فراز و فرود مركز اسلامي لندن از زبان مؤسس آن

1392/3/29 ۲۰:۱۱

فراز و فرود مركز اسلامي لندن از زبان مؤسس آن

رهبری دستور داده بودند که با همه ارتباط برقرار کنیم، بنابراین برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم، ما هیچ راه بسته و در بسته ‌ای در برابر خود ندیديم، بلکه دیدیم که دل‌ های بسیاری شیفته این ارتباط هستند، اگر چه برخی به دلایل مختلف دور از ما هستند....

آیت‌الله محسن اراکی که متولد سال ۱۳۳۴ شمسی است، در کارنامه علمی خود اجتهاد در فقه شيعه ، دکترای فلسفه تطبیقی و تدريس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم را دارد، وی همچنین عضو سابق مجلس خبرگان رهبری، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت، مؤسس مرکز اسلامی انگلیس و مجمع اندیشه اسلامی قم بوده است.

وی به مدت ۱۰ سال نماینده مقام معظم رهبری در اروپا بوده و طی یک دهه فعالیت در لندن نسبت به تأسیس حوزه علمیه امام حسین(ع)، کالج اسلامی لندن «Islamic College for Advanced Studies»، مرکز بزرگ اسلامی Sakina Trust، مسجد اسلامی کرولی لندن، مرکز اسلامی منچستر، مرکز اسلامی بیرمنگام، مرکز اسلامی نیوکاسل، مرکز اسلامی کاردیف، مرکز اسلامی اهل‏ البیت گلاسکو، مجتمع آموزشی و فرهنگی ایرانیان در لندن، مؤسسه بهار (ویژه تازه‏‌ مسلمانان)، بنیاد جوانان فجر و مؤسسه بانوان مسلمان اقدام کرد.

همچنین فعالیت ‌های فرهنگی گسترده ‌ای همچون کنگره‌ های مهم و بین‌المللی علمی و دینی نظیر گفت ‌و گوی تمدن‌ ها، تحلیل و بررسی تروریسم، فرهنگ و تمدن اسلامی ایران، کنگره نوآوری ‌ها در اندیشه امام‏ خمینی(ره)، کنگره مصلح جهانی در ادیان آسمانی، کنگره بررسی اندیشه و افکار مولانا جلال‌الدین رومی و ده‌ ها کنگره و همایش علمی که با همکاری مؤسسات علمی برجسته اروپا و آمریکا و مشارکت اندیشمندان ایرانی، اروپایی و آمریکایی و سایر کشورهای جهان انجام گرفت و نیز راه ‌اندازی ده ‌ها مجله و نشریه به زبان‌ های مختلف انگلیسی، فارسی، عربی و اردو بخشی از فعالیت‌ های فرهنگی گسترده ایشان در مدت مأموریت نمایندگی مقام‏ معظّم‏ رهبری در انگلیس بوده است.

آیت‌الله اراکی در سال ۱۳۸۴ از انگلستان به میهن اسلامی بازگشت و با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای‏ عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و نیز شورای‏ عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) منصوب شد، وی ‌اینک دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است.

***

لطفاً به عنوان نخستین سؤال، درباره فرآیند شکل ‌گیری مرکز اسلامی انگلیس توضیح‌ ‌دهید.

از اوایل پیروزی انقلاب، بسیاری از مسلمانان انگلیس با مراجعه به بیت حضرت امام(ره) درخواست کرده بودند، امام نماینده ‌ای در انگلیس داشته باشند، منتها شرایط خاص جنگ و اوایل انقلاب این فرصت را به پیش نیاورد، بعد از رحلت حضرت امام(ره)، هنگامی که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر انقلاب انتخاب شدند، این درخواست مکرر و به صورت مصرانه‌ از سوی مسلمانان انگلیس مبنی بر ضرورت وجود نماینده مقام معظم رهبری در انگلیس و اروپا تکرار شد.

مقام معظم رهبری با آن حسن‌ ظنی که به بنده داشتند، بعد از مشورت ‌هایی که انجام شد- من از پشت صحنه این تصمیم واقف نیستم- دستور دادند که این مسئولیت را بر عهده بگیرم و به انگلیس بروم، مقدمات حضور در انگلیس از حدود سال ۷۱ و ۷۲ شروع شد و در نهایت سال ۷۳ قطعی شد.

البته انگلیس به من ویزا نمی ‌داد و ما بیش از یک سال تلاش داشتیم که ویزا بگیریم، سرانجام از طریق روابط اقتصادی توانستیم این ویزا را بگیریم که البته آن هم ماجرایی دارد، به گونه ‌ای که «شرکت کالای نفت لندن» - که یک شرکت ایرانی است- اصرار کرد اگر این ویزا داده نشود، دفتر شرکت کالا را به کشور دیگری منتقل خواهد کرد و از آنجایی که کشور انگلیس در آن زمان از وجود شرکت کالا بسیار بهره می‌ برد؛ یعنی گزارش مالی این شرکت حدود یک میلیارد دلار در سال بود، سرانجام قبول کرد و ویزا داده شد.

بنده از اوایل سال ۷۳ به عنوان نماینده مقام معظم رهبری به لندن رفتم، از آن جهت که رهبر انقلاب به من مأموریت داده بودند، هنگام ورود به انگلیس مبادرت به تأسیس مرکزی کنم که بتواند مجمعی برای مسلمانان و رابط فرهنگی و علمی با مؤسسات فرهنگی انگلیس‌ باشد و با مؤسسات مذهبی آنجا ارتباط برقرار کند، این کار صورت گرفت، البته درباره مراحل تأسیس مرکز اسلامی انگلیس داستان بسیار طولانی است، به هر حال به لطف خدا توانستیم این مرکز را تأسیس کنیم

چقدر زمان برای تأسیس این مرکز صرف شد؟

سال ۷۶مرکز اسلامی لندن راه‌ اندازی شد، البته در ابتدا دفتری را به عنوان دفتر کار اجاره کردیم، از همان روز اول کار دفتر با هجوم مسلمانان از اقشار مختلف رو به‌ رو شدیم، با وجود اين، بنا نداشتیم که به عنوان نماینده مقام معظم رهبری رسماً خودمان را در لندن معرفی کنیم، منتها یک خدمات مجانی و خوبی که ضد انقلاب به ما کرد، همین بود که با ورود من به انگلیس، کیهان ضد انقلاب لندن با تیتر درشتی اعلام کرد که «نماینده خامنه ‌ای وارد لندن شد»، این خبر، بسیار مفید واقع شد، لذا آنچه را که ما نخواستیم اعلام کنیم، آن‌ ها اعلام کردند و منشأ این شد که در لندن معروف شویم و ایرانی ‌ها بدانند نماینده حضرت آقا به لندن آمده و استقرار پیدا کرده است.

در همان بدو ورود به لندن کار گسترده ‌ای را آغاز کردیم، در ابتدا مرکز اسلامی لندن را با نام «Islamic Center of England» و بعد کالج اسلامی لندن را تأسیس کردیم؛ یعنی اولین کالج اسلامی در کل اروپا بود که تأسیس شد، این کالج، دانشکده علوم اسلامی بود که علوم اسلامی را در انگلیس تدریس می‌ کرد و متخصصان علوم اسلامی را در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد تربیت کرد.

با این حال طی یک فرآیند طولانی توانستیم مجوز «Islamic College london» را بگیریم، البته این مجوز را با هماهنگی با بعضی از دانشگاه ‌های انگلیس در لندن انجام دادیم که به تدریج رابطه ‌مان با تمام مؤسسه هاي علمی آنجا برقرار شد و با دانشگاه هاي معروف انگلیس از آکسفورد «Oxford» گرفته تا کمبریج «Cambridge»و بسیاری از دانشگاه‌های دیگر ارتباط برقرار کردیم.

یکی از کارهای مهم این بود که با دانشگاه کمبریج وارد قرارداد شدیم و با دانشکده مطالعات آسیایی و خاورمیانه این دانشگاه قراردادی را امضا کردیم که دانشجویان دکتری آنجا در عرصه خاورشناسی یا مسائل مربوط به تشیع و اسلام بتوانند زیر نظر استاد ارشد ما، -استاد ارشدی که هر دو سال یکبار از ایران دعوت می ‌شد و به انگلیس می ‌آمد- طرح خود را بگذراند، البته اکنون اطلاعی ندارم که آیا این کار ادامه دارد یا نه، ولی تا زمانی که من بودم این دفتر فعال بود.

پس از فعالیت گسترده ما در دانشگاه کمبریج، برخی دانشگاه ‌های انگلیس هم ابراز تمایل کردند، نظیر این قرارداد را با دانشگاه ‌های ديگر هم منعقد کردیم، با این حال کارهای علمی بسیار گسترده ‌ای را با همکاری دانشگاه‌ های انگلیس انجام دادیم که مهمترین آن‌ ها، کنفرانس بزرگ «اندیشه ‌ها و نوآوری‌ های امام خمینی(ره)» در لندن در سال ۲۰۰۰ میلادی،اواخر سال ۷۹ یا اوایل ۸۰ بود.

این کنفرانس را نخستین ‌بار بعد از انقلاب با همکاری دانشگاه لندن در این دانشگاه برگزار کردیم، البته باز هم در اینجا دشمن به کمک ما آمد و کنفرانس را رسانه ‌ای کرد، زیرا دانشگاه لندن از ما تعهد گرفته بود که این کنفرانس به هیچ وجه نباید رسانه ‌ای شود، به این علت که کنفرانس علمی محض است و باید پشت درهای بسته انجام شود!

ما هم گفتیم عیبی ندارد، بگذاریم این کنفرانس برگزار شود، جالب است که حتی اجازه وارد کردن ضبط صوت و دوربین عکاسی را به ما ندادند، یعنی در این مملکت مهد آزادی! چنین اجازه ‌ای به ما داده نشد، منتها از آنجایی که اطلاعیه برگزاری این کنفرانس در دانشگاه پخش شد، ضد انقلاب فهمید ما می‌ خواهیم کنفرانس امام خمینی(ره) را برگزار کنیم، آمدند و جلوی در آن سالن تجمع کردند، داد و بیداد و تظاهرات به راه انداختند، در همین اثنا، یکی از پرنسس‌ ها که از شاهزادگان معروف انگلیس است، بازدیدی از دانشگاه داشت که شلوغی و سر و صدا موجب شد که متوجه شود کنفرانسی درباره امام خمینی(ره) در دانشگاه برگزار شده، در همین هنگام خبرنگاران با او مصاحبه کردند که نظر شما را راجع به این کنفرانس چیست؟ از این طریق این کنفرانس خبری شد، یعنی آنچه را که آن ‌ها نمی ‌خواستند انجام بگیرد، ضد انقلاب خدمت ارزشمندی به ما انجام داد و با دست خودش، این کنفرانس را مطرح کرد!

برگزاری این کنفرانس انعکاس بسیار زیادی در سطح انگلیس داشت تا جایی که در همان روزها یکی از نمایندگان پارلمان انگلیس سخنرانی کرد و در برخی روزنامه‌ ها منعکس شد، خلاصه سخنرانی او این بود که جمهوری اسلامی هجوم فرهنگی در پایتخت کشور ما راه انداخته است، برگزاری کنفرانس خمینی در لندن نشان‌ دهنده این است که هجوم فرهنگی ایران به سوی ما انجام گرفته است!

ما در آن روزگار هر چقدر به رسانه‌های داخل کشور گفتیم که حداقل خبر این رویداد را کار کنید، در داخل کشور بحمدلله رسانه‌ها در عدم افشای این خبر خیلی خوب عمل کردند! در این کنفرانس بسیاری از شخصيت‌های برجسته انگلیس از متفکران و اساتید دانشگاه سخنرانی کردند و از افکار امام تجلیل کردند.

یکی از مقاله ‌های بسیار مؤثر و بسیار عمیق علمی، «مسئله آزادی زنان در تفکر حضرت امام(ره)» بود، یکی از سخنرانان که یک بانوی بی‌ حجاب بود، در مقاله خود کاملاً تبیین کرد که این رژیم پهلوی بود که روح زن را به بند کشید، در حالی که امام خمینی(ره) و انقلاب او توانست روح و شخصیت زن را از بند آزاد کند و امروز زنان در ایران بهترین موقعیت‌ ها را دارند.

همچنین در این ده سال ارتباطی با سران ادیان برقرار کردیم و با هماهنگی کلیسای انگلیس و علمای مسیحی و همچنین تعدادی از علمای یهودی، پیشنهاد کردیم که روز اول ماه رمضان را به عنوان اتحاد با مسلمانان و احترام به ماه رمضان روزه بگیرند، بنابراین مسیحیان و تعدادی از علمای مسیحی و یهودی اعلام کردند که ما روزه می‌گیريم و در همان روز در افطاری که در مرکز اسلامی تدارک دیده شده بود، با ما افطار کردند، حتی در مراسم نماز نیز شرکت می ‌کردند.

این گونه بود که از همان روز اول رمضان درهای مرکز اسلامی را بر روی مسیحیان و یهودیان باز می ‌کردیم، می ‌آمدند، می ‌نشستند و در مراسم ما شرکت می‌ کردند، برنامه‌ های ویژه ‌ای برای تبیین اسلام به آن‌ ها داشتیم که اثرگذار بود.

بحمدالله مرکز اسلامی توانست یک جایگاه بسیار ویژه‌ ای در جامعه انگلیس پیدا کند که هم مسلمانان برای مرکز اسلامی احترام خاصی قائل بودند هم جامعه غیر مسلمانان و حتی دولت انگلیس، به طوری که دولت انگلیس در طول آن مدت که من حضور داشتم یک حساب خاصی برای مرکز اسلامی باز کرده بود، به طوری که به خاطر دارم اگر قوانینی را احیاناً می خواست درباره مسلمانان تصویب کند، ابتدا با ما مشورت می‌کردند و می‌ گفتند می ‌خواهیم یک چنین قانونی را از تصویب بگذرانیم، وزارت کشور آنجا گاهی با ما تماس می‌ گرفت و خود ملکه انگلیس برای ما تبریک عید فطر می ‌فرستاد.

در این مدت ده سال حضور در لندن، بازخوردی از فعالیت خود مشاهده کردید؟

در همین مدت ۱۰ سال، تعداد زیادی از غیر مسلمانان از مسیحیان، یهودیان، سایر مذاهب و گرایش‌ ها به اسلام گرویدند،  قطعاً تعداد آن ‌ها به هزار نفر می‌ رسد، یعنی پدیده جالبی از مسلمانان شدن بیشتر این افراد دیدم، آن هم زمانی بود که وقتی می ‌خواستند مسلمان شوند، لحظه‌ اعلام شهادتین اشک شوق عجیبی از جانب آن ‌ها جاری می ‌شد، منقلب می‌ شدند و گریه می ‌کردند، آن ‌ها می‌ گفتند: نمی‌ دانیم ولی احساس می‌ کنیم یک تحولی در روح ما و در درون ما به وجود آمده است، یک احساس سبکی و احساس شوقی به ما دست می‌دهد.

با توجه به دایره فعالیت ‌ها و اثرگذاری شما در لندن، راز موفقیت خود را چه می‌ دانید؟

دو مطلب بود، یکی اینکه ما پایبند به فرامین مقام معظم رهبری بودیم و در دایره تکلیفی که ایشان برای ما مشخص کرده بودند، حرکت می‌ کردیم، دیگر اینکه باید به قوانین و قواعد زندگی مردم آنجا احترام می ‌گذاشتیم، به هر حال زمانی که وارد این کشور شدیم، مطابق قواعد زندگی آن ‌ها عمل ‌کردیم، یعنی چیزی برخلاف قوانین و مصالح آن ‌ها عَلم نکردیم، یعنی همه کارهایی که کردیم در چارچوب قانون آن‌ ها بود.

نکته دیگر اینکه رهبری دستور داده بودند که با همه ارتباط برقرار کنیم، بنابراین برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم، ما هیچ راه بسته و در بسته ‌ای در برابر خود ندیديم، بلکه دیدیم که دل‌ های بسیاری شیفته این ارتباط هستند، اگر چه برخی به دلایل مختلف دور از ما هستند و فرصت برای آن‌ ها فراهم نشده که این ارتباط برقرار شود، ولی وقتی وارد صحنه می‌ شویم و ارتباط برقرار می‌ کنیم، می ‌بینیم گوش‌ های بسیار زیادی برای شنیدن حرف ‌های ما وجود دارد و دل ‌های بسیار زیادی تشنه این است که ببینند چه می ‌گوییم.

فقط یک جریان را می‌ گویم که معلوم شود چه دل‌ ها و چه گوش‌ هایی برای شنیدن حرف ما باز است، آیت‌الله سید محمد خامنه ‌ای برادر مقام معظم رهبری در یکی از برنامه ‌های علمی که برای بزرگداشت ملاصدرا بود، به لندن دعوت شد،‌ در دیداری که ایشان از انگلیس داشتند چند تا ملاقات با ایشان ترتیب داده شد، که یکی از این ملاقات‌ها دیدار با رئیس یکی از کلیساهای انگلیس بود.

این شخصیت وقتی با آیت‌الله سیدمحمد خامنه ‌ای صحبت کرد، یکی از سؤال ‌های او این بود که ما راز نفوذ مردمی مرجعیت شیعه را می‌ خواهیم از شما جویا شویم! این اتفاقی که در دنیا رخ داده است، اینکه یک مرجع تقلید و یک رهبر مذهبی این چنین بتواند در دل مردم این چنین نفوذی داشته باشد و به مردم دستور دهد، همه اطاعت کنند، همه دور او بگردند، فرمان او را مخصوصاً در دوره‌های سخت عملی کنند، مثلاً امام دستور می‌دهد که به جبهه بروید، امام دستور می‌دهد که از این کالا نخرید و همه استعباد می‌کنند، این نفوذی که رهبر شیعه دارد، رازش چیست؟! ما علمای حضرت مسیح(ع) در دل ‌ها به این درجه نفوذ نداریم.

می ‌خواهم عرض کنم این یک پرسش بود، بنابراین آنچه در ایران اتفاق افتاده و همین الان این اتفاق در حال جریان است و یک کشوری با رهبری دینی بتواند در برابر سلطه حاکم بر جهان ایستادگی کند و یک راه و روش جدیدی به دنیا معرفی کند و روی این نوآوری ایستادگی کند، دل و گوش ‌های زیادی برای شنیدن حرف ‌های ما باز است.

به عنوان آخرین سؤال، رابطه شما با آقاخان‌ ها در لندن چگونه بود، آیا آن ‌ها با مرکز اسلامی مراوده داشتند؟

ما رابطه مستقیم با خود آقاخانی ‌ها نداشتیم، بلکه نیروهایی داشتیم که در مؤسسه علمی آن‌ ها کار می‌ کردند، در واقع نیروهایی که در مجموعه‌ ما بودند، برای تدریس و کارهای پژوهشی به مؤسسه آن‌ ها می‌رفتند، منتها کاری که با همکاری مرکز اسلامی، کالج اسلامی و آقاخان‌ ها صورت گرفت، ترجمه کتاب آیت‌الله سبحانی بود که آقاخان ‌‌ها به زبان انگلیسی ترجمه کردند، این گونه سطح همکاری بین ما و آن‌ ها وجود داشت.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: