به تبع اتخاذ اين رويكرد، مباحث حوزه پساساختگرايي نيز جايي در اين اثر ندارند. وي به رويكردها و روشهاي موثر در بستر فلسفه تحليلي اشاره كرد و افزود: در سراسر كتاب ضمن اشاره به حوزههايي غير از منطق صوري، بر اخذ معنا از وراي اجزاي جمله تاكيد شده است؛ بايد در نظر داشت كه اين روش به مدد جملات مثال و معماهايي كه مولف خود ساخته است محقق ميشود؛ از آنجا كه اين جملات و مثالها موارد كاربردي در عمليات مستقيم ارتباطي و زندگي اجتماعي ندارند، ميتوان اين رويكرد را به مثابه يك آسيب در اين حوزه تلقي كرد. در نتيجه مطالعه معنا در سطح متن و بينامتنيت و گفتمان محقق نميشود. مهمتر اينكه اين گفتمان داراي ابعاد تاريخي و درزماني است و در اين جنس برخورد فلسفي با زبان جاي مهمي را اشغال نميكند.
كنشمندي استعارهها! شيخ رضايي، ضمن اشاره به مراحل آزمايشي كه به همت گروهي شناختي در دانشگاه استنفورد صورت گرفته است، بر اهميت مساله استعاره تاكيد كرد. شيخ رضايي در انتها برخي مولفههاي مثبت كتاب را برشمرد و گفت: در كتاب درآمدي به فلسفه زبان، چگونگي تاثير زبان در كنشهاي اجتماعي لحاظ شده است و اندكي به ارتباط جهان اجتماعي با زبان پرداخته شده است. جنبههاي ديگر زبان در اين اثر لحاظ نشده است كه البته مولف نيز ادعاي بر اين اساس طرح نكرده است. به نظر ميرسد درآمدي به فلسفه زبان، در سنت فلسفه تحليلي اثري در خور توجه است. هر فصل حول يك ايده پيش ميرود و با اتكا به روشهاي آموزشي، انتقادهايي در باب آنچه در آن فصل مطرح شده است، در انتها طرح و پاسخ داده ميشود. اين رويكرد ميتواند در فراگيري آنچه طرح ميشود، مطلوب و موثر باشد. ترجمه نيز از توفيق نسبي برخوردار است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید