1392/3/22 ۱۲:۱۰
اگر کسی فلسفه نمی داند، کلام را نخواهد فهمید و اگر کسی فلسفه و کلام را نداند، تصوف را نخواهد فهمید و همچنین اگر این سه را نداند قطعا عرفان را هم نخواهد فهمید.
دکتر علی اصغر دادبه تقریبا از اوایل آغاز به کار دائرةالمعارف در نوشتن مقالات این مجموعه بزرگ همکاری داشته است. وی در سال 1377 با بروز بیماری مرحوم زرین کوب و بستری شدنش در بیمارستان به عنوان مدیر بخش ادبیات و عضو شورای عالی، کار خود را به صورت رسمی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی آغاز کرد که مصادف بود با تالیف جلد هشتم دائرةالمعارف. دکتر دادبه همچنین با آغاز کار دانشنامه ایران مسئولیت جلد اول و دوم را نیز به عهده داشت. آخرین اثری که به اهتمام این استاد فلسفه و ادبیات عرفانی به تازگی منتشر شده است کتاب حافظ است. به گفته دکتر دادبه این کتاب که با همکاری جمعی از اساتید منتشر شده است، شامل جدیدترین نظرات او در رابطه با حافظ می شود که مقاله وی با عنوان مکتب رندی حافظ موضوع گفت و گوی ما را تشکیل می دهد. *** - برای شروع بحث می خواهم به مقاله ای در کتاب حافظ اشاره کنم که در آن شما به بحث عرفان و رندی حافظ پرداخته اید. همیشه یکی از سوالات مهم درباره حافظ این بوده است که آیا می توان حافظ را عارف نامید؟ من در این مقاله به این سوال پرداخته ام که آیا رندی همان عرفان است یا نه. در واقع رندی یک نگاه مستقل و یک جهان بینی مستقل هست که تا حدودی از عرفان هم مایع گرفته و تحت تاثیر آن بوده است. بعضی می گویند خود رندی هم یک جور عرفان است اما من چنین نگاهی ندارم و معتقد هستم که مسلما حافظ در نظام پردازی خودش از عرفان استفاده کرده است ولی مکتب رندی عیناً عرفان نیست. مکتبی است که به مشرب فلسفی پرداخته است اما با زبان هنری. وقتی شما درباره شیوهایی از مکاتب که معمول و مرسوم هستند صحبت می کنید، به یک بخش نظری و یک بخش عملی خواهید رسید. بخش نظری بسیار تحت تاثیر عرفان است و شما اگر بخواهید در حافظ به دنبال جهان شناسی، معرفت شناسی بگردید به تفاوت آن چیزی که حافظ می گوید و عرفان عشق پی خواهید برد. اما آن بخش عملی که بحث اخلاق و سیاست و ... مطرح است کاملا قصه جور دیگری خواهد بود و آنچه در عرفان و فلسفه هست دیگر نیست، حافظ در اینجا است که حضور خودش را اعلام می کند.
- رابطه عقل و عرفان یا فلسفه و عرفان چه نوع رابطه ای است آیا می توان این دو را در بعضی از متون فلسفی و ادبی مقابل هم دانست؟ وقتی حرف از کلام زده می شود متدولوژی عقلی و نقلی دارد یعنی متدولوژی مبتنی بر وحی دارد. وقتی حرف از تصوف زده می شود متدولوژی زاهدانه دارد و وقتی حرف از عرفان زده می شود متدولوژی عاشقانه دارد. مثلا کل منطق الطیر متدلوژی عرفان عشق است. در ابتدای کتاب حکمت الاشراق سهروردی، در یک مقدمه 23 صفحه ای سهرودی می گوید کسانی که کتاب های قبلی من را نخوانده اند، نه این کتاب را می فهمند و نه بخوانند. منظور وی از کتاب های فبلی همان کتاب های مشایی است. یعنی شرط اولین قدم در حرکت اول این است که فرد در مشائیت، یعنی عقلانیت به کمال برسد. درباره حرکت دوم سهروردی می گوید حرف های گفت شده در این کتاب را هیچ مُشککی نمی تواند از من بگیرد. چراکه من آنها را شهود کرده ام. وی به راحتی به این شهود نرسیده است بلکه ابتدا ابن سینا شده، یعنی اول عقلانیتش را به کمال رسانده، بعد این ذهن به کمال رسیده را تزکیه و تصفیه کرده است. در مرحله بعد توضیح می دهد که برای انتقال شهودیاتش به دیگران، بخشی از آن را که امکانش هست باید توسط حرکت عقلی به گزاره تبدیل کند و ساختار منطقی به آن بدهد. پس هیچ عارفی را شما پیدا نمی کنید که با عزلت نشینی و قهر به چنین درجاتی رسیده باشد بلکه این حرف ها در قصه ها هستند. عرفان بی خود و بی جهت به این جایگاه نرسیده است و این بسیار اشتباه است که فکر کنیم شخصی مثل ابن عربی، از عارفان بزرگ ما، عقلش به اندازه فلان فیلسوف نمی رسیده است. این موضوع را نباید با برخورد های شاعرانه اشتباه گرفت بلکه چنین توصیفات دور از ذهنی، شعر است که با تاکید بر یک مسئله، بیان خیال انگیز دارد. کسی که به شهود رسیده است دیگر ارتجاع یا برگشت برایش معنی ندارد. درواقع ملاصدرا همان متدولوژی سهروردی را به کمال رساند. شما در آثار او هم کشف الشهودیه می بینید و هم استدلال برهانی یا مثلا در کتابی مثل شرح گلش راز امکان ندارد کسی بدون درک فلسفه بتواند چنین سخنانی را بگوید.
- عرفان با جهان بینی خود به عالم نگاه می کند و فلسفه هم با جهان بینی مخصوص به خود عالم را تفسیر می کند که کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. پس چطور می شود یک فیلسوف با دو جهان بینی کاملا متفاوت به عالم نگاه کند؟ با حرفی که درباره سهرودی زدم درواقع کار تمام است. ما از یک دوره ای در تاریخ تفکرمان، حرکت جدیدی را آغاز کرده ایم که این حرکت، هم فلسفه عقلانی، مشایی و استدلالی را در خودش دارد و هم روش دیگری را به نام عرفان و معرفت. حرکتی که از طریق استدلال برای فهمیدن حقیقت صورت می گیرد یک روش است و حرکتی هم که از طریق شهود صورت می گیرد روش دیگری است کما اینکه سهروردی معتقد است که این دو روش مکمل هم هستند نه مقابل هم. در واقع شهود و فلسفه دو کارکرد عقل هستند. کسی که شهود می کند نمی تواند به راحتی ادعای شهود داشته باشد. باید بتوان به شهود پوشش منطقی داد. مثلا کسی از طریق شهود 100 داده دارد اما وقتی می خواهد آنها را روی ترازوی منطق پیاده کند به 60 داده تبدیل می شود. یعنی ممکن است تنها بخشی از داده های شهودی به داده های منطقی و استدلالی تبدیل بشود اما مهم این است که این تبدیل امکان پذیر است. شهود امر شخصی است اما دریافت های شهودی را به قول سهرودی و دیگر فیلسوفان تنها از طریق استدلال می توان منتقل کرد. فرق دریافت شهودی و دریافت عقلانی، ظهور و خفا است. یعنی شما وقتی از طریق استدلال پیش می روید به حقیقت می رسید اما به حقیقت مبهمی که عقل می تواند دریافت کند که مَثَل همان دیدن عروس از پشت تور است. اما وقتی که شهود می کنید همانطور که اسمش همراهش است، می توانید ببینید مثل دیدن عروس با برداشتن تور.
- این علوم تا چه حد لازم و ملزوم هم هستند؟ فیلسوفان این علوم را در جدول به ترتیب آورده اند. اول فلسفه، بعد کلام و در انتها تصوف و عرفان است. این ترتیب چنانچه سهرودی گفته است باید حفظ شود یعنی اگر کسی فلسفه نمی داند، کلام را نخواهد فهمید و اگر کسی فلسفه و کلام را نداند، تصوف را نخواهد فهمید و همچنین اگر این سه را نداند قطعا عرفان را هم نخواهد فهمید. تا وقتی فرد پیش خودش می اندیشد تنها خودش می داند و به دیگری هم ربطی ندارد. اما وقتی از آن سخن گفت یا درباره آن نوشت، دیگر به آن نمی توان گفت شهود بلکه گزارشی عقلانی و استدلالی از یک دریافت است که باید با موازین استدلالی هم سازگار باشد و البته پاسخگو. وقتی می گوییم عرفان علمی یعنی دریافت های عرفانی تبدیل به علم شده است. شهود، دریافت های شخصی فرد است که به خود فرد مربوط می شود اما آنجایی که به شهود، ساختار استدلالی و برهانی می دهد به من و شما هم مربوط می شود یعنی گزارش علمی صورت می گیرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید