نه ایده‌پردازان به درد می‌خورند و نه عملگراها / محمدجواد کاشی

1392/3/26 ۱۱:۰۴

نه ایده‌پردازان به درد می‌خورند و نه عملگراها / محمدجواد کاشی

هر تیپ روشنفکری نمی‌تواند ادب حوزه‌های مختلف را رعایت کند. اصطلاحات روشنفکر منجی و روشنفکر درمانگر را با وام‌گیری از «ویتگنشتاین» مطرح می‌کنم. سنت روشنفکری در ایران نمی‌تواند ادب این حوزه‌ها را رعایت کند و عملا حوزه‌های گوناگون را با هم در می‌آمیزد. اما روشنفکر درمانگر می‌تواند حافظ مرز بین حوزه‌ها باشد. از اوایل دهه 70 تیپ‌های مختلف روشنفکری آمدند.

 

هر تیپ روشنفکری نمی‌تواند ادب حوزه‌های مختلف را رعایت کند. اصطلاحات روشنفکر منجی و روشنفکر درمانگر را با وام‌گیری از «ویتگنشتاین» مطرح می‌کنم. سنت روشنفکری در ایران نمی‌تواند ادب این حوزه‌ها را رعایت کند و عملا حوزه‌های گوناگون را با هم در می‌آمیزد. اما روشنفکر درمانگر می‌تواند حافظ مرز بین حوزه‌ها باشد. از اوایل دهه 70 تیپ‌های مختلف روشنفکری آمدند. در دوره آقای خاتمی به ساختار قدرت نزدیک شدند. در سال 88 وارد ستادهای انتخاباتی شدند. همه حرف از شعاری می‌زدند که رای بالا داشته باشند. این رفتار روشنفکر ماست که گاهی حرف‌های انتزاعی می‌زند و زمانی هم در مورد یک قران، دوزار رای و انتخابات حرف می‌زند. تبار این روشنفکر را باید شناخت. این ژانر روشنفکری در ایران چگونه است؟ ما که سنت فلسفی یا آکادمی دورکیمی و وبری نداریم. سرمایه‌های فکری در ایران در زمانه‌ای نمایانگر می‌شود که این احساس به وجود می‌آید که در عمل بن‌بست وجود دارد. اهل سیاست سراغ فرهنگ می‌روند، چون در عمل بن‌بست وجود دارد. در این حال سرمایه‌های فکری شکل می‌گیرد و کسانی تفکر و ایده می‌سازند.
 ماجرا این است که در عرصه عمل نمی‌توان کاری کرد. فاجعه وقتی به وجود می‌آید که در عمل روزنه‌هایی گشوده می‌شود. مثلا دستگاه سیاسی ضعفی از خود نشان می‌دهد و حرف‌های ما مصرف‌کننده پیدا می‌کند و عده‌ای ایده‌های ما را دنبال می‌کنند. ایده‌ای که به دلیل بن‌بست در حیطه عمل تولید شده بود بازار می‌یابد و از این زمان به بعد با مقوله قدرت و عمل پیوند می‌خورد. آن سرمایه‌های اندوخته‌شده گذشته، اقتضائات فروش پیدا می‌کنند. مثلا ایده‌ها وقتی قابل فروش می‌شوند که شرایط را اضطراری توصیف کنیم و بگوییم راه‌حل و داروی شما پیش من است، اگر مرا همراهی کنید اتفاقات مهمی می‌افتد. در این حال ایده‌ها چاق و آرمانشهرگرا می‌شوند. آرزوها را به دنبال خود می‌کشند. ایده‌ها به مکان‌های مقدسی تبدیل می‌شوند که همه به دنبال آن می‌روند. این ایده در مارکت مشتری پیدا می‌کند.  فاجعه بعدی این است که این حرکت پیروز شود. ایده‌ها اکنون قرار است جهان واقعی را سازمان دهند. بین گروه مروج و گروه مولد این ایده‌ها شکاف می‌افتد. عده‌ای در حیطه عمل می‌خواهند عمل کنند و عده‌ای قصد دارند حریم قدسی این ایده‌ها را حفظ کنند. از اول پیروزی انقلاب عده‌ای وزیر و وکیل شدند و عده‌ای به همان ایده‌ها پرداختند. عده‌ای هم که وارد عمل می‌شوند پراگماتیست روزانه هستند و هرروز ادا و اطواری در می‌آورند. یک روز در راستای آرمان کار می‌کنند.


 روزی همان کار را انجام نمی‌دهند چون با اقتضای عمل مشکل دارد؛ لذا نه ایده‌پردازان به درد می‌خورند و نه عملگراها. به نظر من این الگوی روشنفکر منجی است. تجربه سال‌های اخیر نشان داده که آخر و عاقبت این نگاه همین است. اما روشنفکر درمانگر دغدغه عمل ندارد و مهم نیست در میدان عمل چه پیش می‌آید. میدان عمل، میدان کنش و واکنش در حوزه سیاست است که خودشان ایده‌های خود را تولید می‌کنند. چنان‌که در ستادهای انتخاباتی هم این تولید ایده‌ها اتفاق می‌افتاد. آقای خاتمی حرف از حقوق وبلاگ‌نویس‌ها و طبقه متوسط زدند بعدها فهمیدند کمی هم از حقوق طبقات پایین حرف بزنند. اما وظیفه روشنفکر درمانگر این است که ارزش‌های ناسازگار در شعارها را مطرح کند. حقه‌های موجود را تشخیص دهد و مانع از تبدیل آنها به اسطوره شود. در موضع روشنفکر منجی حفظ این ادب ممکن نیست اما در موضع روشنفکر درمانگر امکان‌پذیر است.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: