غربت شريعتي در روزگار ما/ بيژن عبدالكريمي

1392/3/31 ۱۳:۵۳

غربت شريعتي در روزگار ما/ بيژن عبدالكريمي

اگر کسي از شرايط ديالوگ با متن انديشه شريعتي برخودار شود و بتواند به ارتباطي راستين و حقيقي با تفکر او نائل آيد، آنگاه برايش تندي و گزندگي اين سخن نابهنگام و خلاف آمد نگارنده که «شريعتي، چهره اي يگانه نه تنها در تاريخ تفکر معاصر ما، بلکه در کل سنت تاريخي ماست» بسيار، بس بسيار، کاسته خواهد شد.

 هراکليتس، همان فيلسوف بزرگي که سلطنت و پادشاهي را به نفع برادر خود رها کرد تا به حکمت و تفکر بپردازد، درباره مردم ديار خويش، اِفِسُس چنين مي گويد: «مردان بالغ اِفِسُس کار خوبي خواهند کرد اگر خود را يکايک حلق آويز کنند و شهر را به جوانک هاي بي ريش [نوجوانان و جوانان تازه به سن بلوغ رسيده، و نسلي جديد] بسپارند. زيرا آنان هرمودرس، بهترين مرد در ميان خود را راندند، در حالي که مي گفتند، ما کسي را که از همه مان بهتر باشد، نمي خواهيم؛ اگر چنين کسي هست، بگذاريد جاي ديگر و در ميان ديگران باشد.»

    اگر اجازه داشته باشم ـ و خوب مي دانم آنان که به تعبير نيچه از «بس بسيارانند» و به بي اخلاقي و بي تفکري رمه خو کرده اند، اجازه ام نخواهند داد و آنان که از آزادگانند و همواره جان هايشان چشم انتظار شنيدن سخني نابهنگام و خلاف آمد است، اجازه ام خواهند داد و جسارت هاي اين حقير را در پرتو بزرگي هايشان بزرگوارانه فهم خواهند کرد ـ خواهانم همچون هراکليتس با خشم و غيظي آکنده از درد و مهر بر سر مردان و زنان ديار خويش فرياد برآورم: «اي اهالي اِفِسُس! ما بهترين فرد ديار خويش را از سرزمين خويش رانديم!»

    خوب، بسيار خوب، مي دانم که روزگار ما با دهه هاي پيشين و افق معنايي ما با افق معنايي روزگار شريعتي چه تفاوت هاي ژرف و بنياديني يافته است تا آنجا که سخن گفتن از شريعتي و انديشه هاي او براي بسياري از مردم، روشنفکران و دانشگاهيان ما بوي ناي کهنگي، عقب ماندگي و تاخر تاريخي گرفته است و حتي دعوت به بازگشت به شريعتي تا حدود زيادي مشمئزکننده و تهوع آور است و چنين دعوتي از جانب هر کسي به معناي امضاي حکم مرگ خويش در نگاه «بس بسياران» جامعه ما خواهد بود.

    اما ندايي در اعماق وجود راقم اين سطور است که وي را به پذيرش حکم مرگ خويش در فضاي فکري و روشنفکري ديارش فرا مي خواند.

    فريادم خواهند زد که «ديگر روزگار شخصيت پرستي و کاريزماهاي دروغين به پايان رسيده است و عصر ما دوران عقلانيت انتقادي و تجزيه و تحليل و روشنگري است.» اما اين فريادزنندگان ملتهب و خشمگين بايد به ياد آورند که راقم اين سطور ـ که خوب با دردها و عقده هاي تاريخي جامعه و روشنفکران ديرآشناشده با عقلانيت انتقادي ديار خويش آشناست ـ خود از نخستين کساني است که کوشيد با انتقاداتي بسيار تند به شريعتي در دهه 60 به اين گونه شخصيت پرستي ها و کاريزماهاي دروغين پايان بخشد و هنوز نيز کماکان شريعتي را از مهميز انتقادات تند و تيز خويش رها نساخته است. اما همه سخن اين است که نقد و نقادي بعد از مرحله فهم است. بي فهم، نقادي چگونه ممکن است؟ و جامعه اي که به دليل انحطاط تاريخي خود قدرت برقراري ارتباط با مآثر و شخصيت هاي فرهنگي خويش را تا بدانجا از کف داده است که حاضر به هيچ گونه رجوعي به متن نيست و به جاي «خواندن متن»، «فهم متن» و «برقراري ديالوگ با متن» به منظور «امکان فهم بهتر متن»، حتي بهتر از خود صاحب متن، و لذا به جاي تلاش براي ايجاد يک سنت فکري و نظري در ديار خويش، پيشاپيش با «موضع گرفتن نسبت به متن» به «تقليل متن»، «ناديده گرفتن و بي اعتبار ساختن متن» و در يک کلمه به «تخريب متن» مي پردازد، چگونه خواهد توانست افق روشني را براي انديشه و زيست خويش فراهم سازد؟

    ما در روزگار انحطاط خويش به سر مي بريم و درست همان گونه که قدرت تغيير و تبديل و استفاده بهينه از ذخاير و منابع مادي خويش را تا آنجا از دست داده ايم که وجود همين ذخاير و منابع را عامل بدبختي خويش قلمداد مي کنيم ـ براي مثال مگر گفته نمي شود که وجود همين نفت است که عامل بسياري از بدبختي هاي سياسي و اجتماعي ماست و مگر خريد فرش چيني و بلژيکي را جانشين هنر اصيل قاليبافي خويش يا شنيدن موسيقي مبتذل راک را جانشين شنيدن موسيقي اصيل ايراني نکرده ايم و... ـ در حوزه تاريخي و فرهنگي خويش توان و صلاحيت استفاده از منابع فکري و ميراث تاريخي خويش را از دست داده ايم تا آنجا که وجود همين ذخاير و منابع فرهنگي را عامل بدبختي خويش قلمداد مي کنيم. اين سخن به هيچ وجه به معناي دعوت به انديشه هاي ايدئولوژيک و تئولوژيک غيرانتقادي و پيشاانتقادي نيست، بلکه سخن در اين است که «نقد متن» غير از «تخريب متن» است.

    به اعتقاد اينجانب فهم انديشه هاي شريعتي و امکان ايجاد ديالوگ با او منوط به وجود شرايطي است. ليکن چهار گروه از جامعه ما ـ يعني هماناني که بس بسياران ديار ما را تشکيل مي دهند ـ فاقد يک چنين شرايطي اند، تنها به اين دليل ساده که آنان پيشاپيش با موضعگيري سلبي نسبت به متن انديشه هاي شريعتي امکان خوانش حقيقي و ديالوگ با آن را از اساس منتفي ساخته، با مواجهه اي توتاليتر، يعني تحميل افق معنايي خويش به متن، امکان ظهور معناي خود متن و اثرگذاري آن را بر ذهن و احساس خويش مسدود ساخته و مي سازند. اين چهار گروه عبارتند از:

    1ـ شيفتگان عقل مدرن: شريعتي يکي از ناقدان عقلانيت جديد است. نبود شيفتگي و دلباختگي به عقلانيت جديد يکي از شرايط امکان برقراري ديالوگ با متن انديشه شريعتي است. بديهي است که دل شيفتگان مدرنيته و عقلانيت جديد به هيچ وجه نمي توانند با متني که سراسر انتقاد به عالَمي است که از آنان دل ربوده است، ارتباطي حقيقي برقرار سازند. اين دل شيفتگان و دلباختگان بخش وسيعي از بس بسياراني هستند که هرمودرس ما را از ديارمان مي رانند.

    2ـ خفتگان عالَم سنت: يکي ديگر از هسته هاي مرکزي تفکر شريعتي نقد سنت تاريخي ماست. لذا تنها آن گروهي از سنت گرايان ما مي توانند با متن انديشه شريعتي ارتباطي صادقانه و علمي برقرار کنند که فرصت طلبانه سنت تاريخي ما را دستاويزي براي آب و نان و حيثيت اجتماعي و قدرت قرار نداده باشند. خفتگان عالم سنت نيز بخش وسيع ديگري از بس بسياراني هستند که هيچ گاه نسبت به متن انديشه شريعتي گشودگي نداشته اند. اين در حالي است که گشودگي به هر متني از نخستين شرط هاي اساسي براي مواجهه اي راستين با يک متن، از جمله متن انديشه هاي شريعتي است.

    3ـ نيهيليست هاي افسرده: افرادي هستند که هم ايمان خويش را به عقل مدرن از دست داده اند و هم در سنت تاريخي مان هيچ حقيقت و بصيرت بنياديني را براي مواجهه با بحران هاي انسان و جهان کنوني نمي يابند. آنان نااميدانه از اساس «وجود حقيقت» و لذا «امکان تفکر» را منکرند و مفهوم حقيقت برايشان چيزي جز اسطوره و افسانه اي بي اعتبار بيش نيست. اين گروه نيز از اساس نسبت به هر گونه متني، به استثناي متوني که مويد نيهيليسم آشکار و عميق خود آنان باشد ـ فرو بسته اند. آشکار است آنان نيز نمي توانند مخاطب مردي چون شريعتي باشند که سراسر حياتش در جستجوي حقيقت بود و از تلاش براي فهم حقيقت سخن مي گفت.

    4ـ متفکران: اما در کنار بس بسياران، هستند معدود افراد متفکري که نه از جمله شيفتگان و دلباختگان غرب و عقلانيت مدرنند و نه در زمره اصحاب کهف خفته اي که انحطاط تاريخي ما در روزگار کنوني را درک نکنند و نه آنچنان اسير ياس و نااميدي نيهيليسمي که امکان تفکر را از اساس منتفي بدانند. اما با اين وصف، با کمال تعجب، آنان نيز در زمره همان بس بسياراني قرار گرفتند که کوشيدند هرمودرس ما را از اين سرزمين بيرون برانند؛ چرا که متفکران ما نيز ـ به دليل همان انحطاط تاريخي مان ـ آنچنان اسير خودانديشي و خودبيني هستند که يا قدرت دگربيني و درک عظمت ها و بزرگي هاي هر کسي، جز خودشان را از کف داده اند يا آن که توجه به فرد بزرگ ديگري را به معناي نفي انديشه ها و بزرگي هاي خويش مي ديده و مي بينند. به هر تقدير، متفکران ما نيز هرگز نتوانسته اند با يکديگر ديالوگي حقيقي، صميمي و راستين به منظور «فهم بهتر متن» انديشه هاي يکديگر فراهم سازند و اين حکم در مورد متن انديشه هاي شريعتي نيز صادق است. به اعتقاد من، اگر عذر هر سه گروه نخست را، تنها به اين دليل ساده که آنان از بس بسيارند، مي توان پذيرفت، ليک گناه متفکران ما ـ تنها به همين دليل ساده که آنان از زمره بس بسياران نبوده اند ـ غيرقابل اغماض است.

    سخن آخر: «شناخت و تفکر» امري ديالکتيکي است. شناخت هر پديدار يا انديشه اي در گرو فهم متن و سياقي تاريخي است که آن پديدار يا انديشه در آن قرار داشته و دارد. همچنين فهم هر چيزي در گرو شناخت ضد و آنتي تز آن است. تنها کساني مي توانند ارزش هاي اسپارتاکوس را درک کنند که زشتي و نفرت انگيزي فرهنگ بردگي روزگار او را با تمام جان تجربه کرده باشند و تنها گروهي مي توانند ارزش مسيح و شعار او، «همسايه ات را دوست بدار»، را به درستي فهم کنند که خشونت سبوعانه و غيرانساني حاکم بر فرهنگ رومي روزگار وي را به درستي درک کرده باشند. فهم ارزش ها و اصالت هاي انديشه شريعتي نيز در گرو درک عميق از روزگار مرگ انسان و به تعبير نيچه، روزگار سيطره اخلاق رمگي و بردگي و ظهور «آخرين انسان» است. ديالوگ صميمي و حقيقي با متن انديشه هاي شريعتي به منظور فهم بهتر متن تفکر او و به منظور ظهور يک سنت فکري جديد در ديارمان براي جامعه ما بسيار، بس بسيار، درس آموز و حياتي است.

    اگر کسي از شرايط ديالوگ با متن انديشه شريعتي برخودار شود و بتواند به ارتباطي راستين و حقيقي با تفکر او نائل آيد، آنگاه برايش تندي و گزندگي اين سخن نابهنگام و خلاف آمد نگارنده که «شريعتي، چهره اي يگانه نه تنها در تاريخ تفکر معاصر ما، بلکه در کل سنت تاريخي ماست» بسيار، بس بسيار، کاسته خواهد شد.

   

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: