1392/4/4 ۱۰:۴۶
كتاب «تركيببند محتشم كاشاني» حاصل كار خوشنويسان و تذهيبگران ايراني عصر شنبه يكم تيرماه با حضور علي معلم دامغاني، مهدي فيروزان و پرويز عباسي داكاني در فروشگاه مرکزی شهرکتاب رونمايي شد.
به گزارش دبا سایت مرکز دایره المعارف زبرگ اسلامی، در ابتداي برنامه، مهدي فيروزان مديرعامل موسسه شهركتاب درباره برگزاري برنامه هاي فرهنگي در فروشگاه مرکزی شهرکتاب گفت: هدف ما در شهركتاب گسترش فرهنگ مطالعه است و براي اين كار شيوه هاي مختلفي را در پيش گرفتهايم تا مردم را به كتاب علاقهمند كنيم. اینجا هم محل عرضه کتاب است و هم محل گفتگو درباره کتاب و محصولات فرهنگی.
وي سپس درباره كتاب "تركيببند محتشم كاشاني" گفت: خاطراتی که از محتشم در ذهنها مانده و جایگاهی که او در نوستالژی ما داشته، ناشی از آن است که مراسم مذهبی ما همواره با اشعار محتشم همراه بوده است. اهميت ترکیببند عاشورای او به اندازهاي است كه بزرگان ادبيات معاصر ما نيز روي آن كار كرده و به استقبالش رفتهاند. مثلا استاد همايي با وجودي كه در جامعه روشنفكري ادب فارسي بوده، به استقبال 12 بند اين شعر رفت تا تجربه عاطفی خود را در قالب شعر بریزد.
مهدي فيروزان كه مقدمه كتاب «تركيببند محتشم كاشاني» را نوشته است، اضافه کرد: آنچه در مورد محتشم کاشانی مهم است اين است كه او به دلايلي سرآمد شاعران مرثيهگوي قدیمی ايران به شمار ميرود.
وی به ماندگاري آثار هنري در تمدنها اشاره كرد و ادامه داد: اگر به مکاتبی که بعد از رنسانس به وجود آمدند بنگریم، ملاحظه میکنیم از زماني كه كير كگور، مسيحيت را از دنياي دربسته عقايد درآورد و وارد مباحث انساني کرد، تعاریف و مكاتب هنري و ادبي پيدا شدند. اکثر این مکاتب بعد از چند دهه به فراموشی سپرده شدند ولي كلاسيسيزم و امپرسیونیزم همچنان باقي ماندهاند. درواقع به ميزاني كه يك مكتب هنري و انساني با حقيقت پيوند بخورد، ماندگار ميشود. به ميزاني كه قصهنويسان و شاعران ما با حقيقت، امر بیصورت و متعال پیوند داشته باشند ماندگار ميشوند.
فیروزان تاکید کرد: "حقیقت بیصورت" به قول ابن عربی، همان عالم خیال است و عالم خيال، عالم معاني بيصورت. با وجودي كه شعر بايد صورت داشته باشد و محتشم نيز در ترکیببند خود از صورتهای عاشورا استفاده كرده، ولي مضامین غيرصوري را در شعرش وارد كرده و باعث ماندگاری آن شده است. بنابراین به محض اینکه بخواهیم به هنر صورت بدهیم، آن را سطحی کردهایم.
وی در تشریح این بحث گفت: وقتي در یک مينياتور به حضرت عباس (ع) شمايل بدهيم، درواقع او را به فردي عادي تبديل كردهايم، درحالي كه در هنر بايد جنبه سمبليك و متعالي حضرت مطرح شود تا شكل ماندگار پيدا كند، نه به آنچه میتوان در زندگی روزمره هم پیدا کرد. قرار نیست چهرهها و صورتنگاریها، ما را به ظاهر ارجاع دهند. قرار نيست با نام بردن از حضرت علي (ع) به ياد آنتوني كويين بيفتيم بلكه قرار است با نام آن حضرت مفهوم علي به يادمان بيايد. زمانی هم که محتشم، واقعه عاشورا را ترسيم ميكند، ما را به دعوت عالم ملکوت و به سمت مفاهيم بيصورتي چون ايثار، طلب و تشنگي ميبرد.
در ادامه نشست، علي معلم دامغاني، شاعر و رئیس فرهنگستان هنر، در سخناني گفت: قصه انديشه الهي و اومانيسم، يك آمیغ ساده است كه ميتوانیم چنانچه به الاهيت فكر ميكنيم به مسائل انساني هم تا همان اندازه بها بدهيم، مشتركاتشان را درنظر بگيريم و آنچه را ايجاد تفرقه ميكند ناديده بگيريم تا به سلامت از این برهه زمان بگذریم. اگر چنين باشد ما در همين نقطه نخست، دو انديشه متقابل و در عين حال مورد احترام را داريم كه اكنون به ضرورت زمان میخواهیم آنها را آشتي بدهيم.
وی افزود: در دهه اخير گرفتاريهايي كه تحت تاثیر این دو تعصب در جهان اتفاق افتاده، بر كسي پوشيده نيست. بنابراین جدا از اين دو تفكر به خط سومي قائل هستم. به اعتبار این خط، کوچک کردن الهیات در اندازه تحزبهای شناخته شده، مسلما افراط یا تفریطی زیانآور و بیدارکننده تاریکی است.
این شاعر تصریح کرد: باید به حقیقت اسلام و تاریخ اسلام توجه داشت. در این اندیشه شگفت، مردی چون حضرت علی (ع) که سرسلسله ولایت است، سالیان دراز در خانه مینشیند تا صیانت حقیقت اسلام کرده باشد و به دختر پیغمبر نیز میگوید که آیا دوست داری این بانگ اذان شنیده شود یا نه؟ برای من میسر است که به عنوان کسی که در بین اعراب، شیعیانی دارد که تا پای مرگ با اویند، در مقابل مدعیان بایستم اما تضمینی برای صیانت دین نیست. در مرحله بعد میبینیم که مردی به عظمت حسن بن علی که در جنگهای مسلمانان شرکت داشته و از شجاعان و کریمان عرب بوده، با پسر ابوسفیان که مظهر نفاق و دورویی و کفر است، صلح میکند؛ صلحی درازدامن که انگیزه آن نگاهداشت حقیقت دین است. بنابراین باید طوری عمل کنیم که نتیجه، آن شود که رضایت خدای تعالی و ذات مقدس نبوی و علوی در آن باشد.
علی معلم با اشاره به مقدمه کتاب "ترکیببند محتشم کاشانی" افزود: مقایسه ذات مقدس حضرت سیدالشهدا با مسیح و تا حدودی همگونی اینها و خاصیت شفاعت و هدایتشان، مورد توافق بسیاری از بزرگان در طول تاریخ بوده است. مساله سیاوش هم در اسطورههای ما یادآور همین واقعیت و در تطبیق و ترجمان آن بوده است. به هرحال دو مسالۀ اشاره به مسیح و اشاره به سیاوش نکات بدیعی هستند که باید پیش از آن مسائل جدیتری گوشزد شود تا مشخص گردد که پیامبر نیامده است مگر برای نزدیک کردن امتها و ملتها. ملتها هم به اندازه برخورداری از حقیقت، مشترکاتی با هم دارند که در این روزگار مشترکاتشان به درجه اعلایی رسیده که میتوان به حسب سیاست و کیاست روی آن حساب کرد.
رئیس فرهنگستان هنر با اشاره به برخی افراطهای ایرانپرستانه گفت:. محصول کار بزرگان گذشته ما، از ابوریحان و بوعلی گرفته تا رودکی، آنقدر آمیخته به اسلام است که قابل چشمپوشی نیست زیرا اگر مفاهیم اسلامی را از دیوان شمس، حافظ، مولانا و سعدی خارج کنید حتی جلد کتابهایشان هم باقی نمیماند. این است که دشمنی با خویشتن باید حدی داشته باشد. امروز خصیصهای از جانب بسیاری از دوستداران ایران دیده میشود که این دوستداری، از دشمنی هیچ کم ندارد. از آن سو هم تعصباتی به نام اسلام ورزیده میشود که نتیجهاش بیایمانی و بیعقیدگی بسیاری از نسل جوان و حتی مسنترهایی است که مدتی از عمر را با باوری همگانی سپری کردهاند و امروز تصور میکنند چیزی به نام علم، آنها را از حقیقتشان دور میکند. ولی خط سومی هم هست که ميگويد نه اين و نه آن.
این شاعر آیینی و مذهبی ادامه داد: اگر امروز به تعزیه که از مصادیق مداحی مذهبی است نگاه کنید، میبینید که در طول تاریخ پدران ما، کارهای شگفتی به عمل آمده است. در یکی از تعزیهها حضرت علی (ع) و رستم به جانب سلیمان دعوت میشوند. این دو در راه به هم میرسند و به آیین پهلوانی بازو به بازو میشوند و علی بر رستم چیره میگردد. اینچنین بین اسوهها و اسطورهها رابطه برقرار میشود و به خاطر اعتقادات مردم، یکی بر دیگری چیره میشود اما هیچ یک نادیده گرفته نمیشوند. رستم از آشیل و بسیاری از قهرمانان جهان بزرگتر است اما در آن عرصه، قصه را باخته است. همچنین میبینیم که ایرانیان در نوروز همه آیینها را نگاه میدارند و قرآن و دعا را وارد میکنند. هیچ یک از بزرگان اهل اجتهاد نیز این عید را نفی نکردهاند.
علی معلم در این باره افزود: خویش و بیگانه در میان یک امت معنی ندارد. همه ما از يك دسته هستيم و همگی كيان ايراني و اسلامي را قدر ميشناسيم. پس بدهكار چه كسي هستيم و چه كسي در این عالم آنقدر سيطره دارد كه حتي از گفتن نام خويش هم تن بزنيم و قائل نباشیم که ما ماییم و اسلام ناب در سرزمين ماست؟
وي به تركيببند محتشم اشاره كرد و گفت: در شعر عرب، تركيببند و ترجيعبند به اين صورت وجود ندارد. عربýها غزل دارند اما ايرانيان بودند که تركيببندها و ترجیعبندهاي ماندگاري را سرودند تا نسل به نسل بخوانند و به آن بازگردند. این شعر محتشم که با همه دیوان او - بلکه با شعر عصر او قابل مقایسه نیست - از جهت معنايي هم بسيار بزرگ است. گويي ميخواسته چيزي از نوع فصوصالحكم ابن عربی را در این دوازده بند بياورد. بند اول را به عنوان فصل آدمي در نظر بگيريد و فصلهاي بعد را به عنوان انبياي بزرگ الهي و ائمه معصومین بخوانيد. خصوصا بند آخر را با ذات مقدس حضرت مهدي (عج) تلقي كنيد تا ببينيد از آن چه جوابي خواهيد گرفت.
سخنران بعدي نشست، دکتر پرويز عباسي داكاني – محقق ادبي و استاد دانشگاه – بود كه ابتدا درباره نسبت ایرانیان و تشیع پرسید: ما ايرانيان با زبان پارسي چگونه با خانه فاطمه نسبت پيدا كردهايم؟ به نظر ميرسد اگر مطلع شعر فارسي را رودكي بدانيم، جوابمان روشن است. به گفته یکی از دوستان رودکی، او توصيه کرده كه "كاندر جهان به كس مگراي جز به فاطمي..."
عباسی داکانی در ادامه بحثی که مهدی فیروزان درباره شکل و محتوا در آثار هنری مطرح کرده بود، اضافه كرد: آنها كه میخواهند ناسيوناليسم ايراني را از مذهب تهي كنند، باید به فردوسي هم بنگرند كه خودش را با افتخار، خاك پي حيدر میخواند. ما ايرانيان تشرفي به زبان پارسي داشتهايم و اين زبان با ارادت و آگاهي در خدمت اسلام بوده است. امام علي و امام حسين نيز سمبلهایی هستند که شعر پارسي را تحت تاثیر شخصیت والای خود قرار دادهاند. مثلا عطار در جايي ميگويد: "بسي خون كردند اهل ملامت/ ولی این خون نخسبد تا قیامت." يا سنايي غزنوي در حدیقهالحقیقه، فصلی را به این موضوع اختصاص داده است و در جایی هم به مطایبه میگوید كه چرا باید بر يزيد لعنت فرستاد. مولانا نیز ميگويد: "كجاييد اي شهيدان خدايي..." و بيدل دهلوي با اينكه اهل تسنن است، در بيتي ميگويد كه "به هر كجا رگ ابري نشان دهند/ در ماتم حسن و حسين گريه ميكنند."
این پژوهشگر ادبی با تاكيد بر سرودههاي شاعران شيعه و سني درباره اهل بيت (ع) افزود: اساس شعر ايراني قدسي است؛ چه شعر قبل از اسلام و چه شعر بعد از اسلام. محتشم در قرن دهم تركيببند عاشورا را سرود. بايد بگوييم كه اين صفويه نبود كه شيعه را پديد آورد بلكه صفويه از قدرت شيعه استفاده كرد تا قدرتمند شود. محتشم نيز شاعري در بند دربار و درباريان نبود. شيخ عباس قمي تعبير جالبي درباره او دارد و ميگويد: "اينكه نام محتشم را بر هر كتيبهاي ميبينيد، نشانه معرفت قدسي اوست." فضاي شعر ايراني هميشه قدسي بوده و تنها از دوره ورود تجدد است كه تحت تاثير غرب، فضاي قدسياش را از دست ميدهد. وی ادامه داد: بسیاری از شاعران سنی مذهب درباره امام حسین سرودهاند که نمونه بزرگ آنها بیدل دهلوی است. بعد از بیدل بهترین شعر عاشورایی را اقبال لاهوری سروده است: "آن شنیدستی که هنگام نبرد/ عشق با عقل هوس پرور چه کرد؟..."
وي در پایان گفت: شعر محتشم اثري الهامي است و به او القا شده است. شروع شعر نيز با كلمه «باز» است (باز اين چه شورش است...) كه حكايت از نوعي استمرار و گشودگي دارد. گويي كه تاريخ قدسی ما تاريخ خون است. امام حسين بخشي از هويت ايراني است و برخی استراتژیستهای غربی از جمله فوكوياما هم گفتهاند كه تا زماني كه تفكر حسين در ايرانيان هست، نميتوان آنها را شكست داد.
در ادامه مراسم مهدي فيروزان در تکمیل بحثش درباره هنر مذهبي گفت: در مباحث دینشناسی گفته میشود که ادیان دو بال یا دو رکن دارند؛ حقیقت و حضور. یعنی حقیقت دین و حضور دین. اکثر مصادیق هنر مسيحيت از شمایل حضرت مسيح استخراج ميشود و ظاهر و نمود آن را در شمايل مسيح جلوهگر ميكند. این یعنی که بر "حضور" بیشتر تاکید میکند. اما حقيقت در اسلام، يكي قرآن است - كه لايتغير است - و دیگر، عترت و ائمه اطهار (ع) که بخش حضور آن است. درواقع بخش حضور در حقيقت دين ما، ائمه است. مديرعامل شهركتاب اضافه کرد: دو ركن حقيقت و حضور، دو اصل لاينفك در معرفت ديني است. حضور، عشق را به ما ارزاني ميكند. حضور خداوند در هنر مسيحي در شمايل مسيح متجلي ميشود و در اسلام، به خاندان پيامبر و امام حسين (ع) كه سرمنشا شعر و تعزيه و تفكر ميشود.
در پايان اين مراسم، محمدعلي آذرشب - مترجم كتاب به زبان عربي – هم در سخناني كوتاه گفت: غزل فارسي انسان را به اوج ميرساند. بر اين باورم كه هم عرب و هم عجم بايد قدر غزل فارسي را بدانند. من مدت هفت سال در كشورهاي عربي بودم و به اين نتيجه رسيدم كه اگر عربها ميخواهند در شعر به جايي برسند بايد به غزل فارسي توجه كنند.
در معرفی كتاب نفیس «تركيببند محتشم كاشاني» لازم به گفتن است که کتاب به قلم استاد مجتبي ملكزاده خوشنويسي شده است. كار تشعير آن را مجيد مهرگان و كار تذهيب كتاب را محمد نباتي به انجام رساندهاند. ترجمه عربي كتاب برعهده محمدعلي آذرشب و ترجمه انگليسي آن برعهده مرحوم مجيد نكودست بوده است. اين كتاب نفيس به سه زبان فارسي، عربي و انگليسي عرضه شده است تا زيبايي و ظرافت شعر آييني ايران را در كنار تابلوهاي درخشان نقاشي قهوهخانهاي به مخاطبان داخلي و خارجي ارائه كند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید